بحران وحشت
دویچهوله: نگرانی از تاثیر تحریمها، «هدفمند کردن یارانهها» و تنگناهای اقتصادی موضوع روز ایران است. برخی مقامهای ایران از «فتنهای خطرناکتر از ۸۸» حرف میزند و برخی کارشناسان ادامه این وضع را «بحران وحشت» میدانند.
مقامهای آمریکایی مدعیاند که تحریمهای گسترده کار خود را کرده و تحمل میلیاردها دلار ضرر مالی، ایران را احتمالا «سر عقل» آورده است. برخی کارشناسان معقتدند ایران تاب ادامه مقاومت در برابر تنگنای اقتصادی موجود را ندارد.
در این ارزیابیها بیش از هرچیز به سخنانی استناد میشود که از داخل ایران به گوش میرسد. از ابراز نگرانی رئيس کنفدراسیون صادرکنندهها گرفته تا سخنان رئيس اتاق بازرگانی ایران که خواسته است «پیش شرط مذاکره لغو تحریمها باشد». از وعده محمود احمدینژاد که گفته است یارانهها دو برابر میشود، تا حرفهای فرمانده بسیج که معقتد است «فتنهای» پیش روی حکومت است که «از فتنه ۸۸ خطرناکتر» است.
احمد علوی، کارشناس اقتصاد میگوید «نشانههای زیادی وجود دارد، مبنی بر این که تحریمها مؤثر بوده است.» او به تولید نفت ایران در پنج سال اخیر اشاره میکند که «به زیر سقف مصوب اوپیک رسیده است» و کاهش ورود سرمایههای بینالمللی به ایران که « یک پنجم آن چیزیکه در ابتدای این دوره تصور میشده است.»
علوی به میزان رشد اقتصادی توجه میدهد که نزدیک به صفر رسیده است و به بیکاری مهلک اشاره میکند. وی در این زمینه میافزاید: «الان همهی نمایندگان مجلس معترض هستند و رئیس دولت الان از اجرای قانون هدفمندکردن یارانهها نگران است. قانونی که از اول امسال بحث آن بود که انجام شود و تاکنون زمان آن را چهار پنج بار تغییر دادهاند.»
به نظر احمد علوی دلیل این که رهبران ایران دوباره به میز مذاکره بر سر برنامه هستهای شان برمیگردند، همین نگرانی شدید است.
اولویت بقا در قدرت
احمد علوی، کارشناس اقتصادی تاکید میکند که علیرغم همه اینها، «اولویت اساسی حکومت الان مسئلهی اقتصادی نیست. حاکمیت اولویت اساسیاش یکنوع بقا در قدرت است و این بقا در قدرت را متأسفانه گره زده است به مسئلهی اتمی و مسائل تنش در خاورمیانه که عقبنشینی از آن به معنای زیر سئوال رفتن بقایش است.»
بخشی از اسناد منتشر شده از سوی ویکی لیکس درباره ارزیابی آمریکا از قدرت حکومت ایران برای بقاء در برابر مخالفان است. بنابر این اسناد مقامهای آمریکایی معقتدند حکومت و شخص آیتالله خامنهای سرکوب را شرط بقای خود میدانند و معتقدند شاه به خاطر ضعفی که در سرکوب از خود نشان داد، سرنگون شد. ولی با وجود این نگرش در میان سران حکومت، آنها قادر به سرکوب نامحدود مخالفان نیستند.
به نظر سعید پیوندی، پژوهشگر مسایل اجتماعی، حکومت با یک دوگانگی روبروست، از یک سو بخشی از گفتمان انتقادی آن علیه حکومت گذشته برمیگردد به بعد سرکوبگرانهی آن و از سوی دیگر میداند که عدم سرکوب جنبش میتواند به گسترش این جنبش منجر شود.
پیوندی میگوید: «در نتیجه همیشه رفتار حاکمیت در یکسال و نیم گذشته بین این دو سیاست بوده، ضمن این که هیچ وقت بههرحال این حکومت به طرف سیاست نرمش با جنبش سبز و یا با معترضین پیش نرفته است. کافی بود کمی نرمش یا کمی روی خوش به این جنبش نشان داده شود تا این جنبش به شهرهای کوچک و بقیه مناطق ایران نیز کشیده شود و کنترلش در عمل غیرممکن شود.»
او در پاسخ به اعتراض گروهی که میگویند سرکوب در سی سال جمهوری اسلامی به مراتب گستردهتر از زمان شاه بوده و این حکومت مطلقا نمیتواند مدعی گفتمان انتقادی به دوران گذشته باشد، میگوید: «همه چیز در حقیقت نسبیست. ما نمیتوانیم سرکوب را از نظر زمانی و مکانی فقط میزانش را اندازه بگیریم. آن چیزی که در ایران امروز سرکوب نامیده میشود، همان چیزی نیست که مثلا در ۱۷ شهریور دقیقا اتفاق افتاده است. برای همین باید فکر کنیم که نه این مردم آن مردم هستند، نه ذهنیت امروزی جوامع و جامعهی بشری کلا به سرکوب، همان ذهنیتیست که در گذشته وجود داشته.»
«سرکوب، شرط بقا»؟
آیا این ارزیابی درست است که «اشتباه» شاه این بود که تا آخرین نفس سرکوب نکرد. و آیا اتکاء به کارایی سرکوب واقعبینانه است؟
سعید پیوندی میگوید: «هیچ وقت تاریخ را نمیشود دو بار زندگی کرد، برای این که ببینیم آن بار دوم چه اتفاقی میافتد. اینهم از مشکلات جامعهی بشریست. ولی ما هیچ موردی در تاریخ نداریم که حکومتی توانسته باشد به طور کامل از طریق سرکوب به حکومتش ادامه دهد، بهخصوص در دورهی معاصر. به خاطر همین هم شاه اگر از این هم پیشتر میرفت، من فکر نمیکنم چیزی اساسی در زمان عوض میشد برای این که عدم مشروعیت شاه در ذهنیت مردم شکل گرفته بود.»
او معقتد است همین اتفاق الان در جمهوری اسلامی نیز افتاده است و مسئلهی این حکومت دیگر مسئلهی شکل و اندازهی سرکوب نیست. مشکل اصلی این حکومت و شخص رهبری این است که در میان مردم دیگر مشروعیتی ندارند.
سعید پیوندی، پژوهشگر مسایل اجتماعی میگوید که معنای ادامه وضع فعلی این است که جامعه با یک توازن وحشت، با یک توازن فلجکننده مواجه شود. شرایطی که «هم جامعه از حرکت به طرف جلو باز میماند و هم حکومت در وحشت دائمی از واکنش جامعه بهسر میبرد. یعنی شبه دوباره زنده شدن و گسترش جنبش سبز در وجود حکومت لانه کرده و این در همه حرفها و در همه واکنشهای حکومت دیده میشود.»
به نظر او نباید زمان زیادی طول نخواهد کشید، تا این که این شکافها خود را نشان دهند. یعنی همهی وحشت حکومت هم از همین است. اگر شما به رفتار چند ماههی اخیر حکومت نگاه کنید، برای مثال در زمینهی یارانهها خواهید دید که اگر یک چنین ترسی از جنبش سبز و نارضایتی و از خیزش دوبارهی مردم وجود نداشت، اینها این کار را خیلی راحت کرده بودند. و اگر هر روز به عقب میافتد، به دلیل فقط ترسیست که از این حرکت دارند و از بهوجودآمدن آن شکافی که میتواند زمینهساز یک جنبش جدید شود.»
سعید پیوندی میگوید «حکومت در حقیقت میتواند با سرکوب چندسال بیشتر دوام آورد، ولی مسئلهی اصلی این است که عمر این حکومت در ذهن مردم تمام شده است.»
مریم انصاری
تحریریه: شهرام اسلامی
پیام برای این مطلب مسدود شده.