13.10.2008

هم دستور زدن داريم، هم دستور بردن، پليس باز هم به مراسم معلمان حمله کرد

روز: ‏”هم دستور زدن داريم و هم دستور بردن”. اين تمام حرفي است كه ماموران لباس شخصي بي سيم به دستي كه ‏علي اكبر باغاني را كشان كشان به همراه بهشتي لنگردوي به گوشه اي مي بردند تا “توجيه” شان كنند بر زبان مي ‏راندند. به اين ترتيب، مراسمي كه قرار بود با يك هفته تاخير، با هدف فروكش كردن حساسيت ها به مناسبت روز ‏جهاني معلم در تهران برگزار شود، با دخالت مجدد نيروهاي امنيتي ناکام ماند.‏

ماموران لباس شخصي و نيروهاي ضد شورش پليس، باتوم و سپر به دست، نه براي فرونشاندن يك شورش، بلكه ‏براي پراكندن عده اي آمده بودند كه قصد داشتند مراسم تقدير از چند پيشكسوت فرهنگي را در خانه سازمانهاي ‏غير دولتي در نبش خيابان نجات الهي و ورشو برگزار كنند. ‏

اين محل كه در اختيار شهرداري تهران است، پس از رايزني بسيار زياد معلمان و تشكل هاي صنفي فرهنگيان با ‏شهرداري تهران در اختيار آنان گذاشته شده بود تا مراسم بزرگداشت خود و تقدير از چند معلم نمونه را در ‌آن ‏برگزار كنند؛ مشروط بر آنكه نام هيچ تشكل صنفي و سياسي در آن آورده نشود و سخنراني ها به هيچ عنوان ‏سياسي و صنفي و اعتراضي نباشد. محمد علي نجفي، عضو اصلاح طلب شوراي شهرتهران و وزير اسبق ‏آموزش و پرورش يکي از کساني بود که قرار بود در اين مراسم سخنراني كند. همچنين، براي قاليباف شهردار ‏تهران نيز وقت سخنراني در نظر گرفته شده بود و از اين رو بود كه براي مدعوين، دعوتنامه اي بدون اشاره به ‏هيچ تشكلي ارسال شد، در حالي كه طبق دعوتنامه، يكي از ميزبانان مراسم شهرداري تهران بود.‏

اما با اين وجود تمامي اين تمهيدات، از برگزاري چنين مراسمي جلوگيري بعمل آمد. ‏

‎‎اطلاعات: تجمع نبايد برگزار شود‎‎

مراسم قراربود ساعت 13 ظهر پنج شنبه برگزار شود، اما به گفته منابع آگاه، يك ساعت قبل از آن با محمود ‏بهشتي لنگردوي تماس گرفته مي شود. تماس گيرنده خود را از وزارت اطلاعات معرفي مي كند و مي گويد ‏مراسم نبايد برگزار شود. اما بهشتي لنگرودي، از اعضاي كانون صنفي معلمان، زير بار نمي رود.‏

چند ساعت مانده به آغاز مراسم، فرمانده كلانتري منطقه، علي اكبر باغاني از ديگر اعضاي كانون صنفي معلمان ‏را مي يابد و به او اعلام مي كند كه مراسم نبايد برگزار شود، چون مجوز آن ساعت 11 صبح باطل شده است. ‏باغاني تعجب مي كند. لنگرودي مي گويد ما مراسم را برگزار مي كنيم. البته دستور جلسه، ” شعر خواني” و ‏‏”موسيقي” به مناسبت بزرگداشت “روز جهاني معلم” بود‎ .‎

اين در حالي بود که در گوشه و كنار پارك جلوي اين تالار، به سبك همه مراسم چند سال اخير كساني بودند كه از ‏هرکس که به اين جشن مي آمد فيلم برداري مي کردند. در حالي که پارک در محاصره لباس شخصي ها بود، ‏نيروهاي ويژه، از ضلع شمالي وارد پارک شدند رفتارو گفتارشان تحقيرآميز بود. در بدو ورود، يکي دوجوان بي ‏خبر از ماجرا را به کتک گرفتند. ‏

همه هنوز ايستاده بودند. هنوز البته هيچ باتومي به معلمان اصابت نكرده بود. سپس، نيروهاي امنيتي و انتظامي ‏شروع به متفرق نمودن معلمان با روش هاي مرسوم در “طرح امنيت اجتماعي” كردند.‏

كل معلمان كه اندكي از آنان قبلا از سالن مراسمي كه هنوز شروع نشده بود بيرون آمده بودند، با عكس العمل غير ‏منتظره نيروهاي امنيتي، وارد فضاي سبز جلوي ساختمان شدند‎ .‎
‎‎حمله نيروهاي امنيتي به مراسم‎‎

نيروهاي امنيتي اعلام كردند تجمع بيش از يك نفر ممنوع است. سپس، پليس ضد شورش وارد عمل شد و براي ‏تخليه پارك به معلمان و ساير افراد حاضر 3 دقيقه مهلت داد. پس از اين ضرب الاجل، نيروهاي واكنش سريع با ‏حركات وي‍ژه و با كوبيدن باتوم به سپرهايي كه در دست داشتند و ايجاد صداي وحشت آميز وارد عمل شده و ‏شروع به ضرب و شتم شديد مردم و معلمان حاضر در آن جا نمودند.‏

علي پور سليمان مي گويد: “صحنه هايي كه در اين مكان توسط نيروهاي امنيتي و انتظامي خلق شد بديع و در نوع ‏خود كم نظير بود‎ ‎‏”.‏

صداي آژير كل فضا را گرفته بود و خيابان هاي اطراف از نيروهاي امنيتي و پليس ضد شورش موج مي زد. ‏بيشتر نيروها، لباس شخصي ها بودند. آنها تا شعاع حدودا يكصد متري را در چهار راه مقابل تالار، در خيابان ‏شاداب، خيابان نجات الهي و و خيابان رشو پوشانده بودند. مردم عادي را زود متفرق مي كردند تا فقط معلمين ‏باقي بمانند.‏

حدود نيم ساعت داد و فرياد و صداي باتوم ادامه يافت و شايع شد برخي معلمين – از جمله باغاني و بهشتي – را ‏گرفته اند. اما معلمان قصد دور شدن از محل را نداشتند و شعار مي دادند: “دوستانمان را آزاد كنيد” و “نيروي ‏انتظامي خجالت، خجالت”.‏

‏ در اين اثنا خبر رسيد كه هيچ معلمي بازداشت نشده و دستگيرشدگان، در واقع به كناري كشيده شده بودند تا به ‏آنها بگويند ما براي هر كاري دستور داريم، هم براي زدن و هم براي بردن. معلمان كه بار اولشان نبود كه زده يا ‏برده مي شدند فهميدند معناي اين سخن چيست، اما همچنان ماندند.‏

در الين هنگام ماموري لباس شخصي كه قد كوتاهي داشت مقوايي در دست به سمت در ورودي تالار رفت. روي ‏انگشت پاهايش بلند شد و مقوا را روي در چسباند: “به علت ترکيدگي لوله ها تمام برنامه هاي امروز اين سالن ‏ملغي اعلام مي شود”.‏

اما معلمان خواستار آن بودند كه مراسم در همين فضاي سبز برگزار شود. ‏

به گفته يكي از فعالان صنفي معلمان، در صورت به هم نخوردن مراسم “قرار بود يک برنامه ي جشن شامل ارائه ‏ي مقالات مناسب با بزرگداشت روز جهاني معلم و تقدير و تشکر از تعدادي از موسپيدان اين عرصه در کشور ‏باشد . تعدادي شاهنامه ي فردوسي و تقدير نامه آماده شده بود براي هديه دادن .بصورت نمادين قرار بود يک ‏دانش آموز نيز در اين مراسم سپاسنامه اي را قرائت کند . چند پاور پوينت با عکس کارت هاي الکترونيکي روز ‏جهاني معلم و موسيقي آماده شده بود و مسابقه اي با سوالاتي که از روز جهاني معلم طراحي شده بود آماده ي ‏برگزاري گرديد . سرودي آماده شده بود واز آقاي خانعلي برادر شهيد خانعلي و آقاي فرد از فعالين معلمين حوادث ‏‏1320 دعوت شده بود تا از ايشان نيز تقدير گردد . قرار بود آقاي قاليباف در جلسه حضور پيدا کند و 10 دقيقه ‏حرف بزند . بهشتي نيز در پايان صحبت هايي در باب روز جهاني داشته باشد و آقاي نجفي وزير پيشين که روز ‏جهاني معلم در زمان وزارت او تاييد شده بود و همينطور آقاي حاج بابايي رئيس کميسيون فرهنگيان مجلس هم ‏دعوت شده بودند که به خاطر اينکه پنج شنبه شهرستان حضور داشتند عذر خواستند و وعده ي جلسه ي بعد را ‏دادند”.‏

اما برهم زنندگان اعلام مي كنند که برنامه را به هر قيمتي متوقف مي کنند . مدعوين ناراحت بودند؛ براي جشني ‏دعوت شده بودند، آمده بودند تا روزشان را جشن بگيرند ولي آنها را به داخل ساختمان هم راه نمي دادند.‏

حلقه پليس ضد شورش و نيروهاي لباس شخصي ذره ذره تنگ تر مي شود . در ضلع شرقي که مرز پارک و ‏خيابان است انبوهي از نيروهاي انتظامي جمع شده بودند وهر لحظه بر تعدادشان افزوده مي شود. جمع كه به اين ‏نتيجه رسيده بود که جشن را در پارک برگزار کند به دنبال قاري قرآن است . ماموران از ادامه مراسم جلوگيري ‏مي کنند . يکي از معلمان مي گويد مي خواهيم قرآن بخوانيم جرم است؟ ماموري دست او را مي گيرد و تهديد مي ‏كند كه بازداشتت مي كنم. محمود بهشتي لنگرودي با قاطعيت برنامه را اعلام مي کند. به ماموران مي گويد ما ‏قرآن مي خوانيم و مختصرا همين جا از همکاران تقدير مي کنيم. يکي از معلمان ها مي رود شاهنامه ها را ‏بياورد. به ناگاه گروهي با لباس پليس ضد شورش و باتوم به دست تهاجم مي کنند. به طرف معلمان مي آيند و آنها ‏را دوره مي کنند و به بيرون پارك مي فرستند. ‏

ساعت 13 شده است و پارك تقريبا خلوت است. ماموران به نتيجه اي كه مي خواستند رسيده اند.‏

گفته مي شود چند نفر دستگير شده اند. از جمله فلاحي، باغاني، بهشتي لنگرودي و.. گويا همه آنها به سرعت آزاد ‏شده اند، اما لوازمي همچون موبايل تعدادي از معلمان توقيف شده است. ‏

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates