08.08.2008

وقتی که خریت و عوام فریبی به حد اعلا میرسد!

الف: اشاره: درصدایش غم و رنج سی سال مشکلات و مصائب جانبازان رسوب کرده است. صدای خسته‌ای که حکایت از تحمل انواع بی‏مهری ها و بی توجهی به زنی را دارد که عمر خود را وقف انقلاب کرده است.

“الف” در گفتگویی با خانم هدایتی همسر جانباز قطع نخاعی و از فعالان حمایت از جانبازان، به بررسی مشکلات جانبازان پرداخته است.

فرخنده هدایتی همسر احمد یاری جانباز 70% قطع نخاع است. وی در سال 66 و با اطلاع از وضعیت جانبازی یاری با وی ازدواج کرده است. خانم هدایتی در این زمینه می گوید: «در آن سالهای جوانی رابط ازدواج دختران مذهبی و معتقد با جانبازان بودم. خودم هم با “آقا یاری” که چند سال قبل در عملیات رمضان مجروح شده بود و در بیمارستان از او و دیگر همرزمانش پرستاری می کردیم، ازدواج کردم.»

هدایتی این تصمیم را بهترین اتفاق زندگی خود می داند و معتقد است زندگی با مردی به بزرگی “آقا یاری” که برای وی اسوه صبر و پایداری است، افتخاری است که نصیب وی شده است.

هدایتی در پاسخ به سوال ما در ارتباط با مسایل و مشکلات یک جانباز قطع نخاع می گوید: «کاش همه خود را محرم جانبازان می دانستند تا تنها با نگاهی به بدن آقا یاری از میزان مشکلات و دردهای وی آگاه شوند.»

یاری از سال 61 و پس از مجروحیت تاکنون بارها تن خود را به تیغ جراحان سپرده است. از عمل پیوند مثانه در سال 67 که موجب شکافته شدن پهلویش از سینه تا کمر شده تا این اواخر که عفونت ناشی از زخم پیوند کلیه وی را شش ماه در بیمارستان بقیه الله محبوس کرده است.

یاری تا اسفند سال گذشته که پس از سالها و مشقات فراوان موفق به دریافت کلیه شده است، دیالیز می‌شده است. خانم هدایتی می گوید «به خاطر دیالیز شکمش باد کرده بود و به همین دلیل، علی‌رغم تشنگی نمی‌توانست آب بخورد. برای رفع تشنگی روی لبش یخ می‌گذاشتیم»

هدایتی از زخم‌هایی که تمام بدن همسرش را فرا گرفته و درد بی‌نهایت شبانه‌روزی او می‌گوید و اینکه با وجود تمام این مصائب وی در میان آشنایان و بستگان و حتی مسوولین بیمارستان به صبر و استقامت شهره است.

بی‏مهری های آشنایان و نزدیکان و بی توجهی مسوولین بنیاد جانبازان قصه پر غصه‌ایست که وی را در هنگام بیان آنها افسرده‌تر و صدایش را گرفته‌تر می‌کند.

هدایتی از هزینه 20 میلیونی پیوند کلیه می‌گوید و اینکه بنیاد تنها یک میلیون آن را تقبل کرده و با پیگیری های وی سه میلیون هم وام به وی داده‌اند.

هدایتی می افزاید: «گفتند از صندوق ایثارگران می‌توانیم به تو وام بدهیم. سهم همسر شما 4 میلیون است که یک میلیون آن باید در صندوق بماند. پس از سی سال تازه متوجه شدیم که بنیاد صندوقی هم به نام ایثارگران دارد.»

هدایتی از مشکلات خود برای گرفتن هزینه عمل و وام از بنیاد می گوید و اینکه سه ماه پیاپی به دنبال پیگری این امور بوده است. او از سخت گیری های بی دلیل بنیاد می گوید و می افزاید: رای یک نقطه روی مدارک ایراد می گیردند.»

هدایتی می‌افزاید:« شش ماه است که آقایاری در بیمارستان بستری است اما یکی از مسئولین بنیاد به او سری هم نزده است. در مدتی که همسرم د رخانه بستری بود با وجودی که پزشکان گفته بودند که نگهداری از وی احتیاج به دو پرستار دارد، خودم و دختر هفت ساله‌مان از او پرستاری می‌کردیم. برای استحمام و جابجایی و نظافت تنها کسی که به من کمک کرد دخترم بود، که او هم به دلیل سن کم توانایی چندانی ندارد.»

وی از برابری تسهیلاتی که به جانبازان قطع نخاعی با دیگر جانبازان داده می‌شود انتقاد کرد و افزود:« به عنوان مثال برای رفتن به حج که آرزوی همسرم است ما را در نوبت سایرین گذاشته‌اند و گفته‌اند که شش سال باید صبر کنید. با این وضعیت می‌ترسم آقایاری شهید شود و به آرزوی خود نرسد.»

وی در پیایان تنها خواسته خود را دیدار با مسئولین دانست و گفت:« از کشورهای خاجی به دیدار «آقا» می‌آیند و به آنها تفقد می‌شود، ولی ما که خانواده‌های جانبازان هستیم نتوانست‌ایم یک‌بار هم که شده آقا را از نزدیک ببینیم و درد و دل سالها رنج و مشقت را برای ایشان بازگو کنیم. امام را هم نتوانستیم ببینیم. البته همسرم چندان مایل به دیدار نیست. می‌گوید ما نباید دردی دیگر به دردهای آقا اضافه کنیم. آقا به اندازه کافی دردمند هستند. غصه خوردن با این سن و سال برای ایشان خوب نیست».

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates