انتخابات کانون نویسندگان ایران پس از شش سال
بیبیسی: پس از شش سال که ممانعت حکومت در ایران، مانع برگزاری مجمع عمومی کانون نویسندگان ایران برای انتخاب هیات دبیران آن می شد، سرانجام انتخابات هیات دبیران و بازرسان کانون با روش ابتکاری کتبی برگزار شد.
برگزاری انتخابات به روش مکاتبه ای هر چند در اساسنامه کانون پیش بینی نشده است، اما با توجه به این که دوره دبیران قبلی سال هاست که به اتمام رسیده و هر گاه اعضای کانون خواسته اند مجمع عمومی تشکیل دهند با ممانعت رو به رو شده اند، این روش تنها روش ممکن برای عبور از بحران بوده است.
هیات دبیران قبلی کانون از سال 1381 می کوشیدند که برای انتخاب هیات دبیران بعدی انتخابات برگزار کنند، اما موفق نمی شدند تا این که در سال 1381 به خاطر عدم امکان فعالیت از سمت های خود استعفا دادند.
بنا به نتیجه آرای انتخابات به ترتیب ناصر زرافشان، علی اشرف درویشیان، فریبرز رئیس دانا، جاهد جهانشاهی و اکبر معصوم بیگی به عنوان اعضای اصلی هیات دبیران و محسن حکیمی، حسینعلی نوذری، رضا خندان، فرخنده حاجی زاده و یوسف عزیزی بنی طرف به عنوان اعضای علی البدل هیات دبیران انتخاب شده اند .
همچنین حسن اصغری و محمد شریف به عنوان بازرسان، منیژه نجم عراقی به عنوان منشی، و علی رضا ثقفی به عنوان صندوق دار انتخاب شده اند.
گفتگو با ناصر زرافشان
کانون نویسندگان ایران هر چند با اهداف صنفی آغاز به فعالیت کرده است و همواره نیز بر این اهداف پافشاری کرده است، اما همواره از سوی حکومت به عنوان نهادی سیاسی و مخالف حکومت معرفی شده است و با ثبت رسمی آن چه دررژیم قبلی و چه در جمهوری اسلامی مخالفت شده است.
نخستین گام های تاسیس کانون در سال 1346 توسط کسانی چون جلال آل احمد، م.ا. به آذین، نادر نادرپور، علی اصغر حاج سید جوادی ، محمد علی سپانلو و بهرام بیضایی برداشته شد.
در اولین دوره از انتخابات سیمین دانشور، به آذین، نادر نادرپور، سیاوش کسرایی و داریوش آشوری به سمت اعضای اصلی و غلامحسین ساعدی و بهرام بیضایی به سمت اعضای علی البدل و نادر ابراهیمی و فریدون معزی به عنوان بازرسان مالی و فریدون تنکابنی به عنوان صندوق دار و اسماعیل نوری علا به عنوان منشی انتخاب شدند و سیمین دانشور به عنوان نخستین رئیس کانون برگزیده شد. جلال آل احمد در این دوره نامزد انتخابات نشده بود.
این نهاد اگرچه در دوره پهلوی با مشکلات مختلفی رو به رو بود، اما پس از پیروزی انقلاب 57 در ایران با تحولات عمیق تری رو به رو شد. نخستین اختلاف جدی در کانون تحت تاثیر سیاست رخ داد و منجر به اخراج چند عضو کانون شد که شاخص ترین آن ها به آذین بود.
در اعتراض به اخراج به آذین و دوستانش عده دیگری از اعضای کانون نیز استعفا دادند. در ماجرای دیدار اعضای کانون با آیت الله خمینی رهبر انقلاب اسلامی ایران نیز اختلافاتی بروز کرده بود. با این همه کانون در سال های پس از انقلاب اسلامی روزهای سخت تری را گذراند و عملا تا سال ها فعالیت های آن متوقف شد.
در کانون پیش از وقوع انقلاب اسلامی گروهی از نویسندگان مذهبی نیز عضویت داشتند که پس از انقلاب از کانون بیرون آمدند و در سال های اخیر که بحث تجدید حیات کانون مطرح شد به آن نپیوستند.
پس از انقلاب تا سال ها کانون فعالیتی نداشت تا وقوع زلزله شمال که گروهی از نویسندگان عضو کانون دست به اقدام مشترکی برای کمک به زلزله زدگان زدند و بحث از تجدید حیات کانون مطرح شد . هرچند این بحث ها با مقاومت شدید حکومت رو به رو شد، اما تجدید حیات کانون به یک ضرورت تبدیل شد.
پس از پیروزی سید محمد خاتمی و در دوره وزارت عطاء الله مهاجرانی کانون عملا تجدید حیات پیدا کرد و انتخابات آن برگزار شد و تا سال های بعد نیز علیرغم مخالفت برخی نهادهای حکومتی نام کانون در مطبوعات دیده می شد و اطلاعیه های آنان در مطبوعات اصلاح طلب درج می شد.
در این سال ها ثبت رسمی کانون به بحثی مهم در داخل کانون تبدیل شد. گروهی از اعضای کانون ثبت کانون را در نهادهای دولتی که مستلزم دریافت مجوز بود ، به معنی وابسته شدن کانون به حکومت ارزیابی می کردند و برخی آن را ضرورت می دانستند که در نهایت تصمیم گرفته شد، کانون ثبت شود ، اما عملا ممکن نشد.
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی وقت می گفت که کانون پرونده ای تشکیل نداده است که برای ثبت آن اقدام شود.
در این دوره گروهی از نویسندگان اصولگرا و نزدیک به جناح محافظه کار ایران در رقابت با کانون انجمنی با عنوان انجمن قلم تاسیس کردند که هنوز به فعالیت ادامه می دهد و برخی از اعضای هیات مدیره آن در دوره جدید در پست های مدیریت فرهنگی ایران مشغول به فعالیت شده اند.
آخرین باری که نام کانون در ماه های اخیر در رسانه ها مطرح شد، به خاطر پاسخی بود که به انتقادهای محمد قوچانی روزنامه نگار به کانون مطرح کرده بود. در نشریه شهروند امروز، که در تهران چاپ می شود، مقاله ای با عنوان “زوال رهبری روشنفکری ادبی” به قلم محمد قوچانی، سردبیر آن نشریه منتشر شد که در آن کانون نویسندگان ایران به دلیل آن که با گذشت چهل روز از مرگ قیصر امین پور، شاعر ایرانی، هیچ واکنشی به این رویداد نشان نداده است،
سخت نکوهش شده بود.
کانون نویسندگان هم در واکنش به این انتقاد، بیانیه ای با عنوان “پاسخ به پرونده سازی های یک مفتش فرهنگی” منتشر کرد و سرمقاله شهروند امروز را “سراسر حاوی افترا، پاپوش دوزی و پرونده سازی” دانست.
کانون نویسندگان در این بیانیه گفته است که آقای امین پور از جمله موسسان حوزه هنری بوده و هیچ گاه نه در مذمت سانسور سخنی گفت و نه نسبت به سرکوب و قتل نویسندگان هموطنش، محمد مختاری و محمد جعفر پوینده، ابراز تاسف و اندوه کرد.
اما محمد قوچانی با بیان این نکته که اشعار آقای امین پور در سال های پایانی عمر کوتاهش، شعر اعتراض بوده است، چنین استدلالی را از جانب یک نهاد فرهنگی مستقل نپذیرفت.
این جدال قلمی میان یک روزنامه نگار اصلاح طلب و شناخته شده و نهادی فرهنگی که به گفته اعضایش چهل سال مبارزه با سانسور را در کارنامه خود دارد، واکنش های زیادی را در سایت های اینترنتی و محافل فرهنگی برانگیخته است.
سیمین بهبهانی یکی از اعضای قدیمی کانون از مخالفان این نامه بود و در چند یادداشت کوتاه در مطبوعات ایران از قیصر امین پور تجلیل کرد، اما ناصر زرافشان که در محافل به عنوان نویسنده نامه مذکور از او یاد می شود، ازاین نامه دفاع کرد.
محسن مخملباف کارگردان و نویسنده ایرانی یکی دیگر از کسانی بود که با انتشار یکی از یادداشت های انتقادی قیصر امین پور در دفاع از اخوان ثالث به این نامه واکنش نشان داد.
اکنون نگاهی به اسامی اعضای هیات دبیران که رای اعضا را از آن خود کرده اند، نشان می دهد که کانون در آینده اگر امکان فعالیت داشته باشد، برنقش انتقادی خود بیشتر تکیه خواهد کرد و بر فاصله خود با قدرت و حکومت خواهد افزود.
پیام برای این مطلب مسدود شده.