خطای تیترگذاری من و خطاهای روزمره و عذرخواهی از خوانندگان و کامنتها و غیره!
خودنویس: نیک آهنگ کوثر: دیروز که داشتم کارتون سوپرمن را میکشیدم، اینقدر با رفقایم سراین موضوع خندیدم که موقع تیتر گذاشتن یادم رفت تیتر را کامل بگذارم. همین مساله سو تفاهم را زیاد کرد. چطور ممکن است خودم خبر رفتن کروبی به نزد موسوی را منتشر کرده باشم و بعد کارتون را وارونه گذاشته باشم؟ این دیگر یک شوخی بزرگ است. اما همین خطا باعث شد که لینک بالاترین با همان عنوان اولیه منتشر و داغ شود. نکتهای بامزهتر اینجاست که مدتی روی کاراکتر سوپرمن سبز کار کرده بودم و فقط منتظر زمان انتشار اولین داستانش بودم. هنوز برای کروبی نتوانستهام کاراکتری درست کنم که احتمالا زمان میبرد! اما یکی از دوستان نوشته بود که باید از خوانندگان عذر بخواهم. چرا که نه؟ حتما بابت خطای از خوانندگان عزیز عذر میخواهم. کمترین کاری است که باید کرد. اگر از خاتمی بابت ۸ سال از بین بردن بهترین فرصتهای این مملکت برای بهتر شدن اوضاع و مسوولیت خواستن از مسوولان میخواهیم که عذرخواهی کند و جبران، پس چرا بابت یک خطای سردبیری نباید عذربخواهم! البته نسبت خطا و همچنین مسوولیت یک کمی متفاوت است…اگر از میرحسین موسوی و مهدی کروبی میخواهیم بابت همراهیشان با کارهای منفی و ناقض حقوق بشر «امام راحل» و سکوت و انحراف افکار عمومی در برابر جنایتهای دهه ۶۰ و خاموش ماندن در قبال کارهای سید احمد خمینی که یکی از بزرگترین متحدان و حامیان ایشان بود از مردم عذر بخواهند، چرا این بنده کمترین نباید بابت خطای خودم عذر بخواهم؟ شرط انصاف این است که اگر متوجه خطایی شدم، عذر بخواهم. و بخواهیم، منتهی شانس و بخت من اینجاست که مجبور نیستم به خاطر ارادت به فردی دیگر، گناهش را بشویم، گناهی که به گفته زهرا رهنورد، با آب زمزم و کوثر هم قابل پاک شدن نیست.
به تازگی یکی از نویسندگان محترم ایرادی گرفت به عذرخواهی من از ابراهیم نبوی، بابت مطلبی که عکسی نامربوط که سعی میکرد نبوی را به لاجوردی معروف بچسباند. ماجرا بسیار ساده است. ابراهیم نبوی در آن عکس نبود، مطلب هدفش چیزی جز تخریب نبوی نبود و من هم از انتشارش بیاطلاع بودم، چون دبیر مربوطه بدون شناخت دقیق نبوی و سابقه آن عکس (که پیش از این هم در جایی دیگر منتشر شده بود و نبوی حضورش در آن را تکذیب کرده بود) اقدام به تایید مطلب کرده بود. کمترین وظیفه من تذکر به دبیر منتشر کننده مطلب و عذرخواهی از نبوی بود. مساله جذابتر این بود که فکر میکردند دوستی سابق من و نبوی عامل عذرخواهی بوده است.
در یکی از بخشهای «اخلاق رسانه» میخوانید که اگر متوجه شوید مطلبی را به اشتباه منتشر کردهاید، و یا خطایی را به لحاظ رسانهای مرتکب شدهاید، وظیفهتان عذرخواهی است. مثلا اگر مطمئن شوید که نامه فرضی رئیس قوه قضائیه به رهبری نظام دروغ بوده، باید بابت انتشارش عذر بخواهید، حتی اگر خودتان عامدا چنین نامهای را برای جریانسازی منتشر کرده باشید.
یا اگر اطلاعات غیر مستند و به گفته آشنایان آیت الله خامنهای که منتقدش هم هستند، در باره ثروت و روابط مالی ایشان منتشر کنید، که بعدا هم معلوم شود بخش عمدهاش را رقیب سیاسی او برای فشار و چانهزنی به شکلی جعلی در اختیار افرادی در خارج از کشور داده باشد، باید توضیح دهید که منبع این خبر دروغین کیست و انگیزهاش چه بوده، که امیدوارم حامی مالیتان نبوده باشد، وگرنه…
اما آیا دیگر رسانهها این مساله را رعایت میکنند؟ به عنوان مثال در باره تجربه خودم با رسانهای به بزرگی بیبیسی، وقتی تحلیلگر برنامه صفحه دوم ماجرای حذف کارتون «بیانیه شماره ۳۰۰ میرحسین موسوی» را با وجود دانستن واقعیت ماجرا جور دیگری جلوه داد و بابت این خطا، با مدیر بیبیسی تماس گرفتم تا واقعیت را از رسانهشان منتشر کنند، فکر میکنید واکنش دوستان چه بود؟ حتما روزی در این باب با صادق صبا گفتگو خواهم کرد. ترجیح میدهم روزی باشد که دیگر مسوولیتی در بیبیسی نداشته باشد. گمانم او میتوانست در وبلاگ سردبیران بیبیسی بنویسد که احیانا آشنایی دیرینه با دوستانش مانع بیان همه واقعیت شده بود. حتما میدانست که تماس من با او چه واکنشهایی را در نقاط دیگر لندن ایجاد کرده بود. اما طبیعتا چنین اتفاقی نیافتاد…
تجربه دیگری هم از بیبیسی دارم که بعد از گرفتن پاسخ از مدیرانش کاملش را یا خواهم کشید یا نوشت.
اما باید این فرهنگ عذرخواهی کردن را جا انداخت. بدون عذرخواهی نمیتوانیم گفتگو کنیم! مگر میخواهیم روح یکدیگر را از کالبد دیگری بزداییم؟ میخواهیم تا ابد دشمن بمانیم؟
بدون تردید هر روز اشتباه میکنیم. یکی از اعضای سابق یک سایت «سبز» (اسمش را نپرسید!) سه روز پیش به من گفت که خبری را به نقل از خودنویس نقل کرده بود. سردبیر سایت سریعا حذفش کرد و گفت تحت هیچ عنوان از سایت «نیک آهنگ» خبری نگذارید. جالب اینکه دوستانی که هنوز طرفدار ولایت فقیه هستند نمیدانند که ساختار مشارکتی خودنویس باعث میشود که سایت به هیچکس متعلق نباشد. سایتی است متعلق به اعضا…
ما هم طبیعتا خطاهایی مرتکب میشویم که ناشی از سرعت بالای کار است. حق با شماست اگر بر ما خرده بگیرید. شما ناظرانی هستید که از نظارتتان استقبال میکنیم. اگر خطایی مرتکب بشویم و ثابت کنید که خطا بوده، حتما عذرخواهی میکنیم. چرا که نه؟
کامنتها، کامنتها، کامنتها
به زودی برنامه بهتری برای سالمتر شدن بحثها در کامنتها اجرا خواهیم کرد. یکی از پیشنهادهای سایتهای سابقهدارتر این بود که کامنتگذاران باید عضو شوند. خودنویس الان بیش از ۳۰۰۰ عضو دارد. عضویت باعث میشود که کسانی که میخواهند با استفاده از کامنت، بدون توجه به محتوای مقالهای، به نویسنده یا طرفداران نویسنده اهانت یا به او حملهای شخصی کنند، مجبور شوند با هویت مشخصی وارد ماجرا شوند و اگر قوانین وضعی که به زودی منتشر میشود را نقض کنند، دیگر امکان کامنت گذاشتن را نخواهند داشت. این کار باعث میشود که دیگر از شر کدهای امنیتی که گاهی ظاهر هم نمیشوند راحت شویم. این طوری، شرمنده نویسندگان و کامنتگذاران محترم نخواهیم شد.
گرچه در طول دو ماه اخیر کامنتها سالمتر از پیش هستند، اما حملات شخصی گاه بیش از حد انتظار بوده است. در ضمن، مستند کردن کامنت با تبلیغ برای سایتهای دیگر فرق میکند.
سرتان سلامت و دلتان شاد
سردبیر
پیام برای این مطلب مسدود شده.