مطهري و پشت پرده ماجراي كردان
بازتاب: يكي از كساني كه ورودش به مجلس تعجببرانگيز بود، دكتر علي مطهري، فرزند استاد شهيد مرتضي مطهري بود. تعجب از اين بابت كه او كار فكري را به كناري گذاشته بود و قصد ورود به فعاليتهاي سياسي داشت. تعجببرانگيزتر آن زمان بود كه ستاد انتخاباتي رايحه خوشخدمت كه پرچم هواداري از محمود احمدينژاد را بلند كرده بودند، نام او را اختصاصا در ليست خود قرار دادند. علي مطهري با همان سرعتي كه فعاليتهاي فكري خود را حداقل براي مدت كوتاهي كنار گذاشت، جذب فعاليتهاي سياسي شد. بلافاصله از جمله چهرههاي خبرساز مجلس هشتم شد. كسي كه در ليست حاميان دولت قرار گرفته بود، به محض آنكه انحرافي از دولت ديد، پرچم مخالفت را بلند كرد و در اين راه پيشروتر از ديگر اصولگراياني شد كه مخالفت جدي با احمدينژاد داشتند. مطهري رفتار خود را مصداق اصولگرايي ميداند و تاكيد دارد كه اصولگرايان دو مشكل اساسي دارند. اول فهم درستي از اصولگرايي ندارند و دوم نسبت به اصل مترقي ولايتفقيه سليقهاي برخورد ميكنند.علي مطهري برادر همسر علي لاريجاني رئيس مجلس هشتم است و در صحن علني مجلس در كنار احمد توكلي مينشيند. توكلي خالهزاده لاريجاني است. گفتوگو با مطهري در منزل او كه در حاشيه حسينيه ارشاد است، انجام شد. او ميگويد براي خودم نيز عجيب بود كه خانهاي كنار حسينيه ارشاد خريدم. حسينيه ارشاد يادآور دهههاي پرشور انقلابيگري است.
• اين روزها از قرار معلوم روزهاي شماست. تقريبا يا تحقيقاً تنها نماينده پرخبري هستيد كه هر روز به اظهارنظر نيز ميپردازيد. اين زاويه انتقادي به دولت از كجا شروع شد؟
من در واقع هميشه همينطور بودم. منتها بستگي به مورد داشت. من هميشه برخورد متناسب با مورد را انجام ميدهم. اصلا اصولگرايي به معناي واقعي همين است كه انسان بدون ملاحظه باشد و بيرودربايستي كار خود را بكند.
• فكر ميكنيد الان اينگونه نيست؟
نيست. الان خيليها تعريف درستي از اصولگرايي ندارند. اصولگرايي با رفيقبازي سازگار نيست. نبايد مصلحت خود و گروه خود را به مصلحت جامعه ترجيح داد. حقوق مردم را نبايد فداي منافع فردي و گروهي كرد.
• شما به علت اين نوع ديدگاه در ميان اصولگرايان تحت فشار نيستيد؟
بله. تحت فشار هستم. اما اگر انسان تشخيص داد كه يك راه درست است، بايد آن راه را طي كند، هرچند با فشارهايي مواجه باشد.
• اين فشارها از چه زاويه و جانبي است؟
فشارها البته به معناي اذيت و آزار نيست، اما فشارها منجر به درخواست و تقاضاست كه مساله آقاي كردان را پيگيري نكنم و مصالحه كنم.
• از جانب نمايندگان يا دولت؟
از جانب برخي مخالفان استيضاح. اعم از دولتي و مجلسي. البته خيلي از آنها خيرخواه هستند. نميخواهم بگويم كه سوءنيت دارند، ميخواهند مساله بدون تنش حل شود. فكر ميكنند كه هر تنشي در جامعه خوب نيست، در حالي كه برخي از تنشها خوب هستند. تنشي كه به خاطر مبارزه با انحرافات است، چيز خوبي است. اين سيره و روش شهيد مطهري است. چون من در كنار ايشان بودم و اينها را ديدم، برايم عادي است اما براي برخي هنوز اين مسائل عجيب است.
• شما قبل از اينكه وارد مجلس شويد، چنين تصوري از دولت و مجلس داشتيد؟
نه به اين شكل.
• به چه علت تصميم گرفتيد وارد مجلس شويد؟
علت اينكه من تصميم گرفتم وارد مجلس شوم، اين بود كه احساس ميكردم صرف مقاله نوشتن باعث نميشود كه به اهداف و آرمانهايمان برسيم. البته مقاله نوشتن و مصاحبه كردن خوب است اما كافي نيست. لازم است جايگاه قانوني به دست آورد تا از آن طريق انسان مؤثر باشد.
• مقالات و نظرات شما قبل از اين مؤثر بود يا مورد توجه قرار ميگرفت؟
در مجموع مؤثر بود اما خيلي جاها مورد توجه قرار نميگرفت. احساس ميكردم اينكه ما كنار بنشينيم و به يك مسئول التماس كنيم، فايدهاي ندارد. چون او كار خود را ميكرد و توجهي به نظرات ما نداشت. بايد خودمان به ميدان ميآمديم تا يك جايگاه و تريبون قانوني پيدا كنيم. اين علت اصلي براي كانديداتوري من بود.
• تصميم شخصي بود يا اينكه حزب يا تشكلي هم اين نظر را دنبال ميكرد؟
تصميم شخصي بود. اما پس از اينكه عدهاي فهميدند من درصدد كانديداتوري در انتخابات مجلس هستم، اسم من را در ليست خودشان قرار دادند.
• نام شما در ليست رايحهخوشخدمت و حاميان رئيسجمهور ديده شد.
بله. از طرف آنها بود. اتفاقا در جمع 6+5 نيز من رأي بالايي داشتم.
• موضع شخصي شما در اينكه در ليست رايحه خوش خدمت قرار بگيريد، دخيل بود؟ مثلا حمايت از آقاي احمدينژاد و دولت اصولگرا؟
من البته هميشه مواضع خودم را دارم. اتفاقا چند ماه قبل از انتخابات مقالهاي در روزنامه اعتماد ملي نوشتم و به ردصلاحيتهاي گسترده اعتراض كردم.
• ردصلاحيت هياتهاي اجرايي؟
بله. اعتراض كردم. همان زمان يك عده از دوستان آمدند اعتراض كردند و گفتند كه شما چرا اين كار را كرديد و در اعتماد ملي مقاله نوشتيد؟ شما اصلا نظر رهبر را در اين باره ميدانيد يا نميدانيد. من گفتم لازم نيست كه اول برويم نظر رهبر را بپرسيم.
• اعضاي رايحه خوش خدمت اين سخنان را گفتند؟
بله. به آنها گفتم من نظر خودم را ميگويم. اگر نظر رهبري مخالف بود، پافشاري نميكنم. ولايتفقيه به اين معنا نيست كه هركاري ميخواهيم بكنيم، برويم سوال كنيم. بعد گفتند كه چرا در اعتماد ملي اين مطلب را منتشر كرديد. گفتم ابتدا دادم روزنامه كيهان چاپ نكردند. به آنها گفتم من از اين به بعد نيز همينطور هستم. اگر وارد مجلس نيز شوم حرف خودم را ميزنم. اگر شما احساس ميكنيد با شما هماهنگ نيستم، اسم من را از ليست خود خارج كنيد. با آنها اتمام حجت كردم.
• اما اسم شما در ليست ماند و منجر به حذف شما نشد. درسته؟
بله. ميگفتند كه خود آقاي احمدينژاد اصرار دارد نام من در ليست رايحه خوش خدمت باشد. من با آقاي احمدينژاد نيز راحت و خودماني هستم. فكر نميكنم ايشان از انتقادات من ناراحت شود.
• با رئيسجمهور ديدار هم داشتيد؟
ماههاست كه ديداري نداشتهام.
• منظورم در سه سال گذشته است.
نه. قبلا كه ايشان شهردار بودند، ديدارهايي داشتيم اما در دوره رياستجمهوري ديداري نداشتيم. البته ايشان به علت علاقهاي كه به شهيد مطهري دارند، معمولا ايام سالگرد، به منزل استاد ميآمدند. منتها من ميگويم اينها منافات ندارد كه وقتي من انحرافي ديدم و آن را تشخيص دادم، نگويم. وقتي اينگونه باشد، طرف مقابل من ميداند كه من از روي حسننيت انتقاد ميكنم و ناراحت نميشود.
• به بحث قبلي برگرديم. من نتيجهگيري ميكنم كه شما از مجلس هفتم گلهمند بوديد و رويه آن را نميپسنديديد به همين خاطر براي اثرگذاري، تصميم گرفتيد وارد مجلس و فعاليتهاي سياسي شويد. درست است؟
بله. چون مجلس هفتم را در برخورد با دولت قبول نداشتم. دكتر حداد عادل روحيه مسالمتجويي دارد. حداكثر از تنش ميپرهيزد. خب در برخي مواقع چنين روحيهاي خوب است اما هميشه اينطور نيست. مجلس هفتم از هرگونه درگيري با دولت پرهيز ميكرد. دولت نيز بر روي نظارت مجلس هفتم و نمايندگان آن خيلي حساب نميكرد. استدلال ما اين بود كه مجلس هشتم نبايد اين چنين باشد. در خيلي جاها بايد ايستاد و بايد از حقوق مردم دفاع كرد. كار طبيعي و معمولي ما انتقاد از دولت است و بايد اين رخ ميداد. لازم بود مجلس آنجا كه بايد و لازم است، بايستد.
• اكنون فكر ميكنيد كه در مجلس ميتوانيد موثر باشيد؟
بيتاثير نيستم.
• در مساله استيضاح وزير آموزش و پرورش، مجلس ايستاد؟
البته من جزو امضاكنندگان استيضاح نبودم.
• اما برخي از آنهايي كه امضا كرده بودند، پس گرفتند. چرا ايستادگي نكردند؟
اين به معناي عقبنشيني مجلس نيست. وزير آموزش و پرورش عقبنشيني كرد. خيلي از خواستههاي نمايندگان مجلس را پذيرفت. همين باعث شد نمايندگان يك به يك امضاهاي خود را پس بگيرند. اما قبول دارم كه انعكاس بيروني آن خيلي خوب نبود و در مجموع منفي بود.
• خب در خصوص سوال از رئيسجمهور كه شما پيگيري ميكرديد، چه اتفاقي رخ داد كه ناگهان ماجرا ختم به خير شد؟
در اين ماجرا ما 80 امضا جمعآوري كرديم. اين مساله كماهميتي نبود.
• شما تنها ليدر اين ماجرا بوديد؟
افراد ديگري هم در امضا جمع كردن كمك ميكردند.
• ممكن است نام آنها را ببريد؟
شايد راضي نباشند. ولي همه ميدانستند كه طرح سوال از رئيسجمهور متعلق به من است و حتي متن آن را نيز خودم نوشته بودم.
• اين موضع شخصي شما بود يا اينكه جمعي سياسي و يا گروهي كه وابستگي حزبي داشتند هم پشت اين داستان قرار داشتند.
نه. ابتكار خودم بود. سوال من مربوط به صحبتهاي آقاي مشايي معاون ايشان بود.
• موضوع دوستي ايران با مردم اسرائيل؟
فقط اين موضوع نبود. بحثهاي ديگر ايشان را نيز شامل ميشد. گفته بودند كه «دنياي امروز خطكشي ميان انسانها را نميپسندد.» در واقع ايشان مساله ايمان و كفر را منتفي دانسته بود. يا گفته بودند كه «در دنياي امروز ما نميتوانيم يك دين خاص را بر دنيا حاكم كنيم.» در حالي كه اين سخنان خلاف تعليمات اسلامي است. ما معتقد به داعيه جهاني اسلام هستيم و ميگوييم اسلام بايد گسترش پيدا كند و كل جهان را بگيرد.
• به گفته شما، دولت برخلاف آموزههاي ديني حركت ميكند؟
به طور كلي نه، اما در اينجا معاون رئيسجمهور برخلاف تعليمات اسلامي سخن گفته است. حداقل انتظار ما اين بود كه رئيسجمهور به ايشان تذكر بدهد و توبيخش كند. همين مقدار نيز كافي بود. ديگران نيز مساله را دنبال نميكردند. اما ديديم كه آقاي احمدينژاد آنقدر ايستادگي كرد تا اينكه رهبر انقلاب نيز وارد ماجرا شدند و تذكر دادند.
• اما آقاي احمدينژاد گفتند كه حرف مشايي، حرف دولت است.
البته ما ميدانستيم كه سخنان مشايي، نظر خود رئيسجمهور است. علت سوال ما نيز همين بود كه ما ميدانيم اين، حرف آقاي مشايي به تنهايي نيست.
• شما تلاش نكرديد قبل از طرح سوال از رئيسجمهور با خود ايشان ديدار كنيد و تذكرات را شفاها و رودررو بگوييد؟
نه. چون افراد ديگري رفته بودند و نتيجه صحبت خود را نيز به ما گفته بودند. لازم ديديم كه مجلس در قالب سوال از رئيسجمهور، اين مورد را پيگيري كند.
• مذاكرهكنندگان با رئيسجمهور، در سطح نماينده بودند يا هيات رئيسه را نيز شامل ميشد؟
هر دو. اما حرف آخر آقاي احمدينژاد اين بود كه حرف آقاي مشايي حرف درستي است. اين حرف خود ماست، مجلس نيز بايد همين حرفها را بزند. ديدم رفتن من ديگر تاثير ندارد. به همين خاطر طرح سوال از رئيسجمهور به ذهنم رسيد. متن آن را نوشتم و به دوستان گفتم و امضاها را جمع كردم. معتقد بودم كه اينها مسائل مهمي است و سوال نبايد لزوما درباره مسائل اقتصادي باشد.
• آقاي لاريجاني، رئيس مجلس، در جريان طرح سوال از رئيسجمهور بودند؟
زماني متوجه شدند كه امضاها جمع شده بود.
• مخالفت يا انتقاد يا حتي تشويق نكردند؟
نه. بالاخره اين حق قانوني نماينده است. براي چه بايد مخالفت كند؟
• از زاويه مصلحتگرايي كه مثلا مصلحت نيست از رئيسجمهور در سال آخر سوال كرد.
نه. ايشان مخالفت نكردند. آقاي لاريجاني معتقد بود كه بايد تنبيهي صورت بگيرد، حالا از هر راهي. با اين حال من از قبل با هيچكس مشورت نكردم. نكتهاي را بگويم. وقتي در يك ماجرا 80 امضا براي يك سوال فكري از رئيسجمهور جمع ميشود، اين نشان ميدهد كه مجلس، زنده، و افراد مستقل در آن زياد است.
• پس شما به اين مجلس اميدواريد؟
اميدوارم. منتها بايد اين افراد مستقل، تشكيلات پيدا كنند. بايد اين افراد آزاده را شناسايي كنيم. فكر ميكنم در همين قضايا كم كم اين افراد شناختهتر ميشوند.
• براي چه بايد اين افراد تشكيلاتي شوند؟ چه اتفاقي قرار است رخ دهد؟
تا در اينگونه مواقع بتوانيم بهتر عمل كنيم.
• الان اكثريت مجلس با اصولگرايان است. افراد شاخص مجلس نيز در بيرون از مجلس يا ليدر حزبي هستند يا عضو يك مجموعه سياسي. اين تشكيلات كافي نيست؟
خب اين افراد دوگونه عمل ميكنند. برخي از آنها صرفا در قالب تشكيلات خودشان در مجلس عمل ميكنند. هرچه حزب آنها بخواهد، عمل ميكنند و ميگويند. برخي ديگر اما وقتي احساس كنند حق چيز ديگري است، مواضع حزبي خود را دخالت نميدهند و مواضع شخصي خود را اعلام ميكنند. اما برخي از اصولگرايان، نگاه ميكنند ببينند كه شوراي مركزي حزبشان مخالف يا موافق يك موضوع است، هر چه حزب گفته، همان را در مجلس دنبال ميكنند. در قضيه آقاي كردان، نمايندگان حزب موتلفه در مجلس مخالف استيضاح هستند چون حزب موتلفه ميخواهد آقاي كردان وزير بماند. اينها همان مواضع را كه حزب ميگويد، در مجلس دنبال ميكنند.
• چرا؟ آيا علت نزديكي آقاي كردان به جناح راست سنتي دليل حمايت مؤتلفه از آقاي كردان است؟
ممكن است همين باشد. اين خيلي بد است. تخلفي صورت گرفته، نظام زير سوال رفته، اما برخي در مجلس و برخي بيرون مجلس، منافع گروهي خودشان را بر منافع ملي كشور ترجيح ميدهند.
• اين مختص به آقاي كردان است؟
ببينيد، برداشت برخي از اينها از ولايتفقيه بسيار عجيب است. ميگويند اول برويم از آقا سوال كنيم. اگر نظر آقا اين بود، ادامه بدهيم.
• اين توجيه و بهانه است يا اعتقاد است؟
به نظر من اينگونه سخن گفتن بهانه است. براي اينكه از زير بار مسئوليت شانه خالي كنند. و الا معنا ندارد كه ما براي هر كاري كه داريم خدمت آقا برسيم و از ايشان سوال كنيم. اصلا اين كار استقلال فكر و حريت نماينده را زير سوال ميبرد. ولايتفقيه كه به معناي تعطيلي عقل نيست. ولايتفقيه يك اصل مترقي است. هر كس بايد كار خود را انجام دهد. اگر زماني رهبري احساس كردند كاري صلاح نيست، علنا اعلام ميكنند. نه اينكه يكي بيايد و بگويد با رهبري ديدار داشته و از سخنان ايشان اينگونه استشمام كردم كه نظر آقا مخالف يا موافق فلان موضوع است.
• منظورتان سخنان رئيسجمهور در خصوص راي اعتماد آقاي كردان در مجلس بود كه از رهبري نقلقول كردند؟
كار غلطي بود. اصلا نبايد پاي رهبري را در اينگونه مسائل به ميان آورد. برداشت ما از ولايتفقيه بايد برداشت صحيح و درستي باشد. من به شهيد مطهري برميگردم. در دوماهي كه ايشان پس از پيروزي انقلاب در قيد حيات بودند، خيلي جاها امام نظري داشتند، اما استاد مطهري نظر امام را عوض ميكردند. حتي در جايي امام حكم صادر كرده بودند، مثلا حكم رياست كميتههاي انقلاب اسلامي، اما شهيد مطهري ميرفت و ميگفت اين آقا كه برايش حكم زدهايد، در دو سال آخري كه در زندان بود، به مجاهدينخلق گرايش پيدا كرده است. مشكل دارد. اگر شما اين كار را بكنيد، كميتهها به دست مجاهدين ميافتد. امام سريع قبول ميكردند. نميشود گفت استاد مطهري در اين مقطع بايد سكوت ميكرد، چون حكم وليفقيه است. نه. گاهي من يك چيز ميدانم. بايد گفت و توضيح داد و عمل كرد. ما بايد برداشت خودمان را از ولايت فقيه تصحيح كنيم. يكي از مشكلات برخي از اصولگرايان اين است كه تلقي درستي از ولايتفقيه ندارند. همين باعث خمودي، تملق و چاپلوسي شده است. اگر يك نفر را قبول كرديم وقتي انحرافي از او ديديم بايد بگوييم. ما به آقاي احمدينژاد راي و ايشان را بر ديگران ترجيح داديم. خب حالا كه كج ميرود نبايد انتقاد كنيم؟ بايد حرف بزنيم و انتقاد كنيم.
• با اين حال در سه سال گذشته، بهرغم سخن شما، آقاي احمدينژاد عقبنشيني نكرد و همچنان بر مواضع خود ايستاد. علتش چيست؟
ممكن است دو علت داشته باشد. اول اينكه شايد به كار خود ايمان دارد. اگر اين باشد، هيچ اشكالي ندارد. علت دوم، لجاج و يكدندگي ايشان است. اين حالت را دارند. به هرحال بايد قبول كنيم يك جاهايي يكدفعه لج ميكنند. هر چه دوستان صحبت ميكنند، اصلا قبول نميكنند.
• مصاديق لجبازي رئيسجمهور را ميگوييد؟
يكي همين داستان آقاي مشايي و سخنان او بود. نمونه ديگر ماجراي آقاي كردان است كه مشخص شد مدرك جعلي دارند و صداقت نيز در گفتههاي خودشان ندارند. اما آقاي احمدينژاد گفته كه اين مساله سياسي است و شما (كردان) محكم بايستيد.
• آقاي روحالله حسينيان در روز راي اعتماد نقل ميكردند كه آقاي كردان در مجلس، صبح يك سخن گفتند و غروب سخن ديگري. درباره اخذ مدرك دكتراي افتخاري از آكسفورد، مثل اينكه آقاي كردان گفته بود يك مقاله درباره تربيت اسلامي نوشتهاند و بعد آنها مدرك را ارسال كردهاند. اما آقاي حسينيان غروب همان روز پرسيده بود كه اين چه ربطي به حقوق اساسي دارد كه آقاي كردان گفته بودند صبح دروغ گفتهاند. شما در آن جلسه بوديد؟
من در آن جلسه نبودم. برخي از روحانيون مجلس بودند.
• پس براي مجلس مسجل بود كه آقاي كردان مدرك دكتراي افتخاري ندارند. پس چرا راي اعتماد داد؟
شايد به خاطر همان حرفي كه آقاي احمدينژاد از رهبري نقل كردند، مجلس به سخنان و اعتراضات ما توجه نكرد. خيليها به همين دليل به آقاي كردان راي دادند.
• بيرون از مجلس يك تلقي وجود دارد. سابقه همكاري آقاي كردان و لاريجاني در صداوسيما، اين ظن را تقويت ميكند كه آقاي كردان در مجلس از حمايت آقاي لاريجاني و لابي ايشان بهرهمند است. اين گمان درست است؟
(سكوت) انتخاب آقاي كردان پيشنهاد آقاي احمدينژاد بود. آقاي لاريجاني اصراري بر اين موضوع نداشت. حتي خود من هم فكر ميكردم كه آقاي لاريجاني كردان را پيشنهاد كردهاند. سوال كردم. متوجه شدم مساله از اين قرار نيست. خود آقاي احمدينژاد اصرار داشتند كه آقاي كردان به عنوان وزير كشور مطرح شوند.
• آقاي لاريجاني در مجلس، حامي آقاي كردان است؟
خير، حمايت نميكند. آقاي لاريجاني رئيس كميسيون آموزش و تحقيقات را مامور كرد تا درباره مدرك آقاي كردان تحقيق كند. بعد اجازه داد گزارش اين تحقيق در صحن علني قرائت شود. اين نشان ميدهد كه آقاي لاريجاني از كردان حمايت نميكند و تعصبي هم ندارد. وگرنه رئيس مجلس ميتوانست مانع قرائت اين گزارش در صحن علني مجلس شود. اگر گزارش خوانده نميشد، قطعا نمايندگان به دنبال استيضاح نميرفتند. حالا كه گزارش قرائت شد، مساله عوض شد. اتمام حجت شد كه ديگر نميتوان سكوت كرد.
• در واقع مدافع عملكرد آقاي لاريجاني هستيد؟
بله. يعني بهرغم اينكه آقاي كردان به آقاي لاريجاني نزديك است، اما در مجموع آقاي لاريجاني خوب عمل كرد. هرچند كه به نظرم اگر در جلسه راي اعتماد، آقاي لاريجاني اجازه ميداد جلسه غيرعلني ميشد، اتفاق ديگري رخ ميداد. سخنان خيلي راحتتر گفته ميشد و خود به خود نمايندگان بهتر تصميم ميگرفتند.
• تاكنون چند امضا براي استيضاح آقاي كردان جمع كرديد؟
28 امضا جمع كرديم.
• تعداد بالايي نيست. اين نشان ميدهد كه شايد اكثريت مجلس موافق استيضاح نباشد.
براي استيضاح 10 امضا كافي است. ضمن آنكه ما روي تعداد امضا تاكيد نداريم. دنبال افرادي هستيم كه محكم باشند، سستعنصر نباشند، پشيمان نشوند و حرفشان را پس نگيرند.
• پس امضاها كيفي است.
بله. افراد محكمي هستند. بااين حال فكر ميكنم تعداد امضاها بيشتر شود.
• شما به صرف اينكه مشخص شد ايشان مدرك دكتراي افتخاري ندارد و در واقع مدرك جعلي دارد ميخواهيد استيضاح را انجام بدهيد؟ چون در دورههاي قبل نيز وزرايي بودند كه يا مدرك نداشتند يا مشكلات مشابه ؟
اولا دليل استيضاح ما مساله مدرك نيست. مخصوصا براي وزارت كشور چندان نيازي به مدرك نيست. كسي كه مدير خوبي باشد و بتواند از نظر سياسي كشور را اداره كند، كفايت ميكند. مساله صداقت و امانتداري در انتخابات مطرح است. آقاي كردان صداقت ندارد. موضوع ما نيز عدم صداقت شخص وزير است. اين مساله مهمي است. اگر كسي صادق نباشد، نميتوان به او اعتماد كرد.
• نگراني شما معطوف به چيست؟ اداره سياسي كشور يا مشخصا انتخابات؟
در هر دو مورد. اساسا اين اتفاق براي جمهوري اسلامي وهن است. آدمي كه صداقت نداشته عهدهدار يك پست كليدي شده است. اين مساله بسيار مهم است. اگر ايشان در روز راي اعتماد صادقانه ميگفت كه تحصيلات من اينگونه است، مقالهاي هم به دانشگاه آكسفورد دادهام آنها نيز يك مدركي كه چندان اعتبار و اطميناني به آن نيست، برايم ارسال كردهاند. يا در دانشگاه آزاد واحدهايي را گذراندهام اما مدرك نگرفتهام. اگر اينها را ميگفت، نمايندگان اين سخنان را ميپذيرفتند و باز به ايشان راي ميدادند و هيچ مشكلي نيز پيش نميآمد. ولي وقتي كسي از ترس اينكه راي نياورد، دروغ بگويد ديگر صلاحيت وزارت را ندارد.
• شما اشاره كرديد كه آقاي احمدينژاد گفتهاند محكم بايستيد. اين سخن را به آقاي كردان گفتند يا نمايندگان هوادار دولت در مجلس؟
ظاهرا به هر دو، و گفتهاند كه اين كار سياسي است.
• تصور ميشد زماني كه آقاي لاريجاني رياست مجلس هشتم را برعهده گرفت، زاويه انتقادي و نظارت مجلس بر دولت بيشتر شود. بالاخره راي به رياست آقاي لاريجاني در مقابل عدم استقبال از رياست آقاي حداد عادل توسط نمايندگان بسيار معنادار بود. اما مجلس گويا به سمت مصلحتگرايي گرايش پيدا كرده است. چرا اين اتفاق افتاد؟
البته براي قضاوت هنوز زود است. فكر نميكنم به اين صراحت بشود گفت كه مجلس مصلحتگرا شده است. ببينيد، در خصوص افزايش ظرفيت دانشگاهها، مجلس مقابل دولت ايستاد. در مساله مشايي نيز همين طور بود.
• اما به نتيجهاي نرسيد. حتي درباره استيضاح وزير آموزش و پرورش نيز مجلس عقب نشست.
بله عكس آن چيزي كه فكر ميشد رخ داد. اما درخصوص طرح تحول اقتصادي مجلس به صورت جدي ايستاده است و تا قانع نشود اجازه اجرا نميدهد.
• اما هنوز اتفاقي رخ نداده.
با اين حال مجلس، دولت را مجبور كرد كه لايحه بياورد. درحالي كه آقاي احمدينژاد معتقد به لايحه نبود. تصميمي هم نداشت. آقاي احمدينژاد گفت كه نيازي به لايحه نيست و اين از اختيارات دولت است و ما ميتوانيم شروع كنيم اما براي احترام به مجلس، لايحهاي به مجلس ميفرستيم. مجلس ميگويد تا بند به بند طرح تحول اقتصادي را ملاحظه و تصويب نكند، دولت حق ندارد آن را اجرا كند. اين اتفاق مهمي است.
• درباره آقاي كردان فكر ميكنيد تلاشهاي نمايندگان منجر به نتيجه شود؟
خب ما از اول هم ميخواستيم با 15 امضا، ايشان را استيضاح كنيم چون كساني كه طرح را امضا ميكنند، در روز استيضاح حق صحبت دارند. اگر تعداد امضاها بيشتر شود، گاهي اختلاف ميشود كه چه كسي صحبت كند. به همين خاطر قرعهكشي ميشود و گاهي قويترين انتخاب نميشود. به همين علت اگر امضاها زياد نباشد، گاهي بهتر است.
• با اين حال فكر ميكنيد كه آقاي كردان استيضاح ميشود يا اينكه مصلحتگرايي غالب خواهد شد؟
نميتوان قضاوت كرد. اگر آقاي كردان استعفا بدهد، همه چيز منتفي ميشود. اما اگر استعفا نداد آنگاه ما به وظيفه خود عمل ميكنيم و البته بايد مراقب عملكرد هيات رئيسه بود.
• در اين چند روز گذشته گاهي بحث استعفاي وزير كشور به صورت شايعه مطرح شد و بلافاصله نيز تكذيب ميشد. احساس ميشود از ناحيه دولت نيز برخي مخالف حضور ايشان هستند. شما خبري در اين باره داريد؟
خيلي از اطرافيان رئيسجمهور معتقدند كه آقاي كردان بايد كنار برود و نظر آقاي رئيسجمهور را قبول ندارند. حتي برخي از حاميان دولت در مجلس نيز چنين اعتقادي دارند. با اين حال آقاي احمدينژاد همچنان از آقاي كردان حمايت ميكند.
• خب همين نمايندگان حامي دولت در مجلس، پاي استيضاح آقاي كردان ميايستند؟
نه. ميگويند كردان بايد كنار برود اما حالا اگر كنارهگيري نكرد با استيضاح فضا را خيلي داغ و تند نكنيم. نمايندگان حامي دولت نظر آقاي احمدينژاد را قبول ندارند اما به دنبال داغ كردن فضا يا استيضاح كردان هم نيستند.
• فكر ميكنيد برخورد هيات رئيسه چگونه خواهد بود؟
بالاخره مهم است. اگر بخواهند مثل سوال از رئيسجمهور عمل كنند، بدانيد كه استيضاحي صورت نخواهد گرفت. در ماجراي سوال از رئيسجمهور آقاي باهنر عضو هيات رئيسه مجلس شروع به جوسازي كرد و گفت كه 20 نفر امضاي خود را پس گرفتهاند. در حالي كه فقط 3 نفر امضاي خود را پس گرفته بودند. يعني همچنان طرح سوال از رئيسجمهور با تعداد امضاي لازم تقديم شد و پس از پس گرفتن آن 3 امضا نيز حد نصاب همچنان وجود داشت. اما آقاي باهنر جوسازي كرد و هيات رئيسه را به ترديد انداخت. تا اينكه هيات رئيسه گفت لازم است اول بررسي كنيم و بعد به اين موضوع بپردازيم. حالا اگر آقاي باهنر بخواهد درباره استيضاح آقاي كردان نيز به همين شكل عمل كند كه خب به مشكل بر ميخوريم، البته ما منفعل نخواهيم بود. انشاءالله كه اينگونه نخواهد شد.
• ما همزمان با اين تحولات به سمت انتخابات رياستجمهوري نيز پيش ميرويم. فكر ميكنيد مجلس به چه سمتي پيش ميرود؟ آيا از آقاي احمدينژاد حمايت خواهد كرد؟
هنوز فضاي مجلس انتخاباتي نشده و كمي زود است. اين بحثها خيلي زود شروع شده و نبايد به آن دامن بزنيم چون به كشور لطمه ميزند و همه كارها را تحتالشعاع خود قرار ميدهد.
• با اين حال اين بحث راه افتاده و مجلس نميتواند بيتاثير از آن باشد.
بله. اما مجلس يك راي ندارد. نمايندگان از گروههاي مختلف هستند.
• شما به عنوان يك نماينده مجلس، فكر ميكنيد آقاي احمدينژاد براي دوره بعد رياست جمهوري شانسي خواهند داشت؟
ابا دارم درباره مسائل رياستجمهوري صحبت كنم.
• چرا؟
چون احساس ميكنم اين صحبتها زودهنگام است.
• بالاخره اين بحثها راه افتاده. شما هم يك كنشگر سياسي هستيد، ضمن آنكه وكيل مردم هستيد. كسي هستيد كه از ليست رايحه خوش خدمت وارد مجلس شديد اما اكنون نظر ديگري درباره دولت داريد.
من نميخواهم از فرد خاصي حمايت كنم. از اين موضوع گريزان هستم.
• من فقط نظرتان را درباره آينده آقاي احمدينژاد پرسيدم.
معتقدم ايشان هنوز در بين توده مردم پايگاه خوبي دارد.
• علت چيست؟ تورم و مشكلات اقتصادي و نبود گاز و برق كه حسابي صداي مردم را درآورده. آيا اينكه 50 هزار تومان به هر نفر ميدهند باعث وجود اين پايگاه شده است؟
نه، اينكه تازه مطرح شده است. ببينيد پايگاه احمدينژاد در ميان مردم، به علت اخلاق خود اوست. او مردمي است. شخصيت احمدينژاد اينگونه است. در كنار اين موضوع، برخي كارهاي عمراني كه در شهرستانها انجام داده از نظر مردم دور نمانده است. حرص احمدينژاد به خدمترساني نيز عامل ديگر موفقيت اوست. مردم در ايشان صداقتي احساس ميكنند. به همين خاطر فكر ميكنم در ميان مردم پايگاه خوبي دارد.
• شانس پيروزي هم دارد؟
الان به صراحت نميتوان گفت. اگر آقاي احمدينژاد برخي از نقصهاي خود را برطرف كند، شانس پيروزي در انتخابات را خواهد داشت.
• اين نقصها متوجه شخصيت ايشان است يا مجموعه دولت؟
همين ايراداتي كه مجلس گرفته است. مثلا روش مديريتي كه ايشان دارد، پسنديده نيست. عزل و نصبهاي پيدرپي، تصميمات ناگهاني، مشاوره در يك دايره محدود، كنار زدن ديگر نيروهاي نخبه و عدم استفاده از ظرفيت آنان و لجاج در برخي مسائل فكري مانند آنچه در داستان مشايي اتفاق افتاد و در قضيه كردان در جريان است، اين موضوعات از جمله ايرادات آقاي احمدينژاد است.
• فكر ميكنيد اين ايرادات را توده مردم متوجه نيستند كه آقاي احمدينژادهمچنان در بين آنها پايگاه دارد؟
خب متوجه هستند. اما اين مباحث بيشتر براي خواص مهم است. البته خواص نيز با توده مردم در ارتباط هستند و همين مسائل را به توده مردم منتقل ميكنند. اگر آقاي احمدينژاد نواقص مديريت خود و بيتوجهي به مسائل فرهنگي را برطرف كند، شانس خوبي خواهد داشت.
• شما نسبت به رويه فرهنگي دولت منتقد هستيد؟
بله، از همان ابتدا. اصلا ايشان توجه لازم را به مسائل فرهنگي ندارد. گويا ايشان مسائل فرهنگي را مهم نميدانند.
• انتقاد شما متوجه چه حوزههايي در فرهنگ است؟
خيلي مسائل. تقريبا در همه حوزهها. همه آن انتقاداتي كه ما به دولت اصلاحات داشتيم، امروز نيز به دولت احمدينژاد داريم. تفاوتش در اين است كه در دولت گذشته، گاهي تهاجم فرهنگي از درون دولت نيز انجام ميشد، اما در اين دولت، چنين موضوعي وجود ندارد، اما كلا به مسائل فرهنگي بيتوجه است و نسبت به آنها بيحس و كرخ است.
• مصاديق آن را ميفرماييد؟
مثلا دولت اصلا به كاربرد الفاظ لاتين و استفاده از اسامي بيگانه در اماكن عمومي يا به پوشش اسلامي توجه ندارد. به فرهنگ عمومي توجه ندارد. حتي در ادارات دولتي نيز اين توجه ديده نميشود. خيلي از كساني كه به احمدينژاد راي دادند افراد متديني بودند كه نسبت به مسائل فرهنگي دغدغه داشتند. بچه حزباللهي بودند. اما ديدند كه ايشان نيز نسبت به اين مسائل بيتفاوت است.
• فكر ميكنيد كه اين اتفاقات به ريزش هواداران احمدينژاد منجر شده است؟
شده. حتما شده. توده مردم به اين مسائل حساس هستند و احمدينژاد بيحس است. اين يك نكته منفي است. مثلا فيلمهاي سينمايي با دوره قبل تفاوتي نكرده است. بههر حال اين نقصها وجود دارد.
• پس شما تصور خوشبينانهاي نسبت به آينده ايشان نداريد؟
ايشان بايد رفتارش را عوض كند. افرادي كه ايشان منصوب ميكند اغلب يا از دوستان ايشان در دانشگاه علم و صنعت هستند يا از همكارانشان در شهرداري تهران. ايشان دايره را وسيع كند. اين همه افراد خبره در كشور داريم و از همه آنها استفاده كند. آقاي احمدينژاد بايد از يكدندگي و لجاج نيز بپرهيزد و تصميمات ناگهاني نگيرد. ايشان يك ماه پيش در جمع نخبگان سخنراني داشتند. قرار بود به 300 نفر از آنها منزل مسكوني داده شود. يك عده از احمدينژاد خواستند اين تعداد را افزايش بدهد. ايشان هم پشت تريبون گفت بسيار خب، 300 تا مسكن را به 3000 تا افزايش ميدهيم. بعد به معاونت علمي خود گفت كه نظر شما چيست؟ او گفت كه آقا ممكن نيست و نميتوانيم. احمدينژاد گفت نه آقا خيالتان راحت باشد. تصويب شد 3 هزار تا مسكن به نخبگان ميدهيم. آخر بودجه اين از كجا ميخواهد بيايد؟
• شما اين نوع رفتار را صادقانه ميدانيد يا يك رفتار پوپوليستي؟
من اين رفتار را سادهلوحانه ميدانم. نميخواهم ايشان را به فريبدادن مردم براي جلب آراي آنها متهم كنم چون ايشان را انسان متديني ميدانم. حتي اين حرفهايي كه برخي ميگويند احمدينژاد طرح تحول اقتصادي را مطرح كرده تا به مردم پول دهد و در ازاي آن رأي مردم را بگيرد، قبول ندارم. معتقدم ايشان انسان باخدايي است. تشخيص ايشان اين است. اگر بخواهد آراي مردم را بخرد كه واقعا وحشتناك خواهد شد. ما نسبت به ايشان خوشبين هستيم ولي اين نقصها هست.
• فكر ميكنيد آقاي احمدينژاد در مدت زمان باقيمانده تا انتخابات رياستجمهوري، نقايص خود را برطرف ميكند؟
خب اگر ايشان احساس كند كه اين نقايص باعث كم شدن پايگاهش بين مردم شده يا با ريزش هواداران روبهروست، حتما اقدام خواهد كرد. البته اين موضوع نيازمند اين است كه افراد مصلحي با ايشان صحبت و قانعاش كنند كه اين نقايص را برطرف كند. اگر احمدينژاد نقايص خود را برطرف كند، با توجه به كسب تجربه اين 4 سال، همچنان بهترين گزينه است.
• حتي نسبت به ديگر نامزدهاي اصولگرا مانند آقاي لاريجاني، توكلي، قاليباف و حتي حداد عادل؟
بله. تجربهاي كه ايشان در 4 سال پيدا كرده است، در كنار خصوصيات شخصي او، نسبت به ديگران بهتر است. چون اين خصوصيات در خيلي از افراد نيست.
• چه خصوصياتي ايشان دارد كه ديگران ندارند؟
اعتماد به نفس.
• اين اعتماد به نفس در آقاي لاريجاني وجود ندارد؟ در آقاي ولايتي يا توكلي ديده نميشود؟
من فكر ميكنم كه نه. اعتمادبهنفسي كه احمدينژاد دارد تاكنون نظير نداشته. در مسائل هستهاي نگاه كنيد. اعتماد به نفس ايشان كشور را جلو برد.
• خب در عوض چهار قطعنامه نيز عليه ايران صادر شد. اين اعتماد به نفس به چه قيمتي؟ بحران اقتصادي، تورم، تحريم…
بله صادر شد اما بدون مشكل كه نميشد.اگر ما كوتاه ميآمديم وضع بدتر ميشد. غربيها با هر يك گامي كه ما عقب ميرفتيم، جلو ميآمدند. اساس انقلاب در خطر ميافتاد. حتي اگر ما از هستهاي چشمپوشي ميكرديم، آنها سراغ مساله فلسطين ميرفتند و ميگفتند كه بايد اين موضوع را رها كنيد. آن را رها ميكرديم، سراغ يك موضوع ديگر ميآمدند. يعني تا زماني كه ما مطيع نميشديم، آنها ما را رها نميكردند.
• اما الان كه دولت از يك طرف درباره دوستي با مردم اسرائيل سخن ميگويد و از طرف ديگر مقابل آمريكا انعطاف نشان ميدهد تا جايي كه بحث راهاندازي دفتر حافظ منافع آمريكا جدي شده است.دولت هم استقبال كرده است. اينها اگر عقبنشيني نيست، چيست؟
بله، قبول دارم. اين يك نقص در كار دولت است.
• پس اين تناقض است. اگر قرار است در هستهاي قطعنامه چهارم و پنجم و ششم را بگيريم از آن طرف آمريكا بيايد دفتر بزند كه هم چوب را خوردهايم هم خرمايي گير ما نيامده است.
درست است. من البته با اين روش دولت مخالفم. حتي فكر ميكنم سخن آقاي مشايي درباره دوستي با مردم اسرائيل حرف حسابشدهاي بود. دولت ايران ميخواست به آمريكا و اسرائيل پيام بدهد تا مشكلشان در جاي ديگري حل شود.
• در كجا؟
در مسائل هستهاي.
• كه چه اتفاقي بيفتد؟ آمريكا كوتاه بيايد؟
غربيها احساس كنند ايران خطر بزرگي نيست كه مصمم به نابودي اسرائيل باشد. به همين خاطر در مساله هستهاي كوتاه بيايند. اين حدس من است. همين تصميم به افتتاح دفتر حافظ منافع آمريكا در تهران نيز، خيلي روش درستي از سوي دولت نيست.
• با اين صحبتها، همچنان آقاي احمدينژاد را به ديگران ارجح ميدانيد؟
من به ويژگيها و تجربيات او در اين چهار سال اشاره كردم. يعني 70 درصد تجربه و 30 درصد ويژگيهاي شخصي او باعث ميشود كه نسبت به گزينههاي ديگر در بين اصولگرايان، وضعيت بهتري داشته باشد. اما من خودم موافق مشروط او هستم. اگر ايشان نقصها را رفع كرد، بهترين گزينه اصولگرايان است. اگر نقايص را برطرف نكرد، گزينه مطلوبي نيست. اگر بخواهد همين كارها را بكند، به مسائل فرهنگي بيتوجه باشد، عزل و نصبها برقرار باشد، تصميمات ناگهاني گرفته شود، من موافق حضور ايشان نيستم.
• درباره فراكسيون اصولگرايان سوالي داشتم. شما اولا عضو اين فراكسيون هستيد؟
هستم.
• چرا اين فراكسيون اينقدر لاغر و نحيف است؟ فراكسيون كمرمقي است. انگار نهانگار كه تشكيل شده يا وجود دارد.
مشكل اصلي اصولگرايان، اختلاف برداشت در اصولگرايي است. ما از يك كلمه به صورت مشترك استفاده ميكنيم. يعني مشترك لفظي است. برخي از اصولگرايي يك معني به ذهنشان ميرسد، برخي تعريف ديگري دارند. هر كس تعريف و برداشت خود را دارد.
• بهطور مصداقي مثال ميزنيد؟
مثلا همين استيضاح آقاي كردان. برخي اين كار را عين اصولگرايي ميدانند. برخي ديگر ميگويند اين كار حذف اصولگرايي است. ما مباني مشتركي نداريم. به همين دليل نيز فراكسيون اصولگرايان نيز نميتواند فعال باشد و منفعل ميشود. ما ابتدا بايد بر يكسري اصول ثابت توافق بكنيم، بعد جلو برويم. بحثهاي كلي كارساز نيست كه مثلا بگويم اصولگرايي يعني 1- ولايت فقيه، 2- عدالتخواهي، 3- استقلال فرهنگي. ميگوييد ولايت فقيه. خب اصلا برداشت شما از ولايت فقيه چيست؟
• الان در بين اصولگرايان چه نوع برداشتهايي نسبت به اصل ولايت فقيه وجود دارد و برداشت صحيح چيست؟
عده زيادي ميگويند ما در هيچ مسالهاي حق دخالت نداريم مگر اينكه بدانيم ولي فقيه موافق است. اين برداشت غلطي است.
• اين برداشت در مجلس حاكم است؟
نميتوانم بگويم حاكم است. اما در خيلي از افراد اين برداشت وجود دارد. برخي نمايندگان ولايتفقيه را به معناي تعطيلي عقل ميدانند بهگونهاي كه ما اصلا نبايد فكر كنيم، نبايد درباره يك مساله شخصا تصميم بگيريم و عمل كنيم.
• طبيعتا نظر مقام معظم رهبري نيز اين نيست.
اصلا اين نيست. ما ميگوييم ولايت فقيه هيچ تكليفي را از ما ساقط نميكند همانطور كه انتظار فرج هيچ تكليفي را از ما ساقط نميكند. اينكه ما منتظر امام زمان(عج) هستيم به معناي اين نيست كه هيچ كاري انجام ندهيم و بيكار بنشينيم و دست روي دست بگذاريم تا حضرت ظهور كنند. هركس بايد ببيند وظيفهاش چيست. اگر احساس كرد حقي ضايع شد، بايد فرياد زد. اگر ديد انحرافي ايجاد شده، بايد مقابل آن بايستد. منتها زماني وليفقيه اعلام نظر ميكند. صراحتا و علني سخن ميگويد، خب ديگر برخلاف نظر ايشان كسي عمل نميكند. اين ولايتمداري است. اما عدهاي ولايتمداري را به معناي عدم حريت و آزادگي و بيمسئوليتي تعبير ميكنند. اين درست نيست. بايد اين مساله در بين اصولگرايان حل شود كه منظورتان از ولايتفقيه چيست.
• اين برداشت نادرست از ولايت فقيه شامل دولت و هواداران آنها نيز ميشود؟
بله. خيلي از هواداران دولت نيز چنين فكري دارند. برخي از آنها حمايتهاي رهبري از دولت را به اين معنا ميگيرند كه ديگر هيچكس نبايد هيچ انتقادي از دولت داشته باشد. اين كار آنها نشان ميدهد كه آنها برداشت درستي از ولايت فقيه ندارند. در حاليكه بعدا وقتي مستقيم با رهبري صحبت ميكنيم، ميبينيم كه نظر ايشان، آن برداشتي كه هواداران دولت داشتند، نبوده و نيست. در نطق اخير ايشان براي دانشجويان، مشخص شد تصورات خيلي از افراد باطل است. مثلا چون ايشان رئيس سازمان صداوسيما را انتخاب كردهاند، پس كسي حق ندارد از صداوسيما انتقاد كند. ايشان گفتند كه اصلا چنين نيست و به اين معنا نميباشد. اين حرفها را ما از 10 سال پيش ميگفتيم. اين برداشتها بايد درست شود. آن وقت اصولگرايي تصحيح ميشود.
پیام برای این مطلب مسدود شده.