نامه مشاور احمدی نژاد به خاتمي:ظاهراً گذشتههاي نزديک را فراموش کردهايد
عصرایران: گفتيد كه هيچ دولتي نميتواند وضع را به 4 سال پيش برگرداند،اگرچه در اين رابطه گفتنيها بسيار است، ولي خوب است بفرمائيد منظورتان از اين حرف چيست؟
انصارنیوز – دکتر علي زارعي نجفدري ، مشاور رئیس جمهور، خطاب به سیدمحمد خاتمي نوشت:
اخيراً در سخنرانيهاي مختلف جنابعالي، گاه در مقام معلم اخلاق، مواعظ اخلاقي ميفرمایيد و گاه در مقام يک ليدر سياسي، تحليل و راهبرد سياسي ارائه ميدهيد. گاه در مقام يک متفکر، به لحاظ فکري ارائه طريق نموده و گاه در مقام يک اقتصاددان، فرمولهاي اقتصادي خلق مينمائيد و… تا اينجاي کار حرفي نيست. ولي در اين سخنرانيها مطالبي بيان نموديد که حکايت از آن دارد يا از مسائل جامعه و مملکت و تحرک و تحول اجرايي بوجود آمده در آن بيخبريد و يا با علم به آن، با هدفگذاريهاي از پيش تعيين شده، واقعيات را وارونه جلوه ميدهيد.
علي ايحال، از اين مواضع و حرفهايتان اينگونه برداشت ميشود که ظاهراً گذشتههاي نزديک را فراموش کردهايد و يا فکر ميکنيد مردم فراموش کردهاند. از اينرو يادآوري آن لازم به نظر ميرسد:
اينكه مردم را عوام و ناتوان از قدرت تشخيص و خودتان را قيم فكري مردم ميدانيد، اينكه بيش از يک دهه بر طبل اصلاحات كوبيديد و خودتان را پرچمدار اصلاحات و ديگران را مخالف هرگونه اصلاح گري قلمداد نموديد، اينكه معيشت را اولويت دست چندم مردم و دغدغه مندان معيشت مردم را پوپوليسم عنوان ميكنيد، اينكه آزادي را به گونهاي طرح ميكنيد كه مطلق بودن آنرا در اذهان متبادر مينمايد، اينكه دمكراسي را امري لايتغير و ناقدين ليبرال دمكراسي را غير واقع بين ميدانيد، اينكه لویي جرگه مدل افغانستان را بر تفكر مترقي و وحدت بخش ولايي كارسازتر ميدانيد، اينكه بيانيه حقوق بشر تراوش شده از ذهن انديشمندان قرون گذشته فرانسه را غير قابل خدشه و ناقدين آن را غيرقابل تحمل ودر مقابل برخي از احكام اجتماعي مسلّم دين را قابل نقد و ناقدين آنرا داراي ذهني روشن و مستحق حمايت ميدانيد، اينکه پروژه سراسر ابهام و بدون مباني علمي “گفتوگوي تمدنها” را ظاهراً دوستان و همفکرانتان در جاي ديگر ساخته و پرداخته نموده و از زبان شما بيان ميشود و در پي آن به جاي گفتوگو و تعامل و تعاطي صاحبان تمدن، شخصيتهاي سياسي به لابي گري و بده بستانهاي سياسي ميپردازند.
اينكه طرح ساماندهي اقتصادي را حتي برروي كاغذ هم نتوانستيد ترسيم كنيد و درمقابل، طرح تحول اقتصادي آماده اجراي دولت را موجب زيرسؤال رفتن عملكرد دوران مسووليت اجرايي خود و جريانات فكري و سياسي خود دانسته و غيرعلمي و غيرمنطقي آنرا مورد هجمه قرار ميدهيد، اينكه پس از سالها درگيريهاي درون جناحي، هنوز در تعيين شيخ اصلاحات و رهبري اصلاحات گير كردهايد، اينكه دولت شما (قوه مجريه نظام) در قالب اپوزوسيون نظام عمل كرده و در اين اپوزوسيوني گري، فراكسيون اكثريت مجلس وقت را با خود همراه نموده و ساز خروج از نظام را كوك ميكرديد، اينكه مقاومت مدني در مقابل نظام را انديشهاي راهبردي و اين مقاومت مدني را نسخهاي شفابخش براي مردم معرفي و ترويج نموده ودر نهايت با “نه” بزرگ مردم مواجه شديد، اينكه راهبرد مجهول الهويه “جامعه مدني” را در مقابل نظريه مترقي “جامعه ولايي” و”نظام اسلامي” قرارداديد، اينكه بين مقاومت مدني اينطرف آب و مقاومت ملّي آنطرف آب چه رابطه تئوريك و ارگانيكي وجود دارد، اينكه مسوول اجرايي و مجري تئوريهاي نظام خود به تئوري پردازي پرداخته و در هروله ميان تئوري و اجرا فرصت سوزي را كاركرد اصلي خود نموديد، اينكه 8 سال از عمر ارزشمند نظام را به جاي كاروتلاش و اقدامات اجرايي، به گفتاردرماني پرداخته و فرصت سوزي نموديد.
اينكه انديشههاي مترقي و تابناك حضرت امام خميني(ره) را قابل نقد دانسته و تئوريهاي دست چندم دهههاي گذشته تئوري پردازان غرب را ترجمه و به مثابه وحي منزل به خورد جامعه داديد، اينكه برخي از شخصيتهاي نظام را عاليجنابان سرخپوش و يقه سفيدان… عنوان نموده و بعداً در يك حركت تله پاتي سياسي و چرخش تاكتيكي(نه استراتژيكي)، همان شخصيتها را ناجيان پروژه اصلاحات قلمداد نموديد، اينكه با ذره بينهاي قوي و دوربينهاي چند مگاپيكسلي دنبال شكافهاي قوميتي جامعه يكپارچه ايران اسلامي گشته و بر طبل قوميت گرايي نواختيد، اينكه سعي در القاء شبهه وجود انشقاق و تباين بين جمهوريت و اسلاميت نظام نموديد، اينكه در اجراي تئوري ” فشار از پايين و چانه زني در بالا” دوستان و همفكران شما غائله 18 تير سال 1378 را ساخته و پرداخته و اجرا نموده وسرشان به سنگ خورد و…، اينكه با شعار ” تحمل مخالف”، مخالفين انقلاب و نظام وحضرت امام(ره) را در آغوش گرفته و حلواحلوا كرديد و در مقابل مخالفين و منتقدين داخل نظام بر خود را برنتابيده و با بدترين نوع ممكن برخورد نموديد،اينكه با شعار ” چندصدايي” با جذميّت و دگميت كم نظير به مخالفت و برخورد با صداهاي مغاير صداي خودتان پرداخته و در عمل، تك صدايي را راهبرد محتوم جامعه نشان داديد، اينكه با شعار پلوراليسم و تكثرگرايي، از يك طرف طمع دست يازي دشمنان بر جامعه را به لحاظ فكري، فرهنگي و سياسي برانگيختيد و از سوي ديگر در عمل با سر برآوردن هر جريان فكري و سياسي مخالف و منتقد خودتان به مخالفت برخواستيد.
هرچند كه همه و يا غالب اين مباحث و مسائل از نظرها مرده و در تاريخ دفن شدهاند و طرح مجدد آنها به منزله نبش قبرنمودن آن است كه البته كراهت هم دارد ولي چه مي شود كرد وقتيكه مواضع و صحبتهاي اخير جنابعالي حكايت از اين دارد كه انگار گذشته فراموش شده و “مردم”، “جامعه” و “تاريخ” را فراموشكار ميپنداريد.
البته همه موارد ذكر شده به شخص جنابعالي بر نميگردد.بلكه برخي به شخص شما، برخي به همفكران و همراهان شما و برخي ديگر توأمان به شما و همفكرانتان بر ميگردد ولي برخي از مواردي كه شخص جنابعالي اخيراً مطرح نموديد، سئوالاتي جدّي در اذهان ايجاد نموده كه خوب است براي تنوير افكار عمومي،صادقانه و شفاف به اين سئوالات پاسخ دهيد:
1. همانگونه كه واقفيد اسلام و آزادي از هم تفكيك ناپذيرند تا آنجا كه هرجا اسلام هست يقيناً آزادي هم هست. جنابعالي به گونهاي صحبت ميكنيد كه گويا هريك از اسلام و آزادي را دو مقوله جدااز هم ولي قابل سازش ميدانيد. اينگونه از اسلام وآزادي صحبت كردن با مباني متقن ديني ما سازش ندارد و از نوع صحبتهاي شما در مورد آزادي اينگونه برداشت ميشود كه نوع نگاهتان به آزادي، سبقه نگاه ليبرال دمكراسي به آزادي دارد. با اين توصيف، سوال اين است كه تعريف مشخص جنابعالي از آزادي چيست؟
2. اخيراً گفتهايد كه در آينده تلاش ميكنم گفتمان اصيل اصلاح طلبي را بصورت مدوّن به جامعه ارائه نمايم.سئوال اين است كه: اولاً، آيا تاكنون تعريفي از اصلاحات نداشتهايد؟ و يا اينکه آنچه تا حال ميگفتيد غيراصيل و رد گم کننده بود و الان پس از يک دهه ميخواهيد دل به دريا زده و اصيل!آنرا ارائه دهيد؟، ثانياً: در اين صورت با كدام حجت عقلي،علمي،شرعي و اجتماعي، بيش از يک دهه بر طبل غيراصيل اصلاحات كوبيديد و وقت ارزشمند مردم را گرفتيد؟، ثالثاً: اگر تاكنون تعريف مشخصي از اصلاحات داشتيد چرا تاكنون آنرا تدوين و بيان نكرديد؟ يا اينكه قصد داريد در اين تدوين جديد، تجديدنظري بر آن داشته باشيد؟
3. گفتيد كه از شرايط كانديدشدن شما اين است كه با مردم مفاهمه كنيد! ميدانيد كه در ادبيات سياسي، اجتماعي و آموزههاي امام راحل(ره)، مردم ولي نعمت مسوولين و مسوولين خدمتگزار مردم هستند. و اين را هم ميدانيد كه خدمت نياز به مفاهمه ندارد زيرا مفاهمه طرفيني است و خدمتگزار بايد خواستهها و نياز مردم را اجرا نمايد نه مفاهمه. لذا خوب است منظورتان از اين “مفاهمه با مردم” را بيان نماييد.
4. گفتيد كه “در جامعه ما برخي کساني هستند که داراي جمود در انديشه، خودبرتربيني در احساس و خشونت در رفتار هستند” اتفاقاً همينطور است و به لحاظ مصداقي، آن جريان فکري است که در انجماد ايهام اصلاحات، بيش از يک دهه در جمود مطلق فکري بسر برده و هيچ چيز غير از آن بر نميتابند و خود برتر بيني بر ديگران آنها اظهر من الشمس است و در غائله 18 تير و… خشونت در رفتار را به حد اعلا رساندهاند. حال سؤال اين است اگر در اين رابطه مصداق ديگري سراغ داريد، بيان نمائيد.
5. گفتيد كه ” همواره يکي از دغدغههاي جدي من اين بوده است که چرا نبايد هويت تحرک بخشي و رهبري به جامعه منتقل شود ” در اين رابطه توجيهات مختلفي ميتوان آورد که منظور اصلي را ننماياند. سؤال اين است که به دور از هرگونه توجيهات، منظورتان از اين مساله را بيان فرماييد.
6. گفتيد كه “متأسفانه دروغگويي گفتمان اصلي بخشهايي از جامعه شده است كه از ايشان جز صداقت نبايد انتظاري داشت…، اين روزها شاهد ارائه برخي وعدهها و آمارهاي اشتباه و غلط از مراجع رسمي هستيم”، شما با اين بيان، صراحتاً دولت و دستگاههاي رسمي اجرايي را در ارائه آمار و اطلاعات به دروغگويي نسبت داديد(اگرچه اين ادعا بلحاظ حقوقي يك اتهام بيّن و گفتاري مجرمانه است) حال با قطع نظر از منظر حقوقي، جنابعالي بر پايه واساس چه مستنداتي چنين بيمهابا سخن ميگوييد؟
7. گفتيد كه “محوريت مردم در جامعه كمرنگ شده و بايد نگران محو تدريجي آن بود!” اولاً: اگر اعتقاد به محوريت مردم داريد،چرا دغدغه مندان مسائل و مشكلات مردم و حركت مردم محورانه دولت را به پوپوليسم متهم ميكنيد؟ و ثانياً: براساس كدامين مصاديق و چه مستنداتي چنين دادِ سخن ميدهيد؟
8. گفتيد كه هيچ دولتي نميتواند وضع را به 4 سال پيش برگرداند،اگرچه در اين رابطه گفتنيها بسيار است، ولي خوب است بفرمائيد منظورتان از اين حرف چيست؟
9. فرمول و معادله اقتصادي “هزينه و فايده” مورداشاره شما در سياستها و اداره كشور،معادلهاي چند مجهولي است كه در هشت سال مسووليت اجرايي، قادر به حلّ اين معادله نشديد. حال خوب است بفرماييدكه الان چگونه ميخواهيد اين معادله چندمجهوليتان را حل نمائيد.
10. گفتيد”ضعيف شدن جنبه كارشناسي در سياستگذاريها سبب ميشود كه عليرغم پرداخت هزينههاي گزاف، فوايد كافي عايد كشور نشود”، عدم كارشناسي و يا ضعيف شدن جنبه كارشناسي در سياستگذاريهاي دولت، دروغ بزرگي است و پرداخت هزينههاي گزاف، دروغي بزرگتر كه متأسفانه از زبان بعضيها عنوان ميشود و جنابعالي هم آگاهانه يا ناآگاهانه به آن دامن ميزنيد! اگر واقعاً چنين است، خوب است به جاي القاء شبهه، مواردي از اين دست را به صورت مصداقي ارائه نمائيد؟
11. گفتيد كه اگر عيب و نقصي در عملكرد دولت شما بود، مسبب آن موانعي بودند كه نميگذاشتند كارها پيش برود، خوب است آن موانع ادعائيتان را به صورت صريح وشفاف بيان نمائيد.
12. گفتيد كه “مردم ايران قريب يكصدوپنجاه سال است كه به جدّ خواهان آزادي، استقلال،پيشرفت و عدالت هستند و از همين رو اين خواستهها به همراه تعلقات ديني، منشأ تأسيس نظامي شد كه قرار بود هم تعلق ديني و هم خواستههاي تاريخي ايرانيان را تأمين كند”
اولاً: با اين صحبتها معلوم نيست شما با نظام مشكل داريد يا با مردم و يا با دولت و يا با هر سه؟
ثانياً:مردم ايران به جدّ خواهان” استقلال، آزادي و جمهوري اسلامي” بودند كه پيشرفت و عدالت را در دل خويش دارد و حال سوال اينجاست كه قسمت دوّم خواسته اصلي مردم (استقلال،آزادي،جمهوري اسلامي) كه به شعاري ملّي و همگاني مبدل شد، از يادتان رفت يا مسامحتاً از آن عبور كرديد تا دوستانتان از شما عبور نكنند؟
13. گفتيد كه ” امروز زبان رايج و رسمي با زبان مطلوب انقلاب فاصله گرفته است” حال بفرماييد كه مگر زبان رياست محترم جمهور جناب آقاي احمدي نژاد، كه زبان رايج و رسمي و برگرفته از زبان امام(ره) و رهبري معظم انقلاب است، در داخل و خارج جز اسلام، عدالت، آزادي، مردم، ولايت، خدمت وانجام اقدامات اجرايي و عملي در آن جهات است؟اگر جنابعالي زبان مطلوب انقلاب را همين موارد ميدانيد و در عين حال كتمان ميكنيد، كم لطفي ميفرمائيد واگر از نگاه شما زبان مطلوب انقلاب،زبان ديگري است، خوب است آن را شفاف و صريح بيان نمائيد.
14. همانگونه كه ميدانيد بسياري از اقدامات لازم و ضروري نظير واقعي شدن قيمت بنزين، اجراي اصل 44،کوچک سازي دولت و سپردن كارها به مردم و… در دو دولت جنابعالي و دولت قبل از شما متأسفانه انجام نشد. اينكه نخواستيد يا نتوانستيد، بحث ديگري است، ولي قدر مسلم اينكه از سوي شما و دولت شما اقدام لازم و جدّي صورت نگرفت. براي اين فرصت سوزي در انجام وظايف، در پيشگاه ملّت چه پاسخي داريد؟
15. هيچكس نميگويد و نميتواند بگويد كه همه چيز در كشور بر وفق مراد است و نقصي در کار نيست. از آن طرف هم هيچ انسان منصفي نميتواند تلاش صادقانه و خستگي ناپذير، خدمات فوق العاده و كارآمدي اين دولت را انكار كند.تا آنجا كه حتي دشمنان هم به كارآمدي اين دولت در عرصه هاي داخلي و خارجي اذعان داشته و بعضاً به ناچار بيان واعتراف مي نمايند.حال چگونه است كه جنابعالي در طول اين مدت، حتي يك مورد از واقعيت و مظاهر خدمت دولت را نديديد؟ انتظار اين نيست كه واقعيات كارآمدي دولت را بيان نمائيد؛ ولي سؤال اين است كه چرا اين حقايق را وارونه جلوه مي دهيد؟
16. و به حق فرموديد كه “دروغ بدترين بد اخلاقي است “. اين فرموده شما ارزشمند و زيباست و نبايد صرفاً مصرف ويتريني داشته باشد. سؤال اين است كه آيا اين حقيقت اخلاقي را در مورد خودتان هم اعتقاد داريد؟ اگر چنين است پس چرا…؟
جناب آقاي خاتمي، عليرغم همه موارد ذكر شده، بنده به دور از هرگونه افراط وتفريط گريها،جنابعالي را شخصيتي قابل احترام و ظرفيتي براي نظام ميدانم، به همين جهت است كه رفتار و گفتار پارادوكسيكاليته شما را قابل توجيه نميدانم(والّا چه بسيار مدعيان با رفتار و گفتار تناقض آلودي كه ما را با آنها كاري نيست) و معتقدم كه در سايه شفافيت مواضع و صداقت و صراحت در گفتار، ميتوان واقعيت موجود در عرصههاي مختلف فكري،سياسي و اجتماعي را آنگونه كه هست (نه آنگونه كه منافع سياسي فردي و جناحي اقتضاء مي كند) بهتر به مردم شريف جامعه نشان داده و بسياري از ابهامات را رفع نمود.
جناب آقاي خاتمي، اين سوالات و دهها پرسش ديگر وجود دارد كه پاسخ صريح و شفاف و صادقانه به آنها، مطالبه جدّي مردم از شماست. اگر به اين سوالات پاسخ روشن ندهيد و فكر كنيد كه با سكوت و يا گاهاً پاسخهاي ابهام آلود سوالات فراموش و يا منتفي ميشود، اينگونه فكركردن به مثابه پاك كردن صورت مساله است و خوب ميدانيد كه با پاك كردن صورت مساله،مساله حل نميگردد. از اينرو بنده به عنوان كسيكه به اين مباحث آشنايي و اطلاع دارد، شخص جنابعالي را به يك مناظره آزاد تلويزيوني به صورت حضوري دعوت مينمايم. مناظره آزاد از آن جهت كه هم مباحث مطروحه در اين نامه سرگشاده و هم مباحث ديگري كه شما تمايل به طرح آن داشته باشيد، طرح گردد و تلويزيوني از آن جهت كه اين مناظره به صورت چهره به چهره و زنده و شفاف بدون تفسير و تأويل و تحليل ديگران، به پيشگاه مردم شريف عرضه گردد و قضاوت را به خود مردم بسپاريم.
پیام برای این مطلب مسدود شده.