محمد یزدی: مشایی با پول بیحساب مردم به دنبال رئیسجمهور شدن است
آفتاب: آیتالله محمد یزدی با بیان این که وی و اعضای جامعه مدرسین آنقدر اسفندیار رحیم مشایی را «مردود» میدانند که حتی حاضر به ملاقات با وی نیستند، گفته است، وی با پول بیحساب مردم در صدد رئیسجمهور شدن است.
آیتالله محمد یزدی، نائب رئیس مجلس خبرگان رهبری در گفتو گویی با هفتهنامه «پنجره» به شدت از اسفندیار رحیممشایی، رئیس دفتر رئیسجمهوری انتقاد کرده و گفته است با رئیسجمهور شدن وی مخالفت خواهد کرد.
ساواک چگونه توانست اعضای جامعه مدرسین را شناسایی کند؟
آنها در منزل آیتالله آذری قمی اساسنامه جامعه مدرسین را پیدا کردند و در حقیقت این موضوع سبب شد همه افرادی را که نامشان در اساسنامه آمده بود، تبعید کنند که بنده نیز از جمله تبعیدیها بودم. بعد ازتبعید شرایطی پیش آمد که کلیه بیانیههایی که توسط حضرت امام بهخصوص در دوران تبعید منتشر میشد، پس از ورود به منزل ما، پخش میشد. برای این کار نیز دو راه داشتیم؛ اول اینکه از طریق تلفن توسط یکی از دوستان که رابط کل شهرها بود به دوستان اطلاعرسانی و تکثیر میشد و راه دوم این بود که بیانیهها را بهصورت شبانه به شهرهای مختلف منتقل میکردند و در واقع منشأ پخش و نشر بیانیههای امام در سراسر کشور، جامعه مدرسین بود.
جامعه مدرسین پس از پیروزی انقلاب اسلامی چه نقشی در تدوین قانون اساسی داشته است؟
یکی از کارهای مهم امام (رحمتالله علیه) این بود که پس از پیروزی انقلاب اسلامی رفتار قانونی را پیش گرفتند و اولین کاری که ایشان انجام دادند تشکیل خبرگان قانون اساسی بود که این امر توسط جامعه مدرسین صورت گرفت؛ حتی نسخه اول پیشنویس قانون اساسی را که دکتر حبیبی در خارج از کشور تهیه کرده بودند، امام (رحمتالله علیه) فرستادند برای جامعه مدرسین که یک دور این نسخه را بررسی کنند و نظر بدهند. در آن دوران، مرحوم آیتالله مشکینی دبیر بودند و با تشکیل جلسه، پیشنویس قانون اساسی را بررسی کرده و نظر دادند و البته اصلاحاتی داشتند که بعد از تشکیل مجلس خبرگان قانون اساسی انجام گرفت و در این رابطه حتی انتخاب افراد بر عهده جامعه مدرسین بود و امام آنها را امضا و تأیید میکردند.
بعد از رحلت حضرت امام (رحمتالله علیه) و انتخاب جانشین رهبری، جامعه مدرسین چه نقشی ایفا کرده است؟
براساس قانون اساسی، تعیین جانشین رهبری جزو وظایف مجلس خبرگان است که اکثر افراد این مجلس از اعضای جامعه مدرسین هستند و حتی قائم مقامی آیتالله منتظری امری بود که در حقیقت توسط بعضیها، به هر دلیلی انجام گرفت که در نهایت، امام (رحمتالله علیه) گفتند که بیخود این آقا را قائم مقام قرار دادند.
در مورد انتخاب آیتاللهخامنهای بهعنوان رهبری، ظاهرا برخی از اعضای جامعه مانند آقای آذری قمی مخالفتهایی داشتند؟
خیر، مخالفت داشتن، یک مسأله و فکر تشکیل شورای رهبری مسألهای دیگر است که بیشتر از طرف آقای هاشمی سرچشمه گرفته بود و در این رابطه، همان زمان، اکثر اعضای جامعه مدرسین مخالفت کردند. در حال حاضر هم که دوباره آقای هاشمی این مباحث را مطرح میکند، باز هم ما مخالفیم و بعدا هم مخالف خواهیم بود. به این علت که مسأله تشکیل شورای رهبری مبنای فقهی و علمی ندارد، بلکه مبنای روشنفکری دارد، چون یک مجتهد هیچوقت نمیتواند مقلد باشد و با نظر شورایی بحث کند.
بهنظر شما علت طرح چنین مبحثی از سوی آقای هاشمی، ناشی از چه مسألهای است؟
آقای هاشمی کمی کلیگراست و همین مسائل سبب میشود، بحثهایی را برای خود پیش بیاورد.
نحوه عملکرد آقای هاشمی در بعد از انتخابات ریاستجمهوری دهم چگونه بوده است؟
در جریان فتنه، سران فتنه به پشتیبانی آقای هاشمی خیلی کارها کردند و آقای هاشمی اساسا یک نوع تفکر داشته و دارد که هیچ ربطی به جامعه مدرسین ندارد. ایشان هیچ وقت عضو جامعه مدرسین نبوده و همیشه عضو جامعه روحانیت مبارز بوده و در آنجا نیز همیشه این بحثها با ایشان وجود داشته است.
علت عدم شرکت شما در اجلاسیه خبرگان سال قبل چه بود؟ آیا بهخاطر کسالت بوده است؟
بله، اما عدم حضور بنده به علت اختلاف با آقای هاشمی بود. در حقیقت شبی که صبحاش اجلاس مجلس خبرگان رهبری آغاز بهکار میکرد، طبق رسمی که از زمان آیتالله مشکینی رییس پیشین مجلس خبرگان بود، صحبتی با رییس مجلس برای تعیین محورهای سخنرانی افتتاحیه میشد. همه اعضا آن شب بودند و بنده به ایشان گفتم که جناب آقای هاشمی رسم بوده که شب قبل از شروع اجلاس، دوستان هیأترییسه، محورهای سخنرانی را از رییس پرسیده و نظر میدادهاند. آقای هاشمی یکسری مسائلی را مطرح کرد که از دید ما دست سوم و چهارم بود، بنده
” آقای مشایی اینقدر پیش ما مردود است که حاضر نیستیم با وی ملاقات کنیم. “
گفتم آقای هاشمی هیچ تعارفی نداریم این سخنان بیانش در مدرسه درست است، ولی شما باید فاصلهتان را با رهبری کم کنید، فاصله شما با رهبری زیاد است، در این شرایط اگر شما فاصلهتان را با رهبری کم کنید، بهخصوص در جلسه و قبل از نطقتان، حتما میتوانید جلسه را خوب اداره کنید و بنده با توجه به ارتباطی که با اعضا دارم و گفتو گوهای تلفنی و حضوری، پیشبینی میکنم جلسه فردا خالی از تشنج نخواهد بود؛ به این دلیل که شما با رهبری فاصله گرفتهاید و در حقیقت یک نوع برداشتهایی از این فاصله و سکوتتان شده. شما در نطق افتتاحیه، فاصلهتان را با رهبری کم کنید. بالاخره آن شب در کمیسیون سه نفرهای که بنده عضو آن بودم و این مباحث با آقای هاشمی طرح شد، به علت اینکه بنده ناراحت شدم، آخرش ایشان گفت که ادبیات فلانی را قبول ندارم و به یک شکلی مطلب را خواهم گفت که این مسألهای که شماها میگویید حل شود. بنده همان شب از سر سفره نتوانستم بلند شوم و در حقیقت دچار بیماری شدم که هنوز هم آثار آن باقی مانده. ولی خوشبختانه مقام معظم رهبری تدبیرهای بسیار خوبی داشتند و تبیین کردند که حساب ایشان از سران فتنه جداست و در نهایت این اواخر دوستان گفتند که شما حسابتان را از فرزندانتان جدا کنید، زیرا شما یک موقعیت و فرزندانتان موقعیت دیگری دارند.
بهنظر میرسد، شما هم رابطهتان با آقای هاشمی بهتر شده است؟
ما رابطهمان با آقای هاشمی همیشه خوب بوده، البته اختلاف هم داشتیم؛ در حال حاضر، هم رابطهمان خوب است و اختلاف هم داریم. در مجلس هم که ایشان رییس بود و بنده نایبرییس، همیشه با هم اختلاف داشتیم. به ایشان میگفتم این روشنفکربازیها اسمش اجتهاد نیست و آقای هاشمی میگفت مجتهدین گفتهاند، اجتهاد مبنای خاصی دارد. در مجمع تشخیص مصلحت نظام هم بهعنوان عضو شورای نگهبان شرکت میکردم. بارها با آقای هاشمی این بحثها را داشتم که آقای هاشمی شما اینجا حق ندارید که بگویید این خلاف شرع است یا خیر؛ اینجا مجمع تشخیص مصلحت نظام است و تشخیص خلاف شرع بودن یا نبودن مربوط به شورای نگهبان است و آقای هاشمی میگفت نه حالا اینجا بحث میکنیم، شاید در رأیگیری تأثیری داشته باشد که بنده میگفتم این خلاف است و اشکال شرعی دارد و شما حق ندارید این مسائل را مطرح کنید. با این اوصاف ما با هم دوست هستیم. البته نویسندهای گفته که قضیه ما با لبخند حل میشود که این مطلب صحیح نیست، زیرا قضیه ما با ایشان حل شدنی نیست، آقای هاشمی یک نوع تفکری دارد و ما هم یک تفکر دیگر، اما در عینحال ایشان یک روحانی سابقهدار، مبارز و خدوم در کشور است که ما روشش را نمیپسندیم و با خودش هم صحبت کردهایم، ولی تخریبش را هم جایز نمیدانیم.
در مقطعی که آقای خاتمی برای ریاستجمهوری کاندیدا شدند، شما از آقای ناطق حمایت کردید؛ این حمایت براساس چه تحلیلی بود؟
تحلیل لازم نداشت؛ کار ایشان را در دوره مجلس دیده بودیم و با هم معاشرت داشتیم و رفتار ایشان را دیده بودیم. در این جهت از وی حمایت کردیم.
در حال حاضر هم نسبت به آقای ناطق نوری این نظر را دارید؟
آقای ناطق امروز، غیر از آقای ناطق 5 سال پیش است، مثل آقای هاشمی که غیر از آقای هاشمی 10 سال پیش است.
چه تفاوتی دارند؟
مگر میشود شما همان فرد چند سال پیش باشید، مسلما فکرتان خیلی فرق کرده است.
در حال حاضر افکار و عملکرد ناطق نوری را تأیید میکنید؟
الان روش آقای ناطق نوری را تأیید نمیکنم.
علت این موضوع چیست؟
زیرا بدون علت از دوستانش کنارهگیری کرده، بهخاطر یکسری مسائلی که جزیی است. در نظام سیاسی و زندگی نباید به جزییات به این اندازه توجه کرد و آن جمله معروف که میگویند فروعات را با اصول از هم جدا کنید، بیشتر به همین مسأله تأکید دارد و آنها که در متن جریان هستند، متوجه میشوند که معنای اصول و فروعات با هم چیست.
یک بخش از دوران ریاست شما بر قوه قضاییه همزمان بود با دوران ریاستجمهوری آقای خاتمی. از نظر شما بهعنوان رییس یکی از قوا، دولت آقای خاتمی در آن زمان دارای چه نقاط قوت و ضعفی بود؟
همین دعوایی که در حال حاضر با ایشان داریم، آن زمان هم بود و اساسا به این علت بود که مقدسترین چیزها در دوران آقای خاتمی زیر سئوال رفت. ما هم در حد خودمان با هر کس که میبایست برخورد کنیم از نظر قضایی برخورد داشتیم.
برخورد قضایی در زمان دولت آقای هاشمی هم صورت میگرفت؟
چه در دولت آقای هاشمی، چه در دولت آقای خاتمی و چه در دولت آقای احمدینژاد، آن چیزی که عقیدمان از نظر مبانی اسلامی بوده، عمل میکنیم. مثلا در دوران آقای هاشمی، ایشان طرفدار آقای کرباسچی بود و ما هم سخت مخالف این قضیه بودیم و در مرحله بحث به نقطه حساسی رسید و ایشان آنرا در محضر رهبری طرح کرد و ما هم در محضر رهبری گفتیم که به نظر ما رهبری نباید در این مسأله وارد شود، زیرا در دنیا رییسجمهوری را محاکمه میکنند، آب از آب تکان نمیخورد، اما آقای هاشمی میگوید اگر شهردار را محاکمه کنید،
” اگر آقای مشایی بهعنوان رییسجمهوری مطرح شود، اولین تشکلی که رسما و صریحا مخالفت خواهد کرد، جامعه مدرسین است و اگر بنده در قید حیات باشم، قطعا با این موضوع مخالفت خواهم کرد و به هر قیمتی که باشد موافقت نخواهیم کرد که آقای مشایی رییسجمهوری مملکت شود، ولی در حال حاضر ایشان در خیلی استانها کارهایی را شروع کرده و با پول بیحساب مردم که خیلیها از آن اطلاع دارند و در جریان هستند، درصدد رییسجمهوری شدن است. “
کشور به هم میریزد؛ نخیر، کشور به هم نمیریزد، زیرا ما برخلاف نظر آقای هاشمی شهردار را محاکمه کردیم و اتفاقی هم نیفتاد.
در آن دوران رابطه با نمایندگان مجلس ششم به چه صورت بود؟
در خاطرم هست که هیأترییسه مجلس یک مهمانی معروفی برای افراد مؤثر کشور، از جمله اعضای شورای نگهبان برگزار کردند. در آن مهمانی که رییسش آقای بهزاد نبوی بود، این موضوع را دنبال میکردند که بهنحوی حاکمیت را در خصوص کارهایی که انجام میدهند، اقناع کنند. در این مراسم مرحوم زوارهای هم همراه بنده بود، آقای بهزاد نبوی میخواست مراسم را با تشریفات فراوان برگزار کند که بنده همانجا به تشریفات اعتراض کردم و قبل از اینکه سفره بر چیده شود، از سر سفره عقب نشستم و گفتم تشریفات را کنار بگذارید و بحث را شروع کنید. بحث را شروع کردند و ما مخالفت صریح با پیشنهادهای آنها کردیم و از خاطرم نمیرود، وقتی میخواستیم از آن جلسه خارج شویم، آقای بهزاد نبوی به بنده گفت بالاخره شما بنده را اذیت کردید و نگذاشتید کار خود را انجام دهم و بنده نیز گفتم: ما اذیت نکردیم، کار شرعی و وظیفه خود را انجام دادیم. از بیان این خاطره میخواهم این موضوع را تأکید کنم که اینطور نیست که اگر اعضای جامعه مدرسین در جایی تشخیص دهند که مسیر نادرست است، چه در دولت و چه در خارج آن، نصیحت و موعظه میکنند.
در دوران آقای احمدینژاد چه نصایحی به ایشان داشتهاید؟
در حال حاضر جامعه مدرسین موثرترین عامل در جهت ریاستجمهوری احمدینژاد بوده و حمایت زیادی از ایشان کرده است، ولی در عینحال روی برخی از کارهای او دست گذاشته و میگوید که خلاف است؛ مثلا اظهارات آقای مشایی و پولهایی را که آقای مشایی دارد خرج میکند، بارها اعضای جامعه مدرسین ایراد گرفتهاند.
آیا تذکرات اعضای جامعه مدرسین تأثیری هم داشته است؟
بله، تأثیر داشته؛ زیرا خودش را کنترل کرده است، اگر تأثیر هم نداشته، اشکالی ندارد؛ ما انجام وظیفه کردهایم. در دوران آقای خاتمی روی ایشان نصیحتهای ما تأثیر نداشت، ولی ما آن را بیان میکردیم.
بعضا اخباری منتشر میشود که آقای مشایی نزد علما میرود تا مواضع و افکار خود را طرح کند. آیا در این رابطه، برای دیدار، درخواستی از طرف آقای مشایی شده است؟
خود آقای احمدینژاد، به بنده و آقای جنتی پیشنهاد کردند که شما که اینقدر از آقای مشایی انتقاد میکنید، بگذارید یک جلسه بیاید پیش شما، آقای جنتی در همان جلسه بلافاصله در حضور آقای احمدینژاد گفتند که یعنی ما هم این بدنامی را پیدا کنیم که با آقای مشایی ملاقات کردهایم؟
درخواست ملاقات آقای مشایی با شما بود یا اینکه قصد دیدار با تمامی اعضای جامعه مدرسین را داشت؟
ما اصلا آقای مشایی را قبول نداریم که درخواست ملاقات بکند و در این جهت آقای احمدینژاد درخواست کردهاند که بگذارید آقای مشایی بیاید و حرفهایش را شما بشنوید و آقای جنتی همانجا گفت: یعنی به ما تهمت ملاقات با فلانی بخورد؟ آقای مشایی اینقدر پیش ما مردود است که حاضر نیستیم با وی ملاقات کنیم و در این جهت، خودش برای ملاقات درخواستی نداشته. معلوم است که خود وی نیز میفهمد؛ بالاخره یک آدمی است که خود را رییس و همهکاره دفتر احمدینژاد میداند. البته مشایی آدمی است که از پول و موقعیت استفاده میکند و بر این تصور است که با این کارها میتواند رییسجمهوری آینده شود؛ بنده همینجا به شما میگویم، در آینده اگر آقای مشایی بهعنوان رییسجمهوری مطرح شود، اولین تشکلی که رسما و صریحا مخالفت خواهد کرد، جامعه مدرسین است و اگر بنده در قید حیات باشم، قطعا با این موضوع مخالفت خواهم کرد و به هر قیمتی که باشد موافقت نخواهیم کرد که آقای مشایی رییسجمهوری مملکت شود، ولی در حال حاضر ایشان در خیلی استانها کارهایی را شروع کرده و با پول بیحساب مردم که خیلیها از آن اطلاع دارند و در جریان هستند، درصدد رییسجمهوری شدن است.
بعضا در برخی خبرها مشاهده میشود که بعضی گروههای سیاسی به دنبال مرجعسازی برای خودشان هستند. آیا جامعه مدرسین در این زمینه نمیخواهد ورود پیدا کند؟
جامعه مدرسین خوشبختانه در زمینه مرجعیت، مبانی شرعی را کاملا رعایت کرده، میکند و خواهد کرد و در این رابطه جاهایی که باید جلوگیری کند، به این معنا که عدم صلاحیت شرعی برایش محرز شود، عمل کرده و خواهد کرد و در جاهایی که از لحاظ شرعی محدودیتی داشته نیز تأیید کرده است.
در زمینه مرجعیت آقای منتظری، چه اتفاقاتی در جامعه مدرسین رخ داد؟
بعد از فوت مرحوم آیتالله گلپایگانی و آیتالله اراکی شرایط اجتماعی ایجاب میکرد که تعدادی از علما را معرفی کنیم و در این راستا، جامعه مدرسین تعدادی را بهعنوان مرجع معرفی کرده که اتفاقا بنده در خاطر دارم که در آن زمان آقای فاضل، دبیر جامع مدرسین بودند و بارها به بنده میگفتند که یکی مثبت و یکی منفی، والا بنده نمیگذارم این جلسه به نتیجه برسد، چندین جلسه هم طول کشید و در این جهت، مثبت مقام معظم رهبری و منفی آقای منتظری بودند و مقام معظم رهبری، کمتر از اینهایی که شما میخواهید آنها را معرفی کنید نیستند و آقای منتظری هم حق مرجعیت ندارد و نمیتواند مرجع باشد.
اعلام نظرات جامعه مدرسین درخصوص مراجع از لحاظ شرعی بوده یا سیاسی؟
نظرات جامعه مدرسین از لحاظ شرعی اعلام شده و اصلا بحث سیاسی در این خصوص مطرح نبوده است. بنده در سن 80 سالگی هستم و جهنم را برای چه با نظر سیاسی بخواهم انتخاب کنم. این مباحث را که مطرح میشود، وظیفه شرعی خود میدانم و خوشبختانه کسانیکه در روزهای اول با بنده مخالفت میکردند که چرا مرجعیت مقام معظم رهبری را مطرح کردهاید، خیلی طول نکشید که همانها با بنده در این جهت موافقت کرده و خودشان آمدند و به ما اعلام کردند؛ چون مرجعیت و موقعیت ایشان محرز و درست است.
شما چگونه به این نتیجه رسیدید و مرجعیت رهبری را از ابتدا اعلام کردید؟
بنده بهخاطر اینکه از نزدیک در دوران ریاست قوه قضاییه و بازنگری قانون اساسی با ایشان رابطه داشتم، بر این موضوع واقف بودم؛ زیرا در جریان بازنگری قانون اساسی، آقای خامنهای رییس بودند و آقای هاشمی نایبرییس و بنده در آن زمان منشی بودم و شرایط کسالت حضرت امام سبب میشد که گاهی جلسه را فقط بنده اداره کنم، یعنی هر دو بزرگوار میرفتند جماران به ملاقات حضرت امام و در آن برهه آشنایی آقای خامنهای با مبانی فقهی و علمی برای بنده محرز شد و در زمانی که مسئول قوه قضاییه شدم نیز وقتی فروعات را نزد ایشان مطرح میکردند، میدیدم که ایشان خیلی قویتر از خیلی آقایان وارد بحث میشوند.
پیام برای این مطلب مسدود شده.