ترکیه، ارمنستان، افغانستان و بحران قفقاز
١- کریستیان ماکاریان، مفسر اکسپرس در بررسی سفر تاریخی رئیس جمهوری ترکیه به ارمنستان نوشته است که واشنگتن آنکارا را ترغیب می کند که به قدرت منطقه ای تبدیل شود، مضاف بر اینکه به اعتقاد ماکاریان، عادی شدن مناسبات ترکیه و ارمنستان به سود دو کشور هم است.
در توضیح این استدلال او می افزاید : ارمنستان که به ناچار عمدۀ مبادلات خارجی خود را از طریق گرجستان انجام می دهد در حال حاضر به دلیل بی ثبات شدن این کشور بها سنگینی را در مبادلات بازرگانی متحمل می شود. ترکیه نیز به نوشتۀ مفسّر اکسپرس می خواهد از خلال عادی کردن مناسباتش با ارمنستان وجهۀ بین المللی اش را به عنوان نامزد پیوستن به اتحادیۀّ اروپا ترمیم کند. اما، این همه به نوشتۀ ماکاریان راه به جایی نمی برد اگر مسکو ارمنستان را به نزدیکی به آنکارا ترغیب نمی کرد و در مقابل نیز اگر واشنگتن ترکیه را تشویق نمی نمود که مناسباتش را با ایروان عادی سازد.
اکسپرس در ادامه می افزاید، در هر حال، نباید انتظار داشت که ترکیه به این زودی قتل عام ارامنه را در ۱۹۱۵ به دست امپراتوری عثمانی بپذیرد که در واقع همچنان مانع بزرگ عادی شدن مناسبات میان دو کشور بوده است. کریستیان ماکاریان، می افزاید : با نزدیک شدن به ارمنستان – کشوری با ۳ میلیون نفر جمعیت – ترکیه می خواهد در واقع جامعۀ ۴ میلیون نفری مهاجران ارمنی را آرام کند که به این آسانی حاضر نیست از مسألۀ بازشناسی نسل کشی ارامنه توسط ترکیه عثمانی دست بکشد.
۲- در هفته نامۀ لوپوئن گزارش مفصلی می خوانیم در مورد افغانستان به قلم اولیویه وبر که اخیراً سفری به این کشور کرده است. مقاله نویس لوپوئن در کل معتقد است که طالبان در میان مردمی که سخت از رفتار ناتو ناامید شده اند به جذب افراد و نیروهای جدید مشغولند. در مقابل، رئیس جمهوری حامد کرزی به هر طریق و خاصه از راه مذاکره، آنان را به آشتی دعوت کند.
یک مشاور رئیس جمهوری به خبرنگار لوپوئن گفته است که مشکل، دیگر نه طالبان قدیمی، بلکه کسانی است که به تازگی به صفوف آنان پیوسته اند و حکومت کابل نمی خواهد آنان را هم در مقابل خود قرار دهد. یک کارشناس گفته است که در یک سال گذشته ۱۰۰۰۰ نیروی جدید به صفوف طالبان پیوسته اند و همگی نیز به شکرانۀ پول مواد مخدر به خوبی آموزش نظامی دیده اند.
یک کارشناس دیگر افزوده است : تصادفی نیست که مناطق تحت کنترل طالبان پررونق تر از دیگر مناطق افغانستان از نظر تولید مواد مخدر است و هر بار که عملیات ناتو به کشته شدن مردم غیرنظامی می انجامد بر شمار داوطلبان پیوستن به طالبان افزوده می شود. یک سینماگر افغان به نام برمک اکرم هم به خبرنگار لوپوئن گفته است : اشتباه است اگر طالبان و القاعده را یکی بیانگاریم. زیرا، همۀ طالبان سوءقصدکنندۀ انتحاری نیستند : در میان آنان سرخورده ها و بیکاران و به ویژه رؤسای قبایلی هستند که فکر می کنند نقشی در حکومت کابل ندارند.
گزارشگر لوپوئن می افزاید : در این بین حامد کرزی خوب می داند که زمان به سرعت در حال گذشتن است و برای موفق شدن او به دو چیز نیاز دارد : یکی کنترل مهمترین محورهای کشور و دیگری دست دوستی دراز کردن به سوی رؤسای قبایل. برای این منظور حامد کرزی دو دسته از والی ها را در ولایات افغانستان به کار گمارده است. یک دسته از طرفداران گفتگو و دستۀ دیگر مرکب از جنگ سالاران پیشین که به همکاری با حکومت مرکزی روی آورده اند. یکی از این والی ها احمد ولی کرزی، برادر خود رئیس جمهوری است، که بر پایۀ گزارش محرمانۀ نیروهای آمریکایی به یکی از قاچاقچیان مواد مخدر تبدیل شده است. در پایان، مفسّر لوپوئن نوشته است همۀ قدرت حامد کرزی بر دو پایه استوار است: نیروهای نظامی خارجی و گفتگو. اما، از آنجا که رئیس جمهوری کرزی نتوانسته در دل و جان افغان ها آشیانه کند، می کوشد راه گفتگو را با دشمنان برگزیند.
۳- “آیا کاهش قیمت نفت ادامه خواهد یافت؟” عنوان مطلبی است در آخرین شمارۀ نوول ابسرواتور که در آن می خوانیم : نه بحران قفقاز نه توفان های قارۀ آمریکا، هیچ کدام مانع از سقوط بها نفت نخواهد شد که در عرض پنج هفته ۳۵ دلار از ارزش خود را از دست داد.
در توضیح، مقاله نویس نوول ابسرواتور نوشته است : از بهار گذشته تقاضای نفت در بازار جهانی رو به کاهش نهاده است. این کاهش را اول در آمریکا می بینیم که در آن افزایش بهای نفت بر مصرف عمومی تاثیر منفی گذاشت. سپس در اروپا کاهش تقاضا قابل مشاهده است که اقتصادش در حال حاضر با خطر رکود روبروست. و در آخر، کاهش تقاضا در آسیا نیز قابل مشاهده است که در آن پس از سال ها آهنگ رشد اقتصادی رو به کُندی گذاشته است. نتیجه اینکه : تقاضای جهانی که معمولاً هر سال ۱٫۵ میلیون بشکه در روز افزایش می یابد یعنی تقریباً ٢ درصد، در سال ٢٠٠٨ تنها ٨۵٠ هزار بشکه افزایش یافت. کارشناسان پیش بینی می کنند که بهای نفت بین ۹٠ تا ۱۱٠ دلار در نوسان خواهد بود و این تنها تضمینی است که برای سرمایه گذاری در انرژی های جایگزین و صرفه جویی در مصرف نفت وجود دارد.
در نوول ابسرواتور مطلب دیگری می خوانیم در مورد بحران قفقاز به قلم توما گومر، متخصص مسائل روسیه. او نوشته است که از خلال رویدادهای گرجستان شاهد بازگشت روسیه به عنوان ابرقدرت به معنای کلاسیک کلمه هستیم. رهبران روسیه معتقدند که بهبود اوضاع اقتصادی کشورشان به آنان اجازه می دهد که بر سر پایان جنگ سرد از نو به مذاکره بنشینند. در روسیه، یک حس انزجار عمومی از غرب و به ویژه از آمریکا شکل گرفته است. برای غالب روس ها سال های انتقالی پس از فروپاشی اتحاد شوروی، سال های تحقیر و غارت کشورشان به دست کشورهای غربی بوده است.
به نوشتۀ توما گومر، روس ها، انقلاب های رنگارنگ در کشورهای همسایه خود را تحریکات آمریکا تلقی می کنند که از دموکراسی، ابزار توسعۀ اهداف ژئوپولیتیک خود در منطقه را ساخته است. به همین خاطر، به نوشتۀ توما گومر، پوتین و مدودف با بهره برداری از بحران اخلاقی، سیاسی و استراتژیک رهبری آمریکا می کوشند در مقابل سیاست محاصرۀ ناتو بایستند و از نو جای پای خود را در آسیای مرکزی و قفقاز محکم کنند. با این حال، توما گومر معتقد است که روسیه موفقیت نظامی خود را در گرجستان بسیار دست بالا گرفته است و بیش از حد نسبت به نتایج این پیروزی خوش بینی به خرج داده است. زیرا، روسیه از این جنگ نه تنها منزوی بیرون آمده، بلکه دست کم با سه تناقض روبروست : اولاً به رسمیت شناختن استقلال اوستیای جنوبی و آبخازی مسکو را در مقابل این تناقض قرار داده که چرا پیش از این با استقلال کوسوو مخالفت کرد. ثانیاً، در حالی که روسیه خود را مدافع حقوق و قوانین بین الملل معرفی می کند، بدون مجوز سازمان ملل به خاک گرجستان لشگر کشید. و ثالثاً، بحران گرجستان نگرانی محافل مالی و سقوط بورس مسکو را به نمایش گذاشت. به همین خاطر، به نوشتۀ توما گومر، خوش بینی روسیه چندان به درازا نخواهد کشید.
پیام برای این مطلب مسدود شده.