12.08.2008

رسانه های ارتباط جمعی ، عامل موثر در مدرک گرایی

خُسن آقا: گفتم نظر مشاور مدفوعاتی رئیس جمهور را هم در رابطه با جعل مدرک کردان منتشر کنم تا ببینید مسلمانها چقدر دروغ گو، شارلاتان و پرور تشریف دارند.
علی اکبر جوانفکر مشاور مدفوعاتی احمدی نژاد: این روزها برخی از سایتهای سیاسی وابسته به افراد یا جریانهای طالب قدرت ، موضوع مدرک دکترای آقای علی کردان وزیر جدید کشور را به بحثی داغ تبدیل کرده اند و در این میان بعضی از آقایان که دکترایشان را به برکت بورس دولتی از فرنگ دریافت کرده اند، به مثابه یک متخصص کارشناس اکسفورد با تکیه بر یک ویرگول کم یا اضافه در این مدرک ، آن را ساختگی و جعلی می دانند.

مرجع رسمی برای اعلام نظر صحیح در باره این مدرک تحصیلی ، وزارت علوم است و شاید مناسب تر این باشد که به جای دخالت دادن نظرات سیاسی در این موضوع ، از مرجع ذیصلاح خواسته شود تا به اظهار نظر در باره آن بپردازد.

هدف بنده از ورود به این بحث ، ایراد یک نظر ارشادی نیست بلکه قصدم بهانه قرار دادن آن ، برای وارد شدن به لایه های دیگری از یک ناهنجاری رفتاری است که به نوبه خود ، آسیب هایی را به همراه دارد.

اواسط سال ۱۳۸۲ وقتی به عنوان مشاور مطبوعاتی دکتر احمدی نژاد شهردار وقت تهران مشغول به کار شدم ، بلافاصله از سوی همکاران با دو عنوان “دکتر” و “مهندس” مورد خطاب قرار گرفتم و به تدریج عنوان “دکتر” غلبه بیشتری پیدا کرد و هنوز اندکی نگذشته بود که در نامه نگاریهای رسمی نیز همین لقب به کار گرفته شد و درنشست و برخاستهای رسمی و غیررسمی، عنوان دکتر… برسر زبانها افتاد.

روزهای اول در قبال این موضوع از خودم واکنشی نشان ندادم زیرا مرسوم بود که در شهرداری تهران هر کس مسوولیتی را برعهده بگیرد حتما یا دکتر است یا مهندس اما چند روز بعد احساس کردم که اگر کسی بنده را با این القاب خطاب قرار ندهد، نسبت به او موضع منفی پیدا می کنم و اندکی بعد به خود نهیب زدم که هرچه زودتر باید با این مساله مقابله کنم.

دست به کار شدم و مقاله ای تحت عنوان ” من دکتر یا مهندس نیستم” نوشتم و آن را برای چاپ به روزنامه کیهان فکس کردم که متاسفانه مقبول نیفتاد و مورد استفاده قرار نگرفت .

روزی برای مصاحبه به صدا و سیما رفته بودم و مجری برنامه ، بنده را دکتر .. خطاب کرد و در چند نوبت لقب “استاد” را هم به کار گرفت. شاید شنیدن این القاب خیلی ها را به وجد بیاورد اما راست می گویم، آن موقع چنین احساسی در من بوجود نیامد و دریافتم که این مساله به یک اپیدمی در ساختارهای اداری و رسانه ای کشور تبدیل شده است.

من سهم به سزایی را در به کارگیری غلط و نادرست اینگونه عناوین برای رسانه های ارتباط جمعی قائل هستم. وقتی به خبرهای جاری در صدا و سیما ، روزنامه ها و سایتهای خبری مراجعه می کنیم ، پیوسته اینگونه القاب در پیش چشم ما قرار می گیرند.

دکترلاریجانی ، دکتر توکلی ، دکتر ولایتی ، دکتر رضایی و ….

یعنی اگر کسی را با لقب دکتر یا مهندس خطاب نکنند ، چنین تصور می شود که او در سطح نازلی از نظر تحصیلات و مراتب علمی و اجتماعی قرار دارد. چنین برداشت سوئی سبب شده است که بسیاری از افراد در لایه های مختلف مدیریتی کشور، برای دریافت مدرک دکترا ، خود را به آب و آتش بزنند و به هر روش و منشی متمسک شوند تا به این مدرک دست یابند و از این طریق راه رشد و پیشرفت به مراتب بالاتر را به روی خود هموار کنند.

شاید در نتیجه همین رویکرد غیراصولی بوده است که طی سالهای گذشته ، دانشگاههای مجهول المکان یا غیر معتبری هم پیدا شدند که با دریافت مبالغ قابل توجه و برگزاری برخی کلاسهای فرمالیته ، اقدام به صدور مدرک دکترا برای افراد متقاضی کردند.

تاکید بنده بر نقش منفی رسانه ها در ترویج مدرک گرایی است و بر این باور هستم که آنها در فرایند اطلاع رسانی و نشر اخبار ، این ذهنیت نادرست را در سطوح مختلف اجتماع بوجود آورده اند.

متاسفانه این رویه ناهنجار در اخبار و گزارشهای مربوط به ملاقات مسوولان ایرانی با طرفهای خارجی نیز تکرار می شود .

برای مثال در خبرها گفته می شود که دکتر لاریجانی با خاویر سولانا یا محمد البرادعی دیدار کرد و …

آیا طرفهای خارجی هیچکدام دکترا ندارند؟ به طور بدیهی و طبیعی ، سطح تحصیلات بسیاری از مقامات خارجی کمتر از دکترا و فوق دکترا نیست اما به راستی چرا آنها از این القاب و عناوین در خبرهایشان استفاده نمی کنند؟

اینگونه عناوین حاکی از مرتبه علمی افراد است که هیچ دخلی در حوزه های سیاسی و اجتماعی و فرهنگی ندارد. ممکن است یک نفر دکترای علوم سیاسی داشته باشد که این عنوان فقط یک مرتبه علمی است و کاربرد آن فقط به محیط های علمی و تحقیقاتی محدود می شود.

زمانی که در خبرگزاری جمهوری اسلامی به عنوان خبرنگار کار می کردم در متن خبر تنظیم شده ، از یک مقام مسوول به عنوان “مهندس …” یاد کردم که وقتی آن خبر از صدا و سیما پخش شد ، بلافاصله مسوول مزبور با من تماس گرفت و گفت که “مهندس” لقب قبلی اش بوده و او مدرک دکترا گرفته است؟! در آن زمان، تماس این مقام مسوول ، واقعا مرا شوکه کرد.

با استفاده از این فرصت ، از تمامی رسانه های ارتباط جمعی بویژه صدا و سیما می خواهم که در به کارگیری اینگونه عناوین تجدید نظر کنند و در خبرهایشان این القاب را مورد استفاده قرار ندهند. اینجاست که سخن درست و دقیق رئیس جمهور معنای ویژه ای پیدا می کند. او گفته است : خدمتگزاری امری است که به این نوع کاغذ پاره‌ها احتیاج ندارد و چه بسا انسان‌های برجسته و والایی وجود دارند که در نزد خدای متعال بالاترین مراتب و عزت را دارند.

رسانه ها فرهنگ ساز هستند و باید بپذیرند که در این زمینه بد عمل کرده اند و باید دست به اصلاح این رویه ناهنجار بزنند. انشاء الله

۷ پاسخ برای رسانه های ارتباط جمعی ، عامل موثر در مدرک گرایی”
کسی که خیلی می بینید گفت :

۲۲م مرداد ۱۳۸۷ در ساعت ۱۲:۱۴ ق.ظ
حیا کنید آقای جوانفکر. به عنوان یک حامی دکتر متاسفم برای شما به عنوان مشاور مطبوعاتی ایشان یادآوری کنم که مرجع تایید مدرک دانشگاه آکسفورد وزارت فخیمه علوم نیست بلکه خود دانشگاه صادر کننده است. بدا به حال رییس جمهور اگر شما مشاور وی در این زمینه باشید.

سلام بر آقایی یا خانمی که خیلی می بیند
از شما که مدعی حمایت از دکتر احمدی نژاد هستید، انتظار می رود حرفتان را محترمانه و مودبانه بزنید. هیچ دستگاهی در کشور نمی تواند مستقیما یا مستقلا مدرک تحصیلی خارجی را مستند استخدام یا ملاک ارزشیابی استخدامی قرار دهد. همه مدارک علمی خارج از کشور باید در وزارت علوم مورد تایید قرار گیرد و بدون این تاییدیه ، هیچ مدرک تحصیلی خارجی معتبر نیست.از آقا توکلی که دکترایشان را در انگلیس دریافت کردند سووال کنید. ایشان به شما خواهند گفت که مدرک تحصیلی شان را وزارت علوم تایید کرده است یا نه ؟

سرابی گفت :

۲۲م مرداد ۱۳۸۷ در ساعت ۷:۴۶ ق.ظ
جناب جوانفکر
مساله اصلی اصلا بحث عنوان و مدرک نیست ، مساله اصلی دروغگویی است.
آقای کردان ۷ سال خود را به دروغ ( با توجه به بیانیه دانشگاه آکسفورد ) دکترای حقوق معرفی کرده و
با استناد همین مدرک حقوق گرفته و حتی به تدریس در دانشگاه نیز پرداخته است . این مساله مصداق بارز دروغگویی و کلاهبرداری است . کسی که چنین کاری کرده باید تحت تعقیب قضایی قرار گیرد نه اینکه بعنوان وزیر معرفی شود . اصولگرایی این نیست که به بهانه سوء استفاده دشمنان بر این خطای آشکار سرپوش نهاده شود بلکه عین اصولگرایی این است که ایشان استعفا داده و از مردم عذرخواهی نمایند .

جناب سرابی عزیز
سلام بر شما
آقای کردان باید خودشان پاسخگوی مدرک تحصیلی شان باشند. این مساله ربطی به دولت نهم ندارد و ما هر گونه رفتار خلاف قانون را از هر کس که باشد مردود و مذموم می دانیم .

علی گفت :

۲۲م مرداد ۱۳۸۷ در ساعت ۹:۳۸ ق.ظ
اگر اینگونه هست که شما میگوئید یک سوزن هم به آقای مهرداد بذرپاش نورچشمی رئیس جمهور محترم که با اینهمه مشغله به هر نحوی قصد ادامه تحصیل در مقطع دکتری مدیریت بازرگانی دانشگاه علامه و یا دکتری مهندسی صنایع دانشگاه تربیت مدرس را دارند بزنید

سجاد گفت :

۲۲م مرداد ۱۳۸۷ در ساعت ۹:۵۴ ق.ظ
سلام
این پاسخ ربطی به نوشته فعلی شما ندارد ولیکن درددلی است از جانب یکی از ولی نعمتان آقای احمدی نژاد!؟ (به این معنا که در هر دو مرحله انتخابات نهم به ایشان رأی داده است) با یکی از نزدیکان آقای احمدی نژاد در خصوص اراجیف لجوجانه مشایی.
دو هفته قبل که این مردک بی هویت بی ریشه برای اولین بار اظهارات بی اساس خود در خصوص دوستی با مردم اسرائیل! را مطرح کرد اینجانب در قسمت نظرات پست وبلاگی یکی از دوستان خبرنگار به آدرس: http://hamedtalebi.blogfa.com/post-257.aspx
چنین نوشتم:
«سلام
خیلی به دکتر ارادت داشتم و هنوز هم!
اما شرمنده! با وجود عنصر خرابی مثل مشایی و این اراجیفی که تابحال از زبان بی قاعده وی شنیدم (و متأسفانه دکتر هم علیرغم اینهمه خرابکاری باز هم سرسختانه و متعصبانه از وی حمایت میکند!!؟) کم کم دارم در دادن رأی مجدد به دکتر تجدیدنظر می کنم!!
مثل اینکه داستان ابطحی و خاتمی در این دولت هم دوباره داره تکرار میشه!؟ (همونطور که هاشمی چوب حمایت متعصبانه از فائزه و مهدی و مرعشی و … رو خورد و خاتمی هم چوب حمایت کورکورانه از لمپن عتیقه ای مثل ابطحی، دکتر ما هم باید چوب حمایت از آدم مشکوکی مثل مشایی را بخوره! چرا یه نفر عاقل پیدا نمیشه که از تاریخ قبلیا عبرت بگیره؟!)
خیلی راحت بگم: ما به دکتر در سوم تیر رأی ندادیم که یه آدم مشکوک و دارای سوابق شدیداً منفی و اظهارات نسنجیده و مزخرفات فراوان، بشه رفیق گرمابه و گلستان دکتر و به راحتی آبروی حامیان متدین دکتر را که با اینهمه خون دل به دست اومده، بر باد بده! و بعد امثال ما از بابت خرابکاریها و اراجیف گوییهای وی در برابر خودی و بیگانه سکه یه پول بشیم!
کاملاً با نظر یکی از دوستان موافقم که: «ما باید دنبال حق باشیم نه فرد» اگه قراره میراث خوار رأی حزب اللهی ها در سوم تیر عنصر مشکوکی مثل مشایی باشه، بنده به صراحت رأی خودم در سوم تیر را پس می گیرم!
اگر به دکتر دسترسی دارید، لطفاً این پیام صریح را حتماً به ایشان برسانید که: با وجود عنصر خوشنامی!! مثل مشایی دیگه شما نیاز به دشمن و مخالف نداری! و اینکه خیلی از حامیان شما بدلیل همین حمایت متعصبانه از مشایی کم کم دارن از شما دلسرد میشوند! خود دانید!!
یاحق»
حالا هم به شما آقای جواتفکر عرض میکنم که بعنوان یکی از مشاوران آقای احمدی نژاد از قول من به ایشان بفرمایید که بنده و بسیاری مثل من که با یک دنیا امید و شوق به ایشان رأی داده ایم، فقط بدلیل همین حمایت لجوجانه از این عنصر بی هویت و بدسابقه کم کم در حال تجدیدنظر هستیم. من تابحال چندین مقاله در حمایت از آقای احمدی نژاد نوشته و منتشر کرده ام (بعنوان مثال ر.ک:
http://www.rajanews.com/News/?1112) اما با قاطعیت اعلام میکنم که هر چقدر به احمدی نژاد ارادت داشته و دارم، چندینت برابر آن به امام ارادت دارم (اگر خدا قبول کند) و اگر قرار باشد بخاطر ارادت به احمدی نژاد و اطراغیان وی، آرمانهای امام لق شود، بنده به سهم خود هرگز سکوت نخواهم کرد (اصلاً آقای احمدی نژاد هم تا زمانی که در راستای آرمانهای انقلاب اسلامی و امام باشد برای ما محترم است ولاغیر!)
منتظر پاسخ هستم.
ارادتمند
سجاد

آقا سجاد گل سلام
احساسات پاکتان را درک می کنم و برای شما احترام قائل هستم. تا آنجا که من دکتر احمدی نژاد را شناخته ام او اهل حمایت کورکوانه از هیچکس نیست. این حرف به معنای آن نیست که ایشان دچار اشتباه نمی شوند ، چرا هر کسی ممکن است در تصمیم گیری و انجام امور مرتکب اشتباه بشود اما مهم رویکرد و جهت گیری حاکم بر آن فرد است که آیا در جهت اصلاح آن اقدام می کند یا نه ؟ آیا بر اشتباه خود مصر است ؟ آیا از فرد خاطی حمایت می کند یا با او برخورد می کند؟ تجربه گذشته ام نشان می دهد که دکتر احمدی نژاد در ارتباط با حقوق مردم و منافع ملی ، حتی مراعات نزدیکان خود را هم نمی کند. روز گذشته رئیس جمهور در جمع سفرا و نمایندگان دیپلماتیک ایران در خارج از کشور تاکید کردند که ما برای همه ملت هایی که به نام ملت شناخته می شوند، احترام قائل هستیم و حتی برای آن بدبختهایی که از گوشه و کنار جهان به فلسطین اشغالی آورده شده اند دل می سوزانیم. این موضع رسمی دولت نهم در باره کسانی است که در فلسطین اشغالی به سر می برند ، بنابراین اظهارات فرد یا افرادی که مسوولیت مستقیمی در مسائل سیاست خارجی ندارند ، محل توجه نیست و البته ضرورت دارد به شکل مقتضی تذکر هم داده شود که این کار حتما انجام خواهد شد.
موفق و موید باشید.
جوانفکر

محمد گفت :

۲۲م مرداد ۱۳۸۷ در ساعت ۹:۵۴ ق.ظ
آقا کاری نداره، از آقای کردان بپرس چطوری دکترا گرفت شما هم بگیرید. موضوع از چند تا ویرگول بیشتره، استفاده از کلمات با اسپل آمریکایی در یک نامه از دانشگاه آکسفورد یعنی ….. چند تا انگلیسی دان متخصص استخدام کنید و این دفعه به تعهد شان کار نداشته باشید نامه ها، مدارک و دکتراها اینقدر ضایع نباشد.
باقی بقا

حاج رضا گفت :

۲۲م مرداد ۱۳۸۷ در ساعت ۱۰:۳۲ ق.ظ
خدائیش عجب ماست مالی با حالی ، یکنفر میره با خون و دل زحمت میشکه مطالعه و تحقیقات میکنه بعد برای تعیین سطح علمی بهش میگن دکتری یا پرفسور بعد میگن کاغذ پاره ، بعدشم بحث بکار بردن لفظ دکتر مهم نیست ، دروغگویی و جعل اسناد گناه کبیرست

آقای حاج رضا
سلام بر شما
همه ما در برابر اعمال ، گفتار و رفتارخود باید پاسخگو باشیم.کسی قصد ماست مالی چیزی را ندارد. مطمئن باشید.

سجاد گفت :

۲۲م مرداد ۱۳۸۷ در ساعت ۱۲:۲۵ ب.ظ
علی اکبر آقای گل گلاب!
با سلام مجدد
این «احساسات» و شور -ان شاالله- برگرفته از یک «شعور » متعالی است و هرگز با طعنه و کنایه، تحقیر و تخفیف نمی یابد. به حمدالله تعالی ذره ای خودستایی و شهوت نام پرستی در این بنده کوچک خدا راه نیافته است و مفتخرم که تابحال قلمم را در راه حق بکار انداخته ام و همواره ولو به وسع اندک خود کوشیده ام تا «حق» را معیار تمییز «شخص» قرار دهم و هرگز «شخص» را معیار تشخیص «حق» قرار نداده ام (به همین خاطر زمانی در رده حامیان روزنامه سابقاً اصولگرای «جمهوری» بودم اما به محض روشن شدن تضاد فکری اینجانب با گردانندگان آن جریده به راحتی و بدون کوچکترین محظوری راه خود را از ایشان جدا کرده و حتی مفصلترین نقدها را در مورد عملکرد انحرافی مدیرمسئول آن روزنامه -که وی نیز به همین مرض فعلی برخی از هواداران آقای احمدی نژادیعنی حمایت متعصبانه و بی منطق از یک شخص، مبتلا بود!- به قلم این حقیر منتشر گردید، بحمدالله)
اهمیتی ندارد که این حقیر سراپا تقصیر از منظر جنابعالی و همفکرانتان «آقا سجاد گل» باشم یا دیگری یا … اصلاً اسم بنده چه اهمیتی دارد! این اولاً
ثانیاً من نیز کاملاً با جنابعالی موافقم که: «مهم رویکرد و جهت گیری حاکم بر آن فرد است که آیا در جهت اصلاح آن اقدام می کند یا نه؟» و در این مورد خاص با کمال تأسف و پوزش عرض میکنم که پاسخ منفی است! آیا از ۳ سال قبل که فریاد دوستداران و هواداران دلسوز و متدین از دست اعمال و کردار سرا پا انحرافی و اراجیف گویی های مکرر مشایی بلند شده و همواره خواستار برخورد قاطع آقای احمدی نژاد با این انحرافات و حتی عزل وی گردیدند، عکس العمل آقای احمدی نژاد بجز تشدید حمایت متعصبانه و دفاع افراطی از وی و حتی افزوده شدن درجات قرب! جناب معاون! و نیز اخیراً اضافه شدن وصلت خانوادگی دکتر با مشایی! چه بود؟!
خوب است جناب عالی به پست وبلاگی یکی دیگر از دوستان متدین و هواداران دلسوز دولت در دو سال قبل با عنوان «لکه ننگ دولت نهم!» (http://www.bidari57.blogfa.com/post-119.aspx)
مراجعه کنید تا ان شاالله تفهیم گردد که اعتراضات منحصر به آقا سجاد گل! -به تعبیر شما- نیست و فریاد دوستداران متدین دکتر از همان ابتدای دولت نهم از بابت گل های مکرری که این غضنفر محبوب! و مقرب درگاه! به دروازه خودی ها کوبیده، تا چه حد بلند بوده است!
هر وقت آقای احمدی نژاد تازه بعد از ۳ سال خرابکاری و افتضاحات مکرر مشایی، گریبان این مردک مشکوک و بی هویت را گرفت و از کابینه به بیرون پرت کرد آن وقت میتوان -تازه با تسامح- ادعای شما درخصوص بی تعصب بودن و حمایت کورکورانه نکردن رئیس جمهور از هیچ فرد!! را قبول کرد!
ضمناً اگر معاونت رئیس جمهور مسئولیت رسمی در نظام محسوب نمی شود بفرمایید پس مسئولیت رسمی به چه معنایی است تا ما هم با جنابعالی هم عقیده گردیم! لابد درجه ادراک رسانه های رژیم صهیونیستی و از آن بدتر پایگاه رسمی وزارت خارجه این رژیم غاصب به اندازه حضرتعالی نبوده است که طی این یک ماهه در خصوص اراجیف مکرر مشایی جشن گرفته اند!

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates