24.09.2008

هدف: نجات از دولت بي کفايت: انتخابات رياست جمهوري در گفت و گو با محسن آرمين

خُسن آقا: تا دوباره پس از حکومت بی کفایت اسهال طلبها، دولت را پس از 4 یا 8 سال بدهند تحویل یک حکومت بی کفایت دیگر.

روز:
با محسن آرمين از اعضاي رهبري سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي و از چهره هاي سرشناس جريان اصلاح ‏طلبي در موردانتخابات آينده رياست جمهوري و ائتلاف گروه هاي مختلف اصلاح طلب سخن گفته ايم. آقاي ‏آرمين بر اين باور است که اولويت امروز نجات کشور از دست “مديريت بي کفايت کنوني” است. او همچنين ‏مي گويد ديگر مذاکره با آمريکا کفر ابليس نيست و به خاطر اين کار کفن پوش ها در خيابان ها راه نمي افتند. ‏متن مصاحبه در پي مي آيد.‏

‎‎آقاي آرمين، در رسانه هاي اصول گرايان مدام اين بحث از سوي بعضي گروه هاي حاشيه اي ‏اصلاح طلب مطرح مي شود که سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي و جبهه مشارکت قصد تحميل کانديداي خود ‏به مجموعه گروه هاي اصلاح طلب را دارند. واقعا شما تنها گروه هاي حامي آقاي خاتمي هستيد؟‎ ‎

حمايت از آقاي خاتمي منحصر به دو گروه سازمان مجاهدين و حزب مشارکت نيست؛ بلکه جبهه ائتلاف دوم ‏خرداد که متشکل از 15 گروه اصلاح طلب است، به حمايت از ايشان برخاسته است. در جلسه اي هم که روز ‏يکشنبه با آقاي خاتمي داشته اند، از ايشان حمايت و از وي خواهش کرده اند که در انتخابات شرکت کند. ‏

‎‎پس چرا از اين دو حزب به عنوان حاميان اصلي ياد مي شود؟‏‎ ‎

شايد چون سازمان و مشارکت زودتر از ديگر دوستان موضع خود را رسانه اي کردند، اين تلقي به وجود آمده ‏است. مساله ديگر اينکه نيروهاي اصلاح طلب از تکثر سياسي برخوردارند و تلقي و ديدگاه هاي متفاوتي در ‏آن ها وجود دارد. لذا اين انتظار که همه اين گروه ها بدون طي يک پروسه لازم در امر مهمي چون انتخابات ‏رياست جمهوري به اجماع برسند، انتظار واقع بينانه اي نيست. لذا ما در صحبت با دوستان به اين توافق ‏رسيده ايم که گروه هاي مختلف کانديداهاي خودشان را مطرح کنند و رسيدن به يک کانديداي واحد براساس ‏طي يک پروسه دموکراتيک باشد.‏

‎‎ساز و کار اين پروسه چيست؟ چون پيش از اين در مطبوعات شاهد مخالفت هاي بعضي از ‏اعضاي مشارکت و مجاهدين با بعضي از طرح ها بوده ايم.‏‎ ‎

مي توان از بحث هايي همچون نظر سنجي نام برد. يعني پس از طرح کانديداهاي مختلف و تبليغ درباره آن ‏ها، مي توانيم درباره يک ساز و کار دموکراتيک براي اجماع اقدام کنيم. اين ساز و کار دموکراتيک مي تواند ‏نظرسنجي باشد که ما را نسبت به نظرات طبقه طرفدار اصلاح طلب در جامعه آگاه کند. مثلا حزب ‏اعتمادملي همواره سعي کرده موضعي مستقل و مخصوص به خود داشته باشد. چه در انتخابات گذشته و چه ‏در اين انتخابات. به هر حال اين حق احزاب است و حتي حق هر گروهي است که در مورد کانديداي خود ‏تبليغات لازم را انجام دهد.‏

‎‎يعني شما در حال حاضر از تعدد کانديداها نگراني نداريد؟‎ ‎

تا کانديداها مشخص نشوند، اجماع بر سر يک کانديدا موضوعيت ندارد. اجماع وقتي رخ مي دهد که کانديداها ‏معرفي شده باشند، در مورد آن ها تبليغات مختلف صورت گرفته باشد و بعد از ميان آن ها مناسب ترين گزينه ‏را انتخاب کنيم. اين پروسه حداقل 2 تا 3 ماه ادامه پيدا خواهد کرد. به هر حال کساني اعلام حضور کرده اند، ‏کساني از سوي گروه هايي کانديدا شده اند و کسان ديگري هم هنوز تصميم به حضور يا عدم حضور نگرفته ‏اند.‏

‎‎يعني وجود کانديداهاي متعدد نشان دهنده تشتت در ميان اصلاح طلبان نيست؟‎ ‎

طرح کانديداها به هيچ وجه نبايد به معناي تشتت و پراکندگي و اختلاف در ميان گروه هاي اصلاح طلب تلقي ‏شود. حتي در ميان گروه هاي غيراصلاح طلب هم همين طور است.‏

‎‎فکر نمي کنيد تاخير در معرفي کانديدا باعث شود که باز هم شاهد اتفاقي هم چون انتخابات گذشته ‏رياست جمهوري باشيم؟‎ ‎

خير. با توجه به آگاهي بنده، گروه هاي اصلاح طلب معتقدند اجماع يک امر ضروري است. يعني ما معتقديم ‏اگر بخواهيم در رقابت ناعادلانه انتخابات آينده ـ که همه امکانات در دست جناح حاکم است ـ به پيروزي دست ‏يابيم، نياز به اجماع بر روي يک کانديدا داريم و اين ضرورت بر هيچ گروهي پوشيده نيست.‏

‎‎در حال حاضر که به نظر مي رسد اجماع اصولا منتفي است.‏‎ ‎

از طرف گروه هاي اصلاح طلب، اگر شرايط طبيعي و عادي طي شود، چنين نگراني اي وجود ندارد. بنده به ‏عنوان سخنگوي يک گروه اصلاح طلب حامي آقاي خاتمي، بايد بگويم که اگر آقاي خاتمي به اين نتيجه برسد ‏که در انتخابات حضور پيدا کند، تقريبا مطمئنم که باهيچ مشکلي مواجه نخواهيم شد.‏

‎‎اگر آقاي خاتمي حضور پيدا نکردند چطور؟‎ ‎

طبعا گروه هاي اصلاح طلب در وضع مطلوبي قرار نخواهند داشت. دليل آن هم اين است که برآورد ما اين ‏است که در اين عرصه رقابت نابرابر، تنها کسي که مي تواند با حضور خود صحنه را به رغم همه نابرابري ‏هاي امکانات به نفع اصلاح طلبان تغيير دهد، آقاي خاتمي است. توجه داشته باشيد که با توجه به وضعيت ‏نگران کننده کشور و با توجه به نتايج عملکرد جريان حاکم، بايد به انتخابات آينده از منظر ملي نگاه کرد و نه ‏حزبي. ما چون معتقديم ادامه روند موجود، تماميت کشور را با خطر رو به رو مي کند، بنابراين فکر مي کنيم ‏بايد در شرايط کنوني خواسته هاي ملي را بر خواسته هاي جناحي مقدم بدانيم. فعلا اصل بر اين است که ‏کشور را از دست اين مديريت بي کفايت نجات دهيم.‏

‎‎آقاي خاتمي که امتحان خود را در پيش برد اهداف اصلاح طلبي پيش از اين پس داده اند.‏‎ ‎‎‎

انتظار ما اين نيست که اقاي خاتمي با شعارهاي خاص و محدود به يک تفکر سياسي خاص وارد رقابت ‏انتخاباتي شوند. هر چند ما معتقديم حضور آقاي خاتمي در انتخابات رياست جمهوري و پيروزي ايشان به ‏طور طبيعي برخي موانع موجود را در جهت تحقق مطالبات اصلاح طلبانه تضمين مي کند، ولي فکر مي کنم ‏اصلي ترين مساله مديريت ناکارآمدي است که با عملکرد خود کشور را به سرعت به سمت بحران پيش مي ‏برد.‏

‎‎فکر نمي کنيد شرايط با گذشته بسيار متفاوت تر شده است و کار براي اصلاح طلبان مشکل تر؟‏‎ ‎‎‎

فکر مي کنم در صورت پيروزي آقاي خاتمي، اصلاح طلبان، موقعيت متفاوتي از گذشته خواهند داشت. ‏درست است که موانع بيشتر شده و برخي ساختارها متصلب تر شده و برخي جريانات مخالف اصلاحات در ‏حاکميت موقعيت تثبيت شده تري پيدا کرده اند، اما متقابلا فضاهايي براي اصلاح طلبان فراهم تر شده است.‏

‎‎مثلا چه فضاهايي؟‎‎

از جمله اينکه در طول اين چهار سال حاکميت جريان ضداصلاحات بسياري از تابوها و اموري که در گذشته ‏مرزهاي ممنوعه به شمار مي آمد و اصلاح طلبان در صورت نزديک شدن به آن ها با واکنش هاي بسيار ‏سخت مواجه مي شدند، از ميان رفته است. در گذشته وقتي صحبت از مذاکره با آمريکا مي کرديم، دادستاني ‏تهران بيانيه مي داد و تهديد به برخورد مي کرد؛ يا آنکه مجموعه اي از دوستان رابه دليل نظرسنجي درباره ‏آمريکا بازداشت کردند. الان اما مذاکره با آمريکا کفر ابليس نيست و خيلي هم مشکل است که اقتدارگرايان ‏بتوانند اين موضوع را مجددا به تابو تبديل کنند. از اين موارد بسيار زياد داريم که خوشبختانه از ميان رفته ‏است و ديگر کسي نمي تواند به خاطر نزديکي بعضي به آن ها، کفن پوشان را در کشور به حرکت در آورد.‏

‎‎بحث بر سر اين است که چرا بايد به کسي راي داد که در گذشته نمره قبولي نگرفته است.‏‎ ‎‎‎

با توجه به چهارسال گذشته، جامعه به يک نوع واقع بيني دست پيدا کرده است. اگر در دوره اصلاحات هيچ ‏مبنايي نداشتيم، و عملکرد اصلاح طلبان در مقايسه با مطالبات بررسي مي شد و نتيجه را مطلوب نمي ديد، ‏اکنون جامعه ما و نخبگان و بخش هاي دانشگاهي و دانشجويي، يک مبناي مقايسه روشن دارند و مي توانند ‏عملکرد اصلاح طلبان را با عملکرد جريان حاکم مورد قضاوت قرار دهند. من مطمئنم در اين قضاوت ‏اصلاح طلبان نه تنها نمره قبولي، که نمره بسيار مطلوبي خواهند گرفت.‏

‎‎به هر حال کانديداها و راهبردهاي ديگري هم غير از آنچه شما مدنظر داريد، در جامعه مطرح ‏اند.‏‎ ‎

راهبردها و راهکارهاي آوانگارد و راديکالي مثل عبور از خاتمي در اين چهار سال امتحان خود را پس داده ‏و نشان داده است که هرگز به هيچ نتيجه مطلوبي نخواهد رسيد؛ کساني هم که پرچمدار آن بوده اند، متاسفانه ‏سرانجام خوب و قابل قبولي را به جامعه عرضه نکردند. لذا فکر مي کنم در کنار موانع و مشکلاتي که ‏اصلاح طلبان دارند، و بعضي در طول اين چهار سال تشديد هم شده، اميدهاي جديدي هم ايجاد شده است. ‏

‎‎نگفتيد آقاي خاتمي قرار است چه حرکت جديدي انجام دهند که قبلا انجام نداده اند؟‎ ‎

ما مدعي اين نيستيم که با حضور آقاي خاتمي و اصلاح طلبان مشکلات کشور از بين خواهد رفت؛ چون ‏معتقديم مشکلات کشور زياد بوده و در اين دوره چهارساله چندين برابر هم شده. دست کم حل مشکلات و ‏معضلات اين چهار سال، نيازمند يک فرصت و زمان بسيار طولاني است. بنابراين ما به هيچ وجه اين قول را ‏نمي دهيم که با حضور آقاي خاتمي همه مشکلات حل خواهد شد. چون مشکلات آن قدر زياد است که در کوتاه ‏مدت هيچ يک از گروه هاي داخل کشور قادر به حل آن نخواهند بود.‏

‎‎آقاي خاتمي قادر به حل اين مسايل خواهد بود؟‎ ‎

حضور آقاي خاتمي مهر پاياني است بر اين روند سقوط و حتي اميدواريم ايشان آن را معکوس کند. ما با ‏ملاک ها و معيارهايي که داشتيم به آقاي خاتمي رسيديم. اصلاح طلبان بايد با هدف پيروزي وارد انتخابات ‏شوند و نه حضور براي بيان ديدگاه هاي خودشان. بنابراين کانديداي ما بايد يک مقبوليت اجتماعي مناسبي ‏داشته باشد و حضورش بتواند در بخش هاي خاموش، انگيزه ايجاد کند و بخش هايي از آن ها را براي حضور ‏در پاي صندوق هاي راي تشويق کند و در سايه اين حضور، احتمال تاثيرگذاري تقلبات و تخلفات احتمالي را ‏کاهش دهد. ضمن اينکه قادر باشد اجماع نيروهاي اصلاح طلب را نيز به راحتي ايجاد کند. ما فکر مي کنيم ‏آقاي خاتمي در مجموع اين ويژگي ها را بيش از ديگران دارد. ما قصد مقدس کردن آقاي خاتمي يا انکار ‏نقدهايي راکه به ايشان وارد است نداريم. بلکه معتقديم آقاي خاتمي ملاک هاي ما را بيش از ديگران دارد. ‏ضمن آنکه در صورت پيروزي آقاي خاتمي، يک تجربه هشت ساله را با خود دارد که بسيار مفيد است.‏

‎‎فکر مي کيند آقاي خاتمي وارد صحنه خواهند شد؟‏‎ ‎

ارزيابي ما اين است که اگر چنين خواست ونيازي از سوي گروه هاي سياسي و نخبگان و مردم و.. ايجاد شود ‏ـ که تصور مي کنم هر چه به جلو مي رويم بيشتر مي شود ـ تصور مي کنم مي توانيم آقاي خاتمي را متقاعد به ‏حضور کنيم. الان روزي نيست که گروه هاي مختلف از استان هاي مختلف با آقاي خاتمي ديدار نکنند و از ‏ايشان درخواست حضور نکنند. گرچه خيلي از آن ها در مطبوعات انعکاس پيدا نمي کند. در حال حاضر ‏گروه هاي طرفدار آقاي خاتمي از داشتن رسانه محروم هستند و نمي توانيم اخبار و اطلاعات را منعکس کنيم.‏

‎‎در حال حاضر که چند نشريه اصلاح طلب داريم.‏‎ ‎

گروه هايي که داراي نشريه هستند يا مخالف اصلاحات هستند يا طرفدار کانديداي ديگري و يا آنکه ديدگاه هاي ‏ديگري دارند.‏

‎‎اگر آقاي خاتمي به هر دليل وارد صحنه نشوند، تکليف چه خواهد بود؟‎ ‎

اگر آقاي خاتمي با مانع مواجه شود ـ مثل ردصلاحيت که بسيار بعيد است اما فرضش محال نيست ـ معناي آن ‏اين است که اصلاح طلبان نبايد در اين انتخابات پيروز شوند. وقتي مانعي بر سر راه آقاي خاتمي ايجاد شود ـ ‏مثل رد‎ ‎صلاحيت ـ به اين معناست که با حضور اصلاح طلبان مخالفت شده است؛ يعني تصميم گرفته اند در ‏انتخابات آينده اصلاح طلبان پيروز نشوند. در اين صورت دليلي ندارد در اين انتخابات شرکت کنيم.‏

‎‎واگر خود آقاي خاتمي وارد نشوند.‏‎ ‎

اگر آقاي خاتمي خودشان به نتيجه نرسد، بحث متفاوت است. معتقديم نبايد در اين مورد الان صحبت کنيم. ‏

‎‎به چه علت؟‎ ‎

علتش‎ ‎اين است که آقاي خاتمي شخصا هيچ تمايلي به حضور در انتخابات ندارد و هيچ جذابيتي هم برايش ‏ندارد و ما هم به وي حق مي دهيم. به همين دليل اگر ايشان احساس کنند اصلاح طلبان براي ايشان آلترناتيوي ‏دارند، طبيعي است که ايشان از اين مساله استقبال خواهند کرد و به اينکه عدم حضور خود را اعلام کند، ‏تشويق مي شود. به همين دليل فکر مي کنيم بحث از آلترناتيو در شرايط کنوني به معناي عدم حضور خاتمي ‏در انتخابات است.‏

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates