04.11.2010

هنوز می خواهند اکتبرسورپرایز را بپوشانند. اما «اکتبر سورپرایز» از آنها دست بردار نیست

انقلاب اسلامی: متنی که در اختیار خواننده قرار می گیرد، نکات عمده نوشته جدید روبرت پاری، به تاریخ ۶ اوت ۲۰۱۰ است:

• یکی از مدافعان ریگان و بوش، اخیراً مدعی شده است که «تاریخ ها و شاهدان عینی که دیده های خود را گفته اند و تلفن شمارها و کارتهای بانکی نشان می دهند که، در آن تاریخ ها که ادعا می شود در مادرید و پاریس، با فرستاده های خمینی دیدار گردیده، رئیس ستاد تبلیغات ریگان، ویلیام کیسی در امریکا بوده است. »

اما این ادعای مدافع راست نیست. آنچه حقیقت دارد اینست که یک رشته دلیل تراشیده اند تا مگر حقیقت را وارونه کنند. این کار را اول بار نیوریپالیک و نیوزویک کردند:

در اواخر ۱۹۹۱، در همان هفته، این دو مجله دلیلی تراشیدند حاکی از این که در اواخر ﮊوئیه ۱۹۸۰، کیسی در مادرید نبوده است تا با یک روحانی ایرانی دیدار کند. هر دو مجله مدعی شدند که در آن روز، از صبح، کیسی در لندن بوده است.

هر دو مجله، مدعی شدند که اکتبر سورپرایز بر اساس «تئوری توطئه» ساخته شده است. برای ثابت کردن ادعای خود، راست ها را به دروغها بدل کردند و انتشار دادند. حقیقت اینست که صبح آن روز، کیسی در لندن نبود. حقیقت اینست که…

دروغهای این دو مجله آنقدر فاحش بودند که هیأت تحقیق، با آنکه بنا بر این داشت که جمهوریخواه ها را مبری کند، ناگزیر دلیل هائی را که این دو مجله تراشیده بودند را، رد کرد.

• مسئله اینست که مدرک مسلم، از رسیدها و یادداشتهای آن ایام، نشان می دهند که کسی در اولین تعطیلات آخر هفته ماه ﮊوئیه درBohemian Grove بوده است و نه در آخرین

تعطیلات آخر هفته این ماه.

تلفن شماری که هیأت تحقیق مدرک تلقی کرده است حاکی است که ریچارد آلن، مشاور ریگان در سیاست خارجی، در اولین تعطیلات آخر هفته ماه اوت، به خانه کیسی تلفن کرده است. هیأت مدعی است که تلفن کردن به خانه کیسی یعنی این که در آن تاریخ، کیسی در خانه خود بوده است. حال آنکه آلن شهادت داده است با کیسی صحبت نکرده است.

و چون هیأت تحقیق برنامه پروازی را یافت حاکی از این که از سانفرانسیسکو به لندن، پرواز وجود دارد. همین کافی شد برای این که

نتیجه بگیرد که کیسی از سانفرانسیسکو، به لندن رفته و در کنفرانس تاریخ شرکت کرده است. البته هیچ دلیلی بر حضور کیسی در هواپیما نیست و آن هیأت نیز لازم ندید دلیلی برای رفتن کیسی با هواپیما در آن تاریخ بیابد.

• این دو افراط در دلیل سازی، سبب شد که مروین دیمالی، عضو هیأت تحقیق، بپرسد: صرف گرفتن شماره تلفن خانه کیسی را چگونه می توان دلیل حضور او در خانه اش، دانست؟ و یا پرواز هواپیما از سانفرانسیسکو به لندن چرا دلیل براینست که کیسی مسافر آن هواپیما بوده و به لندن می رفته است؟

وقتی او، در اوائل ﮊانویه ۱۹۹۳، مروین دیمالی اعتراض کرد، لی هامیلتون، رئیس آن هیأت، به او اخطار کرد هرگاه مخالفت خود را پس نگیرد، بر او سخت خواهد گرفت. روز بعد، هامیلتون که رئیس کمیسیون امور بین المللی مجلس نمایندگان بود، دفتر زیر کمییسیون امور افریقا را که تحت اداره دیمالی بود تعطیل کرد. او برای این که اعضای دفتر بیکار نشوند، پذیرفت مخالفت خود را پس بگیرد. با وجود این، زیر بار امضای نتیجه گیری هیأت تحقیق نرفت.

• پس از آنکه گزارش دلخواه تهیه شد، در ۱۳ ﮊانویه ۱۹۹۳، هامیلتون و معاون او، هانری هاید، از حزب جمهوریخواه، کنفرانس مشترکی تشکیل دادند و نسخه های گزارش را میان خبرنگاران توزیع کردند. البته به خبرنگاران فرصت آن داده نشد که گزارش را بخوانند و از این دو پرسش کنند. آنها بعد از کنفرانس می توانستند گزارش را بخوانند. تاکتیکشان کار ساز شد. زیر بعد از کنفرانس، شمار کمی از خبرنگاران آن گزارش را خواندند و از آنها، کسی که گزارش را بطور کامل بخواند و آن را نقد کند، اظهار وجود نکرد.

۱۰ روز بعد از آن، هاید گفت: دیگر کسی نمی تواند در باره بی گناهی ریگان و بوش تردید کند. او دیرتر او نوشت: گزارش ضعفها دارد: گذرنامه مورخ ۱۹۸۰ کیسی ناپدید شده است و صفحه هائی از یادداشتهای او که کلید رمز ماجرا بودند، ناپدید شده اند.

هاید نوشت: رئیس دستگاه جاسوسی فرانسه، آلسکاندر دومارانش، به نویسنده زندگی نامه خود گفته بود که کیسی بر سر گروگانهای امریکائی، در پاریس، در اکتبر ۱۹۸۰، با ایرانیها، معامله کرده است. چندین مقام اطلاعاتی فرانسه قول او را تصدیق کردند.

با اینهمه، هاید اصرار ورزید که دو دلیل ثابت می کنند که اکتبر سورپرایز روی نداده است. یکی این که کیسی در آن تاریخها در مادرید و پاریس نبوده است و دیگری اینکه شاهدان مظنون هستند: ما می توانیم، با اطمینان،محلهائی را که کیسی در آنها بوده اند، معین کنیم. در آن تاریخ، اواخر ﮊوئیه ۱۹۸۰، که گفته می شود او با ایرانیها، بر سر به تأخیر انداختن آزادی گروگانها، معامله می کرده است، او در کالیفرنیا و نه در اسپانیا بوده است.

در آن تاریخ، سیروس هاشمی در مادرید بوده و در گفتگوهای کیسی با طرف ایران، حضور داشته است، صحیح نیست. زیرا او در کنکتی کوت بوده است.

سیروس هاشمی با سیا رابطه داشت. او با ملاهای رادیکال ایران نیز رابطه داشت و بانک فاسد اعتبار و بازرگانی بین المللی (این همان بانک است که در دوران جنگ، رﮊیم از طریق آن، خریدهای اسلحه و دیگر خریدها را انجام می داد و پولها از طریق این بانک گم می شدند و سر از حسابهای مقامات رﮊیم ملاتاریا در می آورند. زیادت فساد سبب انحلال آن شد).

هاید در مقام رد شهادت تحت قسم جمشید هاشمی، برادر بزرگ سیروس هاشمی بود . او شهادت داده بود که برادرش، سیروس در گفتگوهای کیسی با مهدی کروبی، در مادرید، حضور داشته است.

دلیل قطعی دوم هاید این بود که در شنودهای ضبط شده توسط اف بی آی، سیروس هاشمی، در گفتگوهای تلفنی، در ۵ ماه آخر سال ۱۹۸۰ و اوائل سال ۱۹۸۱، در ایامی که او مظنون معامله با ایران بود، کلمه ای گویای ارتباط او و یا جمشید هاشمی با کیسی نبود. در نوارها، جمله ای حاکی از این که کیسی و یا کس دیگری از اعضای ستاد تبلیغات ریگان – بوش با کسانی که از دولت ایران نمایندگی کرده باشند، ضبط نیست.

• او هر دو دلیل محکم هاید،را بی پایه می داند:

۱ – مدارک دال بر حضور کیسی در امریکا، در آن تاریخ ، ساختگی هستند. در حقیقت، مدرک موجود می گوید کیسی در اولین تعطیلات آخر هفته ماه ﮊوئیه در Bohemian Grove بوده است. کمیته تحقیق، اولین را آخرین تعطیلات هفته ماه ﮊوئیه کرده است تا برای حضور کیسی در کالیفرنیا، دلیل بسازد.

۲ – اما دلیل حضور سیروس هاشمی در کنکتی کوت، دو تلفن یک دقیقه ای است. یکی از یک وکیل دادگستری به خانه هاشمی و دیگری تلفنی از آن خانه به این وکیل. هیچ مدرکی وجود ندارد که معلوم کند هاشمی مخاطب تلفن اول بوده و یا تلفن دوم را او کرده است. به احتمال قوی در تلفن اولی وکیل مدافع پرسیده است هاشمی چه وقت در خانه خواهد بود و تلفن دوم پاسخ به پرسش او بوده است.

• هاید، در این ادعا که نوارهای ضبط صوت، دلیلی بر دست اندرکاری سیروس هاشمی وجود ندارد، نیز برخطا است. زیرا این نوارها، تا سال ۱۹۹۳، زمان انتشار گزارش کمیته در باره اکتبر سورپرایز سری بوده اند و کمیته نمی توانسته است بداند که در نوارها، سخنی از ارتباط هاشمی با کیسی بمیان بوده است یا خیر.

با وجود این، در اواخر ۱۹۹۴ که من (روبرت پاری) به مدارک بایگانی شده کمیته دسترسی یافتم، خلاصه گزارش طبقه بندی شده افی بی آی را بدست آوردم. بنا بر این خلاصه، نوارهای ضبط صوت حاکی از ارتباط تنگاتنگ سیروس هاشمی با جمهوری خواه در مورد خرید اسلحه برای ایران، در اواخر سال ۱۹۸۰ و نیز شراکت مالی با جون شاهین، تاجر و دوست نزدیک کیسی بوده اند.

باز برخلاف ادعای هاید، مبنی بر این که کمتر نشانه ای از تماس کیسی با سیروس هاشمی بدست نیامد، مدارک حاکی از آنند که این دو سالها با یکدیگر «دوست نزدیک» بوده اند. گزارش سیا حاکی از اینست که کیسی سیروس هاشمی را بکار انجام معامله حساس در ۱۹۷۹ گرفته است.

افزون بر این، خلاصه گزارش سری اف بی آی حاکی از اینست که سیروس هاشمی مبلغ ۳ میلیون دلار،توسط وکیل مدافعی در هوستون دریافت کرده است. وکیل مذکور گفته است مدتهای مدید شریک جورج بوش بوده است. هارل تیلمن، وکیل هوستونی، در مصاحبه ای، به من گفت: در ۱۹۸۰، وی مشاور حقوقی دولت جمهوری اسلامی ایران نیز بوده است.

بعد از انتخاب ریگان به ریاست جمهوری، در ۴ نوامبر ۱۹۸۰، تیلمن به سیروس هاشمی وعده داد که «آدمهای بوش»، در مورد یکی از معالات او، که اساسی است، به او کمک خواهند کرد. شنودهای ضبط شده اف بی آی حاکی از آنند که که سیروس هاشمی از طریق بانک فاسد اعتبار و بازگانی بین المللی، وجه را دریافت کرده است.

• هاید همچنان اصرار ورزیده است که کمیته تحقیق وقوع معامله در ۱۹ کتبر ۱۹۸۰، (میان فرستاده های خمینی با کیسی و همراهانش ) در پاریس، را ثابت شده، ندانست. حال آنکه دومارانژ، رئیس سازمان جاسوسی و شهود دیگر وقوع آن را ثابت می دانستند.

کمیته تحقیق برای اینکه مدعی شود وقوع معامله ثابت شده نیست، خاطره مردد لاری، برادر زاده کیسی، را دست آویز کرد. او گفته است پدرش، در ۱۹ اکتبر ۱۹۸۰، به برادر خود، یعنی بیل کیسی، تلفن کرده است و او را در محل ستاد انتخاباتی ریگان، در آرلینگتون، واقع در ویرجینیا، یافته است. کمیته قول لاری را معتبر و دلیل عدم حضور کیسی در ۱۹ اکتبر ۱۹۸۰، در پاریس شناخته است. اما قول او، هر صفتی می تواند داشته باشد جز معتبر. در حقیقت، در ۱۹۹۱، یک سال پیش از آنکه با پرسشگران کمیته سخن بگوید، من با او مصاحبه کردم. این مصاحبه را از سوی «Frontline» انجام دادم. او در باره گذران عموی خود در آن روز، سخنی یکسره متفاوت گفت. لاری کیسی اصرار ورزید که خوب بیاد دارد که والدین او با بیل کیسی در Jokey Club ، در ۱۵ اکتبر، شام صرف کردند.

باوجود این، در ۱۹۹۲، لاری کیسی در کمیته تحقیق، شهادت داد و «تلفن پدرش به بیل کیسی» را ساخت و کمیته آن را مدرک تلقی کرد. حال این که او در مصاحبه با «Frontline» کلمه ای از این تلفن نگفته بود. من کمیته تحقیق را از تناقض گوئی جدی لاری کیسی آگاه کردم. باوجود این، کمیته قول او را مدرک شناخت.

• هامیلتون و هاید، رئیس و معاون کمیته تحقیق، یکی از مهمترین فصلهای تاریخ اخیر امریکا، راست ننوشتند. این قلب تاریخ عمدی بخاطر مقام و موقعیت و حفظ اعتبار کسانی بعمل آمد که معامله اکتبر سورپرایز را انجام دادند.

برای مثال، هامیلتون بخاطر این که معامله کثیف و بسا خیانت ریگان و بوش را پوشاند، از سوی داوید Broder سرمقاله نویس واشنگتن پست، عنوان Kudo (کارآگاهی که گره از هر مشکل باز می کند) را گرفت. عنوان عاقل مرد که یافت او را یکی از دو رئیس کمیته رسیدگی به رسیدگی به ترورهای ۱۱ سپتامبر و جنگ عراق گرداند.

و هاید، پیش از آنکه در سال ۲۰۰۷، بمیرد، مفتخر به دریافت نشان آزادی از سوی رئیس جمهوری (جورج بوش پسر) که مهمترین نشان غیر نظامی است، شد.

در واشنگتن امروز، هیچ شگفت انگیز نیست اگر عقلانیت و یا «احترام» یافتن و «افتخار» جستن به قیام بر یافتن و بیان حقیقت نیست. حقیقت اینست که رفتار غیر عقلانی و دروغ گوئی است که مقام و موقع می آورد.

انقلاب اسلامی: خط کشی ها زیر جمله ها از ما است و

«اکتبر سورپرایز» به وجدان همگانی امریکائیان درآمده است. نه تنها هر بار که انتخابات ریاست جمهوری می شود، گمانه زنی ها در باره «اکتبر سورپرایزی» که این یا آن نامزد بر ضد رقیب خود تدارک دیده است، رواج می گیرند، بلکه بحران اقتصادی که امریکا و جهان را در خود فروبرده است، «اکتبر سورپرایز» نام نهاده اند. چرا که مسئولان حکومتها و نیز نمایندگان مجلس ها، برغم هشدار گروهی از اقتصاددانان، در باره آن سکوت کردند و بحران مردم جهان را غافلگیر کرد.

و در امریکا کسانی هستند که رویداد اکتبر سورپرایز را پی می گیرند. نه هم به این دلیل که تاریخ می باید همان سان نوشته شود که جریان یافته است، بلکه نیک می دانند حق با داریوش بود که نیایش می کرد خداوند ایران را از شری حفظ کند که دروغ است. زیرا دروغ زبان رسمی قدرت است و رواج آنها بمعنای حاکمیت قدرت فساد گستر و انحطاط آور بر زندگی یک جامعه است.

در ایران، تحقیق در باره اکتبر سورپرایز البته ممنوع است. شهیدانی چون سید حسین نواب و صدرالحافظی، به این دلیل که در باره روابط پنهانی سران حزب جمهوری اسلامی با امریکا، زیاد می دانستند، اعدام شدند. با وجود این، نزدیک به ۲۹ سال بعد، «سردار» مشفق، معاون واواک، گفت گروگانگیری ساخت امریکا بود. اسناد در اختیارند حاکی از این که محمد موسوی خوئینی ها عامل امریکا و مأمور اجرای طرح گروگانگیری بوده است. اما او را بخاطر اینکه گروگانگیری، همان کار را که خمینی «انقلاب دوم» خوانده بود، طرح امریکائی دانست، دستگیر و محاکمه نکردند. البته کسی هم پی گیر ادعای او، نشد. قوه قضائیه نیز پرونده ای نگشود. باآنکه امری است که با وقوع آن، ایران گرفتار محاصره اقتصادی و کودتای نوﮊه و جنگ افروزی در کردستان و جنگ ۸ ساله و کودتای خرداد ۶۰ و استقرار تبهکارترین استبدادها گشت. واواک و سپاه ستون پایه های رﮊیمی هستند که فرآورده گروگانگیری «مید این یو اس آ» (بنا بر قول سردار مشفق و نیز تحقیق ها در امریکا ) است:

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates