وياگرا می رزمد – طالبان می لرزد!
گویا نیوز: هادی خرسندی
بی. بی. سی: بر اساس گزارش رسانه های آمريکايی اداره اطلاعات مرکزی آمريکا (سيا) برای گرفتن اطلاعات از فرماندهان محلی افغانستان راهی منحصر به فرد يافته است: دادن قرص محرک جنسی “وياگرا”.
واشنگتن پست: يک مامور اطلاعاتی آمريکايی گفت: “از هر راهی که بشود با مردم رابطه دوستی برقرار ميکنيم و بر آنها اعمال نفوذ ميکنيم؛ چه، خدمات دندانپزشکی، چه ساختن مدرسه، چه دادن وياگرا.”
بی. بی. سی: بر اساس گزارش واشينگتنپست در يک مورد به فرماندهای ۶۰ ساله که چهار همسر داشت، چهار قرص داده شد و او چهار روز بعد جزئيات تحرکات نيروهای طالبان در منطقه تحت نظارت خود را در قبال قرص های بيشتر در اختيار منابع اطلاعاتی آمريکا گذاشت. واشنگتن پست از يک مامور نقل کرده است: “او خوشحال به طرف ما آمد و گفت شما مرد بزرگی هستی.”
(خبر مفصلتر است. لينکش اينجاست)
نمايش در يک پرده
صحنه: دو پيرمرد افغان – دور از خدمه – پای منقل نشستهاند.
– فوت کن! فوت کن! ميگفتی …….
= بعله. پرسيد چند سالته؟ گفتم شصت. چندتا زن داری؟ گفتم چارتا.
– چارتا؟
= روم نشد بيشتر بگم. صيغه که نپرسيد. گفتم چارتا. قرص داد. گفت خانه رفتی بخور، استرونگ ميشی. يعنی قوی. چارتا بود. تو راه دوتا خورديم. نزديک خانه ديديم رختمان به تنمان تنگی ميکنه. چشمانمان گشاد شد. وارد حولی شدم مشت به هوا جيغ زدم “ميکشم ميکشم هر کی برادرم کشت، ميکشم ميکشم …..” زنها ريختند. گفتم قطار بخوابين ميخوام پدر طالبانو دربيارم!
– چی شد؟
= اولی يک ساعت بعد بيهوش شد بردنش بهداری. دومی صبح رفت خانه باباش. سومی و چارمی گفتند ما هستيم!
– صيغهها چی؟
= اونا هم بچه سالند. باباشان در ايران زندانيه سرپرست ندارند. هستند.
– باباشان چکار کرده؟
= عملگی. يک روز عملهها را گرفتند افغانياشا بردند زندان.
– چرا در نرفته؟
= ته چاه بوده بيچاره. ميگم عمله، مقنی بوده بدبخت. راه دررو نداشته.
– بيچاره افغان ته چاه هم جاش نيست؟
= اين ايرانيا آدم نيستن. با افغان مثل سياهپوست رفتار ميکنن.
– ظاهراً تا وقتی يک افغان رئيسجمهور آمريکا نشه ايرانيا روشون کم نميشه!
= حالا شما خودتا کانديدا نکن، دست نگهدار!!
– دختراش چند سالشانه؟
= بعداً عرض ميکنم. شما از فکر دختراش بيا بيرون، جاشان راحته!
– نه….. منظورم …. بگذريم …. ميگفتی. صبحش رفتی از آمريکائيا تشکر کردی؟ ای بیغيرت!
= صبحش نه. چار روز بعدش.
– خبرشا دارم.
= هنوزم بعد از چار روز حالم شعاری بود:
“آمريکا، آمريکا، درود به همت تو – عالی بود، عالی بود دوای آلت تو”،
بیاختيار ميخواندم زير لب و ميخنديدم.
“طالبان، طالبان، حيا کن – اگر حيا نداری، امشب بيا نگا کن!”، هاهاهاها!
– زهرمار. حالا ديگه به طالبانم؟
= نوکر طالبانم هستيم. سرحال بوديم، نغمه ميخوانديم!
– بعد رفتی به افسر آمريکائی گفتی “شما مرد بزرگی هستی” هان؟
= نه به دين و پيغمبر. نه به اين ترياک!
– بی. بی. سی گفته. واشينگتنپست نوشته.
= نه والله. ما با اين انگليسی شکستهبستهمان خواستيم بگيم شما مرد خوبی هستی چونکه با اون قرصا يک چيزائی بزرگ شد در ما! رويمان هم نشد سرراست بگوئيم. حالا نميدانم ما سهو کرديم، پست واشنگتن عوضی رسونده يا بی. بی. سی غلط ترجمه کرده يا افسره ناجور فهميده. و الاّ اين قرصا که آدميزاد را بزرگ نميکنه. افسر آمريکائی مگه تو شلوار من بود که بزرگ بشه؟
ولی آقا خودت ميدانی که معجزه ميکنه. از شما چه پنهان پيشش وضع ما مثل مجسمهی صدام بود که سرازير افتاده بود به خاک. آقا قرص که خورديم پنداری دوباره با جرثقيل مجسمه به اون سنگينی را بلند کرده باشند، صاف برده باشند بالا شق و رق!
– پدرسگ! از صدام بدبختتر نداشتی مثل بزنی؟
= مثل مجسمهی آزادی.
– ترجمه بی. بی. سی را برای من خواندهاند. از حفظ دارم. گفته آمريکا با اين قرصها فرماندهان محلی افغان را تطميع ميکند.
= تطميع نيست و تحريکه. قبلشم دندونسازی ميکردن برای ما ولی فايده نداشت. ما که نميخواستيم زنهامونو گاز بگيريم!
– خدا هيچ تجاوزکاریرو ذليل نکنه. ببين چهجوری از راه شلوار مردم ميخوان به پيروزی برسن.
= وياگرا ميرزمد، طالبان ميلرزد! هاهاها…
– مهمون مهمونو نميتونه ببينه، صابخونه جفتشونو.
= باز ما طالبانيا مهمون خودی هستيم، اينا که پاشدن از اون سر دنيا اومدن به ضرب و زور قرص سوار ملت بشن.
– نوشته فقط به ۶۰سالهها ميدن. به جوانها نميدن. فوت کن!
= حق دارن بيچارهها. به يک فرمانده مينه سال داده بودن، يارو همونجا دوتا قرصو انداخته بوده بالا، يک ربع بعدش برگشته بود. افسره خيال کرده بود اطلاعات براش آورده ميبرش يک جای خلوت، آقا، فرمانده يخه افسر آمريکائیرو گرفته بوده.
– ميخواسته اطلاعاتو بذاره کف دستش.
= کاشکی ميخواست بذاره کف دستش! لااله ال الله.
– حق داره. فرمونده لواط کار هم ما داريم. آمريکا بايد فکر اونجاشم بکنه. مگه نگفته از هر راهی؟
= اين دمکراسی لعنتی چه خط سيری را بايد رد بشه!
– اگر يک روز دمکراسی بخواد به افغانستان بياد ميباس از روی جنازهی ما رد بشه.
= با اين قرصائی که آمريکا ميده دمکراسی پاش گير ميکنه به جنازهی ما با مخ مياد زمين!
– واشنگتن پست از قول يک مقام امنيتی نوشته بوده که رشوه و پول که بدهند اطرافيان فرماندهان شک ميکنند برای همين قرص ميدند.
= راست ميگن. قرص نمود بيرونی نداره.
– نداره؟ اختيار داری.
= تازه مگه آدم پول را برای چی ميخواد؟ به من پول هم ميدادند ميرفتم قرص ميخريدم. زندگی چه ارزشی داره.
– حالا کسی هم اطلاعات بهشون ميده؟
= بستگی داره چندتا زن داشته باشن! منم گمونم بيخود گفتم چارتا زن دارم. بايد زار ميزدم که ندارم، ندارم! شايد اگر ناشیبازی درنياورده بوديم سيا برامون خانم هم ميآورد!
– گفته بود که ما همهجور ميخوايم با افغانها رفيق بشيم.
= آقا ولی چه کيفی داشتها. موبور، قدبلند، از آب گذشته!
– ارواح بابات! جلقشو بزن! جمع کن آب دهنتو توی وافور نره. يک بريجيت باردی برات ميآوردند از خودت پيرتر. اون «کا. گ. ب»ی روسها بود که دختر سر راهت ميذاشت پنجههاتو میليسيدی.
= پنجهی خودمو يا دخترهرو؟
– حالا تو دبی يکی ده دلار.
= مال آمريکای جهانخوار بهتره. همهجاتو ميخوره!
– عوضش کلی اطلاعات ميخواستن ازت نه. تا نميدادی، نميدادن! مگه تو نبودی که نوشتند: “چهار روز بعد جزئيات تحرکات نيروهای طالبان در منطقهی تحت نظارت خود را در قبال قرصهای بيشتر در اختيار منابع اطلاعاتی آمريکا گذاشت.”؟ خاک بر اون سرت!
= از اون قرصا غير از اطلاعات تخمی گيرشان نمياد. بيله قرص بيله اطلاعات. آقا خدا به سر شاهده ما چنون محو تحرکات خودمون بوديم که تحرکات طالبان يادمون رفته بود. يک چيزهائی سرهم کرديم گفتيم که چارتا قرص بيشتر بگيريم. اونم برای شما!
– ولی زن من – همون که تازه گرفتم – حرف خوبی زد.
= مگر شما اجازه ميدی زنت حرف بزنه؟
– حواسم نبود يکهو زد!
= چی گفت؟
– گفت صدام که آمريکا گفت شيميائی زده، الان هم اين شيميائيه که آمريکا داره به شماها ميزنه!
= عجب. عجب.
– راست ميگه خب. زنه ولی راست ميگه! بعدشم گفت سلاح کشتار جمعی هم همينه. گيرم يک جمع کوچکتری را ميکشه و زنده ميکنه!
= عجب. عجب.
– اينو که مزاح کرد ولی بعدش گفت حالا علاوه بر کارخانجات اسلحهسازی، کمپانی فايزر هم دلش نميخواد جنگ تموم بشه.
= فايزر کيه؟
– همون کمپانی بیناموس که قرص درست ميکنه.
= زنت از کجا ميدونه؟
– لپ تاپ داره!
= لپ تاپ داشت که گرفتيش يا وقتی گرفتيش لپ تاپی شد؟
– ببين! به اسرار نظامی و سيرهی رهبری کار نداشته باش. به هرحال ممنون از قرصها. اگر “سيا” نبود، ما توی خجالت اهلبيت مانده بوديم. دستت درد نکنه. ولی من اگر بفهمم کدوم فرمانده بیناموسی اطلاعات ما را به آمريکائيا ميده…… فوت کن!
= هيچکی نميده عزيزجان. اين آمريکائيا خالی بندند. ما قرص ميگيريم نخود سياه ميديم. ولی آقا اگه بدونن من اين قرصا را با شما نصف ميکنم……
– به جان عزيزت ديشب که خوردم تمام بدنم شکفت. اين چشم کورم هم انگار روشن شده بود!
= پس بايد فردا بری اطلاعات طالبانو بهشون بدی!! مشغولذمهای قرص بخوری اطلاعات ندی!
– هه هه هه. صبر کن. من بايد ببرم دندونامم بدم اين پدرسوختهها درست کنن!
= آقا نکنیها! از همون يک چشم که نداری شناسائيت ميکنن. صاف ميری گوانتانامو.
– نه جانم. دستمو ميذارم رو چشمم ميگم آخ دندونم! آمريکائی چه ميفهمه. خيال ميکنه ما پشتونها وقتی دندونمان درد بگيره چشممانه ميگيريم!
= ديگه مرخص شم از حضورتان.
– يک بست ديگه بچسبانم. حبالوداع برای توی راه. کار قرصم ميکنه.
= قرص که قرصه، اين قرصترش ميکنه.
– طالبان طالبان حيا کن. اگر حيا نداری، امشب بيا نگا کن!
= ای آقا، شمايم که شعاری شدی!
– فوت کن! …. فوت کن! …. سه چارتا قرص ديگه برام بگير…. فوت کن …. فوت کن! …… بالأخره ما با قرصهای خودشان ترتيب خودشانه ميديم. فعلاً دستگرمی روی اهل بيت خودمان تمرين ميکنيم …. فوت کن!
پیام برای این مطلب مسدود شده.