رواج جراحی ترمیم بکارت در غرب
دویچه وله :
وقتى صحبت از پرده بكارت و احياى آن مىشود، ذهنها به سمت كشورهاى اسلامى سوق پيدا مىكند، جايى كه بسيار پيش آمده دخترى كه بكارتش را از دست داده، به فكر خودكشى بيفتد. اما ترمیم پرده بکارت فقط در کشورهای اسلامی رایج نیست.
در جوامع اسلامی و سنتی باكره بودن دختر يكى از بديهىترين حقهايى است كه يك مرد براى ازدواج از آن خودش مىداند، اين قدر بديهى كه خانوادههاى شوهران علاوه بر نشانه بكارت در اولين همخوابگى، اصرار به داشتن گواهى رسمى از پزشك هم دارند.
در ذهنتان دختر جوانى را مجسم كنيد كه روى تخت عمل جراحى نشسته و قرار است تا چند لحظه ديگر خودش را به دست جراح بسپارد تا او با يك تيغ جراحى و نهايتا چند بخيه پرده بكارتش را ترميم كند و يك خاطره را حداقل از نظر فيزيكى از زندگيش پاك كند، هر چند كه هيچ كس قادر نيست رد آن را در ذهنش بخيه بزند يا آنكه ترميم كند. هنوز جراح وارد اتاق نشده و دختر رو به خبرنگارى كه آنجاست مىگويد: « در فرهنگ من باكره نبودن مساوى است با يك لكه ننگ. تنها چيزى كه در حال حاضر براى من حتى از خود زندگى هم مهمتر است، بكارت است.»
تصوير ذهنى شما از اين صحنه، بدون شك اتاق عملى در مطب يك پزشك در يكى از خيابانهاى تهران، قاهره يا تونس است. اما كمى ذهنيتتان را گسترش دهيد و به قاره اروپا بياييد، زيرا اين صحنه كه شرح آن رفت، در يك كلينيك خصوصى در فرانسه اتفاق مىافتد، جايى كه اين دختر فرانسوى اهل مون پليه كه خانوادهاش از مهاجران مراكشى هستند، آمده تا با اين جراحى به گذشته برگردد يا حداقل وانمود كند.
با افزايش مهاجران مسلمان به كشورهاى اروپايى مثل فرانسه، انگليس، ايتاليا و برخى كشورهاى ديگر عمل ترميم بكارت هم در اين كشورها افزايش پيدا كرده و حتى براى آنهايى كه نمىتوانند هزينه اين عمل را كه چيزى در حدود ۳۰۰۰ دلار است بپردازند، تورهاى مسافرتى مخصوصى به كشورهايى مثل تونس يا مصر وجود دارد كه نهايتا با ۵۰۰ يورو مىتوان اين عمل را انجام داد. انجام اين عمل، كه تقريبا نيم ساعت طول مىكشد در مصر يك جرم تلقى مىشود و مجازات پزشكى كه اين كار را انجام داده تا شش ماه زندان، جريمه نقدى و اخراج از نظام پزشكى است. اما با اين همه كشور مصر به مركزى براى ترميم پرده بكارت تبديل شده و دائما هم تعداد دختران جوانى كه براى انجام اين عمل حتى از كشورهاى حاشيه خليج فارس به مصر مىروند، افزايش پيدا مىكند.
ترمیم بکارت، عقبگردی به گذشته
به فرانسه برگرديم، شهر ليل، حدود دو ماه پيش. اگر يك مجله تخصصى حقوقى راى دادگاه در مورد يك پرونده را نمىنوشت، هيچ كس نمىفهميد كه مهندس جوان كه مسلمان شده سه هفته بعد از ازدواجش با يك دختر مسلمان و پرستار، به دادگاه رفته تا همسرش را طلاق بدهد و دليل اين طلاق فورى، باكره نبودن دختر در هنگام ازدواج بوده است. نكتهاى كه در اين ميان باعث شد تا جزييات اين پرونده در سراسر فرانسه منتشر شود، راى صادره دادگاه بود كه درخواست مرد را پذيرفت و حكم به جدايى اين زوج داد.
مرد اظهار كرده بود كه فريب خورده زيرا او خواهان ازدواج با يك دختر باكره بوده، قاضى اين پرونده هم، اين دليل را به رسميت شناخته بود و باكره بودن يك دختر را در هنگام ازدواج ويژگى عمده يك زن دانسته بود. به همين خاطر هم در راى، اعلام شده بود كه اين دروغ دليل محكمى براى فسخ اين ازدواج است.
صدور اين حكم بازخوردهاى فراوانى را به دنبال داشت. بنا بر نظر سنجى يك موسسه فرانسوى ۷۳ درصد فرانسويها از اين نظر و راى قاضى شوكه شدند. البته دامنه اين شوك به سطوح بالاتر جامعه هم رسيد تا جايى كه رييس يكى از احزاب مهم فرانسه از اين امر انتقاد كرد كه دادگاههاى فرانسه به سازمانهاى اجرايى شريعت اسلامى تبديل شدهاند. وزير زنان اين كشور هم اين راى را به منزله تنزل زن و جايگاه او دانست و در اين بين يكى از فيلسوفان زن فرانسوى هم هشدار داد كه با اين راى دادگاه ليل، از اين پس بايد شاهد مراجعه تعداد زيادى دختر مسلمان به بيمارستانها بود كه خواهان عمل ترميم هستند.
از آنجايى كه عمل ترميم در كلينيكهاى خصوصى و خارج از پوشش بيمه انجام مىگيرد، آمار دقيقى از تعداد اين عملها در دست نيست، اما يك جراح پاريسى مىگويد كه در هفته دو تا چهار عمل ترميم بر روى دختران مسلمان انجام مىدهد. البته انجام اين عمل حتى در بين پزشكان هم معترضان زيادى دارد. ژاك لانزاك كه رهبر گروهى از پزشكان در يك كالج تخصصي زنان وزايمان است دليل مخالفت و اعتراض را اين گونه بيان مىكند: « ما در فرانسه انقلاب كرديم كه به برابرى دست پيدا كنيم. در انقلاب سال ۱۹۶۸ زنها مبارزه كردند تا حق استفاده از وسايل جلوگيرى از باردارى و حق سقط جنين را به دست بياورند، حالا اين جراحىهاى ترميم بكارت، عقب گرايى و تسليم در برابر ارزشهاى گذشته است.»
در كشور همسايه فرانسه يعنى آلمان هم قانونى وجود داشت، به اين مضمون كه پسرهايى كه با نامزدشان سكس داشتهاند و در عين حال به آنها قول ازدواج داده بودند، اما بعد به نوعى به اين قول پايبند نبودهاند، مىبايست مبلغى را به اين دليل كه باكرهگى اين دخترها را از بين بردهاند، بپردازند. تازه در سال ۱۹۹۸ بود كه اين قانون به طور كامل حذف شد.
چقدر به بکارت معتقدید؟
وقتى كه جزييات اين پرونده طلاق در فرانسه را خوانديم و اعتقاد سرسخت اين مرد فرانسوى به باكره بودن همسرش در هنگام ازدواج، علاقهمند بوديم، بدانيم كه چند درصد از دختران و پسران ايرانى به بكارت اعتقاد دارند. فقط مشكل اينجا بود كه اين مسئلهاى نيست كه شما بتوانيد به راحتى آمارى را درباره آن پيدا كنيد، زيرا بكارت را مىتوان يكى از مهمترين تابوهاى جامعه ايران دانست كه كمتر نهادى به آن مىپردازد، اما در عوض جايى است كه رد اين مسائل به قول دولتى و عرفى “ممنوعه” را مىتوان به راحتى در آن پيدا كرد؛ وبلاگستان فارسى.
بحث بر سر اعتقاد به بكارت را كيوان، نويسنده وبلاگ از پشت يك سوم باز كرد و در پى آن پستهاى زيادى توسط بلاگرهاى ديگر نيز نوشته شد. خيلىها هم با گذاشتن نظراتشان، گفتند كه به آيا به بكارت اعتقاد دارند يا نه و اصلا چرا؟ در پايان اين بحث وبلاگى، كيوان آمارى را با توجه به بررسى ۳۲۵ نظر از خوانندهها ارائه كرد كه مىتواند جالب توجه باشد و به عنوان نمونه آمارى بسيار كوچكى به آن پرداخت.
در مجموع ۱۴۷ خانم در اين بحث شركت كردند كه از اين تعداد ۲۱ درصدشان گفتند كه به بكارت معتقد هستند و ۶۵ درصد هم اعلام كردند كه به اين امر اعتقادى ندارند. باقى نيز نظر چندان مشخصى را در اين رابطه ارائه نكرده بودند.
اين اعداد اما در بين آقايان كمى نزديك تر به هم بود: از بين ۱۷۸ مردى كه در اين بحث شركت كردند و نظر دادند ۳۳ درصد اظهار كرده بودند كه به بكارت اعتقاد دارند و ۴۱ درصد هم گفتند كه به بكارت معتقد نيستند. بقيه نيز همانند خانمها نظر مشخصى را ابراز نكرده بودند.
بحث در اين باره و به طور كل اعتقاد داشتن به بكارت يا عدم اعتقاد به آن يك نظر شخصى به حساب مىآيد. هميشه هم هنگامى كه صحبت از بكارت مىشود همه ذهنها به دختران برمىگردد، بدون اينكه به اين امر توجه شود كه بكارت هم يك امر دو طرفه است، يعنى همانگونه كه يك پسر حق مالكيت و تصميم گيرى بر بدن خودش را باور دارد، به همان اندازه هم بايد اين حق را براى طرف مقابلش به رسميت بشناسد. مهم اين است كه ما به اين اعتقاد داشته باشيم و بدانيم كه لذت بردن از زندگى حق همه محسوب مىشود، نه تنها بخشى از جامعه.
کیمیا
پیام برای این مطلب مسدود شده.