05.07.2008

خط قرمز ایران؛ غنی سازی یا انرژی هسته ای؟!

عصر ایران :
در چنین نگرشی می توان به مذاکره، گفت و گو، تعدیل و توازن درباره این “اجزا” از جمله غنی سازی پرداخت و در صورت تامین منافع کشور، حتی به تعلیق موقت (و نه توقف دائمی) نیز رسید، مشروط به اینکه تعلیق غنی سازی به عنوان یک “جزء” به کل موضوع یعنی “تولید انرژی هسته ای” آسیب نرساند و پس از مدت زمان کوتاهی بار دیگر از سر گرفته شود.
عصرایران؛ سید ضیاء‌الدین احتشام – می گویند در سیاست، نه هیچ دوستی دائمی است و نه هیچ دشمنی همیشگی ، و راست هم می گویند؛ آنچه دائمی است، “منافع ملی” است که بر مبنای اقتضائات زمانی و مکانی می تواند به گونه های متعدد تامین شود.

این مساله، در ماجرای هسته ای ایران نیز مصداق دارد و از این رو، باید با تعمق در موضوع، به این سوال پاسخ داد که کدام بخش این پرونده، متضمن “نفع ملی” است و کدام قسمت ها، نقش های پیرامونی را ایفا می کنند.

بدیهی است، چنانچه این تفکیک صورت پذیرد، آنگاه می توان راهکارهای منطقی تری را برای تصمیم گیری در ماجرای هسته ای و مسایلی مثل بسته پیشنهادی دنبال کرد.

لذا مناسب است این سوال را مطرح نماییم که آیا غنی سازی، خط قرمز ماست؟

پاسخ به این سوال، هر چه باشد، نافی رویکردهای گذشته دستگاه دیپلماسی و مذاکره کنندگان هسته ای کشورمان نیست زیرا تاکیدهایی که تاکنون بر روی استمرار غنی سازی به عنوان خط قرمز صورت گرفته است، در کنار آنکه طرف های غربی را به واکنش های ضد ایرانی واداشته، دستاوردهای فنی و سیاسی متعددی نیز نصیب کشورمان کرده است که از آن جمله می توان به ناگزیر شدن 1+5 برای طرح امتیازدهی به ایران در قالب بسته پیشنهادی اشاره کرد، هر چند که آنچه ارائه شده، بیشتر کلی گویی است ولی همین که 6 قدرت بزرگ جهانی آمادگی خود را برای “بده بستان” با ایران اعلام کنند و نماینده به تهران بفرستند (نه اینکه ایران نماینده بفرستد) خود به لحاظ دیپلماتیک دستاورد بزرگ و پر معنایی است.

برمی گردیم به بحث غنی سازی؛ فراموش نکنیم که غنی سازی، فقط بخشی از فرایند مربوط به تولید انرژی هسته ای است و البته بخشی است بسیار مهم و استراتژیک. همانطور که ساخت راکتور، تولید آب سنگین، بهره برداری از نیروگاه اتمی، بهره مندی از انرژی هسته ای در امور پزشکی و کشاورزی و ده ها و صدها بخش و فرع انرژی هسته ای، در نوبه خود به اندازه ای مهم هستند که نمی توان از آنها گذشت.

اما هیچ کدام از اینها، به تنهایی اصل ماجرا نیستند بلکه همه اجزای صنعت هسته ای اعم از تولیدی در داخل یا وارداتی از خارج، در کنار یکدیگر، امتیاز استراتژیکی را شکل می دهند که آن را “انرژی هسته ای” می نامیم و حق مسلم خود می شماریمش.

بنابراین، آنچه متضمن “نفع ملی” ماست، مجموع این اجزا یا همان “انرژی هسته ای” است و از آنجا که منافع ملی، همیشه و در همه جا، خط قرمز محسوب می شوند، “حفظ انرژی هسته ای” نیز قاعدتاً و منطقاً خط قرمز ایرانی ها خواهد بود چه آنکه در آینده و با اتمام سوخت های فسیلی، تنها آلترناتیو قابل اعتنا برای نفت و فراورده های آن ، انرژی هسته ای خواهد بود.

لذا آنچه مهم است اینکه مجموعه راهبردها و تاکتیک ها به سمتی هدایت شودا که در نهایت انرژی هسته ای حفظ شود.

از این منظر می توان پذیرفت که برای حفظ اصل انرژی هسته ای، اگر لازم باشد، حتی می توان از NPT هم خارج شد و در نقطه مقابل، اگر مصالح کشور ایجاب کند، می توان درباره برخی فروع، مذاکره کرد و به شرط عدم آسیب رسانی به اصل انرژی هسته ای، نرمش هم نشان داد.

با توجه به آنچه گفته شد، در ماجرای پرونده هسته ای و بسته پیشنهادی -که اخیرا سولانا به تهران آورده است- می توان این بخش از محتوای بسته را که در آن حقوق ایران برای استفاده از انرژی هسته ای به رسمیت شناخته شده است را پر رنگ تر کرد و آن را “مبنای گفت و گو”قرار داد ، بدین معنا که پیش از آغاز مذاکرات طرفین بر این نکته مجدداً تصریح کنند که خط قرمز 1+5 این است که “ایران سلاح اتمی نسازد” و خط قرمز ایران هم این است که “بتواند از انرژی صلح آمیز هسته ای استفاده کند.”

وقتی خط قرمز ایران ، “داشتن انرژی هسته ای” معرفی می شود، در واقع همه اجزای صنعت هسته ای از جمله غنی سازی را در بر خواهد داشت بدون آنکه این اجزا، به طور انفرادی و مجزا از یکدیگر، خط قرمز محسوب شوند.
در چنین نگرشی می توان به مذاکره، گفت و گو، تعدیل و توازن درباره این “اجزا” از جمله غنی سازی پرداخت و در صورت تامین منافع کشور، حتی به تعلیق موقت (و نه توقف دائمی) نیز رسید، مشروط به اینکه تعلیق غنی سازی به عنوان یک “جزء” به کل موضوع یعنی “تولید انرژی هسته ای” آسیب نرساند و پس از مدت زمان کوتاهی بار دیگر از سر گرفته شود.

جان مایه نگاه حاضر این است : همانطور که اگر توقف یا حتی تعلیق غنی سازی به حق ایرانیان به نام “انرژی هسته ای” آسیب برساند، نباید زیر بار تعلیق یا توقف رفت، در صورتی هم که شرایط به گونه ای باشد که با ادامه غنی سازی نیز این حق آسیب ببیند، باید از آن چشم پوشید. البته این چشم پوشی احتمالی، قطعاً نباید دائمی باشد زیرا در چنان صورتی، تردیدی در آسیب رسیدن به فرایند تولید انرژی هسته ای در کشورمان وجود نخواهد داشت.

تعریف خط قرمز در قالب “داشتن انرژی هسته ای” ، متضمن این نفع است که در صورتی که صلاح کشور بر تعلیق موقت و مشروط غنی سازی باشد ،‌ از یک سو، ایران تعلیق را بدون عبور از خط قرمزهایش پذیرفته است و از سوی دیگر، 1+5 به روش آبرومندانه ای خواهد توانست با موضوع کنار بیاید.

نمی توان نادیده گرفت که این 6 دولت هم در نزد افکار عمومی و سایر دولت ها و هم در میان افکار عمومی خود، نمی خواهند و حتی نمی توانند در پرونده هسته ای ایران تحولی رو به جلو صورت گیرد بی آنکه حتی بخشی از دیدگاه های آنان مورد اعتنا واقع شده باشد. در واقع، مقاومت های هوشمندانه تهران در پرونده هسته ای، باعث شده است این ماجرا برای 1+5 و مخصوصا آمریکا و تروئیکای اروپا، یک موضوع حیثیتی باشد و از همین روست که می کوشند با دادن امتیازاتی به ایران، پاسخی ولو نسبی اما مثبت از ایران بگیرند.

اگر ایران، رسماً ، “داشتن انرژی هسته ای” را خط قرمز خود اعلام و به اذعان 1+5 دربسته پیشنهادی در به رسمیت شناختن این حق تاکید کند، آنگاه خواهد توانست در مذاکرات خود، غنی سازی را به عنوان “جزیی از این حق” تثبیت کند.

البته با توجه به بدعهدی های مکرر غربی ها، آنچه مسلم است اینکه هرگونه تعلیقی – در صورتی که اساساً تعلیق به صلاح باشد- باید مقید به زمان محدود و کوتاه و نیز مشروط به این باشد که پس از سپری شدن زمان مذکور ، در راستای همان حقی که 1+5 نیز کتباً بدان اذعان کرده است، غنی سازی بدون اعتراض آنها و البته تحت نظارت قانونی آژانس بین المللی انرژی اتمی از سر گرفته شود .
به علاوه، تعلیق موقت غنی سازی هم باید منوط به این باشد که وعده های 1+5 در بسته پیشنهادی دارای ضمانت اجرا باشند والا تعلیق – هر چند موقت- بدون مابه ازای خارجی، گزینه ای قابل قبول نیست که به درد ملت ایران بخورد.

مذاکره کنندگان ما، نباید فراموش کنند که در پروسه چانه زنی با گفت و گو کنندگان طرف مقابل ،این اعضای1+5 هستند که از هر نظر و به ویژه از جنبه حیثیتی و سیاسی، نیازمند تعلیق غنی سازی اند و بنابراین باید هرگونه تعلیق احتمالی، متضمن دستاوردهای ارزشمندتری برای کشورمان باشد که شاخص ترین آنها همان است که گفته شد یعنی: “از سرگیری بدون اعتراض غنی سازی در کوتاه مدت ، اخذ تضمینات لازم برای عملی شدن وعده های بسته پیشنهادی و البته گرفتن امتیازات دیگر در حدی که ظرفیت های دیپلماتیک بر می تابند.”

اگر 1+5 ، معتقد به بازی برد-برد باشد ،‌ اینظرفیت در ایران وجود دارد که در این مسیر حرکت کند ولی اگر همچنان در آرزوی جاده یک طرفه امتیازات ،آن هم از طرف ایران به سمت خود هستند ،‌ آینده ای مغلق در پیش خواهد بود.

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates