27.11.2010

استراتژی اصلاح‌طلبی «خمینی محور»، شکست خورده است

خودنویس: اکبر گنجی که در هفته‌های اخیر با زیر سوال بردن پیروزی قاطع میرحسین موسوی و طرح از دور خارج شدن «جنبش» حساسیت‌های زیادی برانگیخته، اینک به استراتژی «خمینی محور» اصلاح‌طلبان تاخته و آنرا عامل از بین رفتن بخت به زیر کشاندن احمدی‌نژاد از سوی جناح‌های منتقد می‌خواند. گنجی همچنین به نقش خاتمی در پایداری این استراتژی «شکست خورده» می‌پردازد.

اکبر گنجی طی سه مقاله تحت عنوان «استراتژی سیاسی اصلاح‌طلبی خمینی‌محور» (+) (+) (+) در سایت تهران ریویو، به بررسی گفتمان این نوع اصلاح‌طلبی و استراتژی سیاسی ناشی از آن پرداخته است. گنجی نوشته است که این «دیسکورس» علی‌الاصول مشروعیت جمهوری اسلامی را می‌پذیرد و آن‌را تنها نظام ممکن برای ایران قلمداد می‌کند. به گمان اینان، «امام خمینی» بزرگ‌ترین تئوریسین اصلاح‌طلبی است، و این گفتمان، به دنبال جمهوری اسلامی است، آن‌گونه که خمینی تصویر می‌کرد. به تعبیر دیگر، به دنبال بازگشت به «دوران طلایی» ده‌ساله آیت‌الله خمینی هستند.

نکته دیگر این بحث از نظر گنجی این است که رژیم ایران را «اصلاح‌پذیر» می‌داند و به دنبال درگیری با رهبری نیست. معتقد است نهادهای انتخاباتی در نظام سیاسی وجود دارد که اگرچه انتخاباتش محدود و نیمه رقابتی است، اما می‌تواند و باید در همه انتخابات‌ها شرکت کرد، و از طریق پیروزی در انتخابات، قوه مقننه و مجریه و شوراهای شهر را به چنگ آورد.

گنجی می‌نویسد: «“اصلاح‌طلبی خمینی‌محور” نظام جمهوری اسلامی را نظامی اصلاح‌پذیر قلمداد می‌کند که می‌بایست از ظرفیت‌های آن برای اصلاحش استفاده کرد. اگر چه مواردی ناپسند از بازداشت‌هایی صورت می‌گرفت، اما این بازداشت‌ها بر خلاف قانون اساسی و آئین دادرسی جمهوری اسلامی بود و از سوی یک جناح به وقوع می‌پیوست، نه نظام جمهوری اسلامی. بستن مطبوعات و دیگر برخوردها هم کار جناح راست/محافظه‌کاران/اصول‌گرایان بود، نه جمهوری اسلامی. همه این موارد خلاف قانون را می‌توان در چارچوب قانون اساسی جمهوری اسلامی اصلاح کرد. بخش حقوق مردم قانون اساسی را اجرا کنید، همه این مسائل حل خواهد شد». بر پایه نگاه گنجی، تفکر «اصلاح‌پذیری نظام» بعد از انتخابات ۸۸ شکست خورد.

گنجی در رابطه با دخالت‌های جمهوری اسلامی در انتخابات، این گفتمان یعنی «استراتژی سیاسی اصلاح‌طلبی خمینی‌محور»، مدعی است اگر میزان مشارکت مردم بالا باشد، امکان تقلب وجود ندارد. رژیم ایران حداکثر توانای حداکثر دو تا سه میلیون تقلب را دارا است. این دیسکورس، مخالف بسیج اجتماعی، نافرمانی مدنی و جنبش اجتماعی است و دولت را موتور تغییر قلمداد می‌کند. بر پایه نگاه گنجی، اینها ارکان اصلاح‌طلبی خمینی محور هستند.مهم‌ترین و تنها استراتژی سیاسی که از دل این گفتمان در می‌آید، شرکت در انتخابات است. به عبارت دیگر، شما یا در قدرت هستید، یا نیستید. اگر نیستید، باید در انتخابات شرکت کنید تا قدرت را به چنگ آورید. اگر هم هستید، باز هم باید در انتخابات شرکت کنید، تا قدرت را در دست داشته باشید.

گنجی در یادداشت دوم توضیح داده است که این گفتمان با انتخابات ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ «ابطال» شد و دود شد و به هوا رفت. برای اینکه اکثریت مردم (۸۰٪) در انتخابات شرکت کردند و رژیم جمهوری اسلامی بدون آنکه آرا را بشمارد، محمود احمدی‌نژاد را با ۲۴ میلیون و ۵۰۰ هزار رای پیروز اعلام کرد. موسوی و کروبی، فردای انتخابات، خواستار ابطال انتخابات و تجدید آن شدند، مساله این بود اصلاح‌طلبان که تا کنون مدعی بودند اگر اکثریت مردم در انتخابات شرک کنند امکان تقلب وجود ندارد، اینک مدعی شدند ۸۰٪ مردم در انتخابات شرکت کرده‌اند، به کسی رای داده‌اند اما رژیم، فرد دیگری را از صندوق‌ها در آورده است. مطابق مدعای آنها، میزان تقلب ۷ تا ۱۴ میلیون رای بوده است. با این مدعا، نهاد انتخابات «دود شد و به هوا رفت». به عبارتی از نظر گنجی، انتخابات کشک و قلابی است.

دومین مبطل که گنجی بر آن تاکید می‌کند، مساله سرکوب‌هاست. پیش از آن اصلاح‌طلبان به رفتارهای خلاف قانون اساسی انتقاد داشتند، اما سرکوب‌های پس از انتخابات، مدعیات جدیدی در این زمینه پیش آورد. این بار گفته می‌شد، این رژیم، رژیمی است توتالیتر، جنایت‌کار، شکنجه‌گر و متجاوز است که در زندان‌ها، زندانیان را مورد تجاوز جنسی قرار می‌دهد. از نگاه گنجی، همین دو «واقعیت»، واقعیت تقلب و واقعیت سرکوب، آن گفتمان و استراتژی سیاسی اصلاح‌تلبان را ابطال کرد.

اکبر گنجی معتقد است که اصلاح‌طلبان، برگشته و ادعا می‌کردند انتخابات ریاست جمهوری ۸۴ و انتخابات مجلس هفتم و هشتم متقلبانه بوده است. اما اصلاح‌طلبان خود در بر هم زدن بازی انتخابات جمهوری اسلامی و ابطال دیسکورس خود، بیشترین نقش را ایفا کرده‌اند. او می‌گوید که اگر هدف آنان، به زیر کشیدن احمدی‌نژاد بود، می‌توانستند هیچ کاندیدایی برای ریاست جمهوری معرفی نکنند، بدین ترتیب، اصول‌گرایان را در مقابل هم قرار می‌دادند، و اکثر جناح‌های اصول‌گرا در نبود اصلاح‌طلبانه اجماع کرده، احمدی‌نژاد را به زیر می‌کشیدند و اصلاح‌طلبان امروز اگر در موقعیت بهتر از قبل از انتخابات قرار نداشتند، حداقل در همان موقعیت بودند. اما آنان با شرکت در انتخابات از طریق معرفی کاندیدا، همه اصولگرایان به پشت احمدی‌نژاد راندند و آیت‌الله خامنه‌ای با چنین تقلب آشکاری بساط انتخابات را برچید.

گنجی پیامدهای این عمل را زیاد می‌داند. او می‌گوید که همه احزاب اصلاح‌طلب به همین دلیل تعطیل شده‌اند و همه رسانه‌ها توقیف شد. چهره‌های شاخص آنها بازداشت و زندانی شدند، از تمامی نظام بیرون ریخته شدند، و به «فتنه‌گران» و «میکروب»هایی تبدیل شدند که باید از کل بدنه نظام حذف شوند و حذف هم شدند. به تعبیر آیت‌الله خامنه‌ای، از کشتی نجات نظام پیاده‌شان کردند. اینک اصلاح‌طلبان حتی امکان یک سخنرانی در هیچ مکانی را ندارند. از رفت و آمد موسوی و کروبی هم جلوگیری می‌شود.گنجی می‌گوید که گفتمان اصلاح‌طلبی خمینی محور، مدعی بود که نه تنها نباید کاری کرد وضع از اینی که هست بدتر شود، بلکه باید کاری کرد که گشایش‌های بیشتری شود و فضا بیشتر باز شود، اما آنها با معرفی کاندیدا، بساط انتخابات را برچیدند، فضا را به طور کلی بستند و رژیم جمهوری اسلامی امروز سرکوب‌ها را آنقدر گسترش داده است که به تعبیر زهرا رهنورد در تاریخ ایران هرگز سابقه نداشته است.

گنجی می‌نویسد: «سلطان علی خامنه‌ای که این همه هزینه برای اخراج “اصلاح‌طلبی خمینی‌محور” از نظام پرداخته است، چه دلیلی دارد که دوباره راه‌های ورود آنان به نظام را بگشاید؟ در واقع، رژیم از انتخابات مجلس هفتم به بعد، اخراج اصلاح‌طلبان از نظام را آغاز کرد. اصلاح‌طلبان خود حکومت را ترک نکردند، بلکه آنان را اخراج کردند (مهدی کروبی تنها فردی بود که پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۴ و انتخاب احمدی‌نژاد به ریاست جمهوری، در اعتراض به آنچه روی داد، حکم عضویت‌اش در مجمع تشخیص مصلحت نظام را به سلطان پس داد).اگر آنان خود کنار کشیده و در انتخاباتی کاندیدا نمی‌شدند، شاید اوضاع متفاوت می‌شد.»

گنجی در این سلسله مقالات نوشته است، سید محمد خاتمی حتی یک‌بار هم مدعی نشد که در انتخابات تقلبی صورت گرفته است برای اینکه اگر چنین ادعایی می‌کرد، گفتمان اصلاح‌طلبی خمینی محور و استراتژی سیاسی آن‌را نابود کرده بود. خاتمی چگونه می‌توانست ومی‌تواند به مردم بگوید «مردم! همه شما بیایید در انتخابات شرکت کنید ولی بدانید اگر همه شما به کاندیدایی رای بدهید رژیم کاندیدای دیگری را برنده اعلام خواهد کرد» از منظر گنجی، این بدان معنی است که انتخابات عملا کشک است.

از نظر گنجی، خاتمی آگاهانه و عامدانه از گفتن وجود تقلب در انتخابات پرهیز کرده است، چرا که می‌خواست و می‌خواهد باز هم مردم را به شرکت در انتخابات دعوت کند. او گفتمان و استراتژی سیاسی دیگری ندارد. خاتمی آگاهانه و عامدانه از گفتن کلماتی نظیر «توتالیتر»، «ماکیاولیستی»، «شکنجه‌گر»، «متجاوز» (تجاوز جنسی به زندانیان)، «بدترین استبداد تاریخ ایران» پرهیز کرده است. برای اینکه می‌دانست با گفتن این کلمات، دیگر نمی‌تواند بگوید که رژیم اصلاح‌پذیر است. در واقع گنجی با سلسله مقالات اخیرش، اهمیت بحث تقلب را دوباره برجسته کرده است. او می‌گوید ادعای تقلب نقشی استراتژیک دارد، اگر ادعا شود ۸۰٪ مردم در انتخابات شرکت کرده‌اند، و رژیم بین ۷ تا ۱۴ میلیون رای، تقلب کرده است، انتخابات به طور کلی ساقط خواهد شد و دیگر نمی‌توان کسی را به شرکت در دعوت کرد. شرکت در انتخاباتی چنین متقلبانه دعوتی متناقض است. خاتمی و اصلاح‌طلبان هم فکر او، آگاهانه و عامدانه، نه از تقلب سخن گفته‌اند، نه از سرکوب‌های بی‌نظیر تاریخی، چرا که می‌دانستند، طرح این دو موضوع گفتمان اصلاح‌طلبی خمینی محور و استراتژی سیاسی ناشی از آن را دود می‌کند و به هوا می‌فرستد.

گنجی به برنامه خاتمی برای انتخابات سال آینده مجلس هم اشاره می‌کند: «سال آینده انتخابات مجلس شورای اسلامی برگزار می‌گردد. محل نزاع این نیست که اصلاح‌طلبان در این انتخابات شرکت کنند یا آن را تحریم کنند؟ محل نزاع این است که آنان را دیگر به این بازی راه نمی‌دهند. در همان مرحله ثبت نام ـ با توجه به گزارش‌های وزارت اطلاعات، نیروی انتظامی، دادستانی و غیره ـ وزارت کشور همه آنها را رد صلاحیت خواهد کرد. خاتمی از همین حالا به فکر آن است تا راهی بگشاید که شرکت اصلاح‌طلبان در انتخابات مجاز شود. این کار ساده‌ای نیست. دلیلی ندارد سلطان علی خامنه‌ای که همه هزینه‌های اخراج را پرداخت کرده و خود را در اوج قدرت می‌بیند، چنان مجوزی صادر کند. وی هنوز وقتی برای درخواست خاتمی برای دیدار با او تعیین نکرده است. تعیین وقت دیدار هم احتمالاً مشروط به شروطی خواهد بود که هزینه سنگینی برای خاتمی دارد. خواست سلطان فقط مرزبندی با غیرخودی‌های سکولار یا ساختارشکن سابق نیست. اینک سبزها ـ از جمله موسوی و کروبی ـ از نظر او، به غیرخودی‌های فتنه‌گر میکروب مبدل شده‌اند که باید با آنها مرزبندی صریح علنی صورت بگیرد. آیا خاتمی حاضر به این کار است؟»

گنجی که از منتقدان شرکت در انتخابات جمهوری اسلامی بوده‌ است، احتمالا تا زمان برگزاری انتخابات مجلس آینده، بر روی دلایل شکست گفتمان «استراتژی سیاسی اصلاح‌طلبی خمینی‌محور» تاکید بیشتری خواهد کرد. باید منتظر مقالات بعدی او بود.

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates