21.01.2009

پایان دو دهه سکوت میرحسین موسوی با انتشار اولین مصاحبه

شهاب نیوز: پس از دو دهه سکوت میرحسین موسوی آخرین نخست‌وزیر جمهوری اسلامی و مردی که در شرایط دشوار جنگ تحمیلی اداره امور اجرایی کشور را بر عهده داشت؛ وی در نخستین مصاحبه رسانه‌ای خود شرکت کرد.

به گزارش خبرنگار شهاب‌نیوز؛ میر حسین موسوی در این گفتگو که اولین مصاحبه سیاسی وی در دو دهه گذشته محسوب می‌شود و به پایان سکوت بیست ساله او تعبیر شده است؛ البته هیچ انتقادی از شرایط جاری کشور نمی‌کند. با این حال در جای جای این مصاحبه که عصر سه‌شنبه توسط سایت نزدیک به وی [کـلـمه] منتشر شد بر دو موضوع اصلی اصرار می‌ورزد: نخست؛ ضرورت استفاده از نظرات کارشناسی و مباحث کارشناسی. دوم؛ ضرورت استفاده از مدیران و سرمایه‌های نظام و خودداری از حذف و خانه‌نشین کردن این افراد.

نخست‌وزیر دوران جنگ تحمیلی در بخشی از این گفتگو با اشاره به تشکیل دولت خود می‌گوید: بنده وقتی وارد دولت شدم خیلی با اقتصاد آشنایی نداشتم، اما معتقد بودم که نیروی کارشناسی خوبی در کشور وجود دارد، که بسیار به ضرورت استفاده از آن در مدیریت و اداره امور عمومی جامعه اعتقاد داشتم. اولین اقدام را در اقتصاد کشور سامان دادن برنامه و بودجه دانستم. برنامه و بودجه به دلیل مشکلاتی که داشت یک سال قبل از آن موقتا تعطیل بود. به یاد دارم سال 59 بودجه سال 60 در نخست‌وزیری بسته شد. برای همین زمانی که دولت جدید شهید باهنر تشکیل می‌شود، اولین کاری که مورد توجه قرار می‌گیرد احیای برنامه و بودجه است، اما متاسفانه در آن ایام آقای باهنر به شهادت می‌رسند. هنگامی که مسئولیت دولت را عهده دار شدم، توسعه و راه‌اندازی برنامه و بودجه اهمیت زیادی برای من داشت و تاكید زیادی بر احیای برنامه و بودجه در دولت داشیتم. احساس می‌کردم بدون زنده شدن این سازمان ما نمی‌‏توانیم کاری از پیش ببریم، اما متاسفانه برای این كار با مشكلات زیادی مواجه شدم. تحولات عمیقی که در دو – سه سال پیش از آن رخ داده بود، واقعیت‌‏های اقتصادی و شاخص‌ها اطلاعاتی و آماری را زیر و رو کرده بود. از سوی دیگر بسیاری از اسناد و مدارك اقتصادی نیز مخدوش بود. به همین دلیل با انگیزه نگارش برنامه اول، یک حرکت ملی شکل گرفت. نقطه آغاز آن تولید اطلاعات توسط همکاران در استان‌ها بود. برنامه‌ای برای تولید اطلاعات ارائه شد و براساس آن در حدی که امکان داشت اطلاعات اقتصادی در سطح شهرها و روستاهای کوچک و بزرگ جمع آوری شد و سپس اطلاعات در دولت تلفیق شد. از مجموعه این اطلاعات برای اولین بار سندی تهیه شد كه بر پایه آن برنامه اول طرح‌ریزی شد.
برنامه اول در مجلس تصویب نشد. باید اذعان کنم دلیل تصویب نشدن آن برخی از محاسبات غیر واقعی آن بود. برخی کارشناسان در برنامه اول، بار جنگ و هزینه‌های آن را روی اقتصاد کشور کم گرفته بودند و در مقابل درآمدهای نفتی و امکانات کشور را زیادی برآورد کرده بودند. اما با وجود این نقصان‌ها فرآیند تدوین برنامه در نظم دادن اندیشه برنامه‌ریزی در کشور فوق‌العاده سهم داشت؛ به گونه‌ای که می‌توان گفت برنامه‌های بعدی نیز از آن چهارچوب متأثر بود.

وی در بخش دیگری از اظهارات خود با تاکید بر این که «مدیریت بحران کاهش فروش نفت یکی از مهمترین مسوولیت‌‏های دولت بود» تاکید کرده است: در آغاز حسن نیتی وجود داشت مبنی بر این كه برخی از کشورها از ما حمایت می‌کنند. تصور می‌کردیم که ما می‌توانیم از آن‌ها کمک مالی بگیریم. به یاد دارم که مرحوم نوربخش را به الجزایر و لیبی فرستادیم تا بلکه از آن‌ها وامی بگیریم، چون واقعاً دستمان خالی بود، حتی برای کالاهای اساسی بودجه نداشتیم. زمانی كه مرحوم نوربخش آماده رفتن بودند به ایشان گفتم که اگر آن‌ها به طور مستقیم کمک نكردند، در بانک‌‏های كشور ما سپرده‌گذاری کنند. اما ایشان رفت و دست خالی برگشت و کاملاً برای ما مسجل شد که با فضای بی رحمانه‌ای از نظر واقعیت‌های اقتصادی روبه رو هستیم.
در اواخر جنگ فشار بسیار زیادی به دولت وارد می‌شد، بمباران پالایشگاهها و تلمبه‌ خانه‌‏های نفتی، كاهش قیمت نفت و مسایلی که بعداً پدید آمد باعث شد که مدیریت اقتصادی کشور وضعیت بسیار پیچیده تر و پر مسئله تری پیدا کند. به یاد دارم، گاه در هفته دو بار جلسه شورای اقتصاد برگزار می‌شد. مرحوم عالی‌نسب نماینده نخست وزیر در شورا بود و نظارت و راهبری او در تنظیم سیاست‌های پولی فوق‌العاده مؤثر بود. تمام دستگاه به نوعی روی مسئله اقتصاد حساس شده بودند.

میرحسین موسوی دریاره تشکیل ستاد بسیج اقتصادی که برای افراد میانسال و کهن‌سال ایران یادآور خاطرات بسیاری است، چنین می‌گوید: از تدبیرهای دیگری که برای حل بخشی از مشكلات اقتصادی مردم، اندیشیده شد، طراحی ستاد بسیج اقتصادی بود. این ستاد با هماهنگی و مشارکت همه دستگاه‌ها نقش عظیمی در مدیریت برخی از مسئله‌های اقتصادی دوران جنگ بازی کرد.

وی در بخش دیگری از اظهارات خود تاکید کرده است: واقعیت این است دستاورد‌های آن دوران در اداره امور عمومی و غلبه بحران‌های اقتصادی کشور، حاصل مجموعه‌ خرد جمعی است در این دوران همه کار می‌کردند و من نیز در این میان نكاتی را از دوستان، اقتصاد دانان و صاحب‌نظران آموختم، بیشترین تکیه من بر عقل و خرد جمعی بود. به همین دلیل خاطره خوش مردم از دستاوردهای آن دوران نیز به سیاستی بر می‌گردد که بر اساس آن در کل دولت تصمیمات جمعی گرفته می‌شد. بدیهی است که نقصان‌های آن دوران مربوط به افرادی مثل من است.

