حسین شریعتمداری: کاندیداتوری حق خاتمی است ، اما دو پیشنهاد برایش دارم
عصرایران: و اما، خبر آن است كه شماري از شخصيت هاي مطرح اصولگرا كه از آسيب هاي دوران اصلاحات به نظام و آموزه هاي انقلابي دل پرخوني دارند با اطمينان كامل از ناكامي آقاي خاتمي، اصرار دارند كه ايشان حتماً در انتخابات رياست جمهوري آينده شركت كنند چرا كه نتيجه اين «وزن كشي» را براي آينده نظام و انقلاب و خود آقاي خاتمي ضروري مي دانند.
عصرایران – حسین شریعتمداری در یادداشت روز کیهان امروز با انقاد از اصلاح طلبان پیرامون سیدمحمد خاتمی که با یک “بازی زرگری” در صدد کاندیداتوری وی هستند ، به وی پیشنهاد کرد همانند کروبی عمل کند و به پالایش نیروهای پیرامونی خود بپردازد.
وی همچنین با تاکید بر کم بودن شانس خاتمی برای رأی آوردن ، نوشت که گروه هایی از اصولگرایان هم با اعتقاد به این که خاتمی رأی نمی آورد ، خواستار حضور او در انتخابات هستند تا یک وزن کشی سیاسی درباره اصلاح طلبان و شخص خاتمی صورت گیرد.
متن کامل این یادداشت به شرح زیر است:
«وقتي خانم «گيل لاپيداس» استاد دانشگاه بركلي و كارشناس برجسته امور شوروي سابق در سمينار يك روزه «ايران در هزاره سوم» كه روز 4 مي15.2000 ارديبهشت 1379 در دانشگاه استنفورد آمريكا تشكيل شده بود، حاضر شد بسياري از شركت كنندگان در اين همايش از حضور او ابراز تعجب كردند، چرا كه مقامات آمريكايي اين سمينار را با هدف بررسي راه كارهاي مؤثر براي مقابله با نظام اسلامي ايران برپا كرده بودند و حضور كارشناس معروف امور شوروي سابق در اين سمينار غيرمنتظره بود. اما هنگامي كه خانم لاپيداس براي ايراد سخنراني پشت تريبون قرار گرفت با توضيحات خود به تعجب حاضران خاتمه داد. خانم گيل لاپيداس در آغاز سخن اظهار داشت: شايد تعجب مي كنيد چرا من كه متخصص امور شوروي سابق هستم در سمينار مربوط به مسائل ايران شركت مي كنم ولي در پاسخ بايد بگويم كه وضعيت ايران امروز، خيلي شبيه شوروي سابق در دوران گورباچف است. گورباچف هم مثل خاتمي اصلاح طلب بود ولي مي خواست هم «پاپ» باشد و هم «لوتر» و اين نقش دوگانه امكان پذير نبود… گورباچف مي خواست اصلاحات را همراه با حفظ ارزش ها دنبال كند و اين برنامه امكان پياده شدن نداشت بنابراين براي شوروي سابق ضروري بود كه شخصي مانند «يلتسين» به ميدان بيايد كه فقط «لوتر» باشد و نه «پاپ» تا بتواند عليه كليسا- بخوانيد ارزش هاي ديني و اخلاقي- قيام كند… در ايران نيز بايد خاتمي دست از ارزش هاي ديني بردارد و در غير اين صورت جاي خود را به يك يلتسين ايراني بدهد…»
مطلب فوق بخشي از يادداشت روز نگارنده در كيهان 1379.2.20 بود. چند روز بعد از سمينار استنفورد، روزنامه هاي زنجيره اي مدعي اصلاحات كه سنگ طرفداري آقاي خاتمي را به سينه مي زدند، در اقدامي غيرمنتظره و بي آن كه به هماهنگي خود با طرف هاي آمريكايي در سمينار استنفورد اشاره كنند، آقاي خاتمي را به كوتاهي و كندروي در اصلاحات متهم كردند و ضمن تشبيه ايشان به گورباچف، با صراحت نوشتند «اگر خاتمي تغيير روش ندهد بايد جاي خود را با يك يلتسين ايراني عوض كند»!
اين طيف از مدعيان اصلاحات كه خود را نزديكترين ياران خاتمي معرفي مي كردند و متأسفانه آقاي خاتمي نيز براي آنها جايگاه ويژه اي قائل بود، بعد از سمينار استنفورد و از طريق روزنامه هاي زنجيره اي، مصاحبه ها، نشست هاي تشكيلاتي، عمليات رواني تبليغاتي گسترده اي را عليه خاتمي سازماندهي كردند. مضمون اصلي اين پروژه تبليغي- رواني، دقيقاً همان نظريه اي بود كه خانم گيل لاپيداس پيشنهاد كرده بود.
طيف ياد شده آقاي خاتمي رابه ناتواني در پيشبرد اصلاحات! تساهل و تسامح در برخورد با مخالفان متهم مي كردند تا آنجا كه يكي از روزنامه هاي مدعي اصلاحات به طور تلويحي او را «بي عرضه» ناميد و با صراحت – و بي نزاكتي- آقاي خاتمي را با شاه سلطان حسين صفوي مقايسه كرد و نهايتاً در يك تجمع به ظاهر دانشجويي كه خاتمي براي سخنراني دعوت شده بود، افرادي به تحريك طيف مورد اشاره ايشان را «هو» كردند و خاتمي كه به شدت عصباني شده بود، پشت همان تريبون گفت: از اردوگاه اصلاح طلبان صداي دشمن به گوش مي رسد.
نگاهي به روزنامه هاي زنجيره اي در فاصله 3 ماهه ارديبهشت، خرداد و تير ماه 79 و رسانه هاي خارجي در همين فاصله زماني- مي، ژوئن و جولاي 2000- نشان مي دهد كه مقايسه خاتمي با گورباچف و ضرورت تغيير او با شخصيتي نظير «يلتسين» ترجيع بند تكراري و مشترك دشمنان بيروني و مدعيان اصلاحات در داخل كشور بوده است. هر دو جريان خارجي و داخلي از تأكيد- البته هر از چند گاه و نه هميشگي- آقاي خاتمي بر ارزش هاي اسلامي و آموزه هاي انقلابي ابراز نگراني مي كردند.
و اما روز 21 تيرماه 1379 رهبر معظم انقلاب طي سخناني در جمع مسئولان و كارگزاران نظام از اين توطئه پرده برداشته و با تأكيد بر اين كه نه خاتمي گورباچف و نه ايران، شوروي سابق است به اين بازي مسخره پايان دادند.
ايشان در بخشي از بيانات آن روز خود فرمودند «جمع بندي واقعيات موجود و تأمل در موضع گيري هاي آشكار و پنهان و تبليغات سيستم رسانه اي غرب نشان مي دهد كه با اهداف اضمحلال نظام جمهوري اسلامي، يك طرح همه جانبه آمريكايي كه در واقع بازسازي شده طرح فروپاشي شوروي سابق است در دستور كار دشمنان ملت ايران قرار دارد و نظام سلطه جهاني تلاش مي كند با حمايت از اصلاحات مورد نظر خود، به نوعي شبيه سازي روند فروپاشي شوروي سابق در ايران دست بزند و اهداف ناكام گذشته را محقق سازد. اما اين توطئه نيز به دليل اشتباهات عميق و مستمر غربي ها در درك واقعيات ايران به جايي نخواهد رسيد».
بعدها معلوم شد كه افرادي نظير رامين جهانبگلو جاسوس اعتراف كرده آمريكا و يار غار مدعيان اصلاحات، هاله اسفندياري همسر شائول بخاش، كيان تاجبخش و برخي ديگر عوامل شناخته شده سازمان هاي اطلاعاتي سيا و موساد رابط طيف ياد شده از مدعيان اصلاحات با سرويس هاي اطلاعاتي و امنيتي آمريكا و اسرائيل بوده اند.
ماجراي فوق فقط يك نمونه از بسيارهاست كه هويت واقعي طيفي از مدعيان اصلاحات و اطرافيان آقاي خاتمي در دوران 8ساله رياست جمهوري ايشان را برملا مي كند و تمامي اسناد آن با مراجعه به روزنامه هاي زنجيره اي به آساني قابل دسترسي است.
و اما بعد از شرح اين ماجرا گفتني هايي براي همين امروز هست.
الف: امروزه باز هم دقيقاً همان طيف مورد اشاره اطراف آقاي خاتمي جمع شده و بر كانديداتوري ايشان براي رياست جمهوري آينده تاكيد مي ورزند و البته بازي «زرگري» ويژه اي را نيز به صحنه آورده اند كه بماند.
طيف ياد شده از نظر شخص و شخصيت نسبت به گذشته كمترين تغييري نكرده اند، افراد، همان افراد و ديدگاهها همان ديدگاههاست، تنها تفاوتي كه ميان امروز و ديروز اين طيف ديده مي شود آن است كه تعداد قابل توجهي از آنها به خارج از كشور گريخته و هم اكنون پناهنده كشورهاي بيگانه و برخي نيز آشكارا در خدمت سرويس هاي اطلاعاتي دشمن قرار دارند. آيا اين واقعيت هاي محسوس و ملموس قابل انكار است؟!
ب:اگرچه تاكنون هيچيك از مدعيان اصلاحات تعريفي از اصلاحات مورد نظر خود ارائه نداده اند ولي اصلي ترين خطوط و محورهاي شناخته شده اصلاحات، مخالفت و -گاه ضديت- با نظام اسلامي، مقابله با آموزه هاي اسلام ناب محمدي(ص)، بي توجهي به مردم، همراهي و همخواني با دشمنان ايران و در پاره اي از موارد وابستگي به بيگانگان، ترجيح منافع حزبي و گروهي به منافع ملي و مردم، وادادگي در مقابل تهديد دشمنان بيروني و… است. آيا غير از اين است؟!
ج: حمايت هاي آشكار سياسي، تبليغاتي و در مواردي حمايت هاي مالي آمريكا و متحدانش از مدعيان اصلاحات كه بارها به صراحت اعلام شده است، با اسلامي بودن، انقلابي بودن، وطن دوست و مردم دوست بودن جبهه اصلاحات چگونه قابل جمع است. ممكن است گفته شود آمريكايي ها براي بدنام كردن مدعيان اصلاحات از آنها آشكارا حمايت مي كنند كه بايد پرسيد درباره همخواني و يكساني مواضع اصلاح طلبان با اهداف اعلام شده آمريكا چه مي فرمائيد؟ و نظرتان درباره حمايت ها و ارتباط هاي پنهان- و اكنون برملا شده- عوامل سرويس هاي اطلاعاتي دشمن با برخي از شخصيت هاي مدعي اصلاحات چيست؟ و…
د: نكات فوق نه پنهان است كه براي كشف آن به اسناد طبقه بندي شده و محرمانه نياز باشد و نه پيچيده است كه درك آن به اذهان ژرف انديش احتياج داشته باشد. اسناد همه اين موارد- كه فقط مشتي از خروارهاست- به صورت آشكار و غيرقابل انكار موجود و دردسترس است.
اكنون بايد از آقاي خاتمي پرسيد كه آيا با حمايت اين طيف داخلي و آن محافل خارجي قصد كانديداتوري داريد؟ و آيا در اين انديشه نيستيد كه طيف ياد شده از مدعيان اصلاحات قصد قرباني كردن شما در پاي منافع حزبي و شخصي خود و اهداف دشمنان بيروني مردم و نظام اسلامي را دارند؟
هـ: نگارنده ضمن آن كه طي 10 سال گذشته- و حتي در دوران وزارت ارشاد آقاي خاتمي- انتقاداتي جدي نسبت به مواضع و عملكرد ايشان داشته است ولي به گواهي صفحات روزنامه كيهان، در بسياري از موارد كه مدعيان اصلاحات ناجوانمردانه به آقاي خاتمي حمله كرده بودند، به دفاع از ايشان برخاسته و امروز دقيقاً از همين زاويه ارائه يك پيشنهاد، يك پيش بيني و يك خبر به ايشان را ضروري مي دانم.
1-پيشنهاد اين كه اگر قصد كانديداتوري دارند- كه حق ايشان و در اختيار ايشان است- اولاً؛ طيف مورد اشاره از مدعيان اصلاحات را از اطراف خود برانند و ثانياً؛ آشكارا عليه آمريكا و متحدانش و مواضع خصمانه آنها عليه ايران اسلامي موضعگيري كنند و سپس با اين مرزبندي آشكار نامزد رياست جمهوري شوند، كاري تقريباً نظير جناب آقاي كروبي.
2-پيش بيني، آن كه تجربه مردم از حاكميت اصولگرايان و طعم شيرين مردم دوستي، پاك دستي، ساده زيستي، ايستادگي در مقابل دشمنان بيروني، كسب عزت و افتخار براي مردم، توجه به محرومان و مستضعفان – هرچند كه هنوز به نقطه مطلوب نرسيده است- و دهها امتياز برجسته ديگر كه از حضور اصولگرايان در دولت و مجلس ديده و چشيده اند، رويكرد آنان به رياست جمهوري آقاي خاتمي اگر نگوئيم ناممكن است، به يقين، بسيار بعيد خواهد بود و به قول بسياري از افراد مؤثر در طيف مدعيان اصلاحات، مگر مردم از اصلاح طلبان چه ديده اند كه بار ديگر به آنان روي آورند؟! و مگر طي 6 سال گذشته رويگرداني مردم از مدعيان اصلاحات- علي رغم تبليغات گسترده آنان- را نديده اند؟
3- برخي از سردمداران طيف مورد اشاره- مدعيان اصلاحات- اعلام كرده اند كه اصولگرايان از ورود آقاي خاتمي به عرصه رقابت هاي انتخاباتي براي رياست جمهوري آينده وحشت دارند؟! كه بايد گفت با توجه به آنچه گذشت احتمال رويكرد به ايشان بسيار اندك است و اما، خبر آن است كه شماري از شخصيت هاي مطرح اصولگرا كه از آسيب هاي دوران اصلاحات به نظام و آموزه هاي انقلابي دل پرخوني دارند با اطمينان كامل از ناكامي آقاي خاتمي، اصرار دارند كه ايشان حتماً در انتخابات رياست جمهوري آينده شركت كنند چرا كه نتيجه اين «وزن كشي» را براي آينده نظام و انقلاب و خود آقاي خاتمي ضروري مي دانند.
پیام برای این مطلب مسدود شده.