15.12.2008

احمد زيدآبادي: نه! ظاهرا بيشتر تهديد است

روز: تاكنون مي‌پنداشتم كه انتخابات رياست جمهوري سال آينده، روزنه‌اي از فرصت پيش روي ما ايرانيان قرار داده، اما هر چه زمان مي‌گذرد به اين نتيجه مي‌رسم كه انتخابات آينده، بيشتر تهديدي است عليه ما تا روزنه‌اي از فرصت.

شما را به خدا نيك بنگريد: هنوز نه چيزي به دار است و نه به بار، چنان دندان‌ها را عليه هم تيز كرده‌ايم كه به كمتر از تكه پاره كردن همديگر رضايت نخواهيم داد.

اين تازه وقتي است كه مي‌دانيم هر بخت برگشته‌اي كه رئيس جمهور آينده ايران شود، با اقيانوسي از مشكلات و گرفتاريهاي ريز و درشت دست به گريبان خواهد شد. اين همه اشتياق براي به دوش گرفتن بار مشكلات و نگراني از اينكه اين بار گران به دوش ديگري افتد، آيا يكسره از سر مسئوليت اجتماعي ماست يا اينكه به قومي منحط تبديل شده‌ايم؟

قاعدتا در اين ميان، بر طيف اصول‌گرايان حرجي نيست، چرا كه اغلب آنان قدرت را گويا براي نفس آن مي‌خواهند و نه به منظور گشودن گرهي از مشكلات مردم. از اين رو آنان هر چه مرزهاي ادب و اخلاق را زير پا بگذارند، خود را موفق تر خواهند يافت.

در جبهه اصلاح طلبان و تحول خواهان اما چه؟ آيا آنان هم نفس قدرت را شيرين يافته‌اند كه به براي تصاحب آن، آدابي درويشي و قواعد گفتگو بين خود را فراموش كرده‌اند؟

عجيب است كه همه ما وقتي از كسي با هر لحني انتقاد مي‌كنيم، انتظار داريم طرف مقابل آن را فقط «نقد» بداند و در مقابل آن صبوري و تحمل به خرج دهد، اما وقتي ديگري با هر لحني از ما انتقاد كند، آن را «تخريب» مي‌ناميم و انتظار تحمل و صبوري را خلاف انصاف تصور مي‌كنيم. با اين حساب، انجام گفتگو امكانپذير است؟ مدنيت مفهومي پيدا مي‌كند؟ اصلا با اين شيوه سنگ روي سنگ بند مي‌شود؟

فرض كنيم كسي بخواهد از آقاي نوري انتقاد كند، انتقادش چگونه بايد باشد كه هوادارانش آن را فقط نقد به حساب آورند نه تخريب؟

همين پرسش را مي‌توان از هواداران آقايان كروبي و خاتمي كرد.

من واقعا در مانده‌ام كه چگونه از جناب آقاي خاتمي مي‌توان انتقاد كرد كه مثلا به داور جان و يا سايت محترم «پيك نت» كه هنوز نمي دانم با آن مواضع توطئه بينانه روي چه منطقي حامي پرحرارت آقاي خاتمي و در نتيجه هم سلك داور است، بر نخورد؟

آقاي خاتمي آيا معصوم و مصون از هر خطا و اشتباه است؟ اگر اين است خب بفرماييد تا ما حواسمان را جمع و جور كنيم، اما اگر اين نيست، نبايد به خطا و اشتباه او اشاره كرد؟ اگر نبايد اشاره كرد باز بفرماييد تا ما حساب كار دستمان آيد، اما اگر مي‌توان اشاره كرد؛‌با چه زباني و ادبياتي؟ ادبياتي كه شما مي‌پسنديد يا ادبياتي كه خود مناسب مي‌دانيم؟

مسلما بدزباني، بي حرمتي و بي ادبي كه عرف جامعه ما حدود و ثغور آن را تعيين كرده، با نقد علمي و منصفانه سازگار نيست، اما از آن طرف، نمي‌توان اشاره به هر نقطه ضعفي را با هزار تعريف و تمجيد چاپلوسانه و متملقانه – از نوع نقدهاي كيهان به آقاي احمدي نژاد – در هم آميخت، به طوري كه اصل حرف پنهان بماند.

مسلما همه ما حرف خودمان را منطقي و درست و كارگشا مي‌دانيم و دوست داريم كه ديگران هم حرف ما را با همين اوصاف بپذيرند، اما ديگران هم حرف خودشان را منطقي و درست و كارگشا مي‌دانند و دوست دارند كه ما حرف آنان را با همين اوصاف بپذيريم!

اما روشن است كه نه ديگران هميشه حرف «منطقي» ما را مي‌پذيرند و نه ما حرف «منطقي» ديگران را! حال كه طبيعت امور اينگونه است، بايد با هم جنگ و دعوا راه اندازيم و يا اينكه آستانه تحمل خود را قدري بالا ببريم؟

ممكن است كسي در اين ميان پا پيش بگذارد و به نويسنده اين سطور بگويد: مگر خودت آستانه تحملت خيلي بالاست كه معلم اخلاق شده‌اي؟

شايد حق با او باشد، اما اين بدترين پاسخي است كه مي‌توان به طرح اين نوع مسائل داد.

روزي به كسي به اعتراض گفتم كه چرا فلان عمل خلاف را انجام مي‌دهي؟ در پاسخ گفت: حالا مگه خودت كپسول اخلاقي كه به من اعتراض مي‌كني؟

مسلما هيچكدام از ما كپسول اخلاق نيستيم، اما اين توجيهي براي خلافكاري احدي فراهم نمي‌كند.

به هر حال، اگر قرار باشد انتخابات رياست جمهوري سال آينده، به بهانه‌اي براي بي‌تحملي، جنگ و ستيز شخصي و جناحي و خودبيني تبديل شود، به واقع فرصتي پيش روي ما نخواهد بود، بلكه آفتي است كه اندك اخلاق و حوصله جامعه ما را نيز تهديد مي‌كند.

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates