24.12.2008

توضیح دانشگاه آزاد درباره اخراج فرزند سلیمی نمین

شهاب نیوز: در پی اظهارات اخیر عباس سلیمی نمین که مدعی شده بود اخراج فرزند وی از دانشگاه آزاد به دستور شخص عبدالله جاسبی صورت گرفته است [اینجا]؛ روابط عمومی دانشگاه آزاد اسلامی با صدور یک بیانیه مطبوعاتی توضیحاتی را ارایه کرد.

به گزارش خبرنگار شهاب‌نیوز؛ دانشگاه آزاد اسلامی در این بیانیه مطبوعاتی تاکید کرده است که فرزند آقای عباس سلیمی نمین «از بدو شروع به تحصيل درسال 76 به دليل عدم توفيق لازم در گذارندن واحدها با محدوديت‌هاي قانوني در اين زمينه مواجه شده به قسمي كه درطول ايام تحصيل كه قريب به 9سال براي مقطع كارشناسي به طول انجاميده 5 بار در معرض اخراج قرارگرفته و 9 بار پرونده وي در كميسيون‌هاي آموزشي مطرح شده است».

متن کامل توضیحات جدید دانشگاه آزاد به شرح زیر است:

پاسخ به مطلب «سلیمی‌نمین: جاسبی شخصاً فرزند مرا اخراج کرده است»، مورخ 30/9/87
عبارات آغازين مطلب مورد بحث ناظربر اتهامات واهي وبي اساسي عليه دانشگاه آزاداسلامي است كه به صورت كلي بافي وبا كاركرد كاملا تبليغاتي مطرح گرديده وبه مقتضاي جنگ رواني جاري عليه دانشگاه با وعده ارائه تدريجي مدارك ومستندات مربوطه درآينده نيزهمراه گرديده است.چنانكه مشهود است اين قبيل كلي بافي هاووعده هاي توخالي صرفابا هدف سرگرم ساختن ومنتظر نگاه داشتن مخاطب ابراز گرديده وملهم از راهبرد “تداوم حضور دررسانه” است كه ازشيوه هاي متداول تبليغاتي به شمارمي رود و ماحصل آن دميدن درتنور كارزار تبليغاتي وداغ نگاه داشتن آن است كه طبعا چنين تشبثاتي مستغني از پاسخگويي است.
– به رغم بردباري اين دانشگاه درخصوص پرهيز از ورود به جزئيات مربوط به پرونده تحصيلي فرزند آقاي سليمي نمين واحتراز از طرح آن دررسانه ها كه با ملاحظه حيطه شخصي افراد وضرورت رعايت حريم احدي از دانشجويان اين دانشگاه صورت مي پذيرد، متاسفانه آقاي سليمي نمين كه انتظار مي رود بيش از سايرين از به راه افتادن هياهو وجنجال دراطراف اين موضوع اكراه داشته باشند، خود دراين مسير پيشگام بوده وبا طرح پياپي موضوع يادشده وارائه تفسيري سراپا كذب دراين باره مي كوشد ماجراي فوق را دستمايه يك سوژه جديد براي حمله به دانشگاه آزاداسلامي وتخريب وتخطئه آن قراردهد.واين درحاليست كه پرونده تحصيلي يادشده وتصميم مسئولين ذيربط درمراجع آموزشي دانشگاه در باره آن،ازهر حيث مستند،عادلانه وقانوني بوده به طوريكه كمترين محلي براي سوءظن وترديد دراين باره باقي نمي گذارد.وبلكه اگر بتوان دراين باره قصوري راسراغ گرفت همانا تسامحي است كه به صورت ارفاق هاي مكررنسبت به دانشجوي يادشده اعمال گرديده است .گواينكه اين قبيل ملاحظات ودادن فرصت هاي مجدد مبتني بررويه معمول دانشگاه وكميسيون هاي آموزشي آن بوده است كه مي كوشند با ملحوظ ساختن شرايط ومقتضيات خاص هر دانشجو، مجال كافي وشرايط لازم براي فائق آمدن برمشكلات و موانع موفقيت تحصيلي وي را فراهم ساخته وحداكثرمساعدت براي امكان عبور ازشرايط دشوار وتنگناهاي يپيش روي را مبذول نمايند. وحتي المقدور مانع محروميت دانشجويان از ادامه تحصيل باشند.كمااينكه اين رويه تاكنون در خصوص پرونده مذكور نيز اتخاذ گرديده است.توضيح آنكه دانشجوي مورد بحث از بدو شروع به تحصيل درسال 76 به دليل عدم توفيق لازم در گذارندن واحدها با محدوديت هاي قانوني دراين زمينه مواجه شده به قسمي كه درطول ايام تحصيل كه قريب به 9سال براي مقطع كارشناسي به طول انجاميده 5 بار درمعرض اخراج قرارگرفته و9 بار پرونده وي در كميسيون هاي آموزشي مطرح شده است.بنابراين با كدام منطقي مي توان مدعي اعمال نظر در تصميم گيري نهايي مسئولين ذيربط درخصوص پرونده اي با مشخصات موصوف شد.گذشته از اين ها نكته قابل تاسف اينكه روزنامه اي كه مدعي عنوان رسانه ملي است بدون احساس نياز به بررسي دقيق موضوع وياحتي ارسال يك يادداشت كوتاه به دانشگاه واستعلام دراين باره به خود اجازه مي دهد تا با نقض همه موازين اخلاقي وحرفه اي نسبت به انتشار مكرر چنين اتهام سخيفي عليه دانشگاه آزاداسلامي اقدام نمايد
– آقاي سليمي نمين درمصاحبه خود مدعي عدم انتشار جوابيه ايشان دررسانه هاي وابسته به دانشگاه آزاداسلامي گرديده،ضمن آنكه دراين باره تعبير “رسانه هاي آقاي جاسبي” رابه كاربرده است كه به نظر مي رسد اين ادعا وتعبير همراه آن،مصداق ديگري از توهم توطئه درباره رياست دانشگاه آزاداسلامي به عنوان “مردي براي تمام فصول” است كه به زعم آقاي سليمي نمين وشريك، “شبكه عظيمي از امكانات وتوانمندي هاي كشور را به شيوه اي پنهاني درخدمت منافع ومطامع شخصي خويش به كارگرفته است”!؟توضيح آنكه تنها رسانه هاي قابل انتساب به رئيس دانشگاه، درموسع ترين معناي اين تعبير، خبرگزاري آنا وهفته نامه فرهيختگان است كه هردو وابسته به دانشگاه ازاداسلامي هستندونيزروزنامه آفرينش، كه به صاحب امتيازي آقاي دكترجاسبي منتشر مي گردد.ازسوي ديگر، حسب استعلام به عمل آمده،هيچگونه سابقه اي از وصول جوابيه مورد ادعاي آقاي سليمي نمين دررسانه هاي مذكور موجود نمي باشد.كمااينكه ايشان هم به طريق اولي مدركي دال بر اعلام وصول از سوي رسانه هاي مذكور دردست ندارد.بنابراين وبا توجه به شواهدامر،ظاهرا اشاره ايشان دراين باره به يك نشريه محلي دراستان قزوين است كه البته هيچگونه ارتباطي با دانشكاه آزاد وشخص آقاي دكتر جاسبي ندارد. الا اينكه درمنطق جنگ رواني وجنجال تبليغاتي كه ايشان عليه دانشگاه آزاداسلامي به راه انداخته اند، علاوه برآنكه “همه گلوگاه ها ومجلس ودستگاه قضايي وساير قواي مملكت وامدار آقاي جاسبي است”!، همچنين همه نشرياتي هم كه دراقصي نقاط كشور چاپ ومنتشر مي شوند، به صرف آنكه مطلبي رامنتشر سازند كه به ذائقه آقاي سليمي نمين خوش نيايد- ولو آنكه نقل قول صرف اظهارات وي باشد- بلا فاصله مشمول حكم وامدار بودن وبلكه انتساب مستقيم وبي واسطه به آقاي جاسبي خواهند بود.
– آقاي سليمي نمين پس ازآنكه با ايراد انواع اتهامات وجعل اكاذيب توهين آميزعليه دانشگاه آزاداسلامي،اين نهاد علمي وآموزشي را به عنوان يك “حياط خلوت قانون گريز وبي دروپيكر كه هنري جزتوزيع وتكثير مدارك تحصيلي بي اعتبار وغصب اموال مردم نداشته”!قلمداد كرده است، اكنون با توسل به يك ترفند شناخته شده درصدد پنهان ساختن اغراض واهداف واقعي خويش، ازطريق تاكيد بر تفكيك هويتي ميان دانشگاه آزاداسلامي ومديريت آن وسپس انتساب همه پلشتي ها ومفاسد مورد ادعاي خويش به مديريت دانشگاه آزاداسلامي برآمده است.بي ترديد انگيزه تمسك به چنين روش عوامفريبانه اي، تلاش مذبوحانه براي فرونشاندن انبوه مخالفت ها واعتراضاتي است كه ازسوي مجامع دانشگاهي كشور وحتي ساير نهادهاي انقلابي درواكنش به هتك حرمت ها و ارزش هاي مسلم نظام وانقلاب توسط ايشان برانگيخته شده است.غافل از آنكه حتي يك جمعبندي اجمالي از مجموع اتهاماتي كه طي ماه هاي اخيرودرچارچوب جنگ رواني طراحي شده عليه دانشگاه آزاداسلامي، ازسوي ايشان وهمراه هميشگي اش مطرح گرديده، حاكي ازآنست كه درمعركه اين جنگ ناجوانمردانه، آنچه كه بيش از هرچيز، مورد انكار وتخطئه قرارگرفته است،همانا شخصيت عمومي دانشگاه آزاداسلامي ودست آوردها وارزش هاي حاصل از ربع قرن عملكرد پرافتخارآنست كه ناديده انگاشته شده و مورد بدترين تخفيف ها وتحقيرها قرارگرفته است.آقاي سليمي نمين چگونه مي تواند ادعا كند كه مجموعه دانشگاه آزاداسلامي به عنوان يك نهاد حقوقي، آماج تهاجمات بي پروا وجسارت آميز وي وشركايش نبوده است؟آياطرح چنين ادعاي غير منصفانه اي كه توسعه وتاسيس واحدهاي تابعه دانشگاه، بدون توجه به مقتضيات محلي صورت گرفته و حاصلي جز گسترش وتعميق ناهنجاري هاي اجتماعي درپي نداشته است،كل موجوديت دانشگاه آزاد را به چالش نمي كشد؟آيا ادعاي واهي فروش سوالات واقعي آزمون هاي دانشگاه، صدور حكم بي اعتباري آن نيست؟آيا ادعاي مضحك سيطره “مديريت خانوادگي” بر دانشگاه آزاد، اهانت به مجموعه بزرگ مديران وكارشناسان شاغل دراين نهاد كه عهده دار مسئوليت هاي خرد وكلان بوده ودست اندركار اداره امور اين موسسه بزرگ هستند، به شمار نمي رود؟آيا ادعاي احمقانه داير بر بسط يد رئيس دانشگاه، براي واگذاري كليه مناصب واختيارات خويش به همراه كليه اموال ومايملك دانشگاه، به يك فرد غير مسئول، توهيني آشكارنيست،كه مجموعه سازوكارهاي قانوني وصدها آئين نامه حقوقي وتشكيلاتي كه راهنماي عمل صدها مدير وكارشناس شاغل دردفاتر ستادي ومناطق دانشگاه است،را به هيچ مي انگارد؟آيا انتساب بي پرواي مفاسد وتخلفات گسترده به رئيس دانشگاه، ازقبيل خارج ساختن سرمايه ها واموال دانشگاه وواگذاري آنها به غيرويا تاديه بي ضابطه ميلياردها ريال ازوجوهات دانشگاه به پيمانكاران پروژه هاي عمراني ويا واريز وجوه دانشگاه به حساب شخصي وامثال اين لاطائلات، متضمن آلت فعل انگاشتن هزاران مدير وكارشناس شاغل دردانشگاه نيست،كه با دارا بودن شرح وظايف مشخص ومقرر،وبا وجداني بيدار عهده دار تمشيت امورتحت سرپرستي ومسئوليت خويش هستند؟آيا تصوير سازي از فضاي آموزشي دانشگاه درهيئت يك موسسه بي اعتبار،كه كلاس هاي درس آن، جولانگاه آمد وشد انبوهي از استاد نماها، مركب ازمديران زدوبندچي وقضات فاسد ونمايندگان وامداراست ،جفاكاري درحق دانشگاه آزاد وصدها هزار استاد شريف ومربي شايسته آن ويا حتي دانشجويان ودانش آموختگان فرهيخته آن نيست؟آيا ترسيم سيمايي منفور وزشت از دانشگاه آزاد،به عنوان “پنجمين زمين خوار كشور”! كه به غصب ونهب اموال وتصرف عدواني مايملك مردم درسراسر كشورمشغول است، اهانت آشكار به اين نهاد ارجمند ودست اندركاران امور اجرايي آن شامل روساي واحدها ومديران وكارشناسان حقوقي واجرايي درسراسر كشورنيست؟
گردانندگان جنگ رواني عليه دانشگاه آزاداسلامي، ازيك سودرمقام تخريب وجهه دانشگاه وبي ارج جلوه دادن مابه ازاي يك عمر تلاش خستگي ناپذيرهيئت امنا و مديريت اجرايي آن، درحد يك “بنگاه بي اعتباروبي حساب وكتاب”! جلوه مي دهند كه به صورت يك “حياط خلوت اختصاصي طي سه دهه گذشته بركنار از هرگونه نظارت قانوني ومردمي توسط عده اي انگشت شمار به صورت خانوادگي ودرجهت منافع ومطامع شخصي ايشان اداره شده واز صدر تاذيل آن دريد قدرت مطلقه ومستبدانه يك فرد قراردارد”.وازسوي ديگردرمواجهه با واقعيت انكارناپذير دانشگاه آزاداسلامي به عنوان ركن اساسي آموزش عالي كشور كه مسئوليت نيمي از آموزش عالي رابرعهده داشته ومنشا افتخارات علمي وتحقيقاتي فراوان درسطح داخلي وبين المللي بوده وبه عنوان خانه ميليونها دانشگاهي فرهيخته مطرح است، ناگزيراز تمكين دربرابر عظمت دانشگاه آزاداسلامي مي گردند.بي آنكه به اين پرسش اساسي پاسخ دهند كه چگونه يك “مديريت مفسد خانوادگي”! قادر به جلب مشاركت هزاران مدير متخصص ودانشگاهي درسراسر كشور، براي اداره بزرگترين نهاد علمي وآموزشي غير دولتي بوده است؟ آيا تصوير سخيفي ازيك “بنگاه بي حساب وكتاب وبلبشو” كه تمامي اموال ومايملك آن با يك وكالتنامه شخصي دريك دفترخانه به يك فرد غير مسوول واگذار مي شود، مي تواند سيماي صادقانه اي از دانشگاه آزاداسلامي به عنوان نهادي ارجمند وقابل احترام به حساب آيد؟ آيا ازكوزه همان برون نمي تراود كه دراوست؟ آيا خروجي اين همه مفاسد مورد ادعا، مي تواند نهاد پرافتخاري باشد كه امروز به نام دانشگاه آزاد اسلامي شناخته مي شود.تناقض مكنون دروراي استدلال سست آقاي سليمي نمين، به گونه ايست كه ايشان راناگزير مي سازد كه به يكي از شقوق منطقي ذيل تن دهد.اگر چنانكه مدعي هستند رئيس دانشگاه طي سه دهه گذشته با برخورداري از قدرت بي ضابطه ومطلق العنان وبه دور از هرگونه نظارت وبه صورت خانوادگي به اداره اموردانشگاه مشغول بوده است، پس لاجرم مي بايستي همه، يا سهم عمده اي ازدست آوردهاي مثبت وارزشمند دانشگاه رانيز به حساب بستانكار ايشان و”مديريت خانوادگي” منظور نمايند. اما اگر ايشان مفسد وخطاكاربوده وهمه دست آورد هاي دانشگاه، مرهون تلاش سايرمديران ومسئولين آن است، پس تصويري كه از آن قدرت بلامنازع ونظارت گريز كه درخدمت مصالح شخصي ومطامع فردي قرارداشته ترسيم مي شود، نمي تواند واقعي وحقيقي باشد.
آنچه مسلم است هويت يك نهاد، ازاشخاصي كه آن را اداره مي كنند،مستقل وقابل تفكيك وتمايز است. امااين امربديهي ابدا امكاني رابراي يك ارزيابي كاملا عليحده وصددرصد متضاد ازكارنامه عملكرد رياست دانشگاه آزاداسلامي نسبت به مجموعه دانشگاه را فراهم نمي سازد.خاصه آنكه جايگاه ايشان دراين ميان به عنوان شخصيتي مطرح است كه همواره از لحظه شكل گيري ايده تاسيس دانشگاه، تاامروز، درعرصه حضور داشته و دوره اي پرثمر ومفيد ازعمر خويش وبلكه بهترين سالهاي جواني رادرخدمت به فرهنگ واموزش عالي كشور ودستيابي دانشگاه آزاداسلامي به اهداف خود سپري ساخته است.بنابراين ازيك ديدگاه منصفانه وبا هرنوع تلقي ونگرش علمي نسبت به مديريت ونقش آن، مجموعه عملكرد دانشگاه آزادبا همه نقاط قوت وضعف آن، ملاك ومعيار قابل قبولي براي ارزيابي خدمت وخيانت مديريت آن نيزخواهد بود.
فرازپاياني اظهارات آقاي سليمي نمين درخبر موردبحث،اختصاص به هشداردرباره ضرورت تفكيك ميان هويت دانشگاه آزاداسلامي ازرئيس آن دارد.واين درحاليست كه ازقضا تلقي توهم آميز وغير واقعي درباره آميختگي تمام عياراين دوهويت، دقيقا همان چيزي است كه درذهنيت خود آقاي سليمي نمين نهفته است.كمااينكه ايشان دربخشي از مطلب مورد بحث كه پيش تربه آن پاسخ داده شد،از”رسانه هاي دكتر جاسبي” نام برده وچند سطر بعد همين عبارت را به صورت “رسانه هاي دانشگاه آزاد”بيان مي كند.كه اين طرز تلقي به روشني مبين اين واقعيت است كه درهم آميختگي هويت دانشگاه آزاد ودكترجاسبي تنها يك تصوير تحريك آميز وتبليغاتي است كه با هدف القاي مديريت شخصي ومستبدانه دردانشگاه آزاد،طراحي وتكرارمي گردد.وجالب آنكه آقاي سليمي نمين عليرغم اين نگاه آمادگي دارد تا عند الاقتضاءوتنها طي چند سطر بعد،با يك چرخش 180 درجه اي درباره ضرورت تفكيك ميان هويت دانشگاه از رياست آن هشداردهد.
نكته قابل ذكر ديگر دراين باره تلقي ساده انگارانه آقاي سليمي نمين درباره ساختار كلي دانشگاه آزاداسلامي به عنوان يك نهاد علمي وآموزشي است.نگاهي سطحي كه به وضوح درعبارات پاياني مطلب مورد بحث،انعكاس يافته است.آنجا كه ايشان دانشگاه را درحد “مجموعه اي ازسرمايه هاي مادي وامكانات مالي” صرف تقليل داده تا با انتساب آن به اموال عمومي،به زعم خود مسئله عليحده بودن حساب دانشگاه از عملكرد رئيس آن را حل نمايد.وجالب آنكه بلافاصله پس ازاين تفكيك فيلسوفانه تاكيد مي كندكه ايشان بناي “تخريب اين امكانات” راندارد!واين همه درحاليست كه دانشگاه آزاداسلامي پيش ازآنكه صرفا مشتي اموال وامكانات ازقبيل ابنيه وتجهيزات باشد، سيستمي پويا وارگانيك، مركب از منابع انساني ومناسبات وسازوكارهاي سازمان يافته واستانداردهاي كيفي مديريتي وآموزشي است كه درتعامل بايكديگر چرخ هاي عظيم اين مجموعه بزرگ علمي را به چرخش درمي آورند.ازاين منظردانشگاه ماحصل كاروكوشش فكري وتخصصي صدها هزار انسان تحصيلكرده ارزشمند است كه دانشگاه را مابه ازاي خرد وتلاش جمعي خويش مي شناسند.ليكن ظاهرا درمنطق آقاي سليمي نمين “دانشگاه آزادآميزه اي از دكتر جاسبي وچند هزار مترمربع ساختمان است كه به اموال عمومي تعلق دارد” وشايد همين طرز تفكر موجب مي شود،كه ايشان رندانه، مجموعه اتهامات واهانت هايي را كه درواقع نسبت به دانشگاه ازاداسلامي وهمه اهالي آن رواداشته اند،يكجا به حساب آقاي دكتر جاسبي منظور نمايد.واين درحاليست كه به رغم تصور باطل آقاي سليمي نمين، صرف اظهار اينكه دانشگاه از اموال عمومي است وبنابراين ايشان مخالفتي با آن ندارند، چاره گشاي ايشان نيست. بلكه وي همچنين مي بايستي چگونگي مناسبات ميان مجموعه كارفكري ومعنوي مكنون دروراي حركت عظيم دانشگاه از بدو آغاز به كار آن تا امروز را با مديريت آن تبيين نموده ونشان دهد كه مجموعه اي به اين عظمت چگونه ممكن است “تحت حاكميت مطلقه يك مديريت خانوادگي فاسدكه تمامي هم وغم آن تحصيل منافع نامشروع وتامين مصالح شخصي يك نفر بوده است”! متولد وباليده باشد؟
روابط عمومي ومركز اطلاع رساني دانشگاه آزاداسلامي

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates