15.09.2008

استعفا لازم است اما قطعاً كافي نيست

روز: عباس عبدي: ظاهراً موضوع رسيدگي غير ضرور به صحت مدرك دكتراي يكي از وزرا مراحل پاياني خود را ‏مي‌گذراند و برخي از دست‌اندركاران اين امر مجبور شده‌اند كه نه تنها اعتبار و اصالت ادعاي دكتراي ‏داشتن اين وزير را نفي كنند، بلكه صحت مدرك كارشناسي ارشد وي نيز رد شده است. از اين رو برخي ‏از نزديكان به جناح حاكم بر دولت درخواست كرده‌اند كه وي داوطلبانه استعفا دهد تا عدالت اجرا گردد. ‏اما به نظر مي‌رسد كه براي تأمين خواسته جامعه و تحقق عدالت استعفا شرط كافي نيست، بلكه مقدمه و ‏شرط لازم است و شروط متعدد ديگري نيز بايد محقق شود تا در اين زمينه عدالت برقرار گردد.‏

بيش و مهمتر از هر چيز، شناخت دلايل و زمينه‌هاي رخ دادن چنين پديده ناهنجاري ضرورت دارد. ‏اتفاق تأسف‌آوري كه در بالاترين سطوح مديريتي رخ داد را نمي‌توان به يك انحراف رفتار فردي تنزل ‏داد و تمام كاسه و كوزه‌ها را بر سر آن فرد شكاند. تا وقتي كه زمينه‌هاي آلوده و ناسالم بروز چنين ‏اتفاقاتي روشن نشود و برنامه‌هايي براي از ميان بردن اين زمينه‌ها طراحي و اجرا نشود، قطعاً مجدداً ‏شاهد چنين رويدادهايي خواهيم بود، رويدادهائي كه فقط بخش اندكي از آنها علني و رسانه‌اي مي‌شود. در ‏اين نوشته مي‌كوشم كه برخي از اين موارد را مطرح كنم.‏

‏- اگر اين مدارك جعلي و تقلبي است، افراد چنين مداركي را به عنوان اصل نزد چه مراجعي ارايه ‏مي‌كنند؟ يا اين مراجع حساسيتي نسبت به اينگونه امور ندارند؛ يا آشنايي ندارند و يا به دلايل متعددي از ‏جمله فقدان شهامت، علم و اطلاع آنان در اين موارد، به اقدامي منتهي نخواهد شد. اگر احتمالات ديگري ‏هم وجود دارد خوانندگان ذكر كنند، اما بدون ترديد هيچ احتمالي را در جهت دفاع از اين مراجع نمي‌توان ‏برشمرد. با اين حساب فرض كنيد وزير مربوط استعفا كند، با احتمالات مذكور در فوق چه بايد كرد؟ ‏خسارت‌هاي ناشي از پذيرش هر يك از اين احتمالات ده‌‌ها و صدا بار بيشتر از جعلي بودن يك مدرك و ‏استعفاي صاحب مدرك است.‏

‏- فرض كنيم آقاي وزير استعفا داد، حمايت‌هاي تصريحي يا تلويحي يكي دو ماه اخير از ايشان را چگونه ‏بايد هضم كرد يا ناديده گرفت؟ زخم ناشي از اين حمايت‌ها بسيار بيشتر از اصل ماجراست. اگر كسي در ‏جامعه جرم و خلافي انجام دهد، حداكثر اين است كه مي‌توان وي را مجازات كرد و هزينه‌اش را به او ‏تحميل كرد، و مُهر مجرمانه‌اي را بر پيشاني او زد، اما كسي را كه بي‌هيچ دليل و توجيه منطقي، كار ‏خلافي را ناديده مي‌گيرد و به نوجيه آن مي‌پردازد و اين را از موضع دفاع از عدالت مي‌گويد، چه ‏مي‌توان كرد؟ و در مرحله بعد نيز با كساني كه تعمداً و آگاهانه سكوت كردند و خود را كنار كشيدند تا ‏مبادا هم‌حزبي‌هاي خود را تضعيف كنند، چه بايد كرد؟ كساني كه براي كارهايي صد بار كوچكتر و ‏بي‌اهميت‌تر از اين، اگر از اردوي مخالفانشان باشد، حنجره‌هاي خود را پاره مي‌كنند.‏

‏- حتماً به ياد داريد كه چند ماه پيش در جريان افشاگري‌هاي آقاي پاليزدار، بلافاصله مقامات و نهادهاي ‏دولتي هر كدام به نفي و رد مطالب انتساب‌يافته و حتي ارتباط نهاد تحت امرشان با وي پرداختند، اين در ‏حالي بود كه احكام همكاري ايشان با اين مراجع منتشر شده بود، اما در جريان قضيه جعل مدرك، پس از ‏بيش از يك ماه، هنوز دانشگاه آزاد جواب نداده، فلان جا استعلام نكرده و فلان موضوع در قالب رسيدگي ‏نبوده و… و از همه جالب‌تر اينكه چند روز پيش مطبوعات به نقل از نهاد رياست جمهوري رسماً اعلان ‏كردند كه تأييديه مدارك در راه است يا رسيد (و البته دولت هم تكذيب نكرد) و همه اينها در حالي بود كه ‏مرجع اصلي كه دانشگاه آكسفورد است، بلافاصله با چند زبان بر جعلي بودن اين كاغذ تأكيد كرده بود و ‏نيازي به بررسي مجدد نبود. بعلاوه هنوز هم نتيجه رسيدگي به صورت مكتوب و رسمي در موضوعي ‏بدين سادگي نهايي نشده است.‏

جالب‌تر اينكه دولت موظف كرده كه كليه مدارك و بورس‌هاي تحصيلي از سال 1364 تاكنون رسيدگي ‏شود، به نظر مي‌رسد كه اين كار خوبي است، اما اين دولت ابتدا و بيش از همه بايد درباره همين ‏موضوع زشتي كه با آن مواجه است اقدام مي‌كرد، نه اينكه از سال 1364 يعني 23 سال پيش شروع كند.‏

‏- نكته ديگر اينكه چرا از وي خواسته مي‌شود كه شخصاً استعفا دهد؟ اگر اقدام انجام شده چندان مهم ‏نيست كه رييس دولت براي جبران آن اقدام كند، چرا بايد وزير استعفا دهد؟ كساني كه براي رسيدن به اين ‏صندلي وزارت حاضر شده‌اند ريسك ارايه چنين مدركي را بپذيرند، چگونه حاضر مي‌شوند كه الآن ‏استعفا دهند؟ اما اگر مسأله مهم است، در اين صورت چرا از رييس دولت نخواسته‌ايد كه رأساً اقدام و وي ‏را بركنار كند؟ مگر آن ده وزير پيشين كه هر كدام عزل شدند اشكالاتشان بيشتر از ارايه سند جعلي ‏مذكور است كه عزل شدند؟ همين كه از آقاي وزير خواسته شده كه استعفا دهد، به معناي كم‌اهميت جلوه ‏دادن مشكل از يك سو و حفظ حرمت ارائه كننده سند جعلي است. و اينگونه مدافع عدالت شدن، احتمالاً ‏خسارت‌بارتر از سكوت در برابر بي‌عدالتي است. زيرا به نوعي عدالت را از موضع عدالت‌خواهانه به ‏مذبح مي‌برد.‏

‏- اعتماد از ميان رفته جامعه را چگونه مي‌خواهيم، بازسازي كنيم؟ اصولاً مسأله جامعه اين نيست كه ‏حسن وزير مي‌شود يا حسين؟ مسأله اعتماد كلي جامعه به دولت و نهاد اجرايي است كه با اينگونه اتفاقات ‏زايل مي‌شود. نحوه برخورد با اين موارد بايد به گونه‌اي باشد كه بتواند به بازسازي اعتماد كمك كند، و ‏استعفا و احتمالاً آن هم از موضع بالا هيچ دردي را دوا نمي‌كند، سهل است كه بي‌‌اعتمادي را تشديد هم ‏مي‌كند. مسأله مردم مبارزه با يك فرد كه دروغ گفته باشد نيست، مسأله مبارزه با دروغگويي است و ‏چنين مبارزه‌اي الزامات خاص خود را دارد. و تصور نمي‌رود كه از عهده هر فرد مدعي برآيد.‏

‏- اگر وي نمي‌خواست وزير شود يا به او پيشنهاد وزارت نمي‌شد، در اين صورت قضيه جعل مدرك ‏مذكور هم علني نمي‌شد و كماكان از حقوق و مزايا و عضويت هيأت علمي آن مدرك بهره‌مند مي‌شدند، و ‏جالب اينكه ديروز خواندم كه رتبه دانشياري هم داشته‌اند!! و حتي به استادياري هم قناعت نشده است. با ‏استعفاي ايشان اين مشكل را چگونه مي‌توان حل كرد؟ ساختاري كه مي‌توان با مدرك جعلي به رتبه ‏دانشياري رسيد و تدريس هم كرد و از حقوق و مزاياي آن بهره‌مند شد، چگونه اصلاح خواهد شد؟

از كجا معلوم كه افراد زيادي با اين وضع هنوز هم رتبه دانشياري نداشته باشند و در حال آموزش نباشند؟ ‏حق و حقوق دانشجوياني كه سال‌ها نزد چنين دانشيار محترمي! تلمذ مي‌كرده‌اند، چه مي‌شود؟ در ‏ساختاري كه براي گزينش جوان بيكاري در يك كار ساده بايد پرونده سابقه و لاحقه فرد و نزديكان و اقوام ‏دور و نزديكش رسيدگي شود، چطور مي‌شود كه يك نفر با مدرك كارداني، به استخدام هيأت علمي ‏درمي‌آيد و به دانشياري هم مي‌رسد؟ رسيدگي به خطاهاي اين ساختارها و اصلاح آنها بارها و بارها ‏مهمتر از اصل استعفا يا حتي بركناري وزير است.‏

بنابراين بايد گفت استعفا يا حتي بركناري لازم است، اما مطلقاً كافي نيست. استعفا و يا بركناري اگر هم ‏انجام شود، گرچه خيلي دير صورت گرفته، اما فقط گام بسيار كوچكي از گام‌هاي لازم براي اصلاح ‏ساختاري است كه چنين رخدادي بطور طبيعي در دل آن شكل گرفته است. آينده نشان خواهد داد كه آيا ‏اين گام كوچك هم برداشته خواهد شد يا خير؟ اما ترديدي ندارم كه حتي ار اين گام كوچك هم برداشته ‏شود، گام‌هاي بعدي مطلقاً برداشته نخواهد شد.شما چه فكر مي‌كنيد؟

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates