01.07.2008

اهميت نسل کنوني روشنفکران در تاريخ ايران

دسترنج :
نيازهاي زمانه جديد فضايي را نمي‌طلبد كه در آن روشنفكر لزوما اداره‌كننده جامعه باشند. روشنفكر جايگاهي بين دولت و مردم دارد كه بايد گفتمان انتقادي را توليد كند و تحقق و بازتوليد حوزه عمومي را تضمين كند و اين درحاليست كه روشنفكران ايراني بعد از انقلاب قصد داشتند جاي دولت را بگيرند و مي‌خواستند قدرت در دستشان باشد.

——————————————————————————–

دكتر حميد عبداللهيان، عضو هيات علمي دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه تهران و مدير اسبق گروه ارتباطات اين دانشكده در گفت‌وگوي تفصيلي با ايسنا، به تشريح ديدگاه خود در دسته‌بندي روشنفكران ايران به شش نسل و ويژگي‌هاي نسل ششم پرداخت.

عبداللهيان گفت: منظور من از مفهوم روشنفكري همانا توانايي ذهني بخشي از جامعه است كه دخالت نخبگان فكري را در حوزه عقلانيت ارتباطي فراهم كرده و آنها مي‌توانند از اين طريق راه را براي تحقق حوزه عمومي ايراني هموار كنند.
وي، كاركردهاي گذشته بخشي از روشنفكري ايران را موفق دانست و خاطر نشان كرد: ‌روشنفكران (منظور فقط سياسيون نيستند) در تاريخ معاصر ايران در فرآيند‌هاي سياسي زمان انقلاب اسلامي فعالانه دخالت كردند اما به محض استقرار جمهوري اسلامي، به تدريج به نقد پرداختند و نقدهايي كردند كه نشان مي‌داد حاضر نيستند خود را جزيي از فرآيند توسعه سياسي ايران كه برآيندي از همه افكار است، دانسته و در ساخت جامعه ايران خود را جزئي از اركان سه گانه و مفصل‌بندي شده دولت- روشنفكران-ملت بدانند.
عضو هيات علمي دانشگاه تهران در ادامه تصريح كرد: البته بايد اضافه كرد كه اساسا مساله تعامل بين روشنفكران و دولت در همه دنيا تا حدودي همين‌گونه است. دولت قرار نيست از چيزي عقب بنشيند و روشنفكران هم نبايد عقب بنشيند اما متاسفانه روشنفكران ايراني هميشه همين ويژگي را داشتند.
عبداللهيان تصريح كرد: روشنفكري ايران در نسل ششم كار خود را از اين جهت كه جهان ايراني را از دوره قبل از انقلاب به دوره بعد منتقل كرد، خوب انجام داد. اين نسل، تركيب بومي زيبايي را ايجاد كرد كه ريشه‌هايش از آن نسل اول و دوم روشنفكران بود كه در انقلاب مشروطه شكل گرفته بود.

نسل كنوني روشنفكري در تاريخ ايران بسيار مهم است
وي در ادامه، نسل كنوني روشنفكري را در تاريخ ايران بسيار مهم ارزيابي و تصريح كرد: نسل 1357 تا 1387 نسل بسيار مهمي از روشنفكران براي تاريخ معاصر و تاريخ آينده ايران است.
وي اظهار كرد: الان بسياري از عناصر شناختي‌مان درباره ايران را از دو تاريخ مي‌گيريم؛ 1-تاريخ اجتماعي و تمدني ايران و 2-تاريخ اسلام.
عضو هيات علمي دانشگاه تهران افزود: قرابتي كه ميان اقوام ايراني، اعم از كردها، ترك‌ها و فارس‌ها و… وجود دارد نيز از جمله همين پديده‌هاست زيرا با وجود تنوع زباني بين آنها هر كدام ريشه ايراني دارند و همين نكته اتفاقا نقطه قوت تمدن ايراني در تاريخ بوده است. اين اقوام هميشه در تاريخ‌سازي مشاركت هماهنگ و جالب توجهي داشته و دارند و الان هم چنين وضعيتي را در ميزان تساهل ايرانيان مي‌توان مشاهده كرد.
وي خاطر نشان كرد: ايران حتي در حيطه روشنفكري نيز درحال گذار است. روشنفكري ايران در دوره گذار البته به نظر من هنوز شكل نگرفته است. اين جريان گفتمان‌هايي را ارائه كرده و مي‌كند ولي هنوز مرتبا درگير بحث و جدل است.

استقلال دروني در روشنفكري بعد از انقلاب اسلامي شكل گرفته است
عبداللهيان افزود: تفاوت بسيار مهم روشنفكري بعد از انقلاب اسلامي اين است كه اولا استقلال دروني يعني نگاه به درون در آن شكل گرفته است. دومين مولفه‌اش اين است كه يارگيري تعداد بيشتري از مردم در دسته‌هاي روشنفكري در آن وجود دارد.
وي، جامعه روشنفكري ايران را داراي تنوع و تكثر دانست و افزود: جهت‌گيري روشنفكري توليد گفتمان‌هاي متعدد براي رسيدن به نوعي حوزه عمومي ايراني است كه در‌ آن همه بتوانند ابراز وجود كنند.
عضو هيات علمي دانشگاه تهران ادامه داد: در برخي از گروه‌هاي روشنفكري سنتي كماكان سنت روشنفكري گذشته وجود دارد و اين گروه‌ها فكر مي‌كنند بايد كماكان وارد تنازع با دولت شوند و چنين رويكردي را نيز در گروه‌هاي جوان‌تر بازتوليد مي‌كنند؛ البته برخي از گروه‌هاي روشنفكري هم كه بعد از انقلاب رشد كردند و در حوزه سنت روشنفكري نبودند و بعدا به اين جريان پيوستند، فكر مي‌كنند همه روشنفكرها ضرورتا مخالف هستند و گرايشات ضد ديني دارند، در حالي كه اصلا روشنفكري ايراني اينگونه نيست و صرفا تنوع و تكثر دارد و همانطور كه در دانشگاه‌ها و نهادهاي دولتي اين تنوع ديده مي‌شود در ميان مردم عادي هم ديده مي‌شود.

گفتمان روشنفكري ايران درحال حاضر تا حدودي تحت تاثير تفكرات زنان است
وي براي برشمردن خصلت‌هاي روشنفكري معاصر ايران، دخالت جنسيت در نسل‌هاي معاصر روشنفكري ايران را نكته قابل توجهي دانست و خاطرنشان كرد: در قبل از انقلاب جنس زن جزئي از حوزه خصوصي محسوب مي‌شد. در حالي كه در دوره بعد از انقلاب اسلامي و بخصوص بعد از دهه 1370 زن‌ها به جريان عام روشنفكري پيوستند و در حوزه اداره كشور نيز وارد شدند.
عبداللهيان نتيجه مي‌گيرد كه اين به اين معناست كه گفتمان روشنفكري ايران در حال حاضر تا حدودي تحت تاثير تفكرات زنان است اما تا نهادينه شدن به مثابه جريان عام روشنفكري فاصله زيادي دارد.
عضو هيات علمي دانشگاه تهران، روشنفكري ايراني را تحت تاثير نوعي استرس دانست كه پاسخ سوال‌هاي متنوعي را بدهد و خصلت ديگر روشنفكري ايراني را، نسلي بودن آن خواند و به ايسنا گفت:‌ سن و جنس از مسايل بسيار مهمي دانست كه در جريان روشنفكري ايران اثر مي‌گذارند.
عبداللهيان درباره “نسل‌هاي روشنفكري و نسل ششم روشنفكري در ايران” بيان كرد: من هميشه جامعه را بر سه ركن تقسيم مي‌كنم؛ دولت، روشنفكران و مردم.
وي اظهار كرد: با اين نگاه، اتفاقات بعد از انقلاب اسلامي را نبايد اين‌گونه ديد كه اگر كاستي‌هايي وجود دارد تنها دولت در آنها مقصر بوده است بلكه بخش عظيمي از آن بر دوش نخبگان و روشنفكران بود كه تصور مي‌كردند كه هر آنچه آنها مي‌خواهند بايد فراهم باشد.

روشنفكران ايراني بعد از انقلاب مي‌خواستند جاي دولت را بگيرند و قدرت داشته باشد
عبداللهيان ادامه داد: نيازهاي زمانه جديد فضايي را نمي‌طلبد كه در آن روشنفكر لزوما اداره‌كننده جامعه باشند. روشنفكر جايگاهي بين دولت و مردم دارد كه بايد گفتمان انتقادي را توليد كند و تحقق و بازتوليد حوزه عمومي را تضمين كند و اين درحاليست كه روشنفكران ايراني بعد از انقلاب قصد داشتند جاي دولت را بگيرند و مي‌خواستند قدرت در دستشان باشد.
وي در تشريح سخنان خود اضافه كرد: روشنفكري در دوره بعد از انقلاب را بايد بشناسيم تا جامعه خود را بشناسيم؛ بنابراين روشنفكران نمي‌توانند بگويند كه در آنچه رخ داده نقش نداشتند. من به ياد دارم كه در جريان جنگ تحميلي كوتاهي روشنفكران مشهود بود و در عوض در حوزه‌هاي كمتر حياتي فعال بودند.
عبداللهيان نقادانه سينماي جنگ را ارزيابي كرد و گفت: ما چيز خاصي را در توليدات سينمايي پيدا نمي‌كنيم كه از فرآيند دفاع، حمايت رواني كرده باشد به‌خصوص در زماني كه جنگ در جريان بود بجز احتمالا يك يا دو فيلم.
عضو هيات علمي دانشگاه تهران افزود: نقش روشنفكري آنچنان كه انتظار مي‌رفت در دوران دفاع تاريخي و شكوهمند ايرانيان، ديده نشد، اما ما ايفاي اين نقش را در روشنفكران غربي و آمريكايي مي‌بينيم. آنها جامعه ايران را تئوريزه مي‌كنند و عليه ما فيلم و موسيقي و توليدات هنري مي‌سازند.
وي افزود: البته منظور من اين است كه روشنفكران، عده خاصي نيستند كه بتوان با انگشت آنها را نشان داد و بسياري از اقشار در جريان‌هاي روشنفكري ايران جاي مي‌گيرند. بخشي از روشنفكري نسل ششم خود را وارد دولت و جريان اداره كشور كرد و تبديل به نخبه سياسي شد اما بخش عظيمي از آن اعم از مسلمانان يا كساني كه در جريانات، ايدئولوژي خاصي را دنبال نمي‌كردند، دولت را رها كردند و به حمايت از آن در دوران بحران برنخاستند و بعدا روشنفكري را عمدتا به سمت فعاليت سياسي‌كردن كشاندند.

جامعه تحمل گفتمان را دارد اما تحمل تضادهاي خشن و آشتي‌ناپذير را ندارد
وي در ادامه خاطر نشان كرد: اين درك روشنفكري است كه بايد از موقعيت به وجود آمده حداكثر استفاده را كند. بنابراين من فكر مي‌كنم كه بايد هم دولت و هم روشنفكران دقت كنند كه فعاليت‌هاي روشنفكري اوايل دهه 1360 كه به تضاد و تخالف دولت و روشنفكران منتهي شد و بي‌اعتمادي را از دو ناحيه ايجاد كرد و دولت را تا حد زيادي وادار به واكنش كرد و آسيب‌هاي زيادي را ايجاد كرد، تكرار نشود. به نظر من دوره تضاد و تخالف آشتي‌ناپذير و برخوردهاي خشن به پايان رسيده بود و الان هم برخوردهاي خشن را مي‌توان از پيش، پيش‌بيني كرد كه به شكست منتهي مي‌شود زيرا در حال حاضر، جامعه تغيير كرده و عوض شده است و تحمل گفتمان را دارد اما تحمل تضادهاي خشن و آشتي‌ناپذير را ندارد. تركيب و گفتمان نيروهاي روشنفكري تغيير كرده است.

روشنفكري ايران، تخصصي عمل نمي‌كند
عضو هيات علمي دانشگاه تهران ادامه داد: روشنفكري ايران بايد وظيفه‌ي خود را به عنوان حلقه‌ي واسط بين دولت و مردم بازي كند كه تاكنون اين وظيفه را آن‌طور كه به ارتباط منطقي بين سه ركن (مردم-روشنفكران و دولت) كمك كند انجام نداده است.
عبداللهيان افزود: در پايان قرن 19 ميلادي ماجراي جديدي در حوزه‌ي ارتباطات و رسانه‌ها با اختراع راديو و صنعت سينما رخ داد و منجر به شكل‌گيري يك تحول رسانه‌اي شگرف شد كه هنوز ادامه دارد. روشنفكري ايران، تخصصي عمل نمي‌كند و فارغ‌التحصيلان رشته‌هاي مهندسي و پزشكي، در مسايل اجتماعي و فرهنگي اظهار نظر مي‌كنند، كتاب مي‌نويسند و حرف مي‌زنند در حالي كه در غرب به اين شكل نبوده است.
وي گفت: روشنفكري از طريق پذيرش دو عنصر ايرانيت و اسلاميت مي‌تواند با مردم تماس برقرار كند.

روشنفكران درحال بازسازي هويتي خويش هستند
عبداللهيان در ادامه اظهار كرد: روشنفكران در حال بازسازي هويتي خويش هستند. از اين نظر، روشنفكري ايران به جاي تعامل خود با دولت، بايد به بازانديشي و طراحي خصايص هويتي خود نيز بپردازد و بگويد كه چه برنامه‌اي دارد. الان يك نقص و كمبود بزرگ در ايران، نداشتن نگاه استراتژيك است. ايران كشور سال 1357 نيست كه عنصري در لوپ تقويت كننده نظام سياسي آمريكا يا بخشي از ساختار قدرت دولت آمريكا باشد. ايران در خيلي از زمينه‌ها استقلال خود را حفظ مي‌كند و در دنيا نقش دارد و مانند زمان صفويه كه استقلال داشت يا مانند زمان هخامنشيان كه قدرت اول جهان بود، الان هم استقلال دارد و براي حفظ اين استقلال نياز به توليدات روشنفكري دارد كه استقلال را تئوريزه كند، زيرا اين توليدات بايد استقلال آينده‌ي ايران را تضمين كنند.
وي افزود: اگر بشر آينده ايراني نداند گذشته‌اش چه بوده است، اگر ما بنيادهاي فلسفي و نظري استقلال را پي‌ريزي و بازسازي نكنيم، در آينده دچار مشكل خواهيم شد. از اين نظر، نداشتن نگاه كلان و استراتژيك در حال حاضر يك مساله تاريخي محسوب مي‌شود كه پاسخ آن را جهان روشنفكري حال حاضر ايران بايد به آيندگان بدهد.

راز مانايي ايرانيان انعطاف‌پذيري و تساهل بوده است
وي بيان كرد: بخش‌هايي اين نگاه را دارند اما بخش‌هاي عظيمي هم نگاه‌هاي خردنگر و كوتاه‌نگر، نگاه‌هاي در زمان و گذرا داشته و آن را بازتوليد مي‌كنند و اين نگاه‌ها مناسب حال و وضعيت فعلي ايران نيست. ما بايد نگاه‌هاي كلان طولاني‌مدت و مستمر براي جهان اطرافمان، ايرانيت و فرداي خودمان توليد كنيم. اين راز مانايي ما ايرانيان است.
وي با بيان اينكه روشنفكران فعلي را بايد بيشتر با وابستگي‌هاي نهادي‌شان دسته‌بندي كرد، افزود: به اين ترتيب دانشگاه و حوزه‌ي علميه نهادهايي هستند كه روشنفكران به آنها وابسته‌اند اما روشنفكران پنهان در جامعه كه به دليل تعامل با رسانه شكل گرفته‌اند را نيز نبايد ناديده گرفت.

روشنفكري ايران هنوز نتوانسته خود را از فضاي سياسي جدا كند
وي گفت: از معضلات سنت روشنفكري ايراني اين بوده است كه نقد دروني در يك حوزه‌ي عمومي را مبناي تحركات فكري خود قرار نمي‌دهد. بعضي از قالب‌هاي رفتاري روشنفكر ايراني هيچ جايگاهي ندارد؛ مثلا نقد نوشتارها و گفته‌هاي ديگران، نگراني و ناراحتي هم‌قطاران را برمي‌انگيزد. اين بزرگ‌ترين مشكل روشنفكري ايران است. مشكل دوم روشنفكري ايران اين است كه هنوز نتوانسته خود را از فضاي سياسي جدا كند و وظيفه‌ي تاريخي خود را نتوانسته است بازتعريف كند. هنوز در حوزه‌ي سياست و ساختار قدرت باقي مانده و در آن حوزه خود را تعريف كرده و در آن فعاليت مي‌كند و محصولات روشنفكري نيز همان سبك و سياق را دارد.
عبداللهيان ادامه داد: موج جديد روشنفكري ايران علاوه بر نيروهاي سنتي خود، از بدنه‌ي جامعه و در دو گروه عمده جوانان و زنان ظهور خواهد كرد.

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates