تا تحقق دادخواهی قتلهای سیاسی در ایران · مصاحبه
دویچه وله: هفتصد تن از شخصیتها و گروهها از فراخوان خانوادههای فروهر، مختاری و پوینده به حمایت از دادخواهی قتلهای سیاسی سال ۱۳۷۷ استقبال کردند. مصاحبه با دکتر عبدالکریم لاهیجی در مورد دادخواهی و پرونده قتلهای سیاسی زنجیرهای.
دویچهوله: آقای دکتر لاهیجی، خانوادههای قربانیان قتلهای سیاسی آذر ۷۷ در پی دادخواهی هستند و گروهی از شخصیتها و برخی از احزاب از دادخواهی آنها حمایت کردهاند. دادخواهی به چه معناییست، و آیا امریست که از طرف خانواده صورت میگیرد یا از طرف گروهی از مردم هم میتواند انجام بگیرد؟
عبدالکریم لاهیجی: منظور از دادخواهی یعنی تظلم، یعنی از یک مرجع مستقل خواسته شود که عدالت اجرا بشود. چون میدانید که متاسفانه با گذشت ده سال، خانوادههای کشتهشدگان سیاسی، بچههای پروانه و داریوش فروهر، خانم و فرزندان محمد مختاری و خانم و دختر جعفر پوینده که این فراخوان را امضا کردهاند، متاسفانه دادخواهیشان از مقامات جمهوری اسلامی به جایی نرسیده و از جامعهی بینالمللی هم تنها کاری که ما کردهایم،Bildunterschrift: Großansicht des Bildes mit der Bildunterschrift: عبدالکریم لاهیجی: تحقق دادخواهی نیاز به ارادهای سیاسی برای عینیت یافتن دادخواهی دارد. در ایران عکس این اراده سیاسی وجود دارد. آن هم به توصیهی من، این بوده است که به گزارشگر مربوط به اعدامهای غیرقضایی شکایتی شد. آن هم از این نظر که ما فکر میکنیم، و پروندهی این قتلها هم تا آن حدی که در اختیار وکلای دادگستریشان گذاشته شده است، نشان میدهد که این قتلها قتلهایی با دستور مقامی لااقل مذهبی بوده که تصدی وزارت اطلاعات را داشته و الان هم دادستان کل کشور است، آقای دری نجفآبادی. بنابراین یک نوع اعدام بوده و اعدامهای غیرقضایی هم در نهاد حقوق بشری سازمان ملل جایی دارد و یک گزارشگر ویژه برایش است. منتها آنجا فقط این شکایت ثبت میشود، به جمهوری اسلامی هم ابلاغ میشود و دادگستری نیست که بخواهد به نتایج محسوس دیگری بیانجامد. پس از این که در دهمین سالگرد این قتلها مقامات انتظامی و پلیس مانع برگزاری مراسم دهمین سالگرد در ایران شدند، چه در مورد خانوادهی فروهر و چه در مورد خانوادههای مختاری و پوینده، خانوادهها در شهرهای مختلف اروپا این دادخواهی را به صورت فراخوان تنظیم کردند و طی ماه گذشته هم جمعآوری امضا به طول انجامید.
نقش این حمایت چیست و به چه دلیل این امضاها جمع شده است؟
به دو دلیل. دلیل اول این که بگویند پس از ده سال آنها همچنان مصمم هستند که این قتلها در حوزهی ملی و در حوزهی بینالمللی تعقیب بشوند. دوم این که برخلاف آن چیزی که متاسفانه سازمانهای سیاسی طی سه دههی گذشته همواره حق انحصاری خودشان میدانستند، دربارهی کشتهشدن افراد و اعضایشان، چه به صورت اعدام چه در ارتباط با قتلهای سیاسی، این حق طبیعی و حقوقی خانوادههای کشتهشدگان است که به دادخواهی بلند بشوند.Bildunterschrift: Großansicht des Bildes mit der Bildunterschrift: پروانه و داریوش فروهر، از حزب ملت ایران، از قربانیان قتلهای سیاسی زنجیرهای در آذر ماه ۱۳۷۷ برای این که وقتی کسی عضو یک سازمان سیاسی شد، دیگر آن سازمان مالکیتی نسبت به جان او ندارد و ورثهی قانونی کسانی هستند که میتوانند به مقامات قضایی، چه در حوزهی ملی چه در حوزهی بینالمللی، مراجعه کنند. این فرمولی است که در دادگاه جزایی بینالمللی لاهه و در اساسنامهی این دادگاه که ده سال دقیقا از تصویباش میگذرد، پذیرفته شده است. بنابراین این طبیعیست که خانوادهها همچنان اراده و تصمیم خودشان را بر دادخواهی به جهانیان، به مردم ایران، به مقامات سیاسیو قضایی ایران و به جامعهی بینالمللی اعلام بکنند.
شما چشمانداز این پرونده را چگونه میبینید؟
ما نمونههای این فجایع را در کشورهای زیادی دیدهایم. متاسفانه دههها طول میکشد تا این دادخواهی فعلیت پیدا بکند، یعنی از صورت یک خواست درآید و به اقداماتی بیانجامد. علتش هم این است که تا تحولی سیاسی در کشور بوجود نیاید، یعنی یا شرایط دموکراتیک در جامعه برقرار بشود، یا لااقل در دوران انتقالی باشیم، یعنی انتقال و حرکت به طرف دموکراسی، دادخواهی ممکن نیست؛ چنانچه در کشورهای آمریکای لاتین دیدیم، در آفریقای جنوبی دیدیم و در حتا کشورهایی که در روند دموکراتیزاسیون هستند، مثل مراکش در این اواخر. مسلم است که این فراخوان و نظایر این فراخوان کوشش و تلاشیست در جهت اینکه اول خاطرهی جمعی کشور و دنیا این جنایات را فراموش نکند، دوم اینکه در پی ایجاد آرشیوها و بایگانیهای مشخص باشند؛ در وهلهی اول برای جمعآوری اسناد و مدارک که مشخص بشود که تعداد قربانیان چه قدر بوده، هویتشان چه بوده، زمان دستگیری آنها، زمان اعدام آنها یا آنهایی که اصلا ناپدید شدند. میدانید که بسیاری از اینها حتا قبرهایشان را هرگز به خانوادههایشان معرفی نکردند.Bildunterschrift: Großansicht des Bildes mit der Bildunterschrift: محمدجعفر پوینده (راست) و محمد مختاری، دو نویسنده، از دیگر قربانیان قتلهای سیاسی زنجیرهای سال ۱۳۷۷ بنابراین معلوم نیست که اینها واقعا کشته شده باشند یا در آنجاهایی که میگویند دفن شده باشند. بنابراین این تلاشها و کوششها و جمعآوری مدارک سالها طول میکشد، بخصوص که شرایط داخلی ایران امکان یک تحقیق جامع و همهگیر را نه فقط فراهم نمیکند، بلکه میدانید که به هر صورتی هم مانعاش میشوند، حتا مانع برگزاری یک مراسم سوگواری.
بنابراین تحقق دادخواهی موکول به تغییر وضعیت در ایران میشود؟
متاسفانه تا زمانی که یک ارادهی سیاسی در ایران وجود نداشته باشد، خب مسلم است که این عینیت تحقق پیدا نمیکند. متاسفانه این ارادهی سیاسی عکساش در ایران وجود دارد، یعنی از بینبردن هرگونه کانون و گروهی برای این که این دادخواهیها جنبهی عینی پیدا بکند. همان طور که گفتم کار اصلی این است که این آرشیوها و بایگانیها به مرور بوجود بیاید و گروههایی پیرامون خانوادههای قربانیها تشکیل بشود و آنها هم هر روز بهرحال این دادخواهی را به صورت علنی بیشتر مطرح کنند؛ شاید لااقل در حوزهی تحقیق در جامعهی مدنی، در نهادهای جامعهی مدنی، نهادهای حقوق بشر به خصوص در داخل ایران، لااقل آنها بتوانند این کار تحقیقشان را پیش ببرند، تا آن روزی که شرایط اجتماعیـ سیاسی جامعهی ایران برای این که یک قاضی و یک دادگاه مستقل هم بتواند به این جنایات رسیدگی کند، فراهم بشود.
پیام برای این مطلب مسدود شده.