يک افشاگری اخلاقی بر عليه مسئولان وزارت کار يا توصيه هايی برای دزديده نشدن طرح تحقيقاتی
آژانس ایران خبر: الف- در اين پست قرار نيست بي كفايتي مسئولين دولت نهم و به صورت كلي مسئولين…. را و به خصوص در وزارت كار و امور اجتماعي افشاء كنم كه بر همگان آشكارست و در ضمن افشا كردنش نيز تغيير عمده اي در كنش هاي سياسي و اجتماعي اين مسئولين محترم نخواهد داد. اما قطعاً 4 تجربه زيركه در طول 15 ماه گذشته و در زمينه نوشتن و اجراي طرح هاي پژوهشي و تحقيقاتي كسب كردم، مي تواند براي پژوهشگراني كه در صدد تهيه و اجراي اين چنين طرحهايي هستند، مفيد باشد.
ب- از 15 ماه پيش متاسفانه يا خوشبختانه درگير طرحي بودم كه اميد بسياري به آن داشتم، اميد به اينكه مي توانم به واسطه آن، قدم و خدمتي هر چند كوچك در بهتر كردن زندگي مردم سرا پا محروم و نيازمند اطرافم داشته باشم: طرح شناسايي و قانونمند كردن كسب و كارهاي خانگي، شناسايي مسائل شاغلان اين حوزه، آموزش، ظرفيت سازي و توانمند سازي آنها و در نهايت بهينه و سودآور كردن فعاليت هاي اقتصادي اجتماعات كوچك و صميمي درون خانه ها و در سه استان خراسان جنوبي، گيلان و همدان.
پ- نمي خواهم اتفاقات عجيب و غريب اين فرآيند 15 ماهه، لابي هاي سطوح بالا، سنگ اندازي هاي سطوح مديركلي، معاونتي و… را مطرح كنم، اتفاقاتي كه در نهايت به توقف اين پروژه انجاميد. اين افشاگري يك افشاگري اخلاقي است، در آن از كسي اسمي برده نمي شود و از طرفي آنچنان اين وزارتخانه غرق در بي هدفي و بي سرانجامي است كه فرقي نيز نمي كند به فرد يا افراد خاصي اشاره شود، همه مردان رييس جمهور در محروم كردن مردم از يك پروژه مشاركتي نقش داشتند، پروژه اي كه تنها با هزينه 300 ميليون تومان، مي توانست كيفيت زندگي بخش عمده اي از جوانان، زنان و طبقات متوسط و خلاق شهري و روستايي را بهبود بخشد، زيرا قصد داشتم از طريق تجربه هاي روزمره مقاومت و همبستگي در خانه، فضاهاي اقتصادي- اجتماعي مستقل از سرمايه مالي و ابزار توليد را شناسايي كنم و در زمينه اين زندگي روزمره، تجربه هاي زيسته همكاري اجتماعي و اقتصادي را دوباره زنده كنم يا از طريق وام و آموزش، آنها را بهينه سازم و…، اما…
اما افسوس كه گداخانه كار و امور اجتماعي، به اندازه نصف قيمت يك خانه معمولي در تهران نيز پول ندارد!!!، و اين آخرين بهانه آقايان براي عدم تامين اعتبار اين پروژه بود(توجه داشته باشيد كه 2 ماه قبل از آن، اين پروژه هم تامين اعتبار هم شده بود هم امضاء، اما به علت….). همچنين عليرغم حضور نيروهاي عظيم و حامي در پشت پرده اين پروژه! و با توجه به توقف اين پروژه، اصولاً نمي فهمم كه قدرت كلان متمركز چگونه در دولت اعمال مي شود؟ و اين در حالي است كه عليرغم دستورات صريحِ از بالا، دستورات لازم الاجراي تامين اعتبار اين پروژه و احتمالا بقيه دستورات دكترجهرمي، قدرت ايشان در سطوح ستادي و اجرايي ذوب ميشود(يک مسخره بازی تمام عيار). احساس مي كنم اعمال قدرت در اين وزارتخانه و احتمالا بقيه وزارتخانه هاي ايران، شبكه اي است و در سطح ميكرو عمل مي كند، زيرا عليرغم اقتدار نفر اول وزارتخانه، معاونتها و مديركل ها از آنچنان قدرتي برخوردار هستند كه حتي مي توانند به صورتي ضمني و از طريق شگردهاي اداري، دستورات وزير را وتو كنند. آنها قدرت همديگر را خنثي مي كنند و لذا هيچ اتفاقي نمي افتد، جز دستورات مقام هاي بالاتر از وزير كه البته ته مانده آنها پس از فيلترهاي وزارتي، معاونتي و مديركلي و به شكل تفاله اي مانند وام هاي بي هدف بنگاه هاي زود بازده به دست مردم مي رسد، بدون هيچ آموزشي، ظرفيت سازي اي و …، البته تازه اگر به دست مردم برسد.
اين يك دزدي آشكار علمي توسط يك مهندس! است و حتي شايسته مجازات و توبيخ. او يا همكارانش به صورتي واضح، طرح من را لاك گرفته اند و به نام گمنام خودشان، جعل كرده اند (قابل توجه مقاماتي در وزارت كشور كه فريب جاعلان را خوردند!!) پس براي تجربه و توصيه اول: هميشه به ياد داشته باشيد كه مداركي از اين دست را حفظ كنيد و نيز در جلسات بي اهميتي كه پيرامون موضوع تحقيقاتي شما برگزار مي شود، شركت كنيد. آنها نيازمند پز دادن هستند و براي اين كار از هيچ عملي فروگذار نمي كنند، حضور شما در اين جلسات باعث مي شود كه بيشتر احتياط كنند و ديگر مستقيم جلوي چشمتان دروغ نگويند. احتمالاً علاقه اي ندارند كه شما صحبت كنيد، به هر طريقي كه شده صحبت كنيد و به تمام افراد حاضر در جلسه بگوييد كه كپي رايت اين طرح براي شماست. در ضمن همه مداركتان را به همراه خود بياوريد و هميشه و همه جا در كنارتان نگهشان داريد، تا با نشان دادن اصل تحريف نشده پروژه، به صورتي مودبانه به آنها بفهمانيد كه دزد هستند زيرا آنقدر پررو هستند كه در جلسه جعل سندشان، شما را نيز دعوت مي كنند.
2- تجربه و توصيه دوم: حتي اگر فكر مي كنيد كه بالاترين مقام كشور حامي پروژه شماست(البته به دليل ساده پز دادن وگرنه اگر دلالت هاي پنهان سياسي و فرهنگي پروژه شما را بفهمند كه هيچ!!)، بعد از نوشتن طرح تحقيقاتي و قبل از تسليم طرح تحقيقاتي اتان به بدنه كارشناسي وزارتخانه و براي بررسي و تصويب، حتماً يك چك نقد و به مبلغي منصفانه از آنها بخواهيد(از هر كسي كه در لابي قدرت حضور دارد)، چون در صورتي كه اين كار را انجام ندهيد، با وقاحت تمام شما را فردي فرض مي گيرند كه تا ابدالآباد مي توانند ازتان بيگاري بكشند، باور كنيد! اما اگر شما را گرگي مانند خودشان فرض بگيرند و همچنين برايشان پروژه نيز مهم باشد، با اكراه و فحش به شما پول مي دهند. توجه كنيد كه در ايران، لوياتان هابز چيزي جز پول نيست.
3- تجربه و توصيه سوم: ممكن است كه وقيحانه بي ادبي كنند، حرفهاي تهديد كننده بزنند يا مثلاً شما را به بي نظمي، تاخير و… متهم كنند. نگران نباشيد، اكثر اين موارد شو و نمايش است. مهم لابي حامي پروژه است كه در روابط قدرت حامي پروژه شماست، نق زدن هاي بالا تنها براي نشان دادن اين موضوع است كه بگويند ما هستيم! يا مي انديشيم پس هستيم! توصيه مي كنم فقط بخنديد يا با موبايلتان بازي كنيد!
4- و توصيه آخر: ارزش طرحتان را بيش از حد لازم در جلوي چشم كارفرما، بالا ببريد و نيز در اولين فرصت و پس از تاييد اوليه طرحتان توسط بدنه كارشناسي وزارتخانه، آن را براي حفظ كپي رايت به نهادهاي بين¬المللي از قبيل نمايندگي هاي مختلف سازمان ملل در ايران، معرفي وارائه كنيد تا امكان دزديدن آن كم شود.
حرف آخر: مهم اين است كه دلالت هاي سياسي وفرهنگي طرحتان آشكار نشود. دلالت هايي كه در تحليل نهايي، مردم را خشنود وشرايط زندگي آنها را بهتر مي كند(هر چند به شكلي نسبي و حتي شايد موقتي). اين تنها معيار ارزش مندي طرح شماست.
پیام برای این مطلب مسدود شده.