19.06.2008

جناب خاتمي! ترديد را كنار بگذاريد

روز: احمد زيدآبادي
طبق گزارش‌ برخي رسانه‌ها، آقاي محمد خاتمي با ارسال نامه‌اي به چند شخصيت سياسي از آنان خواسته ‏است تا در باره حضورش در انتخابات رياست جمهوري دهم اعلام نظر كنند.‏

كساني كه آقاي خاتمي خواستار اعلام نظر آنها شده، طبق گزارش همان رسانه‌ها، عموما از نزديكان رئيس ‏جمهور سابق محسوب مي‌شوند يعني كساني كه آقاي خاتمي دسترسي آساني به آنها داشته و مي‌توانسته ‏نظرشان را به طور شفاهي بشنود.‏

البته هنوز معلوم نيست كه اين خبرها تا چه اندازه از صحت برخوردار است، اما اگر به واقع آقاي خاتمي در ‏پي كسب اطلاع از نظر ديگران نسبت به كانديداتوري خود است، من به عنوان يك نويسنده مطبوعاتي به ‏ايشان پيشنهاد مي‌كنم كه يك بار و براي هميشه ترديد را كنار بگذارد و از ورود به اين صحنه خودداري كند!‏
بارها گفته‌ام كه من براي آقاي خاتمي به عنوان يك روحاني شيعي و شخصيت فرهنگي احترام بسياري قائلم و ‏در تمام انتقادهايي كه در دوره رياست جمهوري ايشان و بعضا با لحن گزنده‌اي از او كرده‌ام، خوش فكري و ‏صداقت و شرافتش را از ياد نبرده‌ام.‏

با اين حال، به نظرم آقاي خاتمي هيچكدام از ويژگي‌هاي بارز يك رهبر سياسي را ندارد بخصوص در يك ‏شرايط بحراني.‏

جناب خاتمي بن مايه‌اي فرهنگي و كم و بيش فلسفي دارد و امر سياست در نظام فكري او نه جايگاه واقعي ‏خود را پيدا كرده و نه از چندان مرتبه و ارجي برخوردار است.‏

اين در واقع، نخستين مشكل آقاي خاتمي براي تبديل شدن به يك رهبر سياسي است. مشكل دوم او در اين زمينه ‏خاص، تساهل در آن دسته از امور سياسي است كه در سياست واقعي تساهل پذير نيست. در واقع تساهل ‏بي‌مورد نه فقط زيبنده يك رهبر سياسي نيست، بلكه تمام امكانات او را براي پيشبرد برنامه‌اش به باد مي دهد و ‏او را در مقابل رقبايش بي‌دفاع مي‌كند.‏

براي اينكه متهم به تندروي نشوم، اين احتمال را رد نمي‌كنم كه آقاي خاتمي ممكن است براي رياست جمهوري ‏يك كشور كاملا با ثبات و برخوردار از نظم نهادينه شده مانند سوئيس مناسب باشد، اما براي كشوري مانند ‏ايران كه بحران‌هاي بدخيم از هر گوشه‌اش در حال رخ نمايي است، به هيچوجه مناسب نيست.‏

به عبارت ديگر آقاي خاتمي رونده راه هموار است نه راه سنگلاخي و متاسفانه مسير سياست در ايران به ‏طرز كم سابقه‌اي سنگلاخي شده است.‏

از اين جهت، نه به قصد بي‌احترامي و يا تقابل با ايشان بلكه از سر حساسيت به سرنوشت او با ورودش به ‏صحنه انتخابات مخالفم.‏

آقاي خاتمي به رغم ناكامي‌هاي دو دوره رياست جمهوري سرانجام توانست با حفظ وجهه خود اين مقام را ‏ترك كند و همچنان به عنوان يك شخصيت قابل احترام در جامعه به ايفاي نقش بپردازد، اما بيم آن مي‌رود كه ‏ورود دوباره ايشان به عرصه‌اي كه پيچيده‌تر و سختتر از دوران قبل شده، نه فقط براي جامعه ايراني ثمري ‏در پي نداشته باشد، بلكه وجهه شخصي او را نيز تخريب كند.‏

در واقع با شرايطي كه ما در پيش داريم (البته اگر رويداد دراماتيكي مانند پذيرش بسته گروه 1+5 و يا بروز ‏جنگ مسير تحولات را كاملا تغيير ندهد) نيروهاي خواهان برون رفت از بحران، بايد به صورت يكپارچه ‏در پشت شخصيتي كه هم مولفه‌هاي سياسي را بشناسد، هم قدرت رهبري و مديريت داشته باشد و هم راي ‏قاطع جامعه را به دست آورد، بسيج شوند.‏

اگر چنين تحولي به وقوع نپيوندد كه بايد منتظر ابعاد عميقتري از سياهچاله‌اي كه اطرافمان را در بر گرفته، ‏باشيم و اگر به وقوع پيوندد در آن صورت، آن شخص نمي تواند جناب خاتمي باشد، زيرا همانطور كه در بالا ‏گفته شد، ايشان دو ويژگي نخست را ندارد و در عين حال، راي قاطعي نيز به دست نخواهد آورد.‏

به باور من، آقاي احمدي نژاد رئيس جمهوري يك دوره‌اي است و چه در درون نظام سياسي و چه در افكار ‏عمومي، شانسي براي انتخاب دوباره ندارد.‏

با اين حال، هيچكس با هيچ ابزاري نمي‌تواند مانع ورود او به صحنه رقابت انتخاباتي شود، ورودي كه قاعدتا ‏با طرح بحث‌هاي بسيار جنجالي و مبتني بر افشاگري‌هاي هيجان انگيز خواهد بود، اما اينها براي آقاي احمدي ‏نژاد راي به دنبال نخواهد داشت.‏

به هر حال، آقاي احمدي نژاد در بين جبهه موسوم به اصول‌گرايان رقيبان جدي خواهد داشت و از همين رو، ‏فضاي انتخابات دو قطبي نخواهد شد.‏

در آرايشي بدين نحو، آقاي خاتمي احتمالا پيروز ميدان خواهد شد، اما با راي ناپلئوني! از آنجا كه گروههاي ‏اصلاح طلب معمولا دست اندركاران انتخابات را به تقلب متهم مي‌كنند و شرط پيروزي را تفاوت چشمگير ‏آراء كانديداي اصلاح طلب با رقيب آن مي‌دانند به طوري كه تقلب را بي‌اثر كند، بنابراين، طبق اين منطق، نام ‏آقاي خاتمي از صندوق‌هاي راي بيرون نخواهد آمد!‏

اما اينكه مي‌گويم راي آقاي خاتمي ناپلئوني خواهد بود، دليلش اين است كه حضور ايشان هيجاني در جامعه ‏برنمي‌انگيزد و مهمتر از آن بسياري از اقشار جوان را نمي‌توان براي راي دادن به ايشان قانع كرد و به ‏حركت در آورد.‏

گروههاي اصلاح طلب با توجه به تجربه‌ دو انتخابات گذشته نبايد فراموش كنند كه قهر كردگان با صندوق‌هاي ‏راي از نظر كمي تاثيرگذارترين نيرو در انتخابات به شمار مي‌روند و صرف اجماع 18 گروه اصلاح طلب ‏بر روي شخصي كه هيجان و جنبش عمومي در سطح جامعه برنيانگيزد، دوم خرداد ديگري را رقم نخواهد ‏زد.‏

اينكه آن فرد كيست و چگونه مي‌توان در مورد آن به توافق عام رسيد و جامعه را پشت سر آن بسيج كرد البته ‏خود پرسش مهمي است، اما آن شخص متاسفانه آقاي خاتمي نيست و خود او هم نمي خواهد كه چنين شخصي ‏باشد.‏

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates