هدف: نجات از دولت بي کفايت: انتخابات رياست جمهوري در گفت و گو با محسن آرمين
خُسن آقا: تا دوباره پس از حکومت بی کفایت اسهال طلبها، دولت را پس از 4 یا 8 سال بدهند تحویل یک حکومت بی کفایت دیگر.
روز:
با محسن آرمين از اعضاي رهبري سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي و از چهره هاي سرشناس جريان اصلاح طلبي در موردانتخابات آينده رياست جمهوري و ائتلاف گروه هاي مختلف اصلاح طلب سخن گفته ايم. آقاي آرمين بر اين باور است که اولويت امروز نجات کشور از دست “مديريت بي کفايت کنوني” است. او همچنين مي گويد ديگر مذاکره با آمريکا کفر ابليس نيست و به خاطر اين کار کفن پوش ها در خيابان ها راه نمي افتند. متن مصاحبه در پي مي آيد.
آقاي آرمين، در رسانه هاي اصول گرايان مدام اين بحث از سوي بعضي گروه هاي حاشيه اي اصلاح طلب مطرح مي شود که سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي و جبهه مشارکت قصد تحميل کانديداي خود به مجموعه گروه هاي اصلاح طلب را دارند. واقعا شما تنها گروه هاي حامي آقاي خاتمي هستيد؟
حمايت از آقاي خاتمي منحصر به دو گروه سازمان مجاهدين و حزب مشارکت نيست؛ بلکه جبهه ائتلاف دوم خرداد که متشکل از 15 گروه اصلاح طلب است، به حمايت از ايشان برخاسته است. در جلسه اي هم که روز يکشنبه با آقاي خاتمي داشته اند، از ايشان حمايت و از وي خواهش کرده اند که در انتخابات شرکت کند.
پس چرا از اين دو حزب به عنوان حاميان اصلي ياد مي شود؟
شايد چون سازمان و مشارکت زودتر از ديگر دوستان موضع خود را رسانه اي کردند، اين تلقي به وجود آمده است. مساله ديگر اينکه نيروهاي اصلاح طلب از تکثر سياسي برخوردارند و تلقي و ديدگاه هاي متفاوتي در آن ها وجود دارد. لذا اين انتظار که همه اين گروه ها بدون طي يک پروسه لازم در امر مهمي چون انتخابات رياست جمهوري به اجماع برسند، انتظار واقع بينانه اي نيست. لذا ما در صحبت با دوستان به اين توافق رسيده ايم که گروه هاي مختلف کانديداهاي خودشان را مطرح کنند و رسيدن به يک کانديداي واحد براساس طي يک پروسه دموکراتيک باشد.
ساز و کار اين پروسه چيست؟ چون پيش از اين در مطبوعات شاهد مخالفت هاي بعضي از اعضاي مشارکت و مجاهدين با بعضي از طرح ها بوده ايم.
مي توان از بحث هايي همچون نظر سنجي نام برد. يعني پس از طرح کانديداهاي مختلف و تبليغ درباره آن ها، مي توانيم درباره يک ساز و کار دموکراتيک براي اجماع اقدام کنيم. اين ساز و کار دموکراتيک مي تواند نظرسنجي باشد که ما را نسبت به نظرات طبقه طرفدار اصلاح طلب در جامعه آگاه کند. مثلا حزب اعتمادملي همواره سعي کرده موضعي مستقل و مخصوص به خود داشته باشد. چه در انتخابات گذشته و چه در اين انتخابات. به هر حال اين حق احزاب است و حتي حق هر گروهي است که در مورد کانديداي خود تبليغات لازم را انجام دهد.
يعني شما در حال حاضر از تعدد کانديداها نگراني نداريد؟
تا کانديداها مشخص نشوند، اجماع بر سر يک کانديدا موضوعيت ندارد. اجماع وقتي رخ مي دهد که کانديداها معرفي شده باشند، در مورد آن ها تبليغات مختلف صورت گرفته باشد و بعد از ميان آن ها مناسب ترين گزينه را انتخاب کنيم. اين پروسه حداقل 2 تا 3 ماه ادامه پيدا خواهد کرد. به هر حال کساني اعلام حضور کرده اند، کساني از سوي گروه هايي کانديدا شده اند و کسان ديگري هم هنوز تصميم به حضور يا عدم حضور نگرفته اند.
يعني وجود کانديداهاي متعدد نشان دهنده تشتت در ميان اصلاح طلبان نيست؟
طرح کانديداها به هيچ وجه نبايد به معناي تشتت و پراکندگي و اختلاف در ميان گروه هاي اصلاح طلب تلقي شود. حتي در ميان گروه هاي غيراصلاح طلب هم همين طور است.
فکر نمي کنيد تاخير در معرفي کانديدا باعث شود که باز هم شاهد اتفاقي هم چون انتخابات گذشته رياست جمهوري باشيم؟
خير. با توجه به آگاهي بنده، گروه هاي اصلاح طلب معتقدند اجماع يک امر ضروري است. يعني ما معتقديم اگر بخواهيم در رقابت ناعادلانه انتخابات آينده ـ که همه امکانات در دست جناح حاکم است ـ به پيروزي دست يابيم، نياز به اجماع بر روي يک کانديدا داريم و اين ضرورت بر هيچ گروهي پوشيده نيست.
در حال حاضر که به نظر مي رسد اجماع اصولا منتفي است.
از طرف گروه هاي اصلاح طلب، اگر شرايط طبيعي و عادي طي شود، چنين نگراني اي وجود ندارد. بنده به عنوان سخنگوي يک گروه اصلاح طلب حامي آقاي خاتمي، بايد بگويم که اگر آقاي خاتمي به اين نتيجه برسد که در انتخابات حضور پيدا کند، تقريبا مطمئنم که باهيچ مشکلي مواجه نخواهيم شد.
اگر آقاي خاتمي حضور پيدا نکردند چطور؟
طبعا گروه هاي اصلاح طلب در وضع مطلوبي قرار نخواهند داشت. دليل آن هم اين است که برآورد ما اين است که در اين عرصه رقابت نابرابر، تنها کسي که مي تواند با حضور خود صحنه را به رغم همه نابرابري هاي امکانات به نفع اصلاح طلبان تغيير دهد، آقاي خاتمي است. توجه داشته باشيد که با توجه به وضعيت نگران کننده کشور و با توجه به نتايج عملکرد جريان حاکم، بايد به انتخابات آينده از منظر ملي نگاه کرد و نه حزبي. ما چون معتقديم ادامه روند موجود، تماميت کشور را با خطر رو به رو مي کند، بنابراين فکر مي کنيم بايد در شرايط کنوني خواسته هاي ملي را بر خواسته هاي جناحي مقدم بدانيم. فعلا اصل بر اين است که کشور را از دست اين مديريت بي کفايت نجات دهيم.
آقاي خاتمي که امتحان خود را در پيش برد اهداف اصلاح طلبي پيش از اين پس داده اند.
انتظار ما اين نيست که اقاي خاتمي با شعارهاي خاص و محدود به يک تفکر سياسي خاص وارد رقابت انتخاباتي شوند. هر چند ما معتقديم حضور آقاي خاتمي در انتخابات رياست جمهوري و پيروزي ايشان به طور طبيعي برخي موانع موجود را در جهت تحقق مطالبات اصلاح طلبانه تضمين مي کند، ولي فکر مي کنم اصلي ترين مساله مديريت ناکارآمدي است که با عملکرد خود کشور را به سرعت به سمت بحران پيش مي برد.
فکر نمي کنيد شرايط با گذشته بسيار متفاوت تر شده است و کار براي اصلاح طلبان مشکل تر؟
فکر مي کنم در صورت پيروزي آقاي خاتمي، اصلاح طلبان، موقعيت متفاوتي از گذشته خواهند داشت. درست است که موانع بيشتر شده و برخي ساختارها متصلب تر شده و برخي جريانات مخالف اصلاحات در حاکميت موقعيت تثبيت شده تري پيدا کرده اند، اما متقابلا فضاهايي براي اصلاح طلبان فراهم تر شده است.
مثلا چه فضاهايي؟
از جمله اينکه در طول اين چهار سال حاکميت جريان ضداصلاحات بسياري از تابوها و اموري که در گذشته مرزهاي ممنوعه به شمار مي آمد و اصلاح طلبان در صورت نزديک شدن به آن ها با واکنش هاي بسيار سخت مواجه مي شدند، از ميان رفته است. در گذشته وقتي صحبت از مذاکره با آمريکا مي کرديم، دادستاني تهران بيانيه مي داد و تهديد به برخورد مي کرد؛ يا آنکه مجموعه اي از دوستان رابه دليل نظرسنجي درباره آمريکا بازداشت کردند. الان اما مذاکره با آمريکا کفر ابليس نيست و خيلي هم مشکل است که اقتدارگرايان بتوانند اين موضوع را مجددا به تابو تبديل کنند. از اين موارد بسيار زياد داريم که خوشبختانه از ميان رفته است و ديگر کسي نمي تواند به خاطر نزديکي بعضي به آن ها، کفن پوشان را در کشور به حرکت در آورد.
بحث بر سر اين است که چرا بايد به کسي راي داد که در گذشته نمره قبولي نگرفته است.
با توجه به چهارسال گذشته، جامعه به يک نوع واقع بيني دست پيدا کرده است. اگر در دوره اصلاحات هيچ مبنايي نداشتيم، و عملکرد اصلاح طلبان در مقايسه با مطالبات بررسي مي شد و نتيجه را مطلوب نمي ديد، اکنون جامعه ما و نخبگان و بخش هاي دانشگاهي و دانشجويي، يک مبناي مقايسه روشن دارند و مي توانند عملکرد اصلاح طلبان را با عملکرد جريان حاکم مورد قضاوت قرار دهند. من مطمئنم در اين قضاوت اصلاح طلبان نه تنها نمره قبولي، که نمره بسيار مطلوبي خواهند گرفت.
به هر حال کانديداها و راهبردهاي ديگري هم غير از آنچه شما مدنظر داريد، در جامعه مطرح اند.
راهبردها و راهکارهاي آوانگارد و راديکالي مثل عبور از خاتمي در اين چهار سال امتحان خود را پس داده و نشان داده است که هرگز به هيچ نتيجه مطلوبي نخواهد رسيد؛ کساني هم که پرچمدار آن بوده اند، متاسفانه سرانجام خوب و قابل قبولي را به جامعه عرضه نکردند. لذا فکر مي کنم در کنار موانع و مشکلاتي که اصلاح طلبان دارند، و بعضي در طول اين چهار سال تشديد هم شده، اميدهاي جديدي هم ايجاد شده است.
نگفتيد آقاي خاتمي قرار است چه حرکت جديدي انجام دهند که قبلا انجام نداده اند؟
ما مدعي اين نيستيم که با حضور آقاي خاتمي و اصلاح طلبان مشکلات کشور از بين خواهد رفت؛ چون معتقديم مشکلات کشور زياد بوده و در اين دوره چهارساله چندين برابر هم شده. دست کم حل مشکلات و معضلات اين چهار سال، نيازمند يک فرصت و زمان بسيار طولاني است. بنابراين ما به هيچ وجه اين قول را نمي دهيم که با حضور آقاي خاتمي همه مشکلات حل خواهد شد. چون مشکلات آن قدر زياد است که در کوتاه مدت هيچ يک از گروه هاي داخل کشور قادر به حل آن نخواهند بود.
آقاي خاتمي قادر به حل اين مسايل خواهد بود؟
حضور آقاي خاتمي مهر پاياني است بر اين روند سقوط و حتي اميدواريم ايشان آن را معکوس کند. ما با ملاک ها و معيارهايي که داشتيم به آقاي خاتمي رسيديم. اصلاح طلبان بايد با هدف پيروزي وارد انتخابات شوند و نه حضور براي بيان ديدگاه هاي خودشان. بنابراين کانديداي ما بايد يک مقبوليت اجتماعي مناسبي داشته باشد و حضورش بتواند در بخش هاي خاموش، انگيزه ايجاد کند و بخش هايي از آن ها را براي حضور در پاي صندوق هاي راي تشويق کند و در سايه اين حضور، احتمال تاثيرگذاري تقلبات و تخلفات احتمالي را کاهش دهد. ضمن اينکه قادر باشد اجماع نيروهاي اصلاح طلب را نيز به راحتي ايجاد کند. ما فکر مي کنيم آقاي خاتمي در مجموع اين ويژگي ها را بيش از ديگران دارد. ما قصد مقدس کردن آقاي خاتمي يا انکار نقدهايي راکه به ايشان وارد است نداريم. بلکه معتقديم آقاي خاتمي ملاک هاي ما را بيش از ديگران دارد. ضمن آنکه در صورت پيروزي آقاي خاتمي، يک تجربه هشت ساله را با خود دارد که بسيار مفيد است.
فکر مي کيند آقاي خاتمي وارد صحنه خواهند شد؟
ارزيابي ما اين است که اگر چنين خواست ونيازي از سوي گروه هاي سياسي و نخبگان و مردم و.. ايجاد شود ـ که تصور مي کنم هر چه به جلو مي رويم بيشتر مي شود ـ تصور مي کنم مي توانيم آقاي خاتمي را متقاعد به حضور کنيم. الان روزي نيست که گروه هاي مختلف از استان هاي مختلف با آقاي خاتمي ديدار نکنند و از ايشان درخواست حضور نکنند. گرچه خيلي از آن ها در مطبوعات انعکاس پيدا نمي کند. در حال حاضر گروه هاي طرفدار آقاي خاتمي از داشتن رسانه محروم هستند و نمي توانيم اخبار و اطلاعات را منعکس کنيم.
در حال حاضر که چند نشريه اصلاح طلب داريم.
گروه هايي که داراي نشريه هستند يا مخالف اصلاحات هستند يا طرفدار کانديداي ديگري و يا آنکه ديدگاه هاي ديگري دارند.
اگر آقاي خاتمي به هر دليل وارد صحنه نشوند، تکليف چه خواهد بود؟
اگر آقاي خاتمي با مانع مواجه شود ـ مثل ردصلاحيت که بسيار بعيد است اما فرضش محال نيست ـ معناي آن اين است که اصلاح طلبان نبايد در اين انتخابات پيروز شوند. وقتي مانعي بر سر راه آقاي خاتمي ايجاد شود ـ مثل رد صلاحيت ـ به اين معناست که با حضور اصلاح طلبان مخالفت شده است؛ يعني تصميم گرفته اند در انتخابات آينده اصلاح طلبان پيروز نشوند. در اين صورت دليلي ندارد در اين انتخابات شرکت کنيم.
واگر خود آقاي خاتمي وارد نشوند.
اگر آقاي خاتمي خودشان به نتيجه نرسد، بحث متفاوت است. معتقديم نبايد در اين مورد الان صحبت کنيم.
به چه علت؟
علتش اين است که آقاي خاتمي شخصا هيچ تمايلي به حضور در انتخابات ندارد و هيچ جذابيتي هم برايش ندارد و ما هم به وي حق مي دهيم. به همين دليل اگر ايشان احساس کنند اصلاح طلبان براي ايشان آلترناتيوي دارند، طبيعي است که ايشان از اين مساله استقبال خواهند کرد و به اينکه عدم حضور خود را اعلام کند، تشويق مي شود. به همين دليل فکر مي کنيم بحث از آلترناتيو در شرايط کنوني به معناي عدم حضور خاتمي در انتخابات است.
پیام برای این مطلب مسدود شده.