اين افشاگري ها بوي خون مي دهند
روز: افشاگري اخير عباس پاليزار، عضو کميته تحقيق و تفحص مجلس از قوه قضاييه در مورد پرونده هاي مفاسد اقتصادي، به لحاظ جايگاه کساني که در جريان سخنان نامبرده مورد اتهام قرار گرفته اند و نيز سطح اتهامات مطرح شده، در سال هاي اخير بي نظير بوده است.
براي يادآوري سطح اتهامات مطرح شده توسط عباس پاليزار در مورد پرونده هاي بزرگ فساد اقتصادي در سال هاي گذشته، تنها سه مورد از آنها را با هم مرور مي کنيم:
- تصاحب فراقانوني چهار معدن بزرگ کشور توسط يکي از سابقه دارترين فقهاي عضو شوراي نگهبان که از پس از پيروزي انقلاب، وظيفه تأييد صلاحيت کانديداهاي مجلس، رياست جمهوري و مجلس خبرگان (و از جمله، عدم آلودگي آنها به “مفاسد اقتصادي”) را بر عهده داشته است؛
- تصاحب فراقانوني کارخانه لاستيک “دنا” توسط شخصي که همزمان عضو شوراي نگهبان، نماينده مجلس خبرگان و دبير مهم ترين تشکل روحاني در کشور (جامعه مدرسين حوزه علميه قم) است و در گذشته نيز، رئيس دستگاه قضايي کشور بوده (اوج افشاگري پاليزار آنجاست که مي گويد اين کارخانه که داراي 600 ميليارد تومان قيمت واقعي بوده به قيمت 10 ميليارد تومان به آيت الله يزدي واگذار شده که 80 درصد به اقساط پرداخت شده و 20 درصد نقد هم، بعد از تصاحب کارخانه و با فروش دارايي هاي آن تأمين گشته و پس از مدتي هم، کارخانه تصاحب شده توسط صاحب جديد آن و با قيمت واقعي در بورس به فروش رسيده است.)…
- پيشنهاد رشوه 700 ميليارد توماني نفر اول “مافياي شکر” در ايران به نام “مدلل” براي عدم رسيدگي به پرونده اش؛ که نامبرده داماد يکي از روحانيون ارشد است (اشاره به مرجع تقليد، آيت الله مکارم شيرازي).
نگارنده، در آخرين مقاله خود در “روز” تحت عنوان “رقابت در انتشار اسناد طبقه بندي شده”، اشاره به پديده اي غيرمعمول در طول عمر نظام جمهوري اسلامي داشت، که عبارت بود از نوعي مسابقه شتابناک در ميان نومحافظه کاران هوادار رييس جمهور و رقباي آنها در داخل جناح محافظه کار در افشاي اسناد محرمانه عليه يکديگر؛ مسابقه اي که براي همگان، فرصتي بي سابقه براي آگاهي از اسرار پشت پرده نظام جمهوري اسلامي فراهم اورده است.
به نظر مي رسد افشاگري اخير را، که از سوي يک کانديداي سابق ليست انتخاباتي هواداران احمدي نژاد در انتخابات اخير شوراي شهر تهران انجام شده، بايد بي سابقه ترين حلقه از مجموعه افشاگري هاي متقابل محافظه کاران هوادار و رقيب احمدي نژاد از زمان روي کار آمدن وي محسوب کرد. افشاگري متحير کننده اي که البته، جهت گيري مشخصي دارد: گروهي از رقباي عالي رتبه جناح رييس جمهور که در جناح موسوم به “راست سنتي” قرار دارند.
در افشاگري جديد، شاهد ارائه صريح ترين اطلاعات، با ذکر مستقيم نام و مشخصات، به جز در مورد يک مرجع تقليد، راجع به روحانيون ارشد جناح راست سنتي هستيم (روحانيوني که از باب نمونه، در انتخابات مجلس خبرگان، حاضر به تبعيت از احمدي نژاد و ليست موازي حاميان وي نشدند و در عوض، از ليست دو تشکل اصلي روحاني يعني جامعه مدرسين حوزه علميه قم و جامعه روحانيت مبارز حمايت کردند). اما در همين افشاگري، شاهديم که وقتي نوبت به متحدان اصلي رييس جمهور مي رسد، يا سکوت اختيار مي شود و يا خبري از ذکر نام و مشخصات صريح نيست. به عنوان نمونه، در سرتاسر افشاگري هاي اقتصادي عباس پاليزار، ذکري از پروژه هاي بزرگترين نهاد اقتصادي ايران (سپاه پاسداران) نيست، و در مواردي هم که به ناچار اشاراتي در مورد اين بزرگ ترين نهاد حامي رييس جمهور در عرصه سياسي صورت گرفته، در گذراترين و غيرمستقيم شکل ممکن بوده است.
به عنوان نمونه، پاليزار در پاسخ به سوال يکي از حاضران در جلسه در مورد حادثه سقوط هلطکوپتر احمد کاظمي فرمانده سابق نيروي زميني سپاه مي گويد: “طبق آنچه از شواهد پيداست، ميتوان ماجرا را عمدي داشت و دست يكي از سران وقت سپاه در آن دخيل بود”، اما برخلاف موارد قبلي افشاگري خود که باذکر نام افراد (حتي افرادي در حد اعضاي ارشد شوراي نگهبان) همراه بوده، کوچکترين اشاره اي به نام فرمانده اي که به زعم وي در قتل سردارکاظمي دست داشته نمي کند. همچمين، او اگرچه در ارتباط با سقوط هواپيماي رحمان دادمان وزير راه و ترابري دولت خاتمي تاکيد مي کند که: “در مورد دادمان ماجرا عمدي بود، پروندهاي هزار صفحهاي اين را ميگويد”، اما حتي از اشاره غيرمستقيم به اين که چه کساني در اين خرابکاري دخيل بوده اند خودداري مي کند، و به ابهامات قبلي مربوط به مرگ دادمان، که پوشيده نيست بيشترين درگيري او در وزارت راه با کدام نهاد نظامي بود، مي افزايد.
به هر ترتيب، واضح است که افشاگري هاي اخير انجام شده عليه روحانيون ارشد جناح راست سنتي را، نمي توان حاصل “احساس تکليف” ناگهاني و مستقلانه يک چهره محافظه کار در مورد مفاسد اقتصادي موجود در کشور دانست، و ساده انديشي است اگر تصور شود که، افشاگري هايي در اين حد، شامل “همه حقيقت” بوده و بدون هماهنگي و حمايت مراکز قدرت صورت بگيرند.
ولي با وجود تمامي اين حقايق، يک چيز قابل انکار نيست: “بازي” افشاگري هاي متقابل جناح هاي داخلي محافظه کاران عليه يکديگر، ديگر دارد از کنترل خارج مي شود. اين بازي، به جاهاي خطرناکي رسيده است و نمي تواند به همين سادگي و بدون ايجاد تبعات شديد، ادامه يابد.
پيش بيني کردن در کشور ما، معمولا کار غلطي است، اما به نظر مي رسد که به زودي در داخل نظام جمهوري اسلامي، شاهد واکنش هاي غيرمنتظره به اين بازي بي پايان با “اسرار نظام” باشيم.
پیام برای این مطلب مسدود شده.