سلسله يادداشت هاي وارده / مسافران فرنگ کاروان اصلاحات1 گنجي؛ نتيجه يک انحراف
برنا نیوز:
اين مطالب سلسله گزارش هايي پيرامون اصلاح طلبان بريده ازخط انقلاب و به فرنگ رفته است؛ افرادي که زماني خود را قسمتي ازانقلاب مي دانستند ولي هم اکنون از تريبونهاي آن سوي آب بر آن مي تازند.
داستان اکبر گنجي براي بسياري از اصلاح طلبان مي تواند مايه عبرت باشد. روشنفکري که کارش از انقلاب آغاز و عنقريب است که به ارتداد ختم شود. در اين ميان سئوالي که براي برخي از فعالان سياسي بوجود مي آيد، اين است که آيا انتهاي راه اصلاحات همين است؟
از سپاه پاسداران تا حلقه کيان
گنجي از اعضاي برجسته جبهه دوم خرداد، فعاليت سياسي خود را ازدوران پيش از انقلاب آغازکرد و نام خود را به عنوان يکي از مبارزين خياباني در گرما گرم انقلاب به ثبت رساند.گنجي بعد ازتشکيل سپاه پاسداران به اين ارگان انقلابي ملحق و کار خود را در جبهه کردستان آغاز کرد ولي به نظر مي آمد که گنجي نمي تواند، با فضاي انقلابي حاکم بر سپاه هماهنگ کند. اکبر گنجي از مخالفين ادامه جنگ بعد از فتح خرمشهر بود و در سال 1362 در يک سخنراني علني در پادگان ولي عصر و در حضور محسن رضايي، فرمانده وقت سپاه، به سياست ادامه جنگ اعتراض کرد و آن را بي فايده دانست. وي در همان سخنراني که باعث درگيريهايي در سپاه شد، فرماندهي سپاه، از جمله سردار محسن رضايي، محسن رفيقدوست، ذوالقدرو زيبايي نژاد را متهم کرد که سپاه را آلت دست احزاب سياسي کرده و با نيروي نظامي سپاه کار سياسي مي کنند و با اين استدلال خواستار برکناري فرماندهي سپاه شد.
گنجي در سال 1363 از سپاه پاسداران خارج و پس از آن چند سالي رابط فرهنگي سفارت ايران در ترکيه گرديد و اين در حالي بود که همچنان رابطه خود را با برخي از اعضاي نهاد اطلاعات نخست وزيري حفظ کرد.
اين روابط سبب شد تا برخي وي را جزيي از نهاد هاي امنيتي نظام محسوب نمايند ولي گنجي بارها چنين ارتباطي را تکذيب کرده است.
گنجي و حلقه کيان
با پايان جنگ و پس از ورود به دانشگاه، از اوايل دهه70 گنجي به حلقه کيان پيوست. حلقهاي که پس از جدا شدن خاتمي و شمس الواعظين و اعضاي چپ گراي گرداننده روزنامه کيهان از آن به نشريه کيان روي آوردند و عبدالکريم سروش که در آن زمان از استادان اين جريان و همچنين يکي از موثرترين اعضاي نهاد انقلاب فرهنگي، آنان را به لحاظ فکري تامين ميکرد. اين حلقه فکري و فعالان آن بعد ها به يکي ازاصلي ترين نظريه پردازان جبهه اصلاح طلبان تبديل شدند و مجله کيان بعنوان ارگان اصلي روشنفکري ديني در کشور محسوب مي شد. اين نشريه در آن زمان به منبع تغذيه بسياري از نشريه هاي اصلاح طلبان مانند روزنامههاي جامعه ، توس، نشاط و عصر آزادگان تبديل شد.
دوم خرداد
با پيروزي سيد محمد خاتمي در انتخابات رياست جمهوري، دوره جديدي از فعاليت هاي اکبرگنجي آغاز شد. طيفي که اکبر گنجي جزو آنها بود با نام اصلاح طلبان شهره شدند و فعاليتهاي گسترده سياسي و اجتماعي را پي گرفتند.
مدت زيادي از به قدرت رسيدن طيف دوم خرداد نگذشته بود، که سخنان گنجي در دانشگاه شيراز و انتشار هفته نامه راه نو سبب جنجال هاي وسيع و دستگيري وي شد.
ام اشايد يکي از مهم ترين وقايع سياسي زندگي گنجي کنفرانس برلين بود.دادگاه اوليه گنجي به رياست قاضي مرتضوي وي را به دليل چند اتهام سنگين سياسي به ده سال حبس و پنج سال تبعيد محکوم کرد اما دو سال بعد در دادگاه تجديدنظر حکم گنجي تنها به به شش سال حبس تقليل پيدا کرد.
اکبر گنجي در زندان نه تنها از مواضع خود عدول نکرد که در برخي از موارد راديکال تر هم شد. وي ابتدا جزوه مانيفست جمهوريخواهي را نوشت که در آن به جدايي کامل دين از سياست پرداخت. در سال 1384 بخش دوم مانيفست جمهوريخواهي به قلم گنجي و در زندان اوين منتشر شد که در آن براي اولين بار در تاريخ جمهوري اسلامي يک فعال سياسي داخلي راس نظام را به شدت مورد انتقاد قرار داد.
تحريم انتخابات
اکبر گنجي در زمان انتخابات رياست جمهوري دوره نهم رسما انتخابات را تحريم کرد. وي سرانجام در اعتراض به آنچه بدرفتاريهاي فراوان در زندان اوين ميخواند، براي سيزده روز دست به اعتصاب غذاي نامحدود زد که پس از موافقت مسئولان زندان با مرخصي وي، اعتصاب خود را شکست.
گنجي پس از بازگشت به خانه در مصاحبههايي با خبرگزاريهاي بينالمللي رسماً بر سياست تحريم انتخابات صحه گذارد و بهشدت از جدايي کامل دين از سياست و تأسيس يک جمهوري تمام عيار به جاي جمهوري اسلامي دفاع نمود. اين گفتوگوها او را به زندان بازگرداند و اکبر گنجي دوباره براي مدت قريب هفتاد روز دست به اعتصاب غذاي نامحدود زد. اعتصابي که در آن زمان به کنايه < اعتصاب با دو وعده غذا> ناميده شد.
اکبر گنجي سرانجام در 26 اسفند ماه 1386 از زندان آزاد و مدتي بعد به خارج از کشور رفت. او به فرانسه ، آمريكا و سپس به كانادا رفت و جوايز متعددي را به واسطه فعاليت خود عليه نظام جمهوري اسلامي دريافت نمود و در تعدادي از دانشگاه هاي آمريكا و كانادا و همچنين در پارلمان اروپا سخنراني كرد .
اسلام شناسي به شيوه گنجي
گنجي بعد از خروج از کشور با انتشار سلسله مقالاتي اصول اساسي دين مبين اسلام را زير سئوال برد. وي در مقاله «همجنسگرايي: اقليتي ناحق و فاقد حقوق!؟ » حکم صريح اسلام را درمورد اين عمل نکوهيده مورد سئوال قرار داد و خواهان جاگزيني آن در چارچوب دين شد.
وي در مقاله اي ديگر نيز خواستار به رسميت شناختن پيروان فرقه ضاله بهاييت و اعطاي حقوق شهروندي به آنان شد. گنجي در ادامه آثار تحليلي خود غزوات پيامبر اسلام(ص)، را ترويج خشونت دانسته و فاجعه كربلا را ناشي از شمشير زني پيامبر(ص) و امام علي(ع) در جنگهاي بدر و حنين معرفي مي کند.
اين اظهار نظرها به تدريج باعث موضع گيري برخي از علما و حتي برخي از اعضاي جبهه اصلاحات گرديد بطوريکه خاتمي در يک موضع گيري گنجي را بي ربط به جبهه اصلاحات دانست و حرفهاي او را تقبيح کرد.
وي چندي پيش نيز در مقاله اي ديگر با زير سئوال بردن وجود امام زمان، به اصل مذهب تشکيک وارد کرد که اين مسئله بار ديگر عقايد ضد ديني گنجي را براي همگان به اثبات رساند.
گنجي ضمن ساختگيخواندن مذهب حقه تشيع در اين مقاله آورده است: «مدرسي طباطبايي، در كتاب خود، فرآيند ساختهشدن تشيع را تبيين ميكند. به عنوان مثال، وي با مستندات تاريخي نشان ميدهد كه چگونه گروه كوچكي از ياران امام يازدهم، امام دوازدهم را برساختند. وي مستندات تاريخي بسياري در كتاباش آورده كه مدلولش اين است: دوازدهمين امام شيعيان (حضرت مهدي[عج]) وجود خارجي ندارد، امام غايب[عج]، برساخته نزاعهاي خانوادگي بر سر ارث و ميراث است.»!
گنجي سپس نتيجهگيري كرده است كه وجود نداشتن امام دوازدهم شيعيان[عج] نتيجه منطقي مستندات تاريخي كتاب طباطبايي است.
لازم به ذکر است، كتاب منتشرشده از سوي مدرسي طباطبايي كه در آمريكا ترجمه شده است پيش از اين به علت طرح مسائل تشكيكي در دين، انتقادات بسياري را برانگيخته بود.
گنجي قصد دارد قسمت دوم و سوم مقاله اخير خود درباره تشكيك در الهيبودن قرآن مجيد را ظرف روزهاي آينده منتشر كند.
به نظر مي آيد ادامه چنين مسيري توسط اکبر گنجي نمايي از نهايت تفکر اصلاح طلبي در پيش روي طرفداران اين جبهه مي گشايد که بايد کمي بيشتر به آن توجه کرد.
پیام برای این مطلب مسدود شده.