21.02.2009

“خرداد” متن کامل سخنان هاشم آقاجری را منتشر می‌کند؛ کاردآجین کردن دگراندیشی با دستان چند “اصلاح‌طلب‌نما”

خرداد: سخنان نسنجیده و نابخردانه دو چهره‌ی موسوم به “اصلاح‌طلب” زمینه‌ساز ایجاد یک جریان خطرناک علیه روشنفکر ارزنده و دلیر ایران، “هاشم آقاجری” شده است.
توطئه‌ی کانون‌های قدرت علیه این نواندیش دینی پس از آن شکل گرفت که آقاجری در خانه‌ی “عبدالله نوری” بار دیگر با برخی استدلال‌ها توانست نشان دهد که حادثه‌ی کربلا می‌تواند درس بزرگی برای رهایی ملت‌ها باشد. آقاجری یک ماه پیش در نشست بهمن‌ماه خانه‌ی نوری درباره‌ی «عاشورا و اخلاق رهایی» سخن گفته بود و سخنان وی با تمجید بسیاری از حاضران رو‌به‌رو بود.

با این وجود تریبون‌های دستگاه قدرت بار دیگر به تکاپو افتاده‌اند تا سناریویی دیگر را علیه جریان نواندیشی دینی و دگراندیشان مستقل طراحی کنند. پس از آن که یک تریبون حکومتی آقاجری را متهم به «شرک خواندن ولایت فقیه» کرد، دیگر بلندگوهای تبلیغاتی دستگاه قدرت نیز به انتشار این نسبت‌های نادرست پرداختند تا بلکه بتوانند صدای هاشم آقاجری را خاموش کنند.
طراحی سناریوی مشابهی در سال 82 سبب پرداخت هزینه‌ای گزاف از سوی دستگاه قضایی و حاکمیت ایران شد و پس از چند ماه جوسازی و صدور حکم اعدام برای هاشم آقاجری و به التهاب کششیده شدن دانشگاه‌های و جامعه، سرانجام طراحان سناریو دست از ادامه‌ی آن کشیدند و روشنفکر برجسته‌ی ایرانی از زندان آزاد شد.

گویا ناکامان آن سال، بار دیگر دست به کار شده‌اند تا انتقام خود را از آقاجری بگیرند و متاسفانه برخی افراد ساد‌ه‌اندیش نیز در ورطه‌ی بازی رسانه‌ای سناریونویس‌ها افتاده‌اند.
“ميرموسوی” و “ذاکری” دو عضو حزب “اعتماد ملی” هستند که روشن نیست با استناد به کدامین سوابق دینی، فلسفی و علمی از با سخیف‌ترین واژه‌ها در مخالفت با سخنان اندیشمند ایرانی درآمده‌اند حال آن‌که هیچ کدام آن‌ها نه در خانه‌ی نوری حاضر بوده‌اند و نه سخنان آقاجری را شنیده‌اند.
این دو مهره‌ی “دست چندم” اعتماد ملی که به آسانی فریب بازی رسانه‌های بی‌مقدار حکومتی را خورده‌اند، در انتقاد بی پایه‌ و اساس از آقاجری چنان تاخته‌اند که بلندگوهای دستگاه قدرت در روزهای اخیر با آب و تاب فراوان این سخنان را نقل هر محفل خبری و رسانه‌ای کرده‌اند و در ادامه راه را هموار می‌بینند که از «موج» خیالی «اعتراض به سخنان آقاجری» خبر دهند و فضا را آماده‌ی برخورد کنند.
استفاده‌ی از واژه‌هایی چون «کج‌فهم، فرصت‌طلب، مبتذل و سطحی‌نگر» درباره‌ی یک اندیشمند برجسته‌ی علوم دینی از سوی کسانی که از بد روزگار صفت «اصلاح‌طلبی» را بر خود گذارده‌اند، نه تنها جای بسی شگفتی دارد که به نظر می‌رسد حزب اعتماد ملی باید صلاحیت این افراد برای عضویت در حزب خود را مورد بررسی مجدد قرار دهد.

چه، زیانی که سخنان نابخردانه‌ی چنین افرادی به اصلاح‌طلبان حق‌گوی این کشور وارد می‌سازد، به پای حزب شناخته‌شده و قابل احترام اعتماد ملی نوشته می‌شود و این مایه‌ی خسران است.

هنوز هیچ‌کس دفاع موثر “مهدی کروبی” از هاشم آقاجری را در سخت‌ترین روزها از یاد نبرده که با «ننگین» خواندن حکم اعدام وی، دستگاه قضایی را به لرزه درآورد اما چگونه است که در حزب زیر نظر وی، چنین افرادی پیدا می‌شوند که پرچم هجمه علیه نواندیشان را به دست می‌گیرند و جلوتر از همه افترا و تهمت می‌بندند!؟

آیا دبیرکل گرامی حزب که احترام او به جریان نقد و بحث و دگراندیشی آشکار است، نباید به مقابله با “اصلاح‌طلب‌نمایانی” برخیزد که اعتبار اصلاحات و اعتماد ملی به عموم اصلاح‌طلبان را خدشه‌دار کرده‌اند و “نشنیده و نخوانده و نفهمیده” دست‌به‌کار کاردآجین کردن اندیشه‌ی دگراندیشی چون هاشم آقاجری می‌شوند!؟

“خرداد” در ادامه آخرین سخنان هاشم آقاجری در پاسخ به هجمه‌های اخیر را منتشر می‌کند و نوید می‌دهد که به زودی “با افتخار” متن کامل سخنان این اندیشمند را در خانه‌ی عبدالله نوری منتشر خواهد کرد.

هاشم آقاجری در واکنش به تحريف سخنرانی خود در خبرگزاری فارس اين خبرگزاری را توپخانه جعل و کارخانه دروغ سازی خوانده و از مردم و علما خواست؛ پيش از توجه به اخبار اين رسانه به سابقه آنها توجه کنند.
این نواندیش دینی گفت: به نظر می رسد با نزديک شدن انتخابات رياست جمهوری توپخانه جعل و کارخانه دروغ سازی با شدت بيشتری در روزهای اخير مجددا به کار افتاده است و در يک اقدام ضد اخلاقی که متاسفانه از اينگونه محافل مسبوق به سابقه است می کوشند تا با پنهان کردن خودشان در پشت سر علما زمينه های سواستفاده و بهره برداری سياسی و تبليغاتی را به نفع خود و عليه رقبا آماده کنند.
وی ادامه داد: خبرگزاری فارس پس از گذشت يک ماه از آن سخنرانی در يک اقدام مشکوک، جهت دار و تحريک کننده مواردی را به اينجانب نسبت داده است که اين پرسش را به ذهن متبادر می کند که چرا اين خبرگزاری پس از يک ماه که از آن سخنرانی گذشته تازه به ياد آن افتاده است. اين استاد دانشگاه تاکيد کرد:اگر اين خبرگزاری صداقت و امانتداری حرفه ای داشت به جای اينکه با ادبياتی تحريک آميز و آلوده به مقدمه و موخره و شرح و تفسيرهای جعلی و غرض ورزانه، متن دقيق و کامل سخنرانی اينجانب را منتشر می کرد و اجازه می‌داد تا خوانندگان و از جمله علمای محترم، خود مستقيما و بدون آلودگی های دروغين و تهمت آلود عرايض بنده را می خواندند و از محتويات آن مطلع می شدند.
آقاجری با بيان اينکه اينجانب در آن سخنرانی که به مدت حدود دو ساعت به طول انجاميد در خصوص اخلاق عاشورا سخن گفته‌ام تا نشان دهم عاشورا به ما درس اخلاق رهايی می دهد نه درس اخلاق سلطه، گفت: من برای بيان اين امر به بررسی تئوری ها و نظام های اخلاقی گوناگون در طول تاريخ و در فرهنگ ها و تمدن های مختلف از چين و ايران و يونان باستان گرفته تا تئوری ها و نظام های اخلاقی معاصر پرداختم اما در اين متن جعلی هرچه جستجو کردم نشانه ای از گزارش آن سخنرانی نديدم بلکه چهار پنجم اين متن، تکرار تهمت ها و جعلياتی است که غائله آفرينان در سال ۸۱ گفتند و پراکندند و دوباره در اين گزارش تکرار شده است.
وی اضافه کرد: تنها دو نکته در خبر منتشر شده از سوی خبرگزاری فارس آمده است که من در آن سخنرانی طولانی اين نکته‌ها را گفته‌ام که متاسفانه اين نکته‌ها نيز با تحريف و دروغ آشکار بسته بندی شده و اهداف سياسی غائله آفرينان شناخته شده کاملا در آن هويداست.
اين استاد دانشگاه تصريح کرد: بنده به هيچ وجه نگفته‌ام که تاکنون در خصوص کرامت انسان سخنی گفته نشده است و يا در خصوص امام خمينی نگفته‌ام که ايشان بر اين باور بوده‌اند که ما مامور به تکليفيم چه درست و چه غلط. بلکه سخن اينجانب اين بوده است که اسلام يک نظام فکری همه جانبه و منسجم است که جدا کردن بخش های مختلف آن از يکديگر به آن آسيب می رساند و اشاره کردم که بر اساس تقسيم بندی سنتی، اسلام از سه بخش عقايد، اخلاق و احکام تشکيل شده است که اين سه بخش در مجموع يک نظام واحد فکری و دينی را می سازد. اما متاسفانه در طول تاريخ ميان اين بخش ها فاصله افتاد و در نتيجه نوعی ناهماهنگی بين سه بخش اعتقادات، اخلاق و احکام به وجود آمد.
وی با بيان اينکه «بنده تاکيد کردم که احکام نمی تواند و نبايد جدای از عقايد و اخلاق اسلامی فهم و درک شود»، گفت: در آن سخنرانی در بخشی که به بررسی نظام های اخلاقی پرداختم گفتم که به طور کلی نظام ها و نظريه های اخلاقی بر سه نوعند؛ نظريه ها و نظام های وظيفه محور، نظريه و نظام های نتيجه محور و نظريه ها و نظام های فضيلت محور. و نظريه اخلاقی “امر الهی” را به عنوان نظريه اخلاقی وظيفه محور طبقه بندی کردم و سپس اشاره کردم که از سخنان امام خمينی نيز بر می آيد که ايشان معتقد به نوعی نظريه اخلاقی وظيفه محور بودند و به همين دليل تاکيد داشتند که ما مامور به تکليف هستيم نه نتيجه و گفتم که امام گاهی نيز بر حفظ نظام تکيه کردند که بايد در انديشه ايشان، رابطه بين نظريه وظيفه محور با نظريه حفظ نظام که به نظريه نتيجه محور نزديک است مورد بررسی قرار گيرد.
آقاجری ادامه داد: متاسفانه خبرگزاری دروغ پراکن و بهتان‌زن فارس در يک خبرسازی دروغ و آلوده به اغراض سياسی و قدرت طلبانه و بر اساس نظريه سلطه و سلطه پذيری يعنی همان چيزی که من آن را در مقابل آموزه و نظريه اخلاق عاشورايی قرار دادم کوشيده است که بحث نظری و علمی را با به کار بردن کلمات کليشه ای مانند هتاک، فحاش، اهانت و از اين قبيل که از فرط استعمال نخ نما و بلکه مشمئز کننده شده است، زمينه نوعی پرونده سازی تازه و تحريک عواطف را تدارک ببيند.
وی خاطرنشان کرد: جالب اين است که اين خبرگزاری دروغ پراکن در همين گزارش می گويد من نظام اسلامی را متهم به استبداد کردم، بدون اينکه يک جمله از اينجانب نقل کند که نشان دهد آن جمله نظام اسلامی را متهم به استبداد می‌کند. در حالی که بنده نظريه های استبدادی و اخلاق سلطه را نفی کردم.
عضو هیأت اجرايی سازمان مجاهدين انقلاب اسلامی ايران با بيان اينکه خبرگزاری فارس با اين گزارش بدترين دفاع را از نظام اسلامