04.01.2009

واقعیات از سایه بیرون می آید: غزه آغاز است، نه پایان ایرانی ها چرا بی تفاوت اند؟

پیک نت: شب گذشته، بی اعتناء به تهدیدهای خالد مشعل رهبر حماس که در دمشق به سر می برد و سخنان تهدید آمیز مقامات حاکم در جمهوری اسلامی، ارتش اسرائیل با 150 هزار نیروی زمینی از مرز گذشته و وارد غزه شد. ورود اسرائیل به غزه بیان کننده این واقعیت است که جنگ غزه با جنگ 33 روزه لبنان بکلی متفاوت است و جسارت اسرائیل ناشی از نوعی تفاهم بیان نشده در منطقه و همآهنگی با امریکاست. روز گذشته از بوش در امریکا پیرامون بمباران غزه توسط اسرائیل سئوال کردند و او گفت که کارش در کاخ سفید تمام است و نظر امریکا را باید “اوباما” بدهد. اوباما نیز هنوز در کاخ سفید مستقر نشده و مسئولیتی را نمی پذیرد. بدین ترتیب در آن فاصله ای که امریکا عملا رئیس جمهوری مسئول و پاسخگو ندارد، اسرائیل جنگ را در منطقه آغاز کرده است.

هم سوریه و هم حزب الله لبنان، تاکنون خودداری پیشه کرده و کوشیده اند مستقیما وارد جنگ نشوند، اما ادامه این سیاست، یعنی همان سیاستی که دیگر کشورهای عرب برگزیده اند. آنها می دانند که اسرائیل نه تنها خود را آماده ورود حزب الله لبنان و ارتش سوریه دراین جنگ کرده، بلکه از چنین ورودی استقبال نیز می کند. دراین میان رهبران حاکم جمهوری اسلامی از فاصله ای بسیار زیاد ناظر بی تاب جنگ اند. فرو نشستن تب و تاب به خیابان کشاندن دسته های بسیج و حمله به باغ قلهک و خانه شیرین عبادی بتدریج جای خود را به تحرکات دیپلماتیک داده است، گرچه این تحرکات را نیز کشورهای عرب منطقه جدی نگرفته اند. کنفرانس وزرای کشورهای مسلمان منطقه بدون حضور وزیر خارجه جمهوری اسلامی تشکیل شد و این یعنی آنها جمهوری اسلامی را یک طرف مناقشه می شناسند و نمی خواهند با حضور نماینده آن جلسه کنند!

دبیر شورای عالی امنیت ملی “جلیلی” راهی یگانه کشور متحد و دوست منطقه ای جمهوری اسلامی، یعنی سوریه شد، اما اعلام نشده که چرا برای یک کار دیپلماتیک منطقه ای باید دبیرشورای عالی امنیت ملی ورود به صحنه بکند؟ مگر این که وقایع غزه با امنیت ملی ایران در ارتباط باشد! بلافاصله پس از سفر جلیلی به سوریه، اعلام شد که علی لاریجانی دبیر سابق این شورا و رئیس کنونی مجلس نیز راهی دمشق می شود. آیا سوریه بموجب اخباری که در 3 ماه اخیر منتشر شده به نوعی تفاهم با اسرائیل دست یافته تا در برابر پس گرفتن بلندی های جولان قرارداد صلح با اسرائیل امضاء کند و اکنون جلیلی و لاریجانی برای قانع کردن سران آن کشور به حمایت عملی از حماس راهی سوریه شده اند؟

در تهران روزنامه کارگزاران را به این دلیل توقیف کردند که در آن بیانیه ای از دفتر تحکیم وحدت را منتشر شده بود که در آن اشاره به سنگر بندی حماس در کودکستان ها و بیمارستان های غزه کرده بود. اگر این سنگر بندی واقعیت باشد، یعنی همان تبدیل مردم به گوشت دم توپ و بالا بردن شمار تلفات حمله وحشیانه اسرائیل به غزه!

اما در محافل مطبوعاتی تهران اخبار دیگری نیز دهان به دهان می شود که کسی جسارت انتشار آنها را ندارد. از جمله کشته شدن شماری از نیروهای ورزیده سپاه پاسداران در طول بمباران 6 روزه غزه. گفته می شود در جریان بمباران یک پایگاه مهم نظامی حماس که در آن فرماندهان سپاه به نیروهای حماس آموزش می داده اند، تلفات زیادی به بار آمده که شماری از آنها افراد سپاه پاسداران بوده اند. آیا با آغاز عملیات زمینی اسرائیل در غزه بیم از به اسارت در آمدن افراد سپاه پاسداران و سپس جنجال بزرگ تبلیغات جهانی بر سر حضور سپاه قدس در غزه چنان بالا گرفته که دو دبیر سابق و کنونی شورای عالی امنیت ملی راهی سوریه شده اند؟

سید حسن نصرالله، رهبر حزب الله لبنان تاکنون بسیار زیرکانه عمل کرده است. حزب الله لبنان، علیرغم تمایل رهبران کنونی جمهوری اسلامی تاکنون خود را درگیر جنگ غزه نکرده است. آنها می دانند که افکار عمومی لبنان چنین دخالتی را نمی پذیرد و از جنگ با اسرائیل گریزان است. در صورت ورود حزب الله لبنان به جنگ غزه، این بیم بسیار جدی است که حزب الله لبنان بشدت زیر فشار دولت و افکار عمومی لبنان قرارگیرد و به موقعیت کنونی حزب الله لبنان نه تنها در داخل این کشور، بلکه در میان کشورهای عرب منطقه لطمه جدی وارد آید. بویژه که نصرالله شاهد موضع گیری های بسیار ملایم رهبران عرب منطقه در برابر عملیات غزه است.

در برخی کشورهای اروپائی فلسطینی ها و وابستگان به حماس دست به تظاهرات زده اند، اما این عملیات با توجه به موقعیت رو به وخامت اوضاع اقتصادی این کشورها می تواند زمینه ساز محدودیت های جدی مسلمان در این کشورها شود. زیرا بتدریج سایه های بحران بزرگ و جنگ های منطقه در خاورمیانه و ایران و هندوستان و پاکستان نمایان شده است.

اما در داخل ایران. نمایش پیاپی خون و کشتار و ویرانی ناشی از حملات اسرائیل به غزه از سیمای جمهوری اسلامی حتی تا آن اندازه نتوانسته موثر واقع شود که حکومت بتواند و جسارت کند یک فراخوان آزاد برای تظاهرات علیه این حملات بدهد. راه اندازی دسته های بسیج سپاه پاسداران در لباس شخصی و حمله به این مکان و آن ساختمان با هدف تصفیه حساب های سیاسی و بستن اندک فضای سیاسی باقی مانده در کشور، هرگز معنای آن تظاهرات خود جوش اعتراضی را نمی دهد که به آن اشاره شد. این نکته از دید ناظران سیاسی منطقه نیز پنهان نیست. در کشوری که پیش از انقلاب 57 و حتی در سال های نخست جمهوری اسلامی نفرت از اسرائیل یک درک و احساس عمومی بود، متاثر از عملکرد حکومت در داخل کشور، عملا بخش مهمی از این نفرت خنثی شده است. بخش وسیعی از مردم ایران- بویژه اقشار و طبقات متوسط شهری- قضاوت خود در باره حماس و یا حزب الله لبنان را بر مبنای شناخت از عملکرد حزب الله داخل کشور، بسیج و دولت احمدی نژاد تنظیم کرده اند. فاجعه بی تفاوتی ملی نسبت به جنایاتی که اسرائیل مرتکب می شود در اینجا نهفته است. همچنان که بیم حکومت از دادن فراخوان آزاد برای تظاهرات عمومی و غیر دولتی علیه اسرائیل و بمباران غزه نیز در همینجا نهفته است. در نماز جمعه ها و از پشت بلندگوها می توان هر ادعائی را طرح کرد، اما بیم از تبدیل شعار علیه اسرائیل به شعار علیه دولت و حزب الله ایران و یا حداقل همراه شدن شعار علیه اسرائیل با شعار علیه دولت کنونی اجازه چنین فراخوانی را نمی دهد.

همه این شواهد نشان دهنده آنست که غزه، آغاز است، نه پایان!

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates