02.01.2009

عبدالله نوري در پاسخ به دعوت فعالان گيلان: اگر بيايم رييس‌جمهور ايران خواهم بود نه تداركاتچي قدرت

خرداد: فعالان سیاسی اصلاح طلب و تحول خواه استان گیلان، که شامل اعضای شعبه گیلان سازمان دانش آموختگان ایران (ادوار تحکیم وحدت)، نیروهای سیاسی مستقل و تعدادی از روزنامه نگاران بودند، در دیدار با عبدالله نوری به بیان نتایج جلسات خود وتشریح وضعیت استان گیلان و دیدگاه های گروه های سیاسی فعال در این استان پرداختند.
حاضران در این جلسه با اشاره به طرح احتمال کاندیداتوری عبدالله نوری طی ماه های گذشته در فضای سیاسی کشور این موضوع را عامل ایجاد امید و انگیزه در میان بسیاری از نیروهای سیاسی اصلاح طلب و تحول خواه دانستند که می تواند در صورت تحقق، آرای خاموش جامعه و مطالبات اساسی توده های مردم را نمایندگی کند.
فعالان سیاسی حاضر در این جلسه، شرایط دشوار کنونی و نیاز به مدیری که با تکیه بر آرای مردمی بتواند فارغ از اراده و مداخله مراجع غیرقانونی اقدام به اصلاحات اساسی در عرصه های مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بکند و در عین حال سابقه مدیریتی وی نیز حاکی از توان و اراده او برای حل اساسی این مشکلات باشد، را دلیل دعوت خود از عبدالله نوری برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری آینده عنوان کردند.
عبدالله نوری در این دیدار با اشاره به اظهار نظرهایی که در مورد انتخابات ریاست جمهوری دهم و کاندیداتوری وی مطرح شده است، گفت: “درباره انتخابات چنانچه سؤال این باشد که آیا بنده توانایی احراز مسوولیت ریاست جمهوری را دارم و آیا می توانم کار مثبتی انجام دهم و تاثیر گذار باشم؟ پاسخ من منفی نیست بلکه معتقد هستم چنانچه شرائط چنین فرضی را ایجاب کند پاسخ من می تواند مثبت هم باشد.”
عبدالله نوری در ادامه ضمن اشاره به شرایط موجود کشور و آرایش نیروهای سیاسی گفت: “با این حال موضوع مهم این است که چه شرایط و زمینه هایی باید برای ریاست جمهوری هر فردی محقق شود و آیا این پیش زمینه ها وجود دارد یا نه، که بدون پاسخ دادن به آن به اعتقاد من نباید حرکت خامی صورت گیرد.”
عبدالله نوری با اشاره به شرایط نامناسب اقتصادی و مدیریت اسفبار فعلی کشور و برشمردن تاثیرات نامطلوب و مخرب تحریم های جهانی و مشكلاتي که این تحریم ها برای کشور به وجود آورده است، به لزوم قدرت تصمیم گیری رییس جمهور آینده اشاره کرد و گفت : “اگر قرار باشد در چهار سال آینده نیز موضع گیری ها درباره مسایل مهم کشور از جمله بحث هسته ای و مناسبات منطقه ای و بین المللی به همین شکل باشد، رییس جمهور آینده حتی اگر از اصلاح طلبان هم باشد بدون قدرت تصمیم گیری، شرایط فوق العاده دشواری پیش رو خواهد داشت.”
عبدالله نوری به عنوان نمونه به پایین آمدن قیمت نفت اشاره کرد و گفت: ” منابع درآمدی ما به طور کلی در دو بخش است، منابع نفتی و منابع مالیاتی و سایر، باید توجه داشت که وقتی درآمد نفتی کاهش می یابد، سطح درآمدهای دولت ناشی از عوارض و مالیات نیزکم می شود. یعنی پول نفت بر بودجه ایران، هم تاثیر مستقیم و هم تاثیر غیرمستقیم دارد. هزینه های جاری هم به گونه ای است که با توجه به نرخ تورم نه تنها قابل کاهش نیست که چه بسا نیاز به ترمیم و افزایش به ویژه در ارتباط با حقوق بگیران داشته باشد.
نمونه دیگر وابستگی نگران کننده کشور به واردات در زمینه های گوناگون با توجه به کاهش شدید در آمد نفتی است، از نیازمندی در بخش کشاورزی تا صنعت و تکنولوژی، از کالاهای مصرفی تا سرمایه گزاری و تولید. یک مثال مشخص در این زمینه بحث گندم است، در اواخر دولت اصلاحات در بحث گندم به خودکفایی در تولید رسیدیم ولی درسال جاری اقدام به واردات گندم کرده ایم. جالب آن که تجارت جهانی گندم در دنیا حدود 100 میلیون تن است که امروز 6درصد آن، یعنی 6میلیون تن را ایران خريداري می کند به گونه ای که ایران در صدر خریداران گندم جهانی قرار گرفته است.”
عبدالله نوری در ادامه افزود: آیا واقعا رییس جمهور قادر است برنامه های خود برای حل برخی مشکلات اقتصادی مرتبط با سیاست خارجی، ایجاد امنیت اقتصادی، تعامل و تنظیم روابط بین المللی و یا ده ها موضوع دیگر را اجرا کند؟ آیا در تعامل با نهادهای پاسخگو و غیر پاسخگو توانایی دارد؟ آیا می تواند به پشتوانه اینکه منتخب مردم است بر دفاع از برنامه های خود اصرار و پافشاری نماید؟ یا در نهایت به یک تدارکاتچی بدل خواهد شد؟”
عبدالله نوری در ادامه با اشاره به دو دیدگاه در نقد اصلاحات گفت:” اکنون تقریبا همه فعالان اصلاح طلب معتقدند که فرصت هایی از دست رفته است. اما این نقد از دو دیدگاه مطرح می شود برخی معتقدند عدم تحقق اهداف اصلاحات ناشی از تندروی ها بوده است و در مقابل بعضی دیگر می گویند که فرصت سوزی ها نتیجه کندروی ها و فراموش کردن شعارها بوده است.”
مدیر مسئول روزنامه توقیف شده خرداد ادامه داد: “ما در زمان اصلاحات با مساله ای مواجه بودیم که خیلی هوشندانه طراحی شده بود. از ابتدای اصلاحات، اصلاح طلبان را به دو دسته معتدل و افراطی تقسیم کردند.(شاید هم توسط خود اصلاح طلبان این تقسیم بندی صورت گرفت) ولی در هیچ جا من ندیدم بگویند اصلاح طلب ها سه دسته اند معتدل، افراطی و تفریطی . بله برای محدود کردن اصلاحات و اصلاح طلب ها، هر آدم معتدلی افراطی نامیده شد تا از خواسته های خود عقب برو، اما هیچ وقت کسی به تفریطی بودن متهم نشد. نتیجه این روند هم این شد که تفریطی ترین افراد، معتدل نامیده شوند و بسیاری از برنامه ها و شعارها اجرایی نگردد.”

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates