02.03.2007

شهرام جزایری: اگر اين کتاب چاپ شود حيثيت خيلي ها بر باد مي رود / من اسنادی دارم که ببینی ، چشات شيش‌تا میشه

انتخاب:
خبرگزاري انتخاب : شهرام جزايري پيش از فرار با فارس تماس تلفني گرفت و مطالبي را مطرح كرد كه جالب بود؛ از جمله اينكه «هيچ احدالناسي نمي‌تونه منو تضعيف كنه!».

شايد خبر فرار شهرام جزايري يكي از خبرهاي مهم سال 85 باشد كه خبرگزاري فارس در اعلام اين خبر پيش قدم بود. حرف و حديث در اين باره بسيار است، اما هنگامي كه وي براي حضور در دادگاه تجديد نظر به مرخصي آمده بود؛ يعني در تاريخ 85/10/07 با خبرگزاري فارس تماس تلفني داشت.

به گزارش خبرنگار سياسي خبرگزاري فارس، متن كامل گفتگوي تلفني شهرام جزايري با خبرنگار ما (كه البته صداي وي نيز موجود است) از نظر خوانندگان مي‌گذرد. البته ادعاهايي در اين گپ و گفت مطرح شده كه مورد تاييد «فارس» نيست.

-الو بفرماييد؟!

**سلام حال شما خوبه؟! چند لحظه گوشي، آقاي شهرام جزايري مي‌خواد صحبت كنه.
جزايري:سلام برادر! حال شما خوبه؟!

-خيلي ممنون شما خوبيد؟ بفرماييد؟!

جزايري: چرا اينقدر تو بوق مي‌كنيد رسوايي اين مملكت‌رو، هي مي‌زنيد، متهم فلان و فلان و فلان! صدتا اتهام به منِ بيچاره مي‌زنيد! آخه شما كه بچه‌هاي به اين خوبي، مسلمونهاي به اين گلي هستيد، آخه چرا اين كارهارو مي‌كنيد؟ بزرگوار!

– ببينيد آقاي جزايري! ما كار خبري و رسانه‌اي خودمون‌رو انجام مي‌ديم.

-جزايري: مگه قانون نمي‌گه كه تا قبل از قطعي شدن حكم متهم، ذكر نامش مجازات مفتري داره؟ شما كه استاد قانون هستيد؟! رسانه‌ها، هر كسي تكليفي داره البته، اين هم حالا يك ظلم و جور بزرگيه كه مادر بدبخت ما تن و بدنش مي‌لرزه، سكته مغزي هم كرده. مثل اين كه شما ملت ايران تا اين بيچاره‌ها‌رو توي خاك نكنيد، دست از سرشون برنمي‌داريد!

– دور از جون، اين حرفا چيه؟! حالا اون خبري‌رو كه ما كار كرديم مشكلي نداره.

– جزايري: شما كه بالاخره استادي، شما كه بالاخره مي‌دوني، متهمي كه توي اين شش سال تا اين لحظه، يك ثانيه حكم عليه‌اش قطعي نشده، لابد مسئله‌اي هست ديگه.

– ما توي اون خبر همين‌رو اذعان كرديم، كه ديوان عالي احكام‌رو رد كرده و دادگاه تجديد نظر 12 دي برگزار مي‌شه، همين.
– جزايري: آخه برادر! خيلي علاقه‌مندي به خبرهاي داغ، اگه شرط مي‌كني، اگه قول مي‌دي كه هيچكدوم از اين خبرها‌رو نزني، اين اسناد مهم‌رو نزني، اگه خيلي قول مي‌دي بلندشو بيا اينجا، من يه سري اسناد و مدارك بهت نشون بدم، چشات شيش‌تا بشه! فقط قول بده كه هيچ‌جا نزني، عبارت از تضييع حقوق شهروندي بنده، تضييع اموال ميلياردي بنده توي اين مدت، خوش‌حسابي بنده نزد بانكها توي ديوان عالي كشور و… تعطيلي و ويراني بزرگترين شركت كامپيوتر بخش خصوصي ايران، اخراج 5 هزار پرسنل، هرچي دلت مي‌خواد. بيا اسنادشو بهت نشون بدم، گزارش‌هاي دادگاه و بازرس دادگاه رو بهت نشون بدم. دزدي امين اموال، ملك من و تو رو روز روشن برده فروخته، بهت نشون بدم، فقط قول بده كه اينارو هيچ‌جا نزني، صدا هم الان ضبط نكني.

– خوب حالا شما اين اسناد رو به من نشون بدي و من نتونم مورد استفاده قرار بدم به چه دردي مي‌خوره؟!

جزايري: حالا ما هم از پريروز تا حالا، دادگاه پس از يك سال و خورده‌اي، اومده، بعد از دو سال اومده، از 16/12/83 تا الان، بعد از دو سال اومده دو روز، سه روز به من مرخصي داده، حالا ما هم بالاخره زن و بچمون گريه و زاري ميكنن، مي‌گم بابا يا آدم بايد آزاد باشه يا آزاده! حالا من را آزاد بكنن، به فرض اين‌كه نمي‌دونم، تحصيل مال نامشروع 5 سال زندان، حالا من كه مي‌دونم ديوان عالي كشور اين رأي‌رو مي‌شكنه!

تا حالا هر رأيي از من فرستادن اونجا، قضات ديوان، شعبه ديوان عالي كشور رو برادر من عوض كردن؛ كردنش شعبه 20 تهران كه حكم منو تأييد بكنه، اون شعبه نه تنها حكم شعبه 26 ديوان‌رو تأييد كرد، بلكه نوشت خوش‌حسابي وي نزد بانكها احراز مي‌شود. شما كه اين مدارك رو نداريد، آخه چه ژورناليستي هستيد، چرا نمي‌ريد سؤال كنيد و به دست بياريد؟!

– شما خودت مي‌گي كه من اين مداركو دارم، اما حق استفاده نداريد، شما مي‌خوايد كه ما فقط بيايم اونارو ببينيم، ما براساس يكسري دريافت‌هامون خبر مي‌ديم.

– جزايري: من مي‌گم كه يا شما ننويسيد، من نمي‌دونم حالا شما چپيد، وسطيد، هرچي هستيد، من احساس مي‌كنم به اين مملكت و نظام اعتقاد داريد. من زندگي‌مو دادم، بچه‌مو دادم، مالم‌و دادم، آزادي‌مو دادم، حيثيت‌مو دادم، هنوز پابند اين مملكت و نظام هستم. من مي‌گم، يه سوء تفاهم و اشتباهي شده، با صبر و حوصله و كنترل و عرضم به حضورتون، هزينه بسيار سنگينش براي ماس، اين مطالبي كه از من شنيديد، من مرد عملم برادر من! بلند شو بيا اينجا الان آ… آه!، به چشمت نشون بدم، 5/1 ميليارد دلار پروژه عظيم صنعتي و توليدي اين مملكت‌و بهت نشون بدم، گزارش‌هاي دادگاهو بهت نشون بدم، 5/1 ميليارد دلار توي اين مملكت من سنگ روي سنگ گذاشتم برادر من! از جونم پاي اين قضيه وايسادم! هيچ احدالناسي نمي‌تونه منو تضعيف كنه! اين چرت‌و‌پرتا چيه، نمي‌دونم…مثلاً اتهامات متهم رديف دوم تا صدم، برداشتن تو جرايد نوشتن، كي اينارو به شما گفته، كربلايي گفته؟ من يه اتهام دارم، اونم تحصيل مال نامشروعه، والسلام! از اخلال در نظام اقتصادي كشور برائت گرفتم، يه اتهام تحصيل مال نامشروع كه اونم دو سال حبس داره، والسلام!

– شما وكيل ندارين آقاي جزايري؟

– جزايري: اجازه نمي‌‌دن وكيل داشته‌ باشم، دكتر افتخار جهرمي، دكتر صادق آل‌محمد، شش تا وكيل دارم، منو صدا زدن، رئيس مجتمع و رئيس دادگاه گفتن كه آقاي جزايري! يه اتفاق كج‌وكوله‌اي افتاده و نمي‌خواهيم كه مدارك پرونده دست هركسي بيفته، خودت ماشاالله قانون‌داني، اين قضايارو مي‌خواهيم جمع‌وجور كنيم؛ مجتمع اينو مي‌گه، من نمي‌دونم كي داره اينجوري مسائل‌رو غلّو مي‌كنه، اين گزارشها‌رو مجتمع به شما داده؟!

-خبرنگار ما از منبع موثق گرفته و به خاطر همين خبر هم…

– جزايري: نه؛ ببينيد، من الان مي‌خوام زنگ بزنم دادگاه، بعد بلند بشم بيام اونجا خدمت شما، خبرگزاري؛ تمام جهان‌و هم جمع كنيد اونجا، همه مدركها‌رو بزارم جلوتون، در واقع تكليف الهي است، ثانياً عقل، ثالثاً در واقع يه اعتقادي به اين؛ كمي به اين نظام، من كه يه آدم مفسد، مجرم نمي‌دونم فلان؛ نبايد يه آدم خيلي معتقد باشم كه، من با عملكرد عاقلانه حيثيت مملكت‌رو حفظ كردم.

از آقاي شاهرودي بگيريد، گزارش خلاف واقع بهش دادن؛ از قاضي قبلي پرونده من بگيريد، من و مفسد، خانم‌…، رشوه‌گير و… معرفي كردن بعدش همه اين گزارشهاي غيرواقع‌رو به همه دادن.

دو سال بعد ديوان عالي كشور گفته آقا! نه اينجوري نبوده! دو سال بعد خوش‌حسابي من احراز شد، كدوم صندوق؟! اگه صندوق بيت‌المال، صندوق ضمانت‌ صادراته، كه تمام زندگي من اونجا بوده و هست. الان هم نزد دادگاه پشت يه قرار كاملاً قانوني 100 ميليارد تومني، من 5 سال تو بازداشت موقتي بودم كه به من گزارش نمي‌كردن، حالا همه عالم و آدم ريختن سر من كه چيزي تو دادگاه نگم؟! خيلي خوب! اگر قراره من با صبر و حوصله، با تحمل با پذيرش مصائب، ويراني‌ زن و بچه، مرگ تدريجي مادر، بيايد ببينيد اينارو! همينجور رو هوا كه نمي‌شه؟!

يه‌ كتاب داره چاپ مي‌شه،اگه اين كتاب چاپ بشه، حيثيت همه ميره؛ ما جلوش‌و گرفتيم، گفتيم نكنيد! اين بدتر از هولوكاسته! اگه اينا مي‌تونستن؛ شما يه آدم عاقل، اگه اين … كه ته اين نمي‌دونم اتهامات همه‌ متهما؛ من كجا دو شغلي بودم؟! مي‌گن مشاور مجلس بودم، صاحب بخش خصوصي بودم، دو شغله بودن مال آقاي دكتر منصوريه، استفاده از كالاهاي مجهول هم مال اون متهم‌هاي بعديه، كه اونا هم همه باطل شده، ديوان عالي كشور گفته همه اينها باطله.

شما كه يك ژورناليست عزيز هستي، مخصوصاً خبرگزاريتون كه واقعاً من بهش علاقه‌ دارم كه بسيار خبرگزاري خوبيه، وقتي از دوستان سؤال مي‌كنم منبع خبر چيه؛ مي‌گن فارس، مي‌گم بچه‌هاي بسيار خوبي هستن!

من چپ و راست و وسط‌و بلد نيستم به خدا، آدم عوام و اقتصادي هستم، اين چيزا رو بلد نيستيم. با همه هم رفاقت مي‌كنم، همه‌رو دوست دارم، دست همه‌رو هم ماچ مي‌كنم! ظرفيت بسيار بالايي، من در پذيرش حرف مخالف دارم، هيچ وقت مخالفم‌و سركوب نمي‌كنم، مخالف مي‌خواد حرف بزنه، بزنه.

برادر من! من دنبال بازپرداخت ديون بيت‌المال بودم، كه تا تاريخ توقيف من، گزارش كارشناس‌هاي رسمي دادگستري هست كه ميزان معوقه‌هاي من صفر بوده! تمام اموال بيت‌المال‌رو نابود كردن، اموال منو نابود كردن، همه اينارو ضايع كردن؛ اسنادش هست، من‌، رو هوا حرف نمي‌زنم، تشريف بياريد اسناد و ببينيد، فيلم‌برداري بكنيد، هركار خواستيد بكنيد ولي پخش نكنيد. يه گافي دادن، چيزي تهش در نيومده، حالا مي‌خوان يه‌جوري رفع و رجوعش كنن! حالا هي شما تو بوق و كرنا مي‌‌كنيد؟ هرچيزي‌رو كه شما خبرنگارا موثق به دست مياريد، نبايد علم كنيد كه؛ اين اراجيف چيه برداشتن نوشتن؟!
_ توي خبر ما چيز بدي هم نبود، حالا من نمي‌دونم شما چرا از خبر ما ناراحت هستيد؟

جزايري: الان پس از 5 سال 6 سال اين قضيه جمع بندي شده؛ ذكر نام متهم، تا قبل از قطعي شدن، تن و بدن مادرشو لرزونده برادر من! من كه برام عار نيست الان كجا بيام خدمت شما؟ ترسي ندارم از كسي؛ من به اين مملكت خدمت كردم. از هيچ كس نمي ترسم! اين خبر و مادرم زنگ زد به من گفت، بنده خدا سكته مغزي كرده افتاده تو بيمارستان، افتاده تو خونه، فلج؛ اين ‌آخه درسته؟! شما فكر مي كنيد درسته؟! آقاي شاهرودي كه اينقدر ادعاي امنيت و نمي دونم چي مي كنه، اين كارش درسته؟! توش موندن؛ رئيس مجتمع قضايي به من مي گه چه كنم، چه كنم، چه كنم؟! اين عبارت و چي تعبير مي كني؟ مي‌گه آقاي شهرام جزايري چه كنم؟! اينا نمي‌تونن منو محكوم كنن! الان انتقام اخلال و تحصيل مال نامشروع از طريق پيش فاكتورو مطرح كردن، مي گم شما بريد پيش فاكتور صادر كنيد، بريد ببينيد كدوم بانك به شما وام مي‌ده؟! ديوان عالي كشور اعلام كرده خوش حسابي من نزد بانكها احراز شده، حكم هم داده به من، حكمش هست. ولي ننويسيد، نكنيد، دلتون براي خانواده شهدا بسوزه، براي مملكت بسوزه، براي اين آقاي شاهرودي بسوزه كه يه مشت گزارش‌هاي خلاف واقع مي ‌رن بهشون مي‌دن؛ نكنيد، التماس مي‌كنم نكنيد، خواهش مي‌كنم نكنيد، بزاريد رأي من كه قطعي شد، صورتمو شطرنجي كنيد، تيكه تيكم كنيد، بياريد جلوي مردم بكشيد،اصلاً، با مملكتي كه شما رسانه‌هاش هستيد، اين دستگاه عدليشه، به زهراي اطهر جاي من زير خاكه، من نوشتم، 27 بار بايد من و دار زد! يه فعال اقتصادي كه 7/1 ميليارد دلار پروژه اجرا كرده توي مملكت، اين بلاها رو سرش آورديد، شماي رسانه، اونم قوه قضاييه، منو بايد تيكه تيكه بكنيد و به اين تيكه تيكه شدنم افتخار مي كنم! من براي خودم متأسفم. حالا من مغبون از هيچكس ترسي ندارم، غير از خدا، برادر! من از هيچكس نمي‌ترسم. از پريروز تا حالا هم صدنفر آدم ريختن سر من كه شهرام؛ چيزي نگي، فلان نكني، اما من كله بچه خودمو براي آبروم مي‌كنم، من توي دادگاه فقط سه تا حكم ديوان عالي كشور رو بخونم، سه تا حكم نقض شهروندي رو بخونم، هيچ دفاعي هم ندارم. شما مي‌خوايد كيفرخواست عليه اين اموال من صادر كنيد؟!

اصلاً برادر من؛ قاضي پرونده مي‌ترسه پرونده منو امضا كنه. هر چي بهش مي‌گم برادر من؛ به من بگو من چيكار كردم بيا با هم صحبت كنيم…
خبر شما بد نيست، من اصلاً از ذكر نامم قبل از قطعي شدن حكم دلخورم! به قاضي مي‌گم، مي‌گه من از رسانه‌ها مي‌ترسم، آخه من اين درد و برم به كي بگم؟! به قاضي مي‌گم؛ تو براي من قرار 100 ميليارد تومني صادر كردي؟ به من ميگه، آقاي شاهرودي بگه، آقاي الياس محمودي بگه اونوقت، بهش مي‌گم مگه تو قاضي مستقل نيستي؟!

بازداشت موقت ناقص، متزلزل، غيرقابل ذكر، حكم دارم، سربرگ خبرگزاري فارس نيست، سربرگ شركت تهيه تجارت هم نيست؛ سربرگ قوه قضاييه‌س،نوشته ايشون تأمين كافي سپرده هنوز متهمه؛ چرا آزادش نكرديد؟! دادسراي ويژه رسيدگي به تخلفات زندان؛ قاضي صادر كننده چنين حكمي رو دو روز بعد عوض كردن، هستش قاضي پرونده؛ آدرس دقيقشم بهتون مي‌دم.

_ اسمش چي بوده؟

جزايري: حالا ديگه دنبال اين نباشيد؛ احكامش هست، ولي نكنيد؛ ببينيد، دلتون براي اين مملكت بسوزه، يه سري آدماي بي عقل، يه سري آدماي نادون و دشمن، اقدامات نسنجيده كردن، من و شما بايد كنترلش كنيم. من يه تكليف الهي دارم، جنابعالي و هممون! بزاريم رأي كه قطعي شد، حكم كه قطعي شد، منم كه الان ادعايي ندارم، من الان يه متهم هستم، متهم مابه‌التفاوت يك ميليارد و 200 ميليون توماني هستم.

برادر من! من 5/1 ميليارد دلار توي اين مملكت پروژه اجرا كردم، به اين خاطر زندگي منو 6 سال متوقف كردن، نابود كردن، نه توقيف! ميان مي‌گن آقا سهمو نفروش، سازمانِ منو نابود كردن، 20 روز، يه ماهه الان اومدم مي بينم امين اموال من، … كرده، 5/4 ميليارد تومن موجودي نقدي منه، مي‌گه من اشتباه كردم گفتم 6/2 ميليارد تومن داري، آخه مي‌شه، يه حقوقدان اشتباه كرده باشه؟!

روز روشن ملك منو تو قالب صورت جلسه برده فروخته! سهام من توي افزايش سرمايه شركت نكرده، پول نقد تو حسابم بوده ارزششو آورده پايين، كارخونه برق منو 35 درصدشو ضايع كرده، اينا اسنادش هست، تشريف بياريد، بهتون نشون بدم، ولي نكنيد، نزنيد، من مي‌گم نكنيد، نزنيد، شما مي خوايد بزنيد، بزنيد.

جزايري: من از هيچي نمي‌ترسم، غير از خدا از هيچكس نمي‌ترسم. كارمو قانوني انجام مي‌دم، احترامي هم كه توي اين 6 سال تو زندان اوين داشتم، همه شما شايع كردين كه من مرخصي‌هاي طولاني مدت دارم؛ 2 سال به من مرخصي ندادن! چرا؟ قاضي مي‌گه مي‌ترسم تورو بكشن، به تو چه مربوطه؟! مگه تو حافظ جون مني؟! اگه از آزادي من، بين يه مشت آدماي خوبي مثل شما كه تراكم مجرمش 10 درصد هم نيست، مي ترسي، چطور منو گذاشتي كنار مجرمايي كه با سر ميرن تو شيشه اتاق من؟! اين حرفا كدومه برادر من؟!

يه … زده شده، جرأت ندارن جمعش كنن! دنبال اين هستن كه آرامش ايجاد بشه، اين آرامش هم وظيفه من و شماس، رأي قطعي شد، شما هر روز بزنيد، اصلاً عكس من و بزنيد بنويسيد اخلالگر، من كه خودم مي‌دونم چيكار كردم، شما هم مي‌دونيد چيكار كرديد؟! ببين برادر من! همه مون مي‌دونيم چيكار كرديم. كسي كه كارشو بلد باشه‌ها، مي‌دونه كه چي نوشته، من روزي صدتا نامه ايراد مي‌گرفتم؛ من اگر به همسرم خيانت كرده بودم 10 بار من و تيكه تيكه مي‌كرد.

برادر من! آقازاده‌ها رو مي‌خواستن بگيرن، دادنامه‌هاشون هم هست، من بيچاره رو گرفتن، كس و كار نداشتم، اين بلاها رو سرم آوردن!

نكنيد، من نكنم، شما هم نكنيد. من 6 سال خودمو كنترل كردم، شما هم خودتونو كنترل كنيد، راي كه قطعي شد، هر روز بزنيد! اگه راي قطعي شد بي‌وجداني نكنيد يه بار بزنيد، هر ساعت بزنيد، هر روز بزنيد، بگيد آقا اين مجرمه، اين مفسد، من ميام مي‌گم تقاضاي عفو و بخشش دارم، غلط كردم، كسي مثل منو بايد تيكه تيكه كرد، يعني تقاضاي من تو دفاع آخر همينه، اين چرت و پرتا كه تو پرونده هست نمي‌دونم تحصيل مال نامشروع و …

اصل وام بانكي كه من قبل از موعد گرفتم و برگردوندم كه صد سال سياه هم نمي‌تونم تحصيل مال نامشروع كنم. تحصيل مال نامشروع رو اونايي مي‌كنن كه مي‌دونيد كيا هستن! به هر حال من در خدمت شما هستم، من خواهشم اينه كه ننويسيد، اگر هم مي‌خوايد بنويسيد، تا راي قطعي نشده هيچ كس اظها‌ر‌نظر نبايد بكنه، حتي اسم من بدبختو نبايد آورد. خودش، خانوادش در واقع از اين بابت گله دارن، بعد كه راي قطعي شد، اتهامش اين بود، عين دادنامه‌رو چاپ كنيد، 30 بار هم چاپ كنيد، بعدش هم خواستيد تشريف بياريد در خدمتتون هستيم.

حالا اگه دلت خواست خارج از چارچوب، موبايلتو به من بده يه فرصتي كه لازم شد، من هماهنگ كردم، باهات هماهنگ كنم بيا اسناد اين اراجيفي كه من به شما گفتم نشون بدم.
-من شماره شمارو دارم

جزايري: در خدمتتون هستيم خداحافظ شما.

در باره همین مطلب


http://www.tiknews.com/display/?ID=37967&page=1

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates