محسن رضايي: انتخابات رياست جمهوري نهم تنها نمايش دموکراسي بود
اعتماد: نام محسن رضايي با جبهه و جنگ عجين است و يادآور سال هاي دور؛ سال هايي که حاج محسن و همرزم هايش تنها مصالح ميهن را سرلوحه قرار داده بودند و امضاي پيوندشان خون رنگ بود. زماني که هنوز مصالح جناحي و حزبي تا آنجا پيش نرفته بود که فضاي انتخابات فضاي اتهامات به بزرگاني چون هاشمي و خاتمي باشد و تضمين شهرت تازه واردان کوس بدنامي ديگران. شايد از همين روست که رضايي غمگين است و تنها. شايد به همين دليل است که مي گويد بزرگان کشور قيام به وحدت کنند. شايد به همين دليل است که… حاج محسن اما در اين فضاي غيرشفاف و غبارآلود هم صفات گذشته را از دست نداده و هم صريح است و هم منصف. وقتي نمي خواهد به سوالي پاسخ بگويد به صراحت مي گويد و وقتي دعوت به صداقت و رعايت مصالح ملي مي کند روي سخنش با هر دو جناح است. دکتر رضايي همان حاج محسن چهارشانه و باصفاي سال هاي دور است که خاطره هايش با لهجه شيرين خوزستاني هم شنيدني است و هم قابل اعتماد، چه باک که به ضرورت سياست برخي اين خاطره ها را از ياد برده اند.
—
-فضاي کشور کاملاً تحت تاثير انتخابات آتي رياست جمهوري قرار گرفته، زمزمه هاي اختلاف و ائتلاف به گوش مي رسد. از ديد جنابعالي آرايش سياسي اصولگرايان در انتخابات رياست جمهوري به چه شکل خواهد بود؟
هنوز نمي شود پيش بيني دقيقي انجام داد. اگر اصلاح طلبان وارد صحنه نشوند، رقابتي در درون خود اصولگرايان به طور جدي شکل مي گيرد، اما اگر اصلاح طلب ها وارد صحنه شوند احتمال اينکه فضا دوقطبي شود، خواهد بود. نياز هست همه گروه هاي سياسي مطالعه عميقي انجام دهند که چه آرايشي امروز به نفع ملت و کشور و به نفع نظام است. ايثارگري در احزاب به معناي کنار گذاشتن دموکراسي نيست بلکه به معناي همکاري و ائتلاف است.
-منظور شما از اصلاح طلبان، کانديداتوري آقاي خاتمي است چون به احتمال زياد کانديداي اصلاح طلب در انتخابات خواهد بود. در صورت آمدن آقاي خاتمي اصولگرايان حول يک نفر اجماع مي کنند يا با کانديداهاي متعدد وارد انتخابات مي شوند.
معلوم نيست اصلاح طلبان حتماً به اين نتيجه برسند. شايد برداشت اصلاح طلبان اين باشد که اين بار بگذارند رقابت در درون خود اصولگراها صورت بگيرد. نمي توان به طور قطعي پيش بيني کرد که اصلاح طلب ها چه خواهند کرد اما يک راهکار اين است که اصلاح طلب ها اجازه بدهند رقابت درون خود اصولگراها شکل بگيرد.
-شما اين را به نفع کشور مي دانيد که فقط يک جناح در انتخابات شرکت کند؟
دلايل زيادي وجود دارد. اولاً اگر جامعه نياز به ايثار احزاب داشته باشد احزاب بايد ايثار کنند و ثانياً وقتي يک جناح احساس کند موفقيتش به هر دليلي کم است يا يک جناح احساس کند که – مثل انتخابات رياست جمهوري قبلي- حضورش انتخابات را از شفافيت مي اندازد، ممکن است کنار کشيدن برخي احزاب به نفع مردم باشد. در انتخابات قبلي رياست جمهوري هشت نفر شرکت کرده بودند و مردم قدرت تشخيص خود را کاملاً از دست داده بودند. در چنين وضعيتي رقابت اصلاً شکل نمي گيرد. اگر اصلاح طلب ها احساس کنند ورودشان به صحنه، مشابه رياست جمهوري نهم شود، بهترين راه و عاقلانه ترين راه فداکاري است.
-در انتخابات قبلي رياست جمهوري اصلاح طلبان راي زيادي داشتند اما راي ميان چند کانديداي اصلاح طلب شکسته شد.
هم راي شکسته شد و هم قدرت تشخيص را از مردم گرفتند. هر دو جناح سياسي عدم بلوغ سياسي خود را در انتخابات رياست جمهوري نهم به نمايش گذاشتند. حالا عجيب است که دستپخت خود را مرتب نقد مي کنند. به نظر من تمام کساني که انتخابات نهم را به آن روز درآوردند تا سال ها بايد سکوت کنند.
-هم راست ها را مي گوييد و هم چپ ها؟
هر دو طرف. هر دو جناح. يکي از علت هاي کنار کشيدن من از صحنه انتخابات رياست جمهوري نهم اعتراض به همين بود شيوه لشکرکشي و به هم زدن شفافيت تصميم گيري مردم بود چون با اين شيوه رقابت را از خاصيت انداختند. حسن انتخابات اين است که رقابت شکل بگيرد. اگر با تعداد زيادي نامزد انتخاباتي در صحنه، رقابت را
– بين کساني که مي توانند کشور را اداره کنند- از خاصيت بيندازيد، فقط نمايشي به عنوان دموکراسي اتفاق افتاده اما در اداره جامعه دموکراسي کارآمد نخواهيم داشت.
-با اين توضيح از نظر شما رقابت جدي زماني است که در انتخابات با دوقطبي مواجه باشيم و از هر جناح يک کانديداي جدي و کارآمد مطرح شده باشد.
من معتقدم ما کشور در حال توسعه و در حال گذار هستيم. ما کشور توسعه يافته يي نيستيم که مدل هاي کشورهاي توسعه يافته را در ايران تقليد کنيم. اگر کشور در حال گذار اين نوع مدل ها را به کار بگيرد، خسارت جدي به دموکراسي و جامعه وارد مي کند. ما بايد با قواعد يک کشور در حال گذار حرکت کنيم يعني هم نهاد دموکراسي را تقويت کنيم و جامعه را هم خوب اداره کنيم. چگونه مي شود نهاد دموکراسي را تقويت کنيم، جامعه را خوب اداره کنيم و دموکراسي کارآمد باشد؟ براي اين کار بايد بين دموکراسي و کارآمدي پيوند برقرار کنيم. عده يي که براي بقاي سياسي و حزب خود کارآمدي جامعه را با شعار دموکراسي زير پا مي گذارند امر توسعه در ايران را به تاخير مي اندازند و باعث مي شوند توسعه به جاي آنکه 20 ساله و 30 ساله تحقق پيدا کند، به 200 سال و 300 سال بعد موکول شود يعني جامعه را از رسيدن به توسعه يافتگي سريع باز مي دارند. بنابراين رفتارهاي تقليدي و روياهاي غيرقابل عمل که دودش به چشم جامعه مي رود نبايد اتفاق بيفتد. بايد پا به پاي هم به دموکراسي و کارآمدي ارزش بدهيم، ما به هر دوي اينها نياز داريم. لازمه اين کار آن است که در جناح هاي سياسي، رفتارهاي عقلاني حاکم شود و فردگرايي و خودمحوري کم شود. يادم هست بين شهيد آيت و شهيد بهشتي در اول انقلاب بحثي صورت گرفته بود.
شهيد بهشتي مي گفت چه اشکالي دارد کانديدايي که معرفي مي کنيم از حزب جمهوري اسلامي نباشد. همين که کانديدا توانمند باشد و کشور و جامعه را خوب اداره کند، اشکالي ندارد از او حمايت کنيم. شهيد آيت اصرار مي کردند که اين اشتباه است. در يک حرکت حزبي بايد از ميان خودمان کانديدا معرفي کنيم. دقيقاً اين مناظره ميان دموکراسي و کارآمدي بود. احزاب و جناح هاي سياسي ما بايد هم دموکراسي را ببينند و هم کارآمدي را.
-در ميان اصولگرايان نقدهاي خيلي جدي به آقاي احمدي نژاد و دولت نهم وارد شده است. خود شما و آقاي هاشمي در مجموع هم نقدهايي را مطرح کرديد. فارغ از آرايش اصلاح طلب ها در انتخابات آتي، آيا اصولگرايان دنبال تغيير آقاي احمدي نژاد و حمايت از يک کانديداي کارآمدتر هستند؟
انتقادهاي من دلسوزانه بوده و در حداقل صورت گرفته بخشي را هم قبلاً به صورت نامه براي آقاي احمدي نژاد مي نوشتم بعداً که ديدم ايشان از نامه ها استقبال نمي کنند نامه نويسي را با ايشان قطع کردم. من هنوز هيچ صحبتي با دوستان اصولگرا انجام ندادم که ببينم اصولگرايان نهايتاً به چه فردي مي رسند. دولت آقاي احمدي نژاد هم مثل هر دولت ديگر داراي محاسن و معايبي است. مهم آن است که نقدها منصفانه صورت بگيرد. به اين معنا که دولت را در نواقص و اشکالات کمک کنند، يعني راهکارهايي نشان بدهند که کارآمدي دولت افزايش پيدا کند. اگر نقدها منصفانه باشد و دولت ها تحمل و بردباري خود را افزايش دهند، شاهد شکل گيري همکاري هاي بهتري در اداره کشور خواهيم بود.
-سوالم را طور ديگري بپرسم. راست سنتي ديگر حمايت جدي از آقاي احمدي نژاد ندارد و دنبال گزينه جديدي است، نظر شما چيست؟
من فکر نمي کنم اين طور باشد. ممکن است کساني که به عنوان راست سنتي آقاي احمدي نژاد را نقد مي کنند، نهايتاً پشت سر ايشان قرار بگيرند. خيلي قاطعانه نمي شود گفت آنها آقاي احمدي نژاد را کنار گذاشته اند.
-همه اينها بستگي به حضور آقاي خاتمي در انتخابات دارد. آيا اجماع بر سر احمدي نژاد تنها منوط به حضور آقاي خاتمي است؟ يعني در صورت نيامدن آقاي خاتمي، کانديداهاي اصولگراي جدي ديگري در کنار آقاي احمدي نژاد مطرح مي شوند؟
اگر آقايان خاتمي ، هاشمي و کروبي وارد صحنه انتخابات نشوند رقابت جدي و سنگيني در جبهه اصولگرايان پيش خواهد آمد. الان در جبهه اصلاح طلبان روي آمدن آقاي خاتمي اختلافاتي بروز کرده. بعضي از اصلاح طلبان چون کانديداي ديگري دارند فعلاً با آمدن آقاي خاتمي در درون جبهه اصلاحات مخالفت مي کنند ولي در بيرون براي تهديد جناح مقابل او را طرح مي کنند تا آنکه آنها به فرد ديگري غير از آقاي خاتمي رضايت بدهند. فعلاً اوضاع غيرشفافي در هر دو جناح سياسي کشور راه پيدا کرده و هيچ کدام از دو جناح از صداقت و شفافيت برخوردار نيستند. پيوندهاي عميقي که بايد در درون جناح ها شکل بگيرد تا با هم روراست باشند، کمرنگ شده و نتيجه هم روشن است. يعني اگر تا روز انتخابات اين فضا ادامه پيدا کند، شاهد انتخابات خوبي نخواهيم بود.
-شما به عنوان يک اصولگرا اولويت را حفظ دولت در دست اصولگرايان مي دانيد يا براي بهبود وضعيت کشور و پيوند دموکراسي و کارآمدي کانديداي اصلح را -حتي اگر اصلاح طلب باشد- مي پذيريد؟
معتقدم دولت بايد ائتلافي شکل بگيرد. در همه دنيا هم دولت ها ائتلافي هستند. در همه دنيا حتي حزبي که برنده مي شود و اکثريت دولت را در اختيار دارد اقليتي از افراد کارآمد ساير جناح ها را به کار مي گيرد چون تشکيل دولت براي خدمت رساني به مردم است. در هيچ شرايطي نبايد کارآمدي را تضعيف کنيم. در جمهوري اسلامي که انقلاب ما از ابتدا براساس وحدت شکل گرفت دفاع مقدس را با وحدت پيش برديم. امروز هم بايد کشور با وحدت اداره شود. حزب بازي و جناح بازي که منجر به جلوگيري از تشکيل دولت هاي ائتلافي شود، با هيچ منطق دموکراسي سازگار نيست. در ايران برخي از جناح هاي سياسي، از حزب و دموکراسي سوءاستفاده کرده و در جهت قدرت طلبي از آن استفاده مي کنند. کجاي دنيا وقتي حزبي موفق مي شود، تمام وزرا را از حزب خود انتخاب مي کند. در تمام دنيا حزب برنده به تعداد نمايندگان احزاب در مجلس، تعدادي از وزرا را از ساير احزاب به کار مي گيرد. چرا در ايران اين طور نباشد. چرا عده يي منسوبين به بزرگان انقلاب و بزرگان کشور زمينه تفرقه و نزاع سياسي را در ايران فراهم مي کنند؟ در حالي که اين بزرگان خود پرچمدار وحدت بودند. چرا بزرگان چنين اجازه يي مي دهند؟ بدون وحدت نمي توانيم کشور را پيش ببريم. نزاع هاي سياسي که به خصوص در پنج، شش سال اخير اتفاق افتاده، سمي مهلک و مانع پيشرفت و خدمت به ملت ايران است. وحدت تنها راه بقا و توسعه يافتگي ماست، چه در شکل دولت ائتلافي و چه در همکاري سه قوه و چه در تحمل پذيري نظري حاکم در مورد نخبگان و انتقادات دلسوزان. معتقدم در انتخابات آينده هم بايد حرکت جمعي به جاي تکروي حاکم شود. الان تکروي در فضاي سياسي ايران به اوج خود رسيده است. انتخابات مجلس هشتم بدترين تابلو از تفرقه و شديدترين نماد تکروي بود. جناح ها بايد با هم حرکت کنند و درون جناح ها هم حرکت جمعي صورت بگيرد. بايد بپذيريم نهاد دموکراسي بدون حرکت جمعي امکان پذير نيست. اخلاق کمونيستي و روحيه تشکيلاتي آنها نبايد وارد احزاب سياسي ايران شود. جامعه ايران نياز به دولت کارآمد دارد. هر دو اينها بايد در انتخابات آتي مدنظر باشد. کارآمدي بدون وحدت امکان پذير نيست. هر جناحي چهار، پنج فرد قوي دارد. چرا همه اين افراد به خدمت گرفته نشوند. برخي به بهانه اينکه مي خواهيم حزبي رفتار کنيم، عده يي را از اداره کشور محروم مي کنند. عده يي هم تحت عنوان برچسب غيرخودي زدن به ديگران، افراد کارآمد را از خدمت رساني به مردم محروم مي کنند. هيچ کدام از اين رفتارها توجيه عقلاني، شرعي و انقلابي ندارد. چون اخلاق و اصول انقلابي ما نشان مي دهد تا زماني که با هم بوديم، توانستيم موفقيت هاي بزرگ به دست بياوريم. انقلاب را در پرتو وحدت پيش برديم. امروز هم اگر مي خواهيم فقر، بيکاري، عقب ماندگي و گراني را در کشور حل کنيم، بايد از تمام توان کشور و همه ظرفيت ها استفاده کنيم. من واقعاً تعجب مي کنم چرا بزرگان انقلاب جلوي تفرقه ها و نزاع هاي سياسي با هزينه بالا را نمي گيرند و چرا عده يي منسوب به بزرگان کشور به تخريب ديگران و اهانت کردن به ديگران مي پردازند و مسير توسعه يافتگي کشور را کند مي کنند. جا دارد يک بار ديگر بزرگان کشور قيام به وحدت کنند. وحدت به طور جدي، اساسي و واقعي بايد در دستور کار باشد.
-بعضي به دولت وحدت ملي اشاره مي کنند. فکر مي کنيد اين استعداد در دو جناح هست که با هم بنشينند و روي رئيس جمهور و وزراي اصلي کشور توافق کنند و وارد انتخابات شوند؟
من به دولت ائتلافي معتقدم.
-نه وحدت ملي؟
نه، وحدت ملي ضرورتي ندارد. بحراني در کشور وجود ندارد. ناکارآمدي هست.
-پس دولت وحدت ملي را ضروري نمي دانيد؟
چنين ضرورتي نمي بينم. البته بايد وحدت ملي در کشور باشد، اما دولت ائتلافي بايد از افراد کارآمد و متعهد همه جناح ها شکل بگيرد.
-در انتخابات مجلس هشتم سه گانه يي ميان شما، آقاي قاليباف و آقاي لاريجاني شکل گرفت. بعد از کانديداتوري آقاي لاريجاني از قم، اين ائتلاف کمرنگ شد. ليستي هم که تحت عنوان جبهه متحد اصولگرايان تهيه شد، مورد اعتراض ساير گروه ها و حتي برخي دوستان شما مثل سردار اميري قرار گرفت. چرا پيوند شما کمرنگ شد؟
رابطه ما سه نفر با هم دوستانه است و بيش از 25 سال است ما سه نفر با هم دوست هستيم. در صحنه هاي مختلفي از اداره کشور با هم بوديم. الان هم رابطه يي دوستانه با هم داريم. آن زمان من به ليست 6«5 اعتراض داشتم. فهرست تهيه شده فراگير نبود و از آنها خواستيم ليست را اصلاح کنند. مرتب به آنها گفتيم اگر ليست را اصلاح نکنيد، ممکن است ليست جداگانه بدهيم. آقايان اصلاحاتي انجام دادند اما اصلاحات کامل نبود البته ما هم به نتيجه نرسيديم که ليست جداگانه بدهيم. هر کدام از ما به صورت فردي تلاش هايي را در سراسر کشور انجام داد. عده يي از اصولگرايان را که به تشخيص ما کارآمد بودند حمايت کرديم و وارد مجلس شدند.
-مجلس هشتم را براي برگرداندن دولت به مسير مورد نظر مجمع تشخيص مصلحت نظام، يعني همان مسير چشم انداز و برنامه چهارم مناسب و کارآمد مي دانيد؟
مجلس هنوز در ابتداي کار است. نمي شود قضاوت کرد. سه، چهار ماه بيشتر نگذشته. قاعدتاً مجلس نياز به فرصت بيشتري دارد تا نمايندگان خودش را پيدا کند و به مباحث مسلط شود. هنوز کميسيون هاي مجلس به اندازه کافي جلسات کارشناسي نگذاشته اند. بايد جلسات کارشناسي شکل بگيرد که به صورت اظهارنظرهاي جمعي حرکت کنند. بنابراين زود است براي قضاوت اينکه مجلس در مورد دولت و حل مشکلات مردم چه کارنامه يي خواهد داشت. ولي من اميدواري زيادي به مجلس هشتم دارم. افراد خيلي شايسته يي در مجلس هستند که در دوره چهارساله خدمات خوبي انجام خواهند داد.
-عملکرد سه ساله دولت را به ويژه در شاخص هاي کليدي اقتصادي و سياست خارجي چطور ارزيابي مي کنيد؟
بنا ندارم در مورد عملکرد دولت الان اظهارنظر کنم. شايد اگر لازم شد در ماه هاي آينده اظهارنظر کنم ولي آنچه مسلم است، آن است که در سياست خارجي بايد از يک سياست ايستادگي منطقي برخوردار باشيم.
حقوق ما را بدون ايستادگي به ما نمي دهند، ضمن اينکه اگر ايستادگي منطقي را مديريت نکنيم و ايستادگي به درگيري کشيده شود، به زيان کشور خواهد بود. پس ماجراجويي و انفعال به نفع ما نيست. ايستادگي منطقي يعني اينکه نه دچار انفعال شويم و از امريکايي ها بي دليل بترسيم و نه آنکه به ماجراجويي و افراط بپردازيم. ايستادگي منطقي و مدبرانه يعني جايي همکاري و تعامل کنيم، جايي چالش کنيم و در مجموع منافع ملي را تامين کنيم. بحث هسته يي با مديريت رهبر انقلاب خوب اداره مي شود. کشورهاي 1«5 هم متوجه شدند ايران به دنبال سلاح اتمي نيست.
– تهديد اسرائيل جدي است؟
اسرائيل عنصر کاملاً ناپايدار و به دور از رعايت مقررات و قوانين بين المللي است. هميشه کشور ما بايد نسبت به اسرائيل مراقب باشد. اسرائيلي ها خيلي خوب فهميده اند ايران امکان پاسخگويي خوبي دارد.
– اجازه بدهيد نظر شما را در مورد دو جريان سوال کنم. اول جريان موسوم به جريان پاليزدار و اتهاماتي که به روحانيون شناخته شده کشور وارد شد و دوم صحبت آقاي رامين مبني بر کشاندن آقاي خاتمي و آقاي هاشمي رفسنجاني به دادگاه؟
لازم نيست در مورد هر مساله يي اظهارنظر کنيم. به جاي دستگيري آقاي پاليزدار بايد با ايشان چند مناظره از طريق صداوسيما صورت مي گرفت که الان تبديل به يک ابهام نمي شد. واقعيت آن است که مبارزه با مفاسد اداري و اقتصادي بايد به طور جدي در برنامه حکومت باشد و هست. اما ساز و کار منطقي و درستي براي اين کار در کشور شکل نگرفته است. مثلاً به دنبال ابلاغ سياست هاي اصل 44 بايد دادگاه هاي اقتصادي و تخصصي شکل مي گرفت که کليه پرونده هاي اقتصادي وارد اين دادگاه ها شود و دادستان و قاضي خود در حد اقتصاددان باشند و اقتصاد را به خوبي بفهمند و بحق قضاوت کنند. کافي است قضاوت اشتباه صورت گيرد و کارخانه يي با 5 هزار کارگر تعطيل شود. بيکار شدن 5 هزار کارگر براي چند ماه، زيان بزرگي براي جامعه است. بعضي وقت ها تصميم گيري براي پرونده هاي اقتصادي کمتر از رسيدگي به پرونده هاي قتل و جنايت نيست و حتي مهم تر است. اگر نهاد حمايت از سرمايه گذاري هم در ايران شکل بگيرد، بسياري از سرمايه گذاراني که در پيچ و خم اداري با مشکل مواجه مي شوند، به جاي مراجعه به مسوولان و نهادهاي سياسي به آن نهاد مراجعه مي کنند و بخش زيادي از بحث هاي مفاسد اقتصادي جمع مي شود. سيستم اداري و بوروکراسي هم اگر ساماندهي شود، بخش زيادي از مفاسد اقتصادي – اداري کم مي شود. بايد در کشور عزم جدي براي حل بنيادي مفاسد اقتصادي و ساماندهي مبارزه با مفاسد شکل بگيرد لذا از اين نوع مسائل پيش مي آيد که نهادي نسبت به پرونده هايي ابهام داشته باشد، ولي افرادي در آن نهاد ظرفيت تحمل نداشته باشند و در سايت هاي مختلف و جاهاي مختلف مسائل را مطرح کنند. اگر مبارزه با مفاسد اقتصادي قاعده مند شود، شاهد فراز و نشيب و تاخير نخواهيم بود.
– راجع به ادعاي آقاي رامين هم مي فرماييد؟
من با هر نوع منازعه آفريني در کشور مخالفم. منازعات سياسي در ايران با هر انگيزه يي چه درست و برحق و چه غلط، به زيان کشور است و دود آن به چشم ملت ايران مي رود و ما را از توسعه يافتگي باز مي دارد. من اصولاً با اين نوع ادبيات مخالفم.
– برخي از سايت هاي دولتي به شما انتقاداتي کردند؟
من ترجيح مي دهم از خودم دفاع نکنم، حتي هيچ شکايتي هم انجام ندادم. کشور ما به شدت نياز به وحدت و همکاري دارد. بايد از فضاي منازعه و دعوا فاصله بگيريم نفع ملت ما در اين است.
پیام برای این مطلب مسدود شده.