آخرین نخست‌وزیر جمهوری اسلامی تصریح کرده است: من یاد گرفتم که نظام کارشناسی را نه به عنوان مانع، بلکه به عنوان مسیر طبیعی تصمیم‌گیری‌ها تلقی کنم، یکی از ایده‌هایی که ابتدای انقلاب وجود داشت و گاه کمی نیزاوج گرفت این بود كه برای تصمیمات انقلابی هر اندازه که ساز و کارها و موانع کمتر باشد بهتر است. بخشی از این موانع شوراها و گروه‌های کارشناسی دستگاه‌ها تلقی می‌شد. اما من معتقد بودم که نمی توانستیم کارکرد مشارکت کارشناسان و نمایند گان بخش‌های مختلف دولت، که شورا‌های عالی زمینه آن را فراهم می‌کرد حذف کرد. به هر حال هر یک از این افراد بخشی از منافع کشور و گروه‌ها را نمایندگی می‌کردند. تصمیمی که در مجموعه دولت گرفته می‌شد در واقع تصمیم بهینه برای رعایت منافع همه گروه‌ها بود. در هیچ شرایطی، هیچ کس، نمی‌تواند جای این حرکت‌های جمعی را بگیرد.
ما آموختیم که بهره گرفتن از این مشارکت و کارکرد شوراهای عالی در فرآیند تصمیم سازی و تصمیم گیری اهمیت بسیار بالایی دارد؛ به عنوان یکی از تجارب دهه اول انقلاب، باید عرض كنم که اگر این رویکرد نادیده گرفته شود، حتماً دچار خسارت می‌شویم. هر كس با هر توانایی ذهنی و نبوغی بی‌نیاز از این سازوکار تصمیم سازی نیست. این طبیعی است که هر فردی در هر جایی مسئولیتی می‌گیرد، جهت‌گیری داشته باشد، اما اگر جهت‌گیری وی اثرگذار نباشد، نباید از اهمیت کار کارشناسی غافل شد. به باور من باید تا آنجا كه امكان دارد به این موضوع اهمیت داد. به همین دلیل ما بعضاً ایراداتی هم به برخی برنامه‌هایی که خارج از دولت صورت می‌گرفت داشتیم. به طور مثال یک کمیته حمایت از جنگ داشتیم به نام شورای عالی پشتیبانی جنگ که چند سال آخر جنگ برای این که بتواند تصمیماتی میان بر بگیرد تشکیل شد. سران سه قوه نیز عضو آن بودند و حضرت امام (ره) نیز اختیاراتی به این شورا داده بودند. برخی اوقات در این شورا تصمیماتی درباره اختیارات دولت می‌گرفتند. من اعتقاد داشتیم اگر این تصمیمات از مسیر خود دولت بگذرد معقول‌تر است برای مثال در سال 67 ، فکر می‌کنم در آن شورا نزدیک به 40 میلیارد تومان که آن زمان بودجه زیادی بود، برای پشتیبانی از جنگ تصویب شد. ما می‌گفتیم اگر این پول در خود دولتی كه متمایل به پشتیبانی از جنگ است تصویب شود بهتر است، چون روی آن کار کارشناسی بیشتری انجام می‌شد. البته بنا به ضرورت‌های جنگ این کار صورت نگرفت. اما برداشت من این بود که هر اندازه که این نوع تصمیمات در معرض دید کارشناسی گذاشته ‌شود و از دیدگاه‌های تمام دستگاه‌ها با گرایش‌های مختلف در بررسی آن‌ها استفاده ‌شود، نتایج بهتری گرفته می‌شود.

وی در بخش دیگری از اظهارات خود به ذکر خاطراتی از همراهی مردم با دولت پرداخته و به عنوان نمونه گفته است: اواخر جنگ پس از آتش‌بس، بازدیدی از پالایشگاه آبادان داشتم. می‌دانید که این پالایشگاه در دید مستقیم تیر دشمن بود و در زمان جنگ با خاک یکسان شده و واقعاً خاکستر بود. مدیر خیلی خوبی داشتیم که البته هنوز هم هست اما در حال حاضر بیکار است . ایشان سهم عظیمی در برخی از مهمترین پروژه‌های صنعتی کشور از جمله پالایشگاه آبادان و ذوب آهن داشتند. زمانی که به آبادان رفتم ایشان به من گفت: من در این جا صد روزه پالایش نفت را آغاز می‌کنم. ازآن جایی که پالایشگاه با خاک یکسان شده بود، بازسازی آن طی 100 روز بعید به نطرمی رسید. گفتم چگونه؟ گفت: شما فقط كمی كمک ارزی كنید. گفتم این مسئله را در مقابل خبرنگاران اعلام کنم گفت: بله اعلام کنید.
در آن دوران آقای میرزاده معاون اجرایی بود من به ایشان گفتم بررسی کنید که چه اندازه ارز برای بازسازی پالایشگاه نیاز است . ایشان اعلام کرد: 70 میلیون دلار ارز لازم است. من این موضوع را پشت تریبون در مقابل خبرنگاران اعلام كردم، بگذریم که ایشان 98 روزه پالایشگاه آبادان را با ظرفیت حدود 200 هزار بشکه نفت احیا کرد، اما نكته‌ای بسیار پر اهمیت تر وجود دارد. من از آبادان مستقیم به تبریز رفتم. در مسجد جامع تبریز جمعیت زیادی حضور داشتند. در آن جا ماجرایی كه در آبادان اتفاق افتاده بود را با مردم در میان گذاشتم و اعلام كردم ما در مقابل این که 100 روزه پالایشگاه آبادان احیا شود، 70 میلیون دلار تقبل کردیم به همین دلیل نمی‌توانیم یک کوپن برنج را در كشور توزیع كنیم . من هنوز فریاد الله اکبری که مردم در حمایت از این موضوع سردادند هیچ جای دیگری نشنیدم. این در حالی است که در زمان جنگ آذوقه فراوان نبود و کوپن برنج برای مردم خیلی مهم بود، اما آن‌ها می‌دانستند که این بودجه صرف چه نوع کاری می‌شود. این شفافیت و اعتماد باعث پشتیبانی بیشتر مردم از سیاست‌های کل نظام و دولت می‌شد. دولت زمان جنگ هیچ چیز پنهانی نداشت، تمام مسائل به مردم گفته می‌شد و مردم نیز اعتمادی متقابل به دولت داشتند. بدیهی است که در این نوع رابطه دولت- ملت، اعتماد مردم، خود بزرگترین سرمایه برای دولت بود.

نخست‌وزیر دوران جنگ تحمیلی درباره مخالفت‌های برخی‌ها با سیاست‌های دولت خود گفته است: ما اعلام كردیم از بخش تولید حمایت می‌کنیم، اما منافع عده‌ای با سیاست دولت در حمایت از بخش‌های تولیدی سازگار نبود. در این دوران دولت نوع تجارتی را که در چهارچوب خدمت به اهداف اقتصاد ملی بود نیز مورد حمایت قرار داد، اما در پیش گرفتن این سیاست تجاری اعتراض برخی را برانگیخت، برخی نیز در بخش بازرگانی زیاد از حد طلب گشایش می‌کردند که پاسخگویی به آن‌ها در شرایط جنگی اصلاً امکان‌پذیرنبود. جالب این است كه برخی با اشاره به این نوع سیاست‌های دولت، این گونه تبلیغ می‌کردند که کارها دولتی شده است، این در حالی است که من بارها گفته ام و خوب است در این مصاحبه هم تاكید كنم، در تجربه برخی از کشورهایی که مهد سرمایه داری محسوب می‌شوند، همچون انگلستان دیده می‌شود هنگامی که در شرایط جنگی قرار گرفته اند، کارگاه‌های كوچك حتی کارگاه‌های دو نفره را از هنگام تحویل مواد اولیه تا دریافت محصول زیر نظر دولت اداره می‌کردند، بنابراین با بررسی تجربه‌های دیگر کشور‌های جهان در اداره امور عمومی در شرایط جنگی به راحتی می‌توانیم به این نتیجه دست یابیم که شاید یکی از ملایم‌ترین سیاست‌ها در ایران تجربه شده است، اما روشن است که حتی ملایم ترین سیاست‌ها در این زمینه می‌توانست منافع عده‌ای را که می‌خواستند تمامی منابع در اختیار شان باشد، تحت تاثیر قرار دهد و آن‌ها را ناراضی کند.

میرحسین موسوی درباره نحوه دسترسی به نرخ تورم سال 1364 که نوعی رکورد محسوب می‌شود و هنوز هم پائین ترین نرخ تورم در تاریخ انقلاب اسلامی است می‌گوید: باید بگویم که بدون هیچ اغراقی تا حد بسیار زیادی دستیابی به این موفقیت حاصل نوع رفتار اقتصادی و سیاسی مردم بود و جامعه سهم بسیار بالایی در این زمینه داشت. در یکی از سفرها به خرم آباد، هنگامی که با هلی کوپتر برمی گشتیم، سیاه چادرهایی را در مسیر دیدیم، در جمع یکی از ایلات خون گرم آنجا هلی کوپتر فرود آمد، اهالی دور ما جمع شدند، مشکلاتشان را می‌گفتند. جمع زیادی هم نبودند. در مجموع با افراد داخل هلی کوپتر 40- 50 نفر می‌شدیم. در آنجا من گفتم که شما چه درخواستی دارید تا ما فورا برای شما انجام دهیم. چهره پیرمردی که جوابم را داد هیچگاه فراموش نمی کنم. او گفت:«مگر می‌شود ما از شما درخواستی داشته باشیم. زمان جنگ است. ما باید به شما کمک کنیم.»

وی افزوده: خاطره‌ای را از حضرت امام (ره) نقل کنم که خیلی جالب است. زمانی در تدوین یکی از بودجه‌های دوران جنگ، دوستان مجلس برای این که درآمد دولت را افزایش دهند قیمت سیگار را بالا بردند. انحصار سیگار دست دولت بود، قاچاق هم کم بود. ما زمانی خدمت امام (ره) رسیدیم و گزارش‌های آن دوران و کارهای انجام گرفته را ارائه کردیم .
امام فرمودند: شنیدم می‌خواهید سیگار را گران کنید. گفتم: من دوست ندارم چیزی که برای مردم هست را گران کنم. فرمودند: اما من شنیدم می‌خواهید گران کنید. نمی خواستیم شکایت از دوستان مجلس کنم و این کار را هم نکردم، تنها گفتم که دوستان مجلس به این دلیل که درآمدهای دولت زیاد شود، مقداری قیمت را بالا بردند.
ما در شرایط بحرانی جنگ قرار داشتیم و در این شرایط حمایت‌ها رابطه عاطفی و پیوستگی متقابل دولت – ملت از اهمیت بسیار بالایی برخوردار بود امام در پاسخ فرمودند که شما بروید بگوئید تعیین قیمت (در این شرایط ) مربوط به رهبری است و من مخالف هستم.
بعد از این که از دفتر امام خارج شدم به دوستان مجلس تلفن زدم، نمی دانم کدامیک از دوستان بودند اما به ایشان گفتم که من موضوع را با امام مطرح نکردم؛ خودشان می‌دانستند که چنین بحثی در مجلس وجود دارد. چند نفر از دوستان مجلس وقت ملاقات گرفتند و سریع خدمت امام (ره) رفتند تا مسئله را برطرف کنند. حضرت امام (ره) در نهایت راضی نشدند و فرمودند: سیگارهایی که گران قیمت است و مرفهین می‌کشند(سیگارهای لوکس) را گران کنید و سیگارهای ارزان قیمت (اشنو) را گران نکنید. این جهت گیری در همه جا وجود داشت.

میرحسین موسوی در بخش دیگری از این گفتگو درباره بحران‌های متعدد سال 1365 از جمله بروز نخستین شوک معکوس نفتی، آغاز موشک باران شهرها و چالش تورم و بیکاری و کمبودها گفت: آن دوره دوران سخت و ویژه‌ای بود. مسائل سیاسی پشت پرده‌ای هم وجود داشت. به طور مثال بیم محاصره کامل مطرح بود که در سطح سران سه قوه هم مورد بررسی قرار گرفت. دولت متعهد شد برنامه‌ای برای بدترین شرایط ارائه کند. این تصمیم منجر به آن شد که برنامه‌ای تحت عنوان شرایط نوین اقتصادی تدوین شود. سه سناریوی مختلف در این برنامه مطرح شد؛ وضعیت قرمز، وضعیت زرد و وضعیت آبی. سناریوی وضعیت قرمز که بدترین وضعیت کشور را تصویر می‌کرد، درباره شرایطی در نظر گرفته می‌شد که تنگه هرمز بسته شود، گلوگاه‌های مهم مواسلاتی ما بمباران شود، نفت هم نتوانیم صادر کنیم و حتی جلفا هم بسته شود و شوروی هم راه خودش را بر ما ببندد؛ در این صورت چه اقداماتی باید صورت می‌گرفت. مثلا پلی داشتیم در حاجی آباد نزدیک بندرعباس که اگر بمباران می‌شد، نقل و انتقال کالا در این محور قطع می‌شد یا پل قطوری که رابطه ما را با ترکیه قطع می‌کرد که البته بارها هم بمباران شد؛ این بدترین شرایط مفروض بود که بر اساس آن طرح‌هایی خیلی سری تهیه می‌شد. در این طرح‌ها مسائلی حیاتی که از آن نمی توان گذشت و حداقل ممکن برای اداره کشور محسوب می‌شد، ارزیابی شدند و راه حل‌هایی برای آن‌ها تدارک دیده می‌شد. کارشناسان دولت در تدوین این برنامه حتی آن اندازه ریز شدند که موضوع پل‌های استراتژیک را نیز دیده بودند؛ برای نمونه خورهای حاشیه دریای عمان بررسی شد که از آن جا‌ها چه میزان کالا می‌توان وارد و صادر کرد. نتایج دیگر این بررسی آن بود که حداقل به صدور 200 هزار بشکه نفت نیاز داشتیم، برنامه‌ای تهیه شد که اگر بخواهیم حداقل این سطح صادرات را حفظ کنیم، حتی از طریق قاچاق هم شده باید این حجم صادرات انجام گیرد، تا حداقل نیازهایمان تأمین و مشکلات بحرانی برطرف شود. برای تک تک مسائل طرح داده می‌شد. افرادی که این طرح‌ها را تهیه می‌کردند، 15 نفر از وزرا بودند که در ساختمانی جلسه می‌گذاشتند، موضوع را بررسی می‌كردند، اسناد و مدارک جلسه هم همانجا می‌ماند چراکه اطلاعات حیاتی کشور نباید به بیرون درز پیدا می‌کرد.
در انتها معنای این طرح که تنها 9 نسخه از آن تکثیر شد و یکی هم برای حضرت امام (ره) فرستاده شد، این بود که در بدترین شرایط کشور می‌تواند 200 هزار بشکه نفت صادر کند، ضمن اینکه مقاومت در جنگ نیز ادامه پیدا کند. این یک برنامه بود. سناریوی دوم کمی بازتر بود و سناریو وضعیت آبی هم وضعیت عادی کشور بود. طرح‌های مربوط به هر یک از این سه وضعیت تهیه شد. البته ما هیچ گاه به وضعیت قرمز نرسیدیم، اما همین طرح دید ما را به محدودیت‌ها باز کرد که باید مواظب چه بخش‌هایی باشیم.
هنگامی که بحران‌های ارزی پدید آمد و به شدت قیمت نفت کاهش یافت، همزمان بمباران خارک و حتی جزیره سیری هم افزایش پیدا کرد، به علاوه تلمبه خانه‌هایی که نفت را به پالایشگاه‌ها می‌رساندند، همه در معرض بمباران قرار گرفتند. این وضعیت باعث شد که به منابع ارزی اهمیت ویژه‌ای داده شود. هفته‌ای یکبار گزارشی خیلی سری در مورد جدول پرداخت‌های خارجی داده می‌شد تا معلوم شود که هفته‌های بعد چه شرایطی خواهیم داشت. تمام متغیرها به شدت کنترل می‌شد. الحمدالله به دلیل اینکه نقاط حساسی که برای مردم و برای پایداری مهم بود در برنامه‌ها دیده شد و به آن پرداخته شد، با روحیه‌ای که مردم داشتند این بحران پشت سر گذاشته شد.

آخرین نخست‌وزیر جمهوری اسلامی در پایان نخستین مصاحبه رسانه‌ای خود پس از بیست سال تاکید کرده است: این سخنان تنها برای گفتن تجربیات دهه انقلاب عنوان شد که حاصل تلاش ملت و مدیران خوب کشور بود. من این مسائل را گفتم تا شاید بهره‌ای از آن‌ها گرفته شود و گرنه به آن دوره نقدهای زیادی هم وارد می‌شود که ما همه آن‌ها را قبول داریم، اما نباید زحمت‌ها و تلاش‌ها نادیده گرفته شود. باید متوجه شویم که همه امکانات و سرمایه ما، پول و ریال و ارز نیست بلکه سرمایه‌های دیگری هم هست که به کمک آن‌ها در آن دوران توانستیم با کمبودها روبرو شویم. ما باید هوای این سرمایه‌‏ها را داشته باشیم. این سرمایه‌ها خارج از دست دولت است اما دولت‌ها می‌‏توانند در جذب آن‌ها موثر باشند.

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates