تبار شناسی سخنان اسفندیار رحیم مشایی؛ آیا او شعوبی است؟
الف: اشاره: مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های بینندگان الف است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. بینندگان الف می توانند با ثبت نام یا ورود در سایت، در مورد نقد یا تایید این مطلب یادداشت خود را بنویسند.
تبار شناسی سخنان اسفندیار رحیم مشایی آیا او شعوبی است؟
مردی که همه چیز می داند از هردری سخن می گوید کافی است به سایت شخصی وی نگاهی بیندازید از محیط زیست گرفته تا بشر مصنوعی حرف برای گفتن دارد آن هم در قامت یک نظریه پرداز و البته همه آنها را با روش دینی تلفیق می کند البته روش او زورنالیستی است و به خودنمایی بیشتر می ماند تا حرف حساب. گاه می شود که شما با نظریه پرداز و متفکری روبرو هستید که کتاب می نویسد می توانید اورا نقد کنید اما او که در هر مجلس و مبحثی نظر می دهد زیاد قابل نقد نیست چون با ادبیات زورنالیستی سخن می گوید و هربار که به او نقدی وارد شود معمولا پاسخ می دهد که شما نفهمیدید و یا منظورم این نبوده که شما می گویید. البته او خوب می داند که منظورش چیست! در ادامه به منظور او بیشتر خواهم پرداخت مردی که همه چیز می داند و به این سوال پاسخ خواهیم داد که آیا او شعوبی است؟ ابتدا مختصری از جنجالهای مرد همه چیز دان را مرور می کنیم شروع مخالفت با مشايي با ادعاي وي مبني بر دوستي مردم ايران با مردم اسراييل بود كه نه تنها تكديب نشد، بلكه به قوت خود باقي ماند و جنجال آفريد. مشايي در ۲۹ تير ۱۳۸۷ مردم اسراييل را دوست ايران خواند و خشم علما، مسئولان و مردمي را كه سالها با فريادهاي خود، اسراييل را دشمن و قاتل مردم مظلوم فلسطين ميدانستند، برانگيخت. و حتی امروز نیز در سایت شخصی وی وجود دارد وقبل از آن حضور در مجلس رقصی که در ترکیه برگزار شده بود. بعد ها فیلمی ازاو منتشر شد که در آن طي سخناني گفته بود: «دوران اسلامگرايي به پايان رسيده است. معنايش اين نيست كه اسلامگرايي وجود ندارد يا رو به نضج نيست. نه. اسلام هست، اما دورهاش به پايان رسيده. الان دوره اسبسواري تمام شده، اما اسب هست، سوارش هم هست. اشتباه برداشت نشه. دين عندالله اسلام، اما روند تحولات به اين سمت نيست كه بشر مسلمان بشود تا به حقانيت برسد… اين دوره تمام نشده. بلكه روبه پايان است.»وي در جايي ديگر درباره پلوراليزم ديني هم نظريه پردازي كرده ميگويد: همهاديان برحقاند!
همچنين مشايي در پنجمين همايش ملي، فرهنگي و گردشگري خليج هميشه فارس در جزيره كيش، خليج فارس را داراي قدمت 30 ميليون ساله دانست و يك بار ديگر ثابت كرد سخنانش تا چه اندازه ميتواند حيرتانگيز جلوه كند. وي در اين مراسم گفت: فارسي بودن خليج فارس به قدري روشن است كه نياز به تحقيق انديشمندان ندارد، زيرا در اسناد علمي و تاريخي حوزه جغرافيا سابقه خليج فارس بر همگان روشن و قطعي است. نام خليج فارس و درياي پارسي از 30ميليون سال پيش به موازات شكلگيري تمدنهاي انساني در منطقه موجوديت يافته است.
همچنين مشايي با سخناني چون «جلوگيري از برپايي شادي، اهانت به اسلام و استفاده از رنگ سياه مكروه است»،و گاه نظریه پردازی در عرصه اقوام ایرانی را نیز تجربه کرد و گفت «آذربايجان غربي، ايلام و كرمانشاه متعلق به كردستان است و اين قوم از برترين قومهاي ايراني است»، و گاه حلاج شد و گفت «ملائكه مرتب در عرصه كشور در حال پرواز هستند» و «ما مردم آمريكا را از برترين ملتهاي دنيا ميدانيم»
مشايي علاوه بر سخنانش با برخي اقدامات خود نيز حاشيه ساز شد. حمل قرآن با حركات ريتميك هم از جمله اقداماتي بود كه با موضعگيري تند مراجعي چون آيتالله صافيگلپايگاني و آيتالله مكارمشيرازي مواجه شد. روز ۱۸ آبان ۱۳۸۷ در افتتاحيه همايشي با حضور مشايي تعدادي زن با لباسهاي محلي با دف و حركات ريتميك روي سن آمدند و قرآن را به قاري تحويل دادند. در نتيجه اين ماجرا معاون مشايي به ناچار استعفا كرد و در نامه اش نوشت: «اين كار صرفا براي تكريم قرآن كريم بوده است و آنها به هنگام اين مراسم حتما وضو ميسازند.«
آييننامه الحاق سازمان حج و زيارت با سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري و اقدام فوري مشايي براي بركناري رييس سازمان هم از ديگر اتفاقاتي بود كه موجب اعتراض نمايندگان مجلس و مراجع تقليد شد و البته دولت تا زمان مخالفت مقام معظم رهبري حاضر به لغو مصوبه خود نشد. اقدامی که حج را در حیطه یک سفر معمولی تنزل می داد و این همان تقدس زدایی بود که او دوست دارد انجام دهد.علاقه شدید او باعث شد که با سوپر استارهای سینما و خوانندگان پاپ دیدار کند و دراین میان دیدار او از نمایشگاه عکس هدیه تهرانی و کمک میلیونی او به این بازیگر فقیر باز حاشیه ساز شد
چاپ گفت وگوي مشايي با خبرنگار تركیه ای در روزنامه صباح از ديگر حاشيه آفرينيهاي مشايي بود. اين روزنامه از قول مشايي نوشت: «در ايران استفاده از حجاب بدون اجبار است و هيچ فشاري از طرف حكومت در استفاده از حجاب اعمال نميشود، اين يك انتخاب كاملا شخصي است، اگر شما در ايران از روسري و حجاب استفاده نكنيد، هيچ مقام دولتي به شما تذكري نخواهد داد، البته شايد به شما بگويند كه اين كار برخلاف عرف و عادات ملي ماست و اگر استفاده كنيد بهتر است، ولي باز تأكيد ميكنم كه هيچ اجباري در كار نيست… در ايران به خاطر دستورات ديني استفاده از مشروبات الكلي ممنوع است به همين علت ايرانيها ميتوانند در خارج از ايران از اين نوشيدنيها استفاده كنند. اين يك ترجيح شخصي است، الگوي ما در صنعت توريسم كشور تركيه است.» و مشایی آن را مثل قبل تکذیب کرد و باز فلسفه بافت.هوشنگ امیر احمدی ( ضدانقلاب معروف و معروف به دلال آمریکا) را به ایران دعوت کرد و وقتی که کیهان آن را افشا کرد از کیهان شکایت کرد و ادعا کرد که اگر کیهان را محکوم نکند مسلمان نیست و البته کیهان تبرئه شد و او…در جریان انتخاب او به معاونت اولی هم که همه می دانید حکم رهبری عزیز تر از جان ما یک هفته روی زمین ماند و بعد او استعفا داد و نه برکنار… و نوع دیگری از تقدس زدایی بود که انجام داد و به گمان خیلی ها می خواست هزینه حکم حکومتی ولی فقیه را بالا ببرد.اما به این فراز از سخنان او دقت کنید:نام ایران ذکر الهی است و از بیان نام ایران احساس ثواب و عبادت می کنم (همه خبرگزاری ها 18/3/88 )بودن کوروش در ایران اتفافی نبوده است کوروش سرمایه گذاری خداوند در ایران بوده است و خداوند ملت ایران را برگزیده است ( همان :15/7/89)و همچنین:در گفتگو با ویژه نامه همشهری : «من بخشي از اصولگراها را تشكيل مي دهم كه محورشان براي رسيدن به ولايت، احمدي نژاد است. من مصداق برجسته تبعيت از ولايت را احمدي نژاد مي دانم. من معتقدم فقط ادعاي مقصد كافي نيست، بلكه توجه به طريقت هم لازم است و احمدي نژاد هم مظهر يك طريقت برجسته از ولايتمداري در يك نظام الهي است»! اما مگر می شود از ماه هم به خورشید نزدیکتر بودمشایی در سخنرانی خود در مراسم اختتامیه جشنواره زیست فناوری اظهار داشت: «بشر در 50 سال آينده “بشري” خواهد ساخت که تمامي کارهاي بشر واقعي از جمله تناسل و توالد و عشق ورزيدن و شاعري را انجام خواهد داد, بشر مصنوعی و واقعی قابل تشخیص نخواهند بود»( ایرنا 28/1/89)«اين انحراف است كه كسي زيبايي را در فرار از انسانها جستوجو كند؛ چرا كه نبايد ورود يك گردشگر خارجي به كشور، ما را به هراس بيندازد. هنوز فكر ميكنند روسري يك ذره تكان بخورد، همه عالم به هم ميريزد، در حالي كهاين توهمه، دروغه” و “زيبايي وسيله شيطان نميشود، اين منطق خيلي وارونهاست. منجلاب وسيله شيطان است، سياهي، فقر، زشتي، پلشتي و پليدي وسيله شيطان است…؛ در زيبايي و علم بايد خدا را جستوجو كرد، در قدرت بايد خدا را جستوجو كرد، عرفان اين است» (18/2/87 پرتو سخن به نقل از خبرگزاري فارس)همچنین در پاسخ به منتقدان در جلسه جامعه وعاظ این چنین گفت: «در واكنش به اظهارات من برخيها گفتهاند كه من چرا حرف ميزنم، برخيها گفتهاند كه نبايد در اموري كه سررشته ندارم وارد شوم، هر كسي كه حرف ميزند از سر ادعاي فضل و فضيلت نيست ما از پيامبر اسلام نقل ميكنيم، از معصوم نقل ميكنيم… ما تكليف داريم تا در راستاي توسعه انديشههاي ديني تلاش كنيم و يكي از اين راهها بيان است، اين بيان ممكن است،هم اقرار باشد و هم تاكيد و يا از جهت تنوير باشد. بنده به عنوان كسي كه از بچگي پاي درس علما و روحانيون بودهام، اعتقاد دارم خداوند نور ايمان را از دوران كودكي در من قرار داده است، افزود: من از سن 13 سالگي در مساجد و به دستور روحانيون مساجد سخنراني ميكردم، در سن 14 سالگي در مدرسه كلاس درس مذهبي برگزار كرده بودم. بنده به عنوان شاگرد اين مكتب مطالبي را در خصوص دين، خدا، جامعه ديني، نظام ديني و آينده گفتهام و خواهم گفت.»
شما این مکتب را به خاطر بسپارید که با آن کار دارم و اما جدیدترین افاضات وی :«من بر مكتب ايراني اصرار دارم، زيرا اين مكتب دريافت ناب از حقيقت، توحيد و اسلام است. بايد مكتب ايراني را به دنيا معرفي كنيم . درواقع من باور دارم كه واژه ايراني ذكر است زيرا كه ذكر واژه اي مرتبط با روح مومن است مومني كه به جهان باور كرده و به دنبال ارزش هاي متعالي است». وي ادامه داد:«برخي ها از من خرده مي گيرند كه چرا نمي گويي مكتب اسلام و مي گويي مكتب ايران؟ از مكتب اسلام دريافت هاي متنوعي وجود دارد اما دريافت ما از حقيقت ايران و حقيقت اسلام، مكتب ايران است و ما بايد از اين به بعد مكتب ايران را به دنيا معرفي كنيم»اما سخن اینکه وقتی که در سخنان وی یک تحلیل محتوای ساده انجام دهید به سادگی متوجه دو نکته می شوید اول تاکید او بر ایران و ملی گرایی و تقابل آن با اسلام و تفاخر به ایران باستان به طور کلی همان فروسی بازی و کوروش بازی که زنده یاد آل احمد برای مدعیان ناسیونالیسم دوران پهلوی مطرح می کرد این بخش سخنان او نا خوداگاه انسان را یاد سخنان پورداود می اندازد البته با پوششی از دین . شاید به این دلیل خود را دوست مردم اسرائیل می داند چون نیای او کوروش منجی قوم یهود بوده است و او با یهودی ها احساس خویشاوندی می کند مگر نه این است که استر( زن خشایار شاه که یهودی بوده است) ملکه ایران بوده است و دوم اعتقاد او به پلورالیسم دینی و اینکه از اسلام دریافت های متنوع وجود دارد و اقدامات عمده وی عمدتا در جهت تقدس زدایی است . با این مقدمه می پردازم به بحث خودم که ریشه سخنان مشایی را در شعوبیگری باید جستجو کرد اما شعوبیگری چیستآیا مشایی شعوبی است؟ در دوران بنی امیه که فخر عرب بر عجم پیشی گرفته بود و نژاد گرایی اوج گرفته بود در واکنش به آن جنبشی عصیان گرایانه شکل گرفت که نه تنها موجب عرب ستیزی که در نهایت به اسلام ستیزی در ایرا انجامید. این گونه بود که نخبگان از سویی و شاهزادگان ملی گرایان و مخالفین دین اسلام از سوی دیگر تلاش کردند تا در تمام جبهه های دینی، هنری، ادبی، نظامی و… وارد شوند و گاه به اشکال رخنه در صف اول علما سعی در ویران سازی بنیاد های دین اسلام نمودند.آنها در ابتدا در برابر تفاخر نژادی بنی امیه براین آیه قرانی که در اسلام همه برابر اند و هیچ فضلی نیست مگر به تقوا پس دعوت شعوبیه ( اهل تسویه) برپایه دینی برادری شکل گرفت «يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَليمٌ خَبيرٌ» (الحجرات – 13)ترجمه: هان اى مردم ما شما را از يك مرد و يك زن آفريديم و شما را تيرههايى (اقوامی) بزرگ و تيرههايى كوچك قرار داديم تا يكديگر را بشناسيد (نه اينكه به يكديگر فخر كنيد) و فخر و كرامت نزد خدا تنها به تقوى است و گرامىترين شما با تقوىترين شما است كه خدا داناى با خبر است. این جنبش نیز مثل هر جنبش دیگری پس از گذراندن دوران مقدماتی خود به تدریج ادعا هایی فراخ تر و گسترده تر پیدا کرد که به اهل تصویه در تاریخ معروف شدند اینها معتقد شدند که نه تنها از اعراب پایین تر نیستند بلکه والاتر هم هستند و استناد آنها باز به این آیه بود اما این بار می گفتند چون شعوبا اول آمده که اشاره به شهر نشین ها که ما ایرانی ها هستیم دارد و قبایل که شما اعراب هستید پس ما نه تنها برابر نیستیم بلکه ما از شما بالتر نیز هستیم این هم سند.اما مختصات عمومی تفکر شعوبی: شعوبیان در نظم و نثر، اصول و تفسیر و تمام زمینه های فکری شاگردان مجد و پرکار پروردند، عموما نظر های دینی اسلام را یا نپذیرفتند یا از آن به عنوان پوشش و تقیه ای استفاده کردند تا مقاصد خود را دنبال کنند برخی از شعوبیان، ملی گرا ، معتقد به بازگشت حکومت شاهان ساسانی و ایرانی بودند و برخی معتقد به ملیت گرایی فارسی و برخی به ارزش های دینی مزدکی باور داشتند. ولی همه آنها سعی وافر در استفاده و گاه سوئ استفاده از اسلام در جهت اغراض خود را داشتند. به همین دلیل به جعل احادیث بی شماری در تقدیس آثار، اشخاص و اماکن ایرانی پرداختند ( ناث و گلدزهیر ، اسلام در ایران… ص 7-456 )درباره مشایی چند سوال دیگر نیز مطرح می شود. چرا وقتی عرصه بر ضد انقلاب و فتنه گران تنگ می شود به ناگاه با یک جنجال همه توجه ها را به خود جلب می کند تا آنها نفسی تازه کنند و بعد دوباره…ماموریت او برای ایجاد این همه شبهه در اذهان چیست و آیا نظرات وی نیست که در مدیریت فرهنگی جلوه گر شده استیا او می خواهد مارا به دوران شونیسم پهلوی برگرداند و هویت اسلامی ما را خدشه دار کند آیا نمی داند در این صورت وقتی عامل وحدت ما یعنی اسلام خدشه دار شود نیروی گریز از مرکز چقدر پر زور خواهد شد لطفا جواب دهد اما با همه اینکه او برای خودنمایی مطرح می کند و از نظر شخصیت حقیقی سخنانش ارزشی ندارد حتی نقد شود اما چون شخصیت حقوقی دارد و به نظر می رسد در تصمیم سازی ها نقش دارد.اندیشه خطرناکی است که باید از همین امروز جلوی آنرا گرفت این اندیشه تبار و سر آغازی چون شعوبی گری و نزادگرایی و سر انجامی جز جمهوری ایرانی نخواهد داشت که فتنه گران فریاد می زنندخودشما قضاوت کنید البته ممکن است آقای اسفندیار بگوید که منظورم این نبوده است و یا شما نفهمیدید مشكل شما اين است كه زبان عرفان را بلد نيستید و اهل ذوق نيستد.وبه قول حافظ:چوبشنوي سخن اهل دل مگو كه خطاست سخن شناس نئي جان من، خطا اينجاستو اینکه اما فارغ از اینکه امام عزیز درباره ملی گرایی چه نظری داشت و این که آن را شرک می دانست و یا در وقتی که از رادیو اعلام کردند که صدای انقلاب راستین ایران بر آشفتند و به شهید مطهری گفتند که فورا بگویند در رادیو اعلام شود صدای انقلاب اسلامی و خدا به درجات شهید مطهری بیفزاید که به تمام این شبهات در کتاب خدمات متقابل اسلام وایران جواب گفته اند. باید گفت:سخن آخر:شهید مطهری به این مضمون سخنی داشت که حتی مارکسیت ها می توانند کرسی دانشگاهی داشته باشند با این شرط که حرف خودشان را از زبان اسلام و با تابلوی اسلام بیان نکنند و حال به جناب اسفندیار این چنین باید گفت. سخنانی از تبار شعوبی گری را با تابلوی اسلام بیان نکن . حداقل صادق باش البته همه اینها که گفته شد نشان از آنی دارد که مشایی وصله ناجوری است که به تن دولت آقای دکتر احمدی نژاد نمی آید دولتی که از متن ملت مسلمان برخاسته است و با آمدنش سد مستحکمی شد در برابر غرب و غرب گرایان و به قول حسین قدیانی دکتر نگذار رای ما به تو را وتو کنند و هرچه زودتر این لکه را پاک کن.
erfantekabli@yahoo.com
***
– هزینه بازنشر توسط مطبوعات و سایت ها: رایگان
– سهم تعیین شده توسط نویسنده از مازاد درآمد آگهی: بدون سهم
پیام برای این مطلب مسدود شده.