گفت وگو با علي اکبر جوانفکر : هاله نور! کدام هاله نور!؟
اعتماد: به عنوان مشاور مطبوعاتي رئيس جمهور پاسخ مي دهم
کارکرد صداوسيما در هيچ جا به نفع دولت نبوده است
گروه سياسي، کيوان مهرگان؛از زمان روي کار آمدن دولت نهم تاکنون دست کم چهار روزنامه و چندين مجله به محاق توقيف رفته اند. علاوه بر اينها چندين سايت فيلتر و در پاسخ به گزارش روزنامه ها صدها جوابيه ارسال شده است. اين همه در حالي اتفاق افتاده است که رئيس دولت نهم در جلسه روزنامه نگاران با رئيس جمهور دستور بازپس گيري شکايت نهاد هاي دولتي از مطبوعات را صادر کرد. اما همين هم موجب نشد روزنامه ها و مجلاتي توقيف نشوند و روزنامه نگاراني بيکار. اما اين همه ماجراي رسانه يي دولت معجزه هزاره سوم نيست. مهرداد بذرپاش با نزديک به 30 سال سن و حداکثر سه سال تجربه مديريتي، روزنامه يي گلاسه را با قيمتي ارزان و با هدف حمايت از دولت راه اندازي کرد. به فاصله اندکي سازمان تامين اجتماعي با سرمايه کارگران روزنامه خورشيد را جايگزين هفته نامه آتيه کرد تا بر فهرست روزنامه هاي حامي دولت افزوده شود. از آن سو صداوسيما تمام شبکه هاي راديو – تلويزيوني و راديويي خود را به شکل بي سابقه يي در اختيار دولت گذاشت. اين سو تر سايت هاي خبري بي شماري در حمايت از دولت در فضاي مجازي سر بر آوردند. اما همه اينها باعث نشد علي اکبر جوانفکر مشاور مطبوعاتي احمدي نژاد، عملکرد چند روزنامه منتقد را به مخالف خواني و تخريب تعبير نکند. گفت وگو با جوانفکر طولاني شد. در بخش اول او به تبيين وظيفه رسانه ها پرداخت و در ادامه عملکرد دولت با اين تعريف به محک نقد گذاشته شد. فرصت نشد عملکرد دولت در برخورد با برنامه پربيننده 90 به نقد گذاشته شود. از آنجا که مواضع شخصي و رسمي مشاوران دولت نهم روشن نبوده است ناچار بودم پرسش ها را از اينجا آغاز کنم که…
-شما به عنوان مشاور رئيس جمهور به پرسش هاي ما پاسخ مي دهيد يا به عنوان آقاي جوانفکر با شخصيت حقيقي ؟
شما از مشاور رئيس جمهور درخواست مصاحبه کرده ايد.
-يعني در اين مصاحبه تمام موضع گيري هاي شما، موضع گيري هاي مشاور رئيس جمهور است؟
بله، مشاور مطبوعاتي رئيس جمهور.
-موضع دولت در برابر انتقاداتي که رسانه ها از عملکرد دولت مطرح مي کنند بيشتر يک موضع منفعلانه است تا يک موضع فعال. آيا اين موضوع را قبول داريد؟
چه کسي اين طور معنا کرده است؟ چون اين گونه نيست، شما چيزي را مي گوييد که من قبول ندارم.
-به چه دليل قبول نداريد؟
بايد ملاحظه کرد جامعه رسانه يي کشور کيست؟ چه هويتي دارد؟ تقسيم بندي کنيد تا مشخص شود.
-تصور اوليه اين است که ما در مقابل دولت دو نوع رسانه داريم، يکي رسانه هاي منتقد و يکي رسانه هاي حامي. طبيعتاً رسانه هاي حامي دولت چنين موضعي ندارند.
پس شما نبايد بگوييد جامعه رسانه يي.
-موضع ما کاملاً مشخص است که از کجا آمده ايم و موضع کدام رسانه ها را منعکس مي کنيم.
بايد بگوييد طيف منتقدان يا مخالفان دولت اين انتقاد را دارند.
-من عبارت منتقدان دولت را قبول دارم، اصلاً به مخالفت با دولت قائل نيستم زيرا معتقدم هيچ کدام از رسانه ها با دولت جمهوري اسلامي مخالفتي ندارند.کاري به رئيس دولت هم ندارند که آقاي احمدي نژاد باشد يا آقاي خاتمي، کارکرد اين رسانه ها منتقد دولت بودن است.
بايد وقت بگذاريم و تعريف کنيم اصلاً مخالف کيست و منتقد کيست؟ و آيا اصلاً روزنامه مخالف يا منتقد دولت معني دارد؟ يعني چه؟ در کجاي دنيا چنين تقسيم بندي وجود دارد که اکنون ما اين تقسيم بندي را درست کرده ايم؟
-شما چگونه تقسيم بندي مي کنيد؟
چنين تقسيم بندي اشتباه است و اشکال دارد و وارد نيست. در حوزه رسانه يي کار رسانه اطلاع رساني بي طرفانه، شفاف، دقيق، درست، جامع و کامل از پديده ها و رويدادهاي مختلف است.
-در همه جاي دنيا مصداق دارد؟
در همه جاي دنيا همين طور است، در همه جاي دنيا تعريف کار رسانه اين است.وظيفه رسانه مخالفت يا حمايت يا رودررو ايستادن يا تعريف و تمجيد از کسي نيست. در علم ارتباطات چنين تعريفي وجود ندارد که کار روزنامه، رسانه و خبرنگار اين طور باشد که بخواهد رودرروي يک دولت، جريان، حزب يا گروهي بايستد. کار رسانه ها اطلاع رساني شفاف، دقيق، درست، جامع و بي طرفانه از پديده ها و رويدادهاي مختلف است. شعار «دانستن حق مردم است» در اينجا معنا پيدا مي کند. مردم حق دارند بدانند در کشور آنها چه اتفاقاتي در حال وقوع است.
-اکنون مردم ما اين حق را دارند؟
من تعريف را به شما ارائه مي دهم تا به مراحل بعد برسيم. اجازه دهيد صحبت من تمام شود.
-مردم با اين تعاريف آشنا هستند، ولي با اين حال بفرماييد.
بنابراين در قانون اساسي، مردم آزادي را در رسانه تضمين کرده اند که در مورد همه مسائل، مطالب، رويدادها و پديده هاي مختلف داخلي و خارجي به آنها اطلاع رساني شود تا مردم در بزنگاه هايي که باز در قانون اساسي پيش بيني شده است تصميم بگيرند.براساس اطلاعات، شناخت و آگاهي تصميم بگيرند، اين شناخت، آگاهي و اطلاعات بايد درست و دقيق باشد تا بتوانند تصميم درست و بهينه بگيرند، بنابراين وظيفه رسانه اين است که صادقانه، بي طرفانه و شفاف اطلاع رساني کند.
-شما در مطبوعات جايي براي نقد قائل نيستيد؟
اجازه دهيد به تدريج وارد بحث مي شويم. وظيفه رسانه اين است که اطلاع رساني درست و دقيق انجام دهد، بنابراين مردم حق دارند بدانند زيرا مي خواهند تصميم بگيرند، حق دارند بدانند و درست بدانند. اگر رسانه هايي تقسيم بندي را خراب کردند و تعريف هاي جديدي درست کردند، فقط براي انحراف اذهان عمومي است وگرنه آنچه که بايد اتفاق بيفتد، همين است.
-شما به عنوان مشاور رسانه يي رئيس جمهور جايگاه نقد، بررسي و ارزيابي براي مطبوعات را کلاً چطور مي دانيد؟
در فرآيند اطلاع رساني شفاف، دقيق، درست و جامع نقد مي تواند صورت بگيرد. اما نقد تعريف دارد و بايد عالمانه و بر پايه اصول باشد. همين طور دهان را باز کنيم و قلم را بگذاريم و هر چه که مي خواهيم بنويسيم و در آن توهين هم وجود داشته باشد که متاسفانه فراوان است، نقد نيست. معلوم است که نقد چه کار مي کند. در واقع نقد نورافکني است که به يک پديده مي تابد و اين پديده را از همه ابعاد روشن مي کند و براي مخاطب نقاط ضعف و قوت اين پديده را مشخص مي کند. نه اينکه فقط نقاط منفي را ببيند، بايد همه زوايا را ببيند که اين نقد بي طرفانه، عالمانه و هوشمندانه است و منافع مردم در آن است، نه منافع گروه هاي سياسي. آنچه مد نظر شماست و اکنون عمل مي شود، منافع جريان خاصي در آن نهادينه است و در آن منافع مردم وجود ندارد. زماني منافع مردم است که با نگاه بي طرفانه، صادقانه و شفاف به پديده ها نگاه کند، ولي نگاهي که اکنون وجود دارد، نگاه مخالفت آميز با دولت است که دولت يک بخش اصلي توليدکننده اطلاعات در کشور در حوزه داخل و خارج است.
-جريان هاي سياسي مخالف بودند، مطبوعات چه ربطي به جريان هاي سياسي دارند؟
مطبوعات همين کار را کردند. طيفي که اکنون مدنظر شماست، همان هايي هستند که اين کارکرد را داشته اند، يعني کارکرد حزبي داشته اند و در خدمت جريان خاصي بوده اند.
-بحث ما در خدمت جريان خاصي بودن نيست.مطبوعاتي که جهت گيري، برنامه ريزي و سياست هاي دولت آقاي احمدي نژاد را تاييد نمي کنند، منتقد هستند و احساس مي کنند اين سياست ها، اين جهت گيري ها و اين نوع مديريت اجرايي به ضرر منافع عمومي است. بنابراين بايد با فرآورده هاي مطبوعاتي اين جهت گيري ها را نقد کنند.
وقتي دولتي برود هوادار آن هستند و وقتي دولت ديگري بيايد مخالف آن هستند و دوباره دولتي بيايد هوادار آن مي شوند. اين چه کارکردي است؟
-اگر شما دقت کرده باشيد و مطبوعات اصلاح طلب را ملاحظه کنيد در زمان حاکميت آقاي خاتمي فضاي نقد حتي در درون روزنامه دولت وجود داشت.
اصلاً اين طرفداري و مخالفت چه معنايي دارد که يک روزنامه يک نفر را قبول داشته باشد و حامي و طرفدار آن شود و نقاط منفي و ضعف او را نبيند و شروع به انواع حمايت ها کند، اما وقتي او رفت و دولتي آمد که از ابتدا آن را قبول نداشت و مخالف او بود، شروع به کار کردن در مورد نقاط منفي او کند.
-شما تمام روزنامه هاي زمان اصلاحات و آقاي خاتمي را ورق بزنيد. خود من به عنوان يک روزنامه نگار در روزنامه هاي اصلاح طلب کار کرده ام، ملاحظه کنيد که موضع ما نسبت به دولت چه بوده است، موضع نقادانه داشته ايم يا خير. کارکرد روزنامه نگار يک کارکرد نقادانه است. شما با کارکرد نقادانه روزنامه نگاري موافقيد يا مخالف؟
اين طور نبوده است. اين مستند است و وجود دارد. مي توان ملاحظه کرد که روزنامه هاي اصلاح طلب در رابطه با دولت خاتمي چه کردند و اکنون مقابل دولت احمدي نژاد چطور عمل مي کنند. اين کارکرد روزنامه نيست بلکه کارکرد حزب است که در حوزه رسانه يي در حال اتفاق افتادن است.
-اولاً که اصلاح طلبان به نسبت آن دوره رسانه يي ندارند.
چطور ندارند؟ روزنامه اعتماد، اعتماد ملي و آفتاب يزد هستند.
-بقيه را هم بگوييد.
صداي عدالت و برخي ديگر هم هستند.
-همه اينها روي هم رفته در مقابل شش کانال تلويزيوني چه مقدار اثرگذاري دارند؟
مگر تلويزيون در اختيار دولت است؟
-نيست؟
خير، در اختيار دولت نيست.
– به عملکرد صداوسيما در دوره آقاي هاشمي رفسنجاني، آقاي خاتمي و آقاي احمدي نژاد نگاه کنيد. سخنراني آقاي خاتمي در دانشگاه هاروارد چگونه پوشش داده شد، سخنراني آقاي احمدي نژاد در دانشگاه کلمبيا چطور پوشش داده شد؟
البته اين دو با هم قابل قياس نيست.
-چرا؟
دانشگاه کلمبيا يک ماجراي صهيونيستي بود که وزير خارجه اسرائيل مقابل آقاي احمدي نژاد در نيويورک تظاهرات به راه انداخت و هدايت شده بود و پشت آن جريان صهيونيستي وجود داشت. نبايد اينها را در يک ترازو بگذاريد. يک بحث هم اين است که صداوسيما در دولت ها چگونه عمل کرده است. من به شما توضيح مي دهم. در حوزه حرف که من اصلاً قبول ندارم. که صداوسيما و بقيه رسانه ها کارکرد اشتباهي است که فقط خود را در حوزه حرف تعريف مي کنند، فلاني اين را گفت و فلاني آن را گفت و اين براي يک رسانه بدترين کارکرد است. اما در حوزه عمل، در زمان آقاي هاشمي رفسنجاني، زماني که يک کارخانه لاستيک سازي و سيمان در اردبيل راه اندازي مي کردند،
صدا و سيما به طور زنده راه اندازي اين دو کارخانه با حضور آقاي رفسنجاني را پخش مي کرد. اکنون چندين برابر آن در کشور کار کرده ايم و اصلاً مردم در جريان قرار نگرفته اند. اگر نسبت به فعاليت در دولت ها حساب کنيم اصلاً مردم در جريان قرار نمي گيرند و صداوسيما اطلاع رساني نمي کند و در خدمت دولت نيست.
-با اين اوصاف باز هم شما از صداوسيما انتقاد داريد؟
بله، مسلم است. ما اصلاً از صداوسيما راضي نيستيم.
-چرا؟
زيرا کارکرد آن به نفع دولت نيست. کارکرد صداوسيما در هيچ جا به نفع دولت نبوده است. ما در خيلي از جاها منتقد صداوسيما هستيم. صداوسيما فقط چند سخنراني رئيس جمهور را پوشش مي دهد. آيا اين پوشش رسانه يي دولت است؟
-مستند سفر به نيويورک براي کدام رئيس جمهور ساخته شد؟
براي همه رئيس جمهورها کار کرده اند.
-آقاي هاشمي که اساساً نيويورک نرفت. براي آقاي خاتمي هم پوشش ندادند يا سانسورشده پوشش مي دادند.
کارکردها با هم متفاوت است. کارکرد سفر آقاي خاتمي به نيويورک اصلاً قابل قياس با کارکرد سفر آقاي احمدي نژاد به نيويورک نيست. سفر رئيس جمهور در يک دوره کوتاه زماني با حجم گسترده فعاليت هاي کاري بود که سفر آقاي خاتمي اين ويژگي ها را نداشت.
-اصلاً.
نگوييد اصلاً.
-آقاي خاتمي به نمايندگي و به نام جمهوري اسلامي ايران سال 2001 را به عنوان سال گفت وگوي تمدن ها مطرح کرد. تنها زماني که امريکا و اسرائيل نتوانستند عليه جمهوري اسلامي راي منفي بدهند، سر همين پيشنهاد بود. مجبور شدند به خاطر حفظ پرستيژشان هم که شده راي مثبت دهند و جمهوري اسلامي را تاييد کنند. آيا به نظر شما اين مورد با کارکرد آقاي احمدي نژاد که يک سخنراني بدون دستاورد در کلمبيا انجام داد، قابل قياس نيست؟
شما نظر خود را گفتيد. نمي خواهيم بحث کنيم. شما سوال کنيد، من جواب مي دهم. جواب من اين بود که کارکرد سفر آقاي احمدي نژاد به خارج از کشور به طور کلي و سفري که به نيويورک داشتند، اصلاً قابل قياس با کارکرد سفر آقاي خاتمي نيست.
-حضرتعالي اشاره کرديد وظيفه رسانه ها اطلاع رساني دقيق، بي طرفانه، صادقانه و شفاف است. موضع گيري هاي آقاي رئيس جمهور در چند مورد کاملاً دچار دوگانگي شده است. من از لفظ تناقض استفاده نمي کنم. از ايشان فيلمي تحت عنوان هاله نور منتشر شد که به نيويورک رفته و هاله نور را ديده است.
شما اين را اشتباه منتقل مي کنيد. اين جمله اشتباه است. ايشان نگفته هاله نور را ديده است.
-دقيق تر جمله آقاي احمدي نژاد را بگويم؟
بله، دقيق بگوييد.
-ايشان در ديدار با آيت الله جوادي آملي گفت من زماني که پشت تريبون رفتم و در حال صحبت کردن بودم، سران کشورها همين طور نگاه مي کردند و حتي پلک هم نمي زدند. دوستان بعداً به من گفتند يک هاله نور دور سر شما بود. البته خود من هم احساس کردم. اين عين جمله آقاي احمدي نژاد است، نيست؟
پس خود ايشان نگفته اند من هاله نور ديده ام، گفتند يک نفر گفته است.
-گفتند خود من هم احساس کردم.
خير، نقل قول ديگري را گفته است که ما احساس کرديم. شما در يک هاله يي از نور پشت تريبون رفته و شروع به صحبت کرديد.
-جمله ايشان اين بوده که «من احساس کردم يک هاله نور وجود دارد».
خير، اين طور نبوده است. من آنجا بوده ام. من در جلسه ديدار با آقاي جوادي آملي بوده ام. اگر مي خواهيد نقل کنيد، درست نقل کنيد، اين طور نيست. اين همان دروغ هايي است که پشت سر هم چيده مي شود.
-خبرنگار صدا و سيما از آقاي احمدي نژاد پرسيد و ايشان گفتند من نگفتم هاله نور، خدا نور است، کلمه الله نور است، آيا در اين دو جمله تناقض وجود ندارد؟
يعني چه؟ دوگانگي براي چه؟ مگر کلمه الله نور نيست؟
-اين پاسخ با آنچه آقاي احمدي نژاد در ديدار با آقاي جوادي آملي مي گويد، متفاوت است.
کجاي اين جمله تناقض است؟ ايشان نقل کرده اند يک نفر چنين چيزي را گفته است ولي چه ربطي دارد به اينکه کلمه الله نور است.
-شما چرا جمله خود آقاي احمدي نژاد را نمي گوييد که گفتند؛ «خود من هم احساس کردم »؟
چنين چيزي نگفته اند.
-فيلم آن وجود دارد.
شما ببينيد و اگر بود، به مردم منتقل کنيد.
-مردم ايران اين فيلم را ديده اند. نيازي به انتقال مجدد وجود ندارد.
پس مردم هم ديده اند و چنين چيزي نبوده است که گفته باشند من هم چنين چيزي را احساس کردم.
پیام برای این مطلب مسدود شده.