01.01.2009

پایانی بر روزه سکوت مهندس موسوی، اصلاح طلب یا محافظه کار؟

عصرایران: امروز حتی نزدیک ترین افراد و جریانات سیاسی که ادعای نزدیکی به مهندس موسوی را دارند و ایشان را از بزرگان اردوگاه خود به حساب می آورند از پاسخ به این پرسش ساده که “نظرات مهندس موسوی درباره مسایل مختلف در کشور چیست؟” عاجزند و حتی گاه برخی از شخصیت های اردوگاه اصلاح طلبان (یا همان خط امامی) خود نیز در این زمینه منتقد مشی سکوت مهندس موسوی هستند .
عصرایران- موضوع حضور مهندس میر حسین موسوی در عرصه انتخابات آتی ریاست جمهوری چند روزی است که در محافل سیاسی و رسانه ای کشور مطرح شده است. هر چند که این سخنان، تحلیل ها و اعلام نظرها بیشتر بر پایه حدس و گمان مطرح می شود و مهندس موسوی تاکنون هیچ بحثی را به صراحت درباره حضور یا عدم حضور خود در عرصه انتخابات آتی ریاست جمهوری نداشته است، اما با توجه به قواعد بازی سیاسی در کشور ما که عموما در فضایی غیر شفاف و ابهام آلود در جریان است، به هر نحو احتمال حضور ایشان نیز می تواند مورد توجه باشد.

شاید اشاره به این نکته ضروری باشد که مهندس موسوی از معدود (و یا شاید تنها) چهره هایی در کشور ما است که موضوع حضورش در انتخابات مختلف ریاست جمهوری از زمان پایان مدت نخست وزیری اش در سال 1368 همواره و در آستانه انتخابات مطرح می شود اما ایشان تاکنون به بهانه های مختلف از حضور در عرصه خودداری کرده است و ترجیح داده است با عدم ورود دوباره به عرصه سیاست به کارهای هنری و علمی بپردازد.

از سوی دیگر مهندس موسوی از معدود شخصیت های برجسته کشور است که در 20 سال گذشته و پس از ترک عرصه قدرت، تلاش کرده است کمتر سخن بگوید و مواضع خود را در جریانات و اتفاقات 20 سال گذشته در کشور اعلام عمومی نکند.

این مشی مهندس موسوی هر چند که به لحاظ مرام فردی و کیش شخصیتی، مادامی که ایشان همچنان ” کنج عزلت ” گزیده باشد، نمی تواند مورد سوال یا بازخواست کسی قرار بگیرد و کاملا امری شخصی و فردی محسوب می شود، اما هنگامی که موضوع حضور ایشان (که صد البته ایشان از ذخایر ارزشمند کشور و نظام است) در عرصه مدیریتی و اجرایی به میان کشیده می شود، دیگر از بعد شخصی خارج شده و جنبه ای عمومی و ملی محسوب می شود و همگان این حق را خواهند داشت که از ایشان بپرسند که نظرشان درباره وقایع اتفاق افتاده در 20 سال گذشته و تغییر 3 دولت با 3 مشی و مرام (توسعه اقتصادی و سازندگی- توسعه همه جانبه با تاکید بر توسعه سیاسی و دموکراتیک و در نهایت دولت عدالت طلب با شعارهای پوپولیستی) مختلف و حتی گاه به شدت متضاد چیست؟

ضرورت این نکته هنگامی بیشتر احساس می شود که به این واقعیت توجه کنیم که از زمان ترک عرصه قدرت از سوی مهندس موسوی در 20 سال پیش ، معادلات داخلی و بین المللی به شدت دگرگون شده است. نظام دوقطبی در عرصه بین المللی از بین رفته و چالش های بین المللی پیش روی کشور سادگی گذشته را از دست داده و بسیار پیچیده تر شده است. از منظر معادلات داخلی قدرت نیز به شدت با شرایط سال های حضور مهندس موسوی فاصله گرفته ایم و امروز کسانی که در آن دوره منتقد سیاست های دولت مهندس موسوی بودند تمامی عرصه های قدرت را در کشور در اختیار دارند.

از این رو با توجه به سکوت 20 ساله مهندس موسوی در برابر تغییر معادلات داخلی و بین المللی، این حق تمامی احزاب ،مردم و گروه های سیاسی است که از ایشان بخواهند که اگر خود را بازنشسته سیاسی می دانند، برای یک بار هم که شده به صراحت این کناره گیری را به اطلاع عموم برسانند و اگر چنین نیست و ایشان می خواهند که به عنوان یک نیروی ذخیره و برای روز مبادا به حساب آیند می بایست متناسب با تحولات داخلی و بین المللی مواضع خود را اعلام کنند تا مردم و گروه های سیاسی نظرات ایشان را مورد ارزیابی و قضاوت قرار دهند.

البته این انتظار تنها از مهندس موسوی نیست و به عنوان یک حکم کلی مشمول تمامی پویندگان راه سیاست و فعالین عرصه های اجتماعی و مدنی می شود.

امروز حتی نزدیک ترین افراد و جریانات سیاسی که ادعای نزدیکی به مهندس موسوی را دارند و ایشان را از بزرگان اردوگاه خود به حساب می آورند از پاسخ به این پرسش ساده که “نظرات مهندس موسوی درباره مسایل مختلف در کشور چیست؟” عاجزند و حتی گاه برخی از شخصیت های اردوگاه اصلاح طلبان (یا همان خط امامی) خود نیز در این زمینه منتقد مشی سکوت مهندس موسوی هستند .

نکته دیگری که باید مورد اشاره قرار گیرد این است که متاسفانه در کشور ما روند و قواعد بازی سیاست و قدرت کاملا متباین و متغایر از کشورهایی است که لااقل به مراحلی میانی از توسعه سیاسی دست یافته اند. در حالی که در این قبیل کشورها این احزاب هستند که هویت بخش حرکت های سیاسی و شخصیت های سیاسی هستند، اما در کشور ما این احزاب (البته اگر با تعریف متعارف جهانی واقعا در کشور ما حزب وجود داشته باشد!) و یا به عبارت بهتر جناح ها و گروه های سیاسی هستند که تلاش دارند با استفاده از قابلیت ها و پتانسیل های شخصیت های سیاسی و دارای وزن کسب اعتبار، جایگاه و رای کنند.

از این رو مراجعه همه زمانه برخی گروه های سیاسی به جناب مهندس موسوی در آستانه تمامی انتخابات ریاست جمهوری در 20 سال گذشته از این زاویه نیز قابل بحث و نقد است. هر چند که این خصیصه صرفا در یک جناح یا اردوگاه سیاسی نیست ومتاسفانه تمامی جناح ها و گروه های سیاسی در کشور همواره برای کسب جایگاه بالاتر تلاش دارند تا از شخصیت های سیاسی دارای وزن مایه بگیرند.

در پایان تاکید بر این نکته ضروری است که این حق مهندس موسوی به عنوان یکی از ذخایر ارزشمند و چهره های ماندگار ملی ماست که همچنان به روزه سکوت خود و حرکت در حاشیه ادامه دهند، اما باید متذکر شد که اگر ایشان تلاش دارد تا “ولایتی” اردوگاه اصلاح طلبان باشد، به عبارت بهتر اگر ایشان به طور کامل بازنشسته نشده اند و می خواهند به عنوان چهره ای ذخیره در هنگام طرح بحث هایی چون دولت وحدت ملی به عنوان نامزد یا چهره برتر جناح اصلاح طلب باشند (یعنی همان نقشی که دکتر ولایتی یا شخصیت هایی هم تراز با ایشان می توانند در جناح محافظه کار بر عهده بگیرند) باید به این روزه سکوت 20 ساله پایان دهند تا اینچنین همه جناح ها و گروه های سیاسی (اعم از اصلاح طلب یا محافظه کار ) ادعای تعلق مهندس موسوی به خود را مطرح نکنند.

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates