طرحی که رهبر وتو کرد: دولت وحدت ملي در گفت وگو با فعالين سياسي
روز: به دنبال طرح مسئله “دولت وحدت ملي” با تني چند از فعالين سياسي و مدني گفت و گو کرده ايم.عيسي سحرخيز،دکتر محمد ملکي، سعيد مدني و آذر منصوري. اينان اگر چه بر حساسيت شرايط کشور،توافق دارند اما از سوي ديگر معتقدند:1 ـ اين راه حل ها، براي حذف راي مردم است 2 ـ آيت الله خامنه اي با مداخله در جريان شکل گيري اين راه حل، مانع تشکل مخالفان احمدي نژاد شد. اين گفت و گوها را مي خوانيم.
سحرخيز: آقاي خامنه اي طرح را منتفي کرد
آقاي سحرخيز، ارزيابي شما از اينکه در شرايط فعلي کشور طرح دولت وحدت ملي مطرح شده است، چيست؟ چرا چنين طرحي و چرا حالا؟
فکر مي کنم اصلي ترين مساله اين ديدگاه است که احمدي نژاد نباشد. جريان هاي سياسي با اين تفکر که دولت نهم کشور را در عرصه هاي داخلي و خارجي به مهلکه و سقوطي اجتناب ناپذير نزديک مي کند، تلاش مي کنند به حداقل ها بسنده کنند و از نامزدهاي اختصاصي خود بگدرند و به فردي برسند که حاضر باشد تمام جريان هاي سياسي و اجتماعي را در دولت مشارکت دهد.
و البته مورد حملات شديدي هم قرار گرفته اند.
بله، طراحان اين طرح تاکنون با هجمه هاي بسيار شديدي مواجه شده اند و نقطه اوج آن هم سخنان اقاي خامنه اي در دانشگاه علم و صنعت بود. در حالي که آقاي خامنه اي از يک سو خود مي گويد نبايد تبليغات زودهنگام انتخاباتي باشد، خود بحث تبليغات انتخاباتي را آغاز کرده است. او از يک سو به حمايت قاطعانه از احمدي نژاد پرداخت و از سوي ديگر با تخفيف و توهين و تحقير ديگر نامزدها و جريان هاي سياسي، سعي کرد آن هارا به گوشه رينگ ببرد واز وورد به عرصه انتخابات باز دارد تا احمدي نژاد که بخت و اقبالش براي پيروزي هر روز کمتر مي شود، پيروز ميدان باشد.
يعني اين طرح را در شرايط فعلي، عملا شکست خورده مي دانيد؟
با موضع گيري آقاي خامنه اي و با سياستي که ايشان پيش مي برد و هميشه دنبال مي کرد و با تبعيتي که در جريان اقتدارگرا وجود دارد، اين طرح از ابتدا شکست خورده نشان مي داد.
اگر اين گونه بود، پس چرا مطرح شد؟
تصور مي شد که شايد مسايل داخلي و بين المللي و ضرورت نجات کشور بتواند کمک کند که رهبر کشور هم به اين جمع بندي برسد که بايد احمدي نژاد کنار برود و چهره اي معتدل تر در اين جايگاه قرار بگيرد.
يعني اين افراد با اين تصور کار خود را آغاز کردند؟
بله، به همين دليل بود که هم زمان شاهد دو طرح و برنامه بوديم: برنامه اي که اقاي محسن رضايي داد ـ البته الان پا پس کشيدند – و نقطه محوري آن را هم شخصي مثل آقاي ناطق نوري قرار داد. جرياني هم سو و موازات با اين طرح، بحث ائتلافي گسترده تر و وحدتي ملي را مطرح مي کرد که در اين وضعيت بتواند کشور را نجات دهد.
يعني مسايل پشت پرده ديگري در قبال مطرح کردن اين راهبرد وجود نداشت؟ بعضي ها مي گويند دليل پيش کشيدن طرح وحدت ملي، حذف آقاي خاتمي بوده است.
در اين نگاه دو زوايه ديد هم وجود داشت: يک نگاه اين بود که فقط وحدت ملي با رياست جمهوري يک فرد و اينکه مي گويند وزرا را تقسيم مي کنيم کافي نيست؛ چون اکثريت ملت به سمت ديگري مي روند و در نظرسنجي ها آقاي خاتمي پيش هستند. ولي جريان ديگر سعي مي کند به گونه اي با حذف غيررسمي آقاي خاتمي، احمدي نژاد را هم حذف کند يا اينکه اين امکان را داشته باشد که با ائتلافي که شکل مي دهد اين جريان را کنار بگذارد.
که البته امکان تحقق نيافت.
مشخص بود شخص رهبري اگر به کسي عنايت خاص داشته باشد – که نشان داده بود به احمدي نژاد دارد ـ مانع اين کار مي شود و کافي است با يک تشر جلوي اين نوع جلسات و تلاش ها را بگيرد. همان طورکه مي شد با يک حکم حکومتي جلوي ايفاي وظيفه نمايندگان مجلس را براي استيضاح وزرا گرفت تا بحث راي اعتماد مجدد دولت مطرح نشود.
پس از نظر شما در حال حاضر اين طرح عملا منتفي شده است.
مي شد چشم انداز اين مساله را از ابتدا ديد، اما الان با صحبت هاي آقاي خامنه اي و دستورهاي مستقيم و غيرمستقيم پرونده اين طرح بسته شده است.
يعني امکان برآمدن مجدد آن هم از ميان رفته است؟
مي توان اين انتظار را داشت جرياني که به دنبال حذف احمدي نژاد است اين طرح را در لفافه مطرح و سعي کند اتحادي در درون محافظه کاران براي حذف احمدي نژاد به وجود آورد. ولي طبيعتا آن سمت وسويي که به نوعي اتحاد با حريان اصلاح طلب يا ميانه و معتدل اصلاح طلبان نظر داشت، به طورکامل منتفي شده است. يعني نگاهي که آقاي کرباسچي در کنگره کارگزاران مطرح کرد و بحث دو راهبرد مطرح شده، راهبرد دومش منتفي شده است.
يعني به هيچ روي امکان ندارد که اصلاح طلبان به سمت اصول گرايان بروند؟
در واقع از سمت جريان اصول گرا اين منع وجود دارد که در سقفش فردي چون آقاي ناطق نوري، در ميانه اش آقاي ولايتي و در کف اش آقاي روحاني را مطرح کنند.
به اين ترتيب عدم حضور آقاي خاتمي، باعث تشتت اصلاح طلبان خواهد شد.
طبيعي است که در چنين شرايطي اگر آقاي خاتمي ورود نکند، اصلاح طلبان تقسيم خواهند شد: گروهي به سمت سوي نامزدي که کارگزاران مطرح مي کند خواهند رفت، جرياني به سمت آقاي کروبي و جريان هاي راديکال تر يا آقاي نوري و يا کسان ديگري مثل بهزاد نبوي را مطرح کنند يا اينکه اصلا بحث تحريم را پيش بکشند.
پس دليل مطرح شدن اين بحث از سوي کارگزاران چه بوده است؟
آن ها در واقع براي شرايط بعد از آقاي خاتمي ـ که آقاي خاتمي يا منع شوند يا خودشان به اين نتيجه برسند که نباشند – طراحي مي کردند که بتوانند چهره ميانه را بياورند و دنبال اين بودندن که احمدي نژاد نباشد، هر کسي بيايد بهتر است.
ملکي: طرح دولت وحدت ملي، دروغ سال است
آقاي ملکي، ارزيابي شما از اينکه در شرايط فعلي کشور طرح دولت وحدت ملي مطرح شده است، چيست؟ چرا چنين طرحي و چرا حالا؟
ببينيد، اين “وحدت ملي” از دو کلمه درست شده است. ما بايد کمي روي اين دو کلمه فکر کنيم و ببينيم در اين سي سال چگونه با اين دو کلمه بازي شده است. حتما در خاطرمان هست که در اوايل انقلاب آقاي خميني و اطرافيان ايشان در دانشگاه مساله وحدت را به صورت تحکيم وحدت بين دانشگاه و حوزه مطرح کردند و گفتند بايد بين اين دو مرکز علمي وحدتي برقرار شود، اما معلوم شد هدف اين است که حوزه را بر دانشگاه مسلط کنند. يعني دانشگاه تبديل به شعبه اي از حوزه شود. طبيعي است که چنين طرحي امروز خريدار ندارد. در هيچ جامعه اي و از آن جمله در جامعه ما. و ديديم که اين طرح چه مشکلاتي را براي دانشگاه ها ايجاد کرد و چه مسايلي پيش امد. بنابراين ما چنين خاطره اي از کلمه وحدت داريم. اما بپردازيم به ملي. باز برگرديم به سال هاي گذشته. دراوايل انقلاب اين کلمه ملي، يک کلمه منفور و منحوسي بود. يعني هر جا کلمه ملي به کار مي رفت، آن را بر مي داشتند و جاي آن کلمه اسلامي مي گذاشتند. قانون اساسي مي گفت مجلس شوراي ملي، اما خيلي سريع قانوني تصويب کردند وشد مجلس شوراي اسلامي. وزارت خانه اي داشتيم به نام وزارت ارشاد ملي که ان را تغيير دادند و گذاشتند وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي. يعني ملي و ملي گرايي به شديدترين وجه مورد حمله قرار مي گرفت. يادمان هست اقاي خميني همواره درباره ملي گراها و مصدق کلماتي به کار مي برد که برازنده شخصيت ايشان نبود که مثلابگويد مصدق مسلم نبود يا جبهه ملي مرتد است. مي خواهم اين را عرض کنم که با توجه به سابقه اي که اين دو کلمه در گذشته دارند، حالا بايد ديد چگونه شده که آقايان الان پيشنهاد وحدت ملي مي دهند.
يعني از نظر شما طرح دولت وحدت ملي الان قابليت جذب نيروهاي سياسي را ندارد؟
چه چيزي را مي خواهند به وجود بياورند؟ وحدت با کي؟ اين طور که روزنامه هانوشته اند، اين پيشنهاد گويا اولين بار از طرف آقاي ناطق نوري بوده که باز رياست جمهوري در دست بنيادگراها يا به اصطلاح اصول گرايان بماند و بعد وزارت خانه ها را تقسيم کنند و چند وزارت خانه را بدهند به افرادي که معروف به اصلاحاتي هستند. مفهوم ملي اين است؟ آيا وقتي کلمه ملي را به کار مي بريم منظورمان همين دوگروه اند؟ پس ملت چه کاره اند؟ دانشجويان، زنان، معلمان، کارگران، اساتيد و.. چه کاره اند؟
به هر حال خيلي از نيروها طرح وحدت ملي را مطرح کرده اند.
وحدت با کي؟ با خودشان مي خواهند وحدت کنند؟
يعني شما اين طرح را بي مصرف مي دانيد؟
براي چه مي خواهند وحدت کنند. آن هم وحدت ملي؟ جز اين است که مي خواهند براي حفظ نظام چنين جرياني را پيش بياورند که همه با هم اختلافات را کنار بگذارند؟
به هر حال براي نجات کشور هم لازم است.
از يک طرف خودي ـ غيرخودي درست مي کنند و بعد مي خواهند وحدت ملي به وجود آورند! بايد از اين لحاظ روي آن بحث شود. اين وحدت چگونه بايد به وجود آيد؟ يعني حکومتي ها بايد بروند وحدت ايجاد کنند؟ در مخالفت با مردم، دانشجويان، کارگران، در چپاول، در نابود کردن مخالفان، در اعدام، در شکنجه و… همه دراين سي سال وحدت داشته و شريک بوده اند. اگر اين گونه است که وحدت بوده و هست.
يعني همه اين طرح ها براي بازي دادن ملت بوده است؟
من پشت اين حرف ها و صحبت ها، فريب مردم رامي بينيم. چون از هر نظر در بن بست قرار گرفته اند و مشکلات مملکت روز افزون است وگرفتاري هاي مردم بسيار زياد است، بدبيني مردم نسبت به حاکميت و جدايي آن ها از حاکميت به حد غيرقابل تحملي رسيده است. بنابراين در چنين شرايطي به خيال خودشان مي خواهند برنامه اي پياده کنند و اسمش را بگذارند وحدت ملي. بگذاريد صريح بگويم: اين کلمات به يک جوک مي ماند. حکومت دارد جوک مي گويد. در روزهاي سيزده بدر يک دروغ سال مي گويند من فکر مي کنم وحدت ملي دروغ سال بعد از سي سال است.
چه کساني بايد در اين طرح حاضر باشند؟
وحدت ملي مقوله ديگري است. وحدت ملي بايد شامل تمام ملت شود. چپ و راست و ميانه و… همه کساني که شناسنامه ايراني دارند. همه بايد بتوانند با حق مساوي در اين جريان شرکت کنند؟ ايا اجازه مي دهند مخالفان ولايت فقيه هم در اين جمع باشند؟ چرا خودمان را فريب مي دهيم؟
يعني شما هيچ کارکرد و عملکردي براي اين طرح قايل نيستيد؟
من اصلا معتقدم اين جوک و مسخره است.
منصوري: دولت وحدت ملي يعني عدم حضور خاتمي
خانم منصوري، به نظر شما مساله اي به نام دولت وحدت ملي، در شرايط فعلي کشور موضوعيتي براي مطرح شدن دارد؟
من فکر مي کنم در شرايط فعلي کشور هر تلاشي که منجر به رهايي از وضعيت فعلي شود، قابل توجه است. بايد توجه کرد اين تلاش ها از جانب انجام مي شود که در دوره هاي مديريتي کشور حضور داشتند و اين امر نشان مي دهد که نگراني هاي مطرح شده درباره وضعيت کشور مورد پذيرش اين افراد هم قرار گرفته است و آن ها هم به دنبال راه حلي براي اين مساله هستند.
يعني اين طرح را، طرحي مثبت مي دانيد؟
درباره طرح دولت وحدت ملي ابهاماتي وجود دارد. اساسي ترين سوالي که مي تواند مطرح شود و لازم است پيش از هر اقدامي روشن شود، اين است که نقش مردم در شکل گيري اين دولت در کجاست و مردم در کجاي اين پروژه قرار مي گيرند.
يعني شما فکر مي کنيد نقش مردم در اين طرح ناديده گرفته شده است؟
برداشت من از مجموعه صحبت هايي که در اين باره مطرح شده، اين است که در اين طرح قرار است جناح هاي سياسي فردي را به عنوان کانديداي رياست جمهوري مطرح کنند و بعد، هنگام تشکيل دولت، از مشارکت همه گروه ها براي تشکيل کابينه بهره مند شوند.
خب، اين مساله چه اشکالي دارد؟
با توجه به اين چارچوب، اساس طرح با قانون اساسي و نظامي که برآمده از آراي مردم است تعارض جدي دارد.
چرا؟
اين طرح تداعي کننده اين است که حاکميت در کشور ما يک شرکت سهامي است که متعلق به چند گروه و تشکل و بعضي افراد سياسي است و مردم هيچ عضويتي در آن ندارند. بنابراين من فکر مي کنم اولين مساله اين است که تشکيل دولت وحدت ملي در تعارض با انتخابات آزاد، قانوني و عادلانه است. اين حق همه ايرانيان است که در يک فضاي آزاد و سالم و عادلانه رييس جمهور منتخب خود را انتخاب کنند.
يعني معتقديد اين طرح علاوه بر مشکل در اجرا، با موانع قانوني هم رو به رو است؟
از اين طرح مي توان اين برداشت را کرد که در اجرا بخشي از قدرت در کشور تبديل به يک شرکت سهامي شده است.
يعني تنها مشکل اين طرح را همين مساله مي دانيد؟
دومين مطلب اين است که دولت وحدت ملي براي حل مشکلي است که اصول گرايان دارند. اصلاح طلبان ـ يا حداقل بخش قابل توجهي از آنان – همواره شعارشان دفاع از منافع ملي و تماميت ارضي کشور بوده و مهم ترين مساله در اين زمينه را مشارکت همه جانبه مردم مي دانند و در هر انتخاباتي نيز بر اين مساله تاکيد مي کنند.
يعني شما اين طرح را بيش از اصلاح طلبان، متعلق به اصول گرايان و براي حل مشکل آنان مي دانيد؟
بله. اين طرح تنها مشکل اصول گرايان را حل خواهد کرد. مشکل بخشي از اصول گرايان که معتقدند در شرايط فعلي کشور هر شخصي رييس جمهور باشد جز آقاي احمدي نژاد. واضح است که اين مساله تنها مشکلات خود اصول گرايان را حل خواهد کرد و نه مشکلات کشور را. زيرا در اين طرح هيچ نگاهي به انتخابات آزاد و سالم و عادلانه و مشارکت مردم نشده است.
به هرحال مردم بايد به رييس دولت راي دهند و وي را انتخاب کنند.
بهترين ميزان براي تشکيل دولت وحدت ملي راي مردم است و هيچ ميزان ديگري را نمي توان جايگزين راي مردم کرد. دولتي که در يک انتخابات سالم و آزاد و عادلانه سر کار بيايد، آن دولت، دولت وحدت ملي خواهد بود. همه کساني که نگران کشورند، بايد از روي کار آمدن چنين دولتي دفاع کنند و از سنگ اندازي در مسير روي کار آمدن آن، خودداري کنند.
يعني همه گروه ها به جاي آنکه چنين طرح هايي را مطرح کنند، بايدشرايط حضور مردم و برگزاري انتخابات قانوني را فراهم کنند.
بله. در شرايط فعلي با توجه به دغدغه هايي که درباره انتخابات وجود دارد و همچنين تبليغات انتخاباتي دولت نهم که با استفاده از منابع مختلف مادي و معنوي که در اختيار دارد و از آن استفاده مي کند، فکر مي کنم مهم ترين بحث براي همه گروه هاي سياسي درگير در انتخابات فراهم کردن برگزاري انتخاباتي سالم، ازاد و عادلانه است. تاکيد همه جناح ها بر اين مسايل، دفاع از آرمان هاي انقلاب است و هر نتيجه اي که در برداشته باشد، مي تواند يک تفاهم ملي را براي نجات کشور شکل ريزي کند.
اگر آقاي خاتمي در انتخابات حاضر نباشند، شما هم چنان به مخالفت بااين طرح خواهيد پرداخت؟
اصلا بحث گروه يا تشکل و فرد خاصي نيست. اصلاح طلبان که از ابتدا مشخص کردند با کانديداي واحد در انتخابات شرکت مي کنند. ما معتقد به حضور مردم و اثرگذاري راي آن ها هستيم و ربطي به شخص خاصي ندارد. ولي اميدواريم با حضور آقاي خاتمي، مکانيزم اجماع در ميان اصلاح طلبان راحت تر باشد و بتوان انتخاباتي سالم برگزار کرد.
اگر آقاي خاتمي نباشند چطور؟ بعضي مطرح مي کنند که هر فردي غير از احمدي نژاد باشد تا هم وضع اقتصادي بهتر شود وهم شرايط براي اصلاح طلبان فراهم تر شود.
در هر حال اين طرح مشکل کشور را از حيث اينکه تامين کننده منافع ملي باشد، نمي تواند برطرف کند. چه اقاي خاتمي باشند و چه خير. مهم حقي است که به طور جدي از مردم گرفته مي شود.
يعني شما در هر صورت با اين طرح مخالفيد و با کانديداي خودتان در انتخابات شرکت خواهيد کرد.
بله. کانديداي ائتلافي اصلاح طلبان.
حالا اگر با بحث و بررسي هاي انجام گرفته، کانديداي طرح دولت وحدت ملي، يک اصلاح طلب باشد چطور؟ باز هم از آن حمايت نخواهيد کرد؟
من فکر مي کنم نتيجه اين طرح، هر کانديدايي خواهد بود منهاي کانديداي اصلاح طلبان. زيرا نوع نگاه وتفکر رييس دولت مي تواند در مسير توسعه بسيار تعيين کننده باشد. به هر حال تفاوتي نمي کند کانديدا از جانب اصلاح طلبان باشد يا نه، مهم ترين بحث اين است که انتخابات به يک شرکت سهامي تبديل مي شود که مردم در آن کمترين نقش را دارند.حضور در انتخابات براي نجات کشور از سراشيبي که درآن قرارگرفته، ناشي از همين است
مدني: ولت وحدت ملي، حقه انتخاباتي
آقاي مدني، با شرايط حال حاضر ايران طرح وحدت ملي موضوعيت مطرح شدن را دارد يا خير؟
بايد ديد که چه ضرورت هايي بايد ايجاد شود تا بر حسب آن ها نياز به دولت وحدت ملي براساس آن ضرورت شکل بگيرد. معمولا دولت هاي وحدت ملي زماني مطرح مي شوند که بحران هاي جدي در جامعه، اساس بقاي ملي را در معرض تهديد قرار دهد و اصولا ادامه حيات يک جامعه را دچار مشکل بکند. نکته دوم اينکه براي حل آن مشکلات و بحران ها، يک بخش از نيروهاي اجتماعي به تنهايي امکانات لازم را براي حل آن بحران نداشته باشد. به اين ترتيب اين بحران ها و تهديدها انقدر جدي هستند و دامنه وسيعي دارند که نياز به توافق ميان مجموعه اي از نيروها دارند.
چه شرايطي براي ايجاد چنين دولتي بايد به وجود بيايد؟
يکي از وجوه اصلي شکل گيري دولت وحدت ملي تمايل يا درک اين ضرورت است که براي حل بحران ها و تهديدهاي موجود راهي جز جلب مشارکت آحاد وسيعي از جامعه و تجهيز آن براي برخورد با مشکل نيست و به شکل اجتناب ناپذيري بايد مشارکت عمومي ايجاد شود.
اين شرايط در ايران فعلي وجود دارد؟
از نظر من جامعه ايران در چنين شرايطي قرار دارد. هم به لحاظ شرايط بين المللي و هم به دليل مسايل داخلي و بحران هاي اقتصادي و اجتماعي و سياسي طبيعتا ضرورت هاي لازم براي يک دولت وحدت ملي کاملا وجود دارد. اما آيا علي رغم اين ضرورت ها درکي هم ميان نيروهاي سياسي در اين باره وجود دارد يا نه، مشخص نيست.
يعني شما معتقديد درک درستي از اين ايده در ميان نيروهاي سياسي وجود ندارد؟
آنچه که من قبلا گفتم با اين ايده بود که طرح دولت وحدت ملي به عنوان يک استراتژي در دستور کار قرار بگيرد.
يعني الان به عنوان استراتژي نيست؟
تصورمن اين است که اغلب با اين مساله برخورد تاکتيکي مي کنند. حتي از اين نازل تر شايد هم در سطح يک تاکتيک انتخاباتي باشد.
به چه شکل؟
تحليلي وجود دارد که اين طرح برنامه اي بوده که محافظه کاران خارج از دولت، براي مقابله با محافظه کاران افراطي آن را مطرح کرده اند. چون به اين نتيحه رسيده اند که دولت فعلي و آقاي احمدي نژاد در صورت حضور در يک دوره ديگر ممکن است کل منافع محافظه کاران و حتي حاکميت را با بحران هاي جدي مواجه کند، بهترين راه براي ايجاد کاتاليزور براي حذف احمدي نژاد، طرح دولت وحدت ملي است. بنابراين از يک سو مي توان گفت ممکن است طرح دولت وحدت ملي تاکتيک انتخاباتي محافظه کاران براي برخود با جناح افراطي باشد. اما از سوي ديگر مي تواند تاکتيکي انتخاباتي باشد تا محافظه کاران امکان تصاحب قوه مجريه توسط اصلاح طلبان را منتفي کنند.
به چه شکل؟
به اين معنا که با طرح دولت وحدت ملي ائتلافي حول يکي از چهره هاي محافظه کار ايجاد و سهمي هم به اصلاح طلبان داده شود. يعني در عين حالي که قوه مجريه در اختيار محافظه کاران است، بخشي از مديريت ها هم در اختيار اصلاح طلبان باشد. اين را مي شود تعميم داد به کاهش حذف يا تاثير چهره هايي چون آقاي خاتمي.
يعني طرح وحدت ملي از معناي اصلي تهي شده و به ابزاري براي حذف يک چهره سياسي تنزل يافته است؟
بله. درمجموع به نظر مي رسد ارائه اين طرح توسط محافظه کاران مبتني بر يک تاکتيک است و نه استراتژي. چون وارد برنامه آن ها که مي شويم، مي بينيم ضرورت ها و مقدمات و تمهيدات لازم را براي شکل گيري چنين دولتي اصلا مورد توجه قرار نمي دهند. در واقع با يک پوسته زيبا و محتواي هيچ وارد اين بحث شده اند.
پس شمادر حال حاضر به هيچ روي ايجاد چنين دولتي را ممکن نمي دانيد؟
نه. تا موقعي که دولت وحدت ملي به عنوان استراتژي نباشد، امکان شکل گيري آن به وجود نمي آيد. يعني نوعي حقه بازي انتخاباتي است. فکر مي کنم درک و فهم نيروهاي سياسي ايران از وضعيت موجود و صف بندي نيروها آن قدر است که بتوانند نيات پشت اين تاکتيک را پيش بيني کنند.
در چه شرايطي اين مساله قابليت تحقق را دارد؟
اگر روزي برسد که همه نيروهاي سياسي – يا لااقل نيروهاي موثر – دو سه مقدمه را بپذيرند امکان عملي شدن اين طرح وجوددارد.
چه مقدماتي؟
پذيرش حق حيات و فعاليت براي همه ي نيروهاي مدافع منافع ملي. يعني بسياري از نيروهاي محذوف جامعه بايد اعاده حيثيت شوند و بايد از آن ها خواسته شود در حاکميت مشارکت کنند. معني اش اين است که نظريه خودي – غيرخودي کنار گذاشته شود. و مستلزم اين است که منافع نيروهاي سياسي ذيل منافع ملي قرار بگيرد. در شرايط موجود به وجود آمدن چنين شرايطي کار بسيار دشواري است. زيرا نيروهاي نظام سياسي به نوعي بخش قابل توجهي از منافع اقتصادي وسياسي و اجتماعي را در اختيار دارند که گذشت از اين منافع جز در شرايط بحراني نامحتمل است. از اين گذشته بايد نيرويي که طرح دولت وحدت ملي را مطرح مي کند، بپذيرد که رابطه ميان نيروها را معيارهاي دموکراتيک تعيين مي کند و حق وتو و نقش بالادستي وجود ندارد که من چنين مساله اي را سراغ ندارم.
پیام برای این مطلب مسدود شده.