قربانیان غیرت و تعصب
دویچه وله :
قتلهای ناموسی در استانهایی چون خوزستان یا کردستان بیشتر از سایر نقاط ایران روی میدهند. برای مقابله با چنین قتلهایی، به تازگی برخی فعالان مدنی کرد، کمیتهای به اسم “علیه خشونت به نام ناموس” تشکیل دادهاند.
بر اساس آمار، از هر دو زنی که در ایران کشته میشوند، یک نفر قربانی قتلهای ناموسی است. به گفته کارشناسان، چالشهای اخلاقی و فرهنگی و همچنین قوانین مجازات اسلامی از جمله زمینههای بروز و تداوم خشونتهای ناشی از غیرت مردانه هستند.
پروین ذبیحی یکی از اعضای کمیته “علیه خشونت به نام ناموس” در گفتگو با دویچهوله از فشار مردسالاری و قربانیان تعصبهای کور میگوید.
دویچه وله: چه شد که تصمیم به تشکیل این کمیته گرفتید؟
پروین ذبیحی: درسالگرد سنگسار دعا خلیل اسود، دختر عراقی تصمیم به تشکیل این کمیته گرفتیم. دعا هم قربانی خشونت ناموسی بود. واقعیت ایناست که خشونت در جامعه ما گسترده است و خشونت ناموسی در کردستان بیشتر است. تصمیم گرفتیم در کردستان، کرمانشاه، لرستان، ایلام و حاشیههای این مناطق، تحقیق و کار فرهنگی برای بسترسازی علیه خشونتهای ناموسی بکنیم.
چه تعریفی میتوان برای قتل ناموسی ارائه داد؟
هر نوع قتلی که در ارتباط با شک همسر، فرار و بکارت دختر، ارتباط زن با کسی غیر از همسرش صورت گیرد.
آماری دارید که نشان دهند زمینههای بروز این خشونتها در منطقه چیستند؟ مسائل اقتصادی، فرهنگی یا مذهبی چه نقشی دارند؟
به نظر من همه این دلایل به اضافه دلایل سیاسی و اجتماعی دخیل هستند. اما فرهنگ طبقاتی و مردسالارانه در قتلهای ناموسی موثرترند. در این فرهنگها، زن کالاست و مرد صاحب کالا. دید مردسالارانه میگوید: مال من مال خودم، مال دیگران هم مال من، اما مال من و شرف و ناموس من، باید به هر ترتیب حفظ شود! به نظر من انگیزه اصلی همین دید است.
درخبرها بود که اخیرا درکردستان، پدری سر دخترش به نام فرشته را برید چون از شوهرش طلاق گرفته بود و آبروی پدرش را برده بود.
من کاملا در جریان این موضوع هستم. این خانم دوسه سال بود که از شوهرش جدا شده بود و زندگی مشترکاش هم تنها سه چهارماه طول کشیده بود. فرشته تنها ۱۹ سال داشت. وقتی که به دنیا آمده بود، پدرش او را به پشتبام پرت کرده و گفته بود: دختر نمیخواهم! مادر فرشته را اینقدر زده و آزار داده بود که الان در آسایشگاه روانی است. فرشته بعد از طلاق، یک خواستگار دیگر داشت و تصمیم گرفته بود که این بار، با انتخاب خودش ازدواج کند. پدرش به تحریک نامادری ساعت سه نیمهشب سر فرشته را برید. بعد در پزشک قانونی معلوم شد که او باکره بوده. یعنی حتی در ازدواج اولاش، با شوهرش رابطهای نداشته است. فرشته واقعا مظلومانه قربانی خشونت پدرش و نامادری شد.
همه این خشونتها که زیرسر مردها نیست. شما الان از تحریک نامادری صحبت میکنید. نقش خود زنان در این سوءظنها و خشونت علیه زنان چه میشود؟
بله. خود زنان هم نقش دارند. فرهنگ مردسالار، زنها را به جان هم میاندازد و بین آنها رقابتهای مخرب ایجاد میکند. موردی داشتیم که آقایی با زن برادر خودش ارتباط جنسی داشت و وقتی همسر حاملهاش اعتراض کرده بود، مرد و معشوقهاش، زن حامله را کشته و تکهتکه کرده بودند. یک مورد دیگرهم در یکی از روستاهای اطراف مریوان بود که خانمی به همراه معشوقاش، مادرشوهرش را کشت. بله، خود زنها هم طبق فرهنگ عقبمانده غلطی که به آنها مسلط است، در این خشونتها دخیل هستند.
سیستم قضایی با این خشونتها در منطقه چگونه برخورد میکند؟
پدر فرشته بلافاصله پس از قتل، خودش را به نیروی انتظامی معرفی کرده و الان هم در زندان است. به من خبردادند که امروز (چهارشنبه ۲۰ شهریور) دادگاه دارد. چون مادر فرشته روانی است و در آسایشگاه است، برادرش قیم مادر و شاکی این قتل است. اما موضوع اینجاست که اصولا قانون، زنهای قاتل را بیشتر مجازات میکند تا مردها را. سه حالت در این قتلها وجود دارد: قاتل پدر است که در این صورت مادر یا فرزند مقتول باید شکایت کنند. اغلب این افراد با پرداخت دیه یا چند ضربه شلاق آزاد میشوند. مورد دوم اینست که پسر خانواده قاتل باشد. برادر اگر خواهر خود را بکشد، چون پسر عزیز است و خانواده نمیخواهد عزای دیگری داشته باشد، اولیای دم، رضایت میدهند و قانل آزاد میشود. مورد سوم آنست که شوهر همسرش را بکشد. خانواده مقتول باید نصف دیه این فرد را به دولت بدهند تا قاتل را اعدام کند. خانوادههای فقیری که پول ندارند، خود قاتل مقداری خسارت به آنها میدهد و فوقاش دو سه سال زندان میماند. به این ترتیب، زنکشی مجازات سنگینی در پی ندارد اما زنهای قاتل، بخاطر مرد کشی اعدام میشوند. یا با یک درجه تخفیف پانزده یا بیست سال در زندان میمانند. به طور کلی، قاتلان زنان و کودکان خیلی زود آزاد میشوند.
شما از” زنکشی” صحبت میکنید اما خیلی از زنها وقتی عرصه فشار مرد و خانواده را بهخود تنگ میبینند، “خودکشی” میکنند. خودسوزی روش خیلی رایجی در کردستان است. آیا این اعتراضی است علیه فشارها؟
بله. ما همیشه گفتهایم که خودسوزی فریادی است برای رهایی. خودسوزی آخرین اعتراض و آخرین راه حلی است که به نظر زنان می رسد. البته الان رسم شده که در کردستان برخی مردها، زنهایشان را بیحس میکنند و بعد او را آتش زده و میگویند خودکشی کرده! من خودم اخیرا سه مورد این چنینی دیدهام. زنی را میشناسم که شوهرش او را خیلی آزار میداده و میگفته که میخواهم زن دوباره بگیرم. این زن خیلی زیبا بود و دوبچه داشت. شوهرش او را کتک میزده و میگفته از خانه برو بیرون تا زن جدید را بیاورم. این زن برای من تعریف کرد که موقع شیر دادن بچه، میبیند تحمل دوری بچههایش را ندارد. تصمیم میگیرد خودش را آتش بزند تا دیگر پس از رفتن، چشماش دنبال بچههایش نباشد. این زن متاسفانه زنده ماند، متاسفانه شوهرش طلاقش داد و متاسفانه ده سال است بچههایش را ندیده… این خانم پایین خانه ما با دوتکه موکت و کمترین وسایل زندگی میکند. احساس میکنم روزی یک وعده هم غذا نمیخورد. هیچ پول و امکانی برای عمل جراحی هم ندارد.
صورتش کاملا سوخته؟
قد و هیکلاش همانطور خوشگل مانده اما صورتش کاملا از ریخت افتاده و دستهاش کاملا سوختهاند. میگوید من حاضرم در خانهها کلفتی کنم اما هرکس مرا میبیند، حالش بهم میخورد…
به نظر شما چالش اصلی در این خشونتها چیست؟
من اخیرا از قول رئیس نیروی انتظامی خوزستان خواندم که ۴۵ درصد قتلهای ایران، دلایل ناموسی دارند. خودسوزی بخاطر مسائل خانوادگی و دعواهای ناموسی در ایلام و کرمانشاه، گلستان و لرستان و خوزستان بیداد میکند. ما در تهران هم همین پدیده را داریم که به نظر من بیشتر ناشی از تقابل افکار سنتی و جدید است.
تشکل شما چه اقدامهای توضیحی و فرهنگی در منطقه علیه خشونت داشته؟
ما تازه در آغاز راهیم و از نظر مالی هم به شدت در مضیقه هستیم. با اینهمه ما دو حرکت بسیار بیسابقه انجام دادهایم. اولین حرکت اعتراضی ما در دهات مریوان در ارتباط با قتل سیمین نصراللهی انجام شد. ما به مراسم تشیع جنازه رفتیم. آنهم در حالیکه اصلا در کردستان و در این منطقه، رسم نیست که زن دنبال جنازه برود. در مراسم خاکسپاری، علیه ناموس پرستی حرف زدیم. روستاییان هم از این حرفها استقبال کردند.
داستان سیمین نصراللهی چه بود؟
او ۲۲ سال داشت و شوهرش به او تهمت ارتباط تلفنی با مرد دیگری را زده بود. سیمین هم قهر کرد و به خانه پدرش رفت. بعد شوهرش عذرخواهی کرده بود و خواسته بود که زنش به خانه برگردد. اما برادر سیمین به دلیل اینکه او بدون اجازه آنها تصمیم به برگشتن گرفته، به او گلوله زد و او را کشت.
برای قتل فرشته هم تظاهرات شد؟
بله در تظاهرات علیه قتل فرشته نجاتی حدود ۱۳ هزار نفر شرکت کرده بودند. به نظرمن کار مداوم در این زمینه میتواند تاثیرگذار باشد. من خواهش میکنم خبرنگارهای آلمانی و فرانسوی و خارجی که به ایران میآیند، به کردستان هم سری بزنند و از این مسائل گزارش تهیه کنند.
مصاحبهگر: مهیندخت مصباح
پیام برای این مطلب مسدود شده.