06.09.2008

زنی که در صحرا گل می رویاند

سرمایه :
ترانه بنی یعقوب : پنج کیلومتر مانده به مرز پاکستان در انتهای شهر میرجاوه-جایی که تا کیلومترها جز بیابان و زمین های سنگلاخی هیچ چیز به چشم نمی خورد- صدها هزار شاخه گل هر روز با رنگ های متنوع به بازار گل کشور عرضه می شود. معصومه جام شیر زن پرورش دهنده گل، صحرا را به گفته محلیان به گلستانی تبدیل کرده که تصورش برای همگان دشوار بوده است. میرجاوه یکی از شهرهای استان سیستان و بلوچستان در نزدیکی مرز ایران و پاکستان واقع شده است؛جایی نزدیک روستای قلعه کهنه میرجاوه گلخانه این زن دیده می شود. در جاده میرجاوه از ساعت پنج بعدازظهر کمتر اتومبیلی را در حال رفت و آمد می بینی و در هر پست بازرسی این جاده ماموران نیروی انتظامی با سلاح هایشان از جاده محافظت می کنند. پس از عبور از این جاده های خلوت به منطقه ای خاکی و سنگلاخ می رسی که تا کیلومترها چشمانت چیزی جز خاک و غبار نمی بیند. آفتاب سوزان هم هر لحظه هرم و گرمای این منطقه را تشدید می کند. در انتهای این جاده خاکی اما گلخانه ای بزرگ به چشم می خورد؛ گلخانه ای پر از گل های رز با رنگ های متفاوت و شگفت آور.
وقتی معصومه 36 ساله تصمیم به پرورش گل در این منطقه گرفت، بسیاری تصور می کردند در همان روزهای اول و با شرایط سخت آب و هوایی سیستان و بلوچستان او از ادامه کار منصرف خواهد شد اما طولی نکشید که گل صحرایی به بار نشست و گلخانه او به یکی از موفق ترین تعاونی های کشور تبدیل شد.
معصومه را در روستای لادیز -یکی از روستاهای شهرستان میرجاوه- ملاقات می کنم. ظهر همان روز وقتی که او برای دریافت جایزه برترین تعاونی سال 87 راهی تهران می شود، با گروهی به گلخانه اش می روم؛ گلخانه ای زیبا و مدرن در دل صحرا.
معصومه با چهره ای آرام و صدایی ملایم از فعالیت هایش می گوید. او که فارغ التحصیل رشته دامپزشکی است، از سال 82 پرورش گل را در این منطقه آغاز کرده است. او که به گفته خودش علاقه اصلی اش به رشته تحصیلی اش بوده ابتدا به پرورش گل فقط به عنوان تفریح و سرگرمی می نگریسته است. پرورش بلدرچین اولین تجربه کاری او در زمینه رشته تحصیلی اش بوده؛ تجربه ای ناموفق که به دلیل مشکلاتی که برایش ایجاد شد، به پایان رسید.
با لحنی آرام می گوید: «به خاطر اشتباه یک کارشناس کشاورزی که حریم کاری ام را اشتباه تعیین کرده بود، زحمات چند ساله ام در زمینه پرورش بلدرچین ناموفق ماند. من سال ها درباره این موضوع کار کرده بودم و با متوقف شدن این کار تجربیات چند ساله ام به ویژه اطلاعاتی که برای این کار در شهرهای مختلف کسب کرده بودم، از دست دادم.»
این موضوع موجب ناامیدی معصومه نشد و او به صورت اتفاقی با گلخانه های پرورش گل آشنا شد. «در آن زمان هیچ تجربه ای درباره پرورش گل نداشتم اما وقتی به صورت اتفاقی با آن روبه رو شدم و همان موقع هم خواهرم در رشته گیاه پزشکی فارغ التحصیل شد، تصمیم خودمان را برای پرورش گل گرفتیم و دوره های آموزشی آن را گذراندیم.»
معصومه و خواهرش آن روزها به گلخانه های پرورش گل شهرهای مختلف از جمله مشهد، اصفهان و تهران می رفتند و با روش های پیشرفته پرورش گل به صورت تجربی آشنا می شدند تا اینکه موفق شدند یکی از پیشرفته ترین روش های کشت گل را که تا قبل از آن در این استان تجربه نشده بود، اجرایی کنند. سرمایه یک میلیارد تومانی برای شروع این کار به نظر خیلی ها سرمایه گذاری سنگینی بود اما تاسیس گلخانه پلاستیکی پیشرفته خیلی زود این سرمایه را به آنها بازگرداند.
معصومه می گوید: «منطقه ما خشک و بی آب و علف است و آب و هوای مناسبی ندارد. آب آنجا نیمه شور است اما آفتاب مناسبی دارد. برای آب منطقه دستگاه تصفیه گذاشتیم و از آفتابش نیز حداکثر استفاده را کردیم.»
او 14 رنگ گل رزش را برای فروش به تهران و مشهد می فرستد و به زودی قصد دارد صادرات آنها را به کشور کویت آغاز کند. ساعت شش صبح کارش شروع می شود و 12 شب به پایان می رسد و فقط دیدن گل های زیبایش در بیابان است که خستگی این همه کار شبانه روزی را از تنش بیرون می کند.
او اولین پرورش دهنده گل در استان سیستان و بلوچستان است و موجب شده در منطقه ای که رفت و آمد غریبه ها به آن بسیار محدود بود، فضای توریستی ایجاد شود. وی می گوید: «در این منطقه واقعاً رفت و آمدها محدود بود اما وجود گلخانه منحصر به فرد من پای بسیاری را از تهران و دیگر شهرها به اینجا باز کرد. این موضوع موجب شد دیگر مردم میرجاوه را مانند گذشته یک منطقه ناامن ندانند و از آن نترسند.»
وجود معصومه و گل هایش این ناحیه را از لحاظ فرهنگی هم دگرگون کرده و موجب رشد و پیشرفت آن شده است.
سری تکان می دهد و مقنعه سیاهش را بر سرش جابه جا می کند: «از لحاظ فرهنگی موقعیت منطقه را تغییر داده ام. قبل از شروع کار من پذیرش زن کارفرما برای مردم منطقه بسیار دشوار بود. آنها به سختی قبول می کردند زن بیرون از خانه کار کند و تا این حد هم موفق باشد.»
زنان منطقه پس از دیدن تلاش های او در ارتباط و معاشرت با دیگران بسیار تغییر کرده اند و خیلی راحت با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند.
«برای اولین بار شاهدم در این منطقه زنان بومی پشت اتومبیل می نشینند و رانندگی می کنند. آنها دریافته اند می توان زن بود، کار کرد و موفق هم شد.»
او همچنین موفق شده اولین فرصت شغلی را در منطقه ای که مردمش جز به مشاغل کاذب اشتغال ندارند، ایجاد کند: «اولین فرصت شغلی را در این منطقه ایجاد کرده ام و بسیاری از زنان و مردان منطقه در گلخانه ام مشغول به کار شده اند و دست از کارهای کاذب و غیرقانونی کشیده اند.»
او با تاسف از وضعیت زنان این منطقه سخن می گوید؛زنانی که به عقیده او محکوم به شیوه خاصی از زندگی شده اند.
این زن کارآفرین مهم ترین نیاز زنان این منطقه را امکانات رفاهی و آموزشی می داند: «این منطقه از نظر فرهنگی بسیار فقیر است و زنان از هرگونه امکان آموزشی و اوقات فراغت محرومند. آنها مجبورند از صبح تا شب در خانه باشند و اوقات شان را به بطالت بگذرانند که این موضوع موجب عدم پیشرفت خود و رونق منطقه شان خواهد شد.»

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates