04.07.2008

فرمانده سابق نيروي هوايي اسرائيل پيش‌بيني کرد: هجوم از 4 جبهه به اسرائيل در صورت تعرض به ايران

بازتاب: ژنرال الياهو، بنا بر سابقه جنگ خليج فارس برآورد كرد كه در جنگ بعدي، ايران و سوريه ممکن است بين 250 تا 300 موشک دوربرد (شهاب و اسکاد) به اسرائيل شليک کنند و حدود پنج هزار موشک ميان‌برد ديگر نيز از لبنان شليک شود.

فرمانده پيشين نيروي هوايي اسرائيل، با اشاره به واکنش شديد ايران به هرگونه تعرض اين رژيم پيش‌بيني کرد، در اين صورت مواضع اسرائيل از چهار جبهه ايران، سوريه، فلسطين و لبنان هدف قرار خواهد گرفت.
وي با اشاره به جنگ 33 روزه اسرائيل با حزب‌الله لبنان و سابقه جنگ اعراب و اسرائيل، پيش‌بيني‌هايي را درباره ميزان موشک‌هاي پرتابي به مواضع اسرائيل انجام داد.

به گزارش سرويس بين‌الملل «تابناك» به نقل از «هاآرتص»، ژنرال «ايتان الياهو»، فرمانده نيروي هوايي اسرائيل از سال 1996 تا 2000 در سخنراني اين هفته خود به دو مسأله مهم پرداخت: يكي سناريوهاي گوناگون جنگ آينده و ديگر آن كه چه تعداد موشك از ايران، سوريه و لبنان در صورت جنگ به اسرائيل شليك خواهد شد.
وي در اين سخنراني به تغييرات دكترين امنيت ملي اسرائيل همراه با تغيير ماهيت جنگ‌‌ها، تكنولوژي و تهديدات ديگر كشورها اشاره كرد. سخنراني وي در انجمن دفاع موشكي اسرائيل ارايه شده كه پس از جنگ 33 روزه لبنان راه‌اندازي شده است.

از چهره‌‌هاي معتبر اين مؤسسه مي‌توان به «آوي اشنور»، بنيانگذار اين مؤسسه و مهندس سابق صنايع نظامي آمريكا، «اوزي ايلام»، مدير كل سابق كميسيون انرژي اتمي اسرائيل، «ديويد آيوري»، فرمانده سابق نيروهاي هوايي اسرائيل و مدير كل سابق وزارت دفاع و «اوزي رابين»، از فعالان توسعه تكنولوژي موشكي نام برد. (WWW.imda.org.ir)

اين انجمن با داشتن چنين چهره‌هايي از اعتبار بسيار زيادي برخوردار است، اما به علت ارتباط شماري از آنها با ساختار دفاعي اسرائيل با محدوديت‌هايي در بيان ديدگاه‌ها روبه‌روست ايتان بن الياهو با تبيين دکترين دفاعي اسرائيل در دهه 1950 عنوان کرد كه در آن زمان اين دكترين متمركز بر جنگ با دو يا سه جبهه همزمان بود: مصر، سوريه و اردن.

جنگ 33 روزه اسرائيل ـ لبنان
الياهو گفت: توپخانه حزب‌الله در جنگ دوم لبنان داراي حدود چهارده هزار موشک بود که حدود 4200 عدد آنها از جمله حدود دويست موشک ميان‌برد شليک شد. نيروهاي هوايي اسرائيل نيز 11870 عمليات را در جريان 33 روز جنگ انجام داد که ميانگيني برابر با 340 مورد در روز بوده است.

وي مدعي شد: در جريان اين تحرکات،‌ اسرائيل موفق به نابودي 93 پرتاب‌کننده موشک شد که پنجاه عدد آنها در روزهاي ابتدايي و بنا بر اطلاعات پيشين بود و 33 پرتاب‌کننده ساده موشک هم در جريان عمليات «روش شکار» (جستجوي هواپيماها براي يافتن اهداف) نابود شدند.
اين در حالي است که اسرائيل در کل اين جنگ نتوانست پرتاب موشک‌ها از لبنان را پايان بخشد و برعکس روز به روز بر عمق اهداف اين موشک‌ها افزوده شد.

جنگ بعدي با ايران
بنا بر برآوردهاي وي، اسرائيل در جنگ بعدي بايد براي سناريوهاي زير حاضر شود: 1ـ يک جبهه از سه جبهه؛ 2ـ حمله به دشمن در يک جبهه، 3ـ‌ مهار جبهه فلسطين؛ 4ـ واکنش دوربرد (ايران).
ژنرال الياهو، بنا بر سابقه جنگ خليج فارس برآورد كرد كه در جنگ بعدي، ايران و سوريه ممکن است بين 250 تا 300 موشک دوربرد (شهاب و اسکاد) به اسرائيل شليک کنند و حدود پنج هزار موشک ميان‌برد ديگر نيز از لبنان شليک شود.

براي رديابي يک موشک دوربرد، دو ردياب به طور ميانگين و حدود پانصد تا هفتصد موشک مورد نياز است. به علاوه، اسرائيل بايد حدود دويست موشک ردياب ديگر را نيز به طور ذخيره نگه دارد. براي نابودي موشک‌هاي ميان‌برد، اسرائيل اساسا نيازمند نيروهاي زميني است.

اسرائيل بايد براي جنگي حاضر شود که حدود بيست روز طول مي‌کشد. در برابر سوريه، اسرائيل بايد با رسيدن به برتري هوايي و نفوذ زميني به موشک‌ها و سايت‌هاي پرتاب‌کننده آن و ديگر اهداف استراتژيک حمله کند.
وي گفت: در برابر لبنان، اسرائيل داراي برتري هوايي است و تنها بايد بر حمله هوايي به موشک‌هاي ميان‌برد و حمله زميني عليه موشک‌هاي کوتاه‌برد متمرکز شود.

در جبهه غزه، تهديد موشک‌هاي قسام و خمپاره‌ها، محدود، طاقت‌فرسا و غير مستقيم است و واکنش به آنها بايد اصولا مبتني بر ايجاد پناهگاه براي غيرنظاميان و توسعه سيستم‌هاي هشداري باشد که قادر به شناسايي موشک‌هاي شليک‌ شده هستند. حمله زميني به نيروهاي قلسطيني هم بايد مورد توجه باشد.
فراتر از همه اينها، اسرائيل بايد اولويت خود را به پيشرفت روش‌هاي مبارزه با تهديدات شيميايي و اتمي اختصاص دهد.

سابقه جنگ اعراب و اسرائيل
تا حدود سال 1973 و وقوع جنگ «يوم كيپور»، بودجه نظامي حدود سي تا بيست‌وپنج ميليارد براي خريد هواپيما، خودروهاي نظامي و چند كشتي با تأكيد بر وجود تنوع و انعطاف نظامي بود.
بنا بر دكترين امنيت، روند شكست دشمن مبتني بر سيستم‌هاي تسليحاتي بود كه باعث غافلگيري دشمن شده و در زمين داراي تحرك و قابليت نوآوري باشد.

در هوا اين استراتژي مبتني بر ايجاد امكان حمله و نابودي اهداف دشمن و پيروزي در نبردهاي هوايي و توانايي هدف قرار دادن موشك‌هاي زمين به هوا بود.
جنگ «آتريشن» (1968 ـ 1970) و جنگ يوم كيپور، اين مفاهيم پايه‌اي را از بين برد.

اعراب دو درس مهم را در جنگ‌هاي شش روزه گرفته بودند. آنها هواپيماي خود را در آشيانه‌هاي زيرزميني پنهان و موشك‌هاي ضد هواپيما خريداري كردند كه در نتيجه آن، نيروي هوايي اسرائيل، متحمل ضربه سختي شد و حدود صد هواپيماي خود را از دست داد. پس از آن، تلاش براي نابودي با طرح‌هايي موشك‌هاي زمين به هوا و تحريك هواپيماهاي دشمن به پرواز بود.

نيازهاي جديد منجر به افزايش 15 تا 20 درصدي بودجه دفاعي و رسيدن آن به 35 تا چهل ميليارد دلار شد، اما از پايان دهه 1980 و به ويژه پس از جنگ خليج فارس در سال 1991 كه در آن عراق چهل موشك اسكاد را به اسرائيل شليك كرد، اسرائيل با تهديد ديگري روبه‌رو شد: آورده شدن جبهه جنگ به داخل، کاهش زمان هشدار تا زمان حمله و سلاح‌هاي غير کنوانسيوني (شيميايي و اتمي).
برخي از اين تهديدات در زمان جنگ دوم لبنان، بروز جدي‌تري يافت. در نتيجه، اسرائيل مجبور به افزايش چشمگير بودجه به پنجاه ميليارد دلار و به روز کردن دکترين دفاع ملي خود براي سناريوهاي احتمالي جنگ با کشورهايي مانند ايران، سوريه، لبنان و همچنين تروريسم با ابعادي استراتژيک شد.

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates