گفتگوی اختصاصی خودنویس با شاکی مهدی هاشمی در کانادا (۱)
خودنویس: امروز یکی از نمایندههای مجلس به تشکیل پرونده علیه مهدی هاشمی از سالهای ۱۳۷۲-۷۳ اشاره کرد. در سالهای ۷۲-۷۳، اما، دکتر هوشنگ بوذری که میگوید با دخالت مهدی هاشمی بازداشت و شکنجه شده بود، در دوران بازجویی با سوالهایی در باره فرزند رئیس جمهوری وقت از سوی حسین طائب روبرو میشود. بوذری که شهروند کانادا است از مهدی هاشمی، شکنجه، قراردادهای نفتی و اسناد محرمانه میگوید.
امروز، ستار هدایتخواه، نماینده مردم دنا و بویراحمد مجلس شورای اسلامی به خبرگزاری فارس گفت: «سابقه پرونده وي به يكي دو سال اخير برنميگردد و تا جايي كه بنده خبر دارم سابقه پرونده مهدي هاشمي به حدود ۱۸ سال گذشته بازميگردد. از همان زمان يعني از حدود سالهاي ۷۲ و ۷۳ پرونده مهدي هاشمي در وزارت اطلاعات تشكيل شد مبني بر ارتباط وي با بيگانگان، كه اسناد و مداركي نيز در اين زمينه وجود دارد.»
بر اساس تحقیقات خودنویس، سابقه تحقیق در باره مهدی هاشمی به زمان بازداشت دکتر هوشنگ بوذری در سالهای ۷۲ و ۷۳ باز میگردد که در اواسط دوران بازداشت و بازجویی، حسین طائب (میثم) سوالهایی را در مورد مهدی هاشمی و روابط مالی و بعضا «غیر اخلاقی» فرزند رئیس جمهوری وقت را از هوشنگ بوذری میپرسد.
مهدی هاشمی سال گذشته به خبرنگار خودنویس گفته بود که حسین طائب از سالهای ابتدایی رهبری آیتالله خامنهای از طرف مجتبی خامنهای مامور «پروندهسازی» علیه او بوده است.
اما خبرسازترین عضو خانواده هاشی رفسنجانی بیش از یک سال است که در خارج از ایران بهسر میبرد و تلاش کرده است که به ایران بازگردد، اما هر بار رسانههای نزدیک به جناح دولت با طرح مسائل مرتبط با او، گفتهاند که مهدی هاشمی به مجرد بازگشت و با توجه به پروندهها و اتهامهای موجود، فورا بازداشت خواهد شد. به نظر میرسد این اقدام رسانههای جناح راست برای ترساندن خانواده هاشمی باشد، اما مطمئنا با بازداشت و بعضا فشار احتمالی روی مهدی هاشمی، خبرها و مدارکی به بیرون درز خواهد کرد که به نفع هیچکس در نظام نیست.
بسیاری نمیدانند که اگر مهدی هاشمی وارد خاک کانادا شود، آن هم با گذرنامه خودش، سریعا دادگاهی خواهد شد.
هوشنگ بوذری که اینک شهروند کانادا است، در سال ۲۰۰۱ علیه مهدی هاشمی، اکبر هاشمی رفسنجانی، وزارت اطلاعات و دولت ایران به خاطر دستگیری غیر قانونی، بازداشت و شکنجه شکایت کرد. مطابق قانون مصونیت دولتها در کانادا، بوذری نمیتواند دولت ایران را به پای میز محاکمه بکشاند، اما بر اساس حکم دادگاه، متهمان «حقیقی» در صورت حضور در کانادا فورا تحت پیگرد قانونی قرار میگیرند و مهدی هاشمی از این قاعده مستثنی نیست.
خودنویس در تماس با مهدی هاشمی در همین رابطه، خواستار برگزاری مناظرهای میان هاشمی و بوذری در همین ارتباط شده بود و مهدی هاشمی نیز به خودنویس قول داد که پرونده بوذری را رو کند و مدارکش علیه بوذری را به دست ما برساند، اما این ادعا هیچگاه عملی نشد.
بوذری اما از انتشار اسناد مورد ادعای مهدی هاشمی استقبال کرده و میگوید که اگر آقای هاشمی مدرکی دارد، بهتر است به دادگاه استان انتاریو ارائه دهد تا از اتهامات وارده تبرئه شود.
این در حالی است که مهدی هاشمی، هوشنگ بوذری را متهم به همکاری با «طائب» کرده است و گفته که بوذری ابزار امنیتیها برای فشار روی اوست. بوذری که از سالهای ۱۳۷۳ به بعد و پس از خروج از ایران سالها از بیم تهدیدهای وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی زندگی پنهانی داشته، این ادعا را رد میکند. بوذری میگوید که چگونه ممکن است با وزارت اطلاعات که میلیونها دلار ثروتش را ضبط کرده و او را تهدید به «زدن» کردهاند و او از دستشان به کانادا پناهنده شده همکاری کند؟ بوذری اینک یکی از فعالان حقوق بشر بر ضد شکنجه است و با سازمانهای مدافع حقوق بشر همکاری میکند.
گفتگوی طولانی خودنویس با بوذری در چند شماره منتشر خواهد شد، اما اگر آقای مهدی هاشمی و نزدیکان ایشان از جمله آقای عباس یزدانپناه یزدی مایل به گفتگو و پاسخگویی به ادعاهای آقای بوذری هستند، خودنویس به عنوان رسانهای مستقل، از انعکاس نظرهای دو طرف بحث استقبال میکند.
به گفته هوشنگ بوذری، یزانپناه در سالهای ۷۱-۷۲، مباشر مالی مهدی هاشمی بوده است. چندی پیش، مجمع تشخیص مصلحت نظام در تکذیب رابطه آقای مهدی هاشمی با شرکت استات اویل نروژ در پاسخ به روزنامه ابتکار نوشت: «چیزی که منتشر شد توسط روزنامه نروژی این بود که شرکت استات اویل قراردادی با یک شرکت خارجی به نام «هورتن» میبندد. شرکت «هورتن» در یکی از جزایر دریای کارئیب ثبت شده، صاحب آن هم کسی است بنام آقای عباس یزدانپناه (یزدی) که ایرانیالاصل است، اما الان تبعه انگلیس است و بنابر اطلاعات از ایران متواری است و دارای سابقه محکومیت در ایران هم بود». بنا به گزارشهای منابع خودنویس، آقای یزدانپناه یزدی هنوز با آقای مهدی هاشمی در ارتباط است.
امروز نیز پیامکی به آقای مهدی هاشمی فرستاده شده و مجددا از ایشان برای گفتگو و ارائه مدارک و اسناد علیه آقای هوشنگ بوذری دعوت شده است.
متن گفتگو با هوشنگ بوذری در چند مرحله منتشر خواهد شد و پادکست این گفتگو نیز در سایت منتشر خواهد شد.
گفتگو با هوشنگ بوذری
– آقای بوذری! هر وقت در کانادا اسم «مهدی هاشمی» مطرح میشود، به همراه اسم شما است. به عنوان کسی که از مهدی هاشمی شکایت کرده. علت شکایت شما از هاشمی رفسنجانی و پسرش چیست؟
فقط کانادا نیست، و این شکایت در تمام کشورهایی که سیستم قضایی «انگلیسی» دارند مطرح است. من در سال ۱۳۷۲ در سفر کوتاهی که به ایران داشتم، با درخواست آقای مهدی هاشمی و دستور پدرشان (درزمان وزارت فلاحیان) بازداشت شدم تا از پروژه بزرگ پارس جنوبی که مبتکرش بودم کنار گذاشته شوم و آقای مهدی هاشمی جانشین من بشوند.
– یعنی میگویید که ایده طرح پارس جنوبی متعلق به آقای هاشمی نبود؟
خیر، ایده احیا پروژه پارس جنوبی که قبل از آن به پروژه گنبد شمالی قطر معروف بود، مال من و گروهی از همکارانم بود که در صنایع نفت و گاز در خارج از کشور فعالیت میکردیم به مناقصه بینالمللی گذاشته شد، و در سال ۷۱ یک [پس از امضا قرارداد] عملیات بهرهبرداری برای آغاز فعالیت حفاری از مخازن نفت و گاز در آبهای خلیج فارس به عنوان پارس جنوبی شروع شد. آقای مهدی هاشمی آن زمان، پدرش رئیس جمهوری بود و این هم پروژه خیلی بزرگی بود. نزدیک به یک میلیارد و ۷۸۰ میلیون دلار. وشروع کردند به اعمال فشار روی من که نقشی را در پروژه به عهده بگیرند. توجه دارید که آقای مهدی هاشمی آن زمان جوان ۲۲-۲۳ سالهای بودند. سر انجام در سال ۱۳۷۲، ایشان با اعمال نفوذ، و درخواستی که از پدرشان کردند که من و دوستانم را از پروژه کنار بگذارند، پدرشان به آقای فلاحیان دستور دادند [برای دستگیری] و در سفر کوتاهی که به ایران کردم بازداشت شدم.
– یعنی شما آن زمان مقیم خارج از کشور بودید؟
من آن موقع یک پایم در ایران بود و یک پایم در اروپا و در کشورهای نفتخیز منطقه، برای پروژههای نفت و گازی که من به عنوان مشاور با شرکتهای خارجی همکاری میکردم.
– آیا شما ملاقاتهایتان با مهدی هاشمی در داخل ایران بود یا در خارج از ایران؟
هر دو. من به مدت ۱۷-۱۸ ماه بعد از اینکه خودشان را به من تحمیل کردند، ملاقاتهای فراوانی هم با ایشان و هم با عباس یزدانپناه یزدی به عنوان مباشر خودشان (که در غیاب مهدی هاشمی، کارهای ایشان را انجام میدادند)، این دو با من دهها بار ملاقات کردند. در داخل و خارج از کشور. در سالهای ۷۱ و ۷۲.
– و در خارج از کشور، شما میزبانشان بودید یا خودشان محل اقامتی از خودشان داشتند و با شما فقط ملاقات میکردند؟
هر دو، بعضی اوقات من میزبان بودم و گاهی ایشان بنا به کارهایی که پدرشان به ایشان سپرده بود(بیزنسهای دیگر از جمله با شرکتهای استرالیایی، سد سازی و غیره) وقتی به خارج از کشور میآمدند با من تماس میگرفتند، من میزبانشان بودم و با هزینه من، بخشی دیگر را با هزینه دیگران و [شاید]خودشان، که البته گمان نمیکنم با هزینه .خودشان بوده باشد
– آیا مستنداتی دارید که میزبانشان بودهاید؟ شاید ایشان بخواهند تکذیب کنند.
ایشان حق دارند تکذیب کنند. در سال ۲۰۰۱ من در کانادا دعوایی حقوقی علیه جمهوری اسلامی برای گروگانگیری من و دستگیری و اخذ سه میلیون دلار به عنوان «باج» از همسرم کردم و در آن شکایت، که دادگاهش در استان انتاریو تشکیل شد، تمام مدارکم در ارتباط با من و آقای مهدی هاشمی بود و منجمله میزبانی من در چندین مورد که مدارکی باقی مانده بود تسلیم دادگاه شد، البته مدارکی که در ایران از محل کارم و زندگیام به سرقت برده بودند[توسط امنیتیها] را در اختیار نداشتم. این مدارک تقدیم شده به دادگاه انتاریو به عنوان اسناد حقوقی ضمیمه پرونده شد که رئیس دادگاه و هیات مشاورین هم تاییدش کردند. متعاقب آن نیز من در سال ۲۰۰۳ شکایتی علی مهدی هاشمی، اکبر هاشمی رفسنجانی، علی فلاحیان، محسنی اژهای و کسانی که درگیر شکنجه، ۸ ماه زندان در بازداشتگاه توحید و مدتی در اوین و گرفتن ۳ میلیون دلار باج از همسر من که آن زمان ساکن ایتالیا بودند و سه شکنجهگر که نامشان معلوم نیست طرح کردم که حکم هم علیه این افراد حقیقی صادر شده است.
– آیا آقای هاشمی هیچگاه از شما وجهی دریافت کردهاند؟
خودشان مستقیما نه، اما از طریق مباشرشان یک بار ۳۰ هزار دلار و یک بار هم ۵۰ هزار دلار.به علاوه مخارجشان مثل هزینه هتل و …ولی مهدی هاشمی پول نقد دستی هرگز از من نگرفت.
– و آیا برای به نتیجه رساندن قرارداد از شما وجهی دریافت کردند؟
از من خواستار ۵۰ میلیون دلار شدند. پیغام از طرف مباشرشان آمد که «آقا مهدی میگوید ۵۰ میلیون دلار به من بده وگرنه کار را خراب میکنم». البته من داستان را به شکل خلاصه دارم میگویم.
– آیا اسناد مالی در ارتباط با این دوره در اختیار دارید؟
به جز قبضهای هزینهها نه، ولی ایشان از خودشان ردی باقی نمیگذاشتند. حتی وقتی بعد از آزادی در خارج از کشور به شرکتهایی که با آنها کار کرده بودم سر زدم، اسنادی را نشانم دادند که کاملا سری بود…
پیام برای این مطلب مسدود شده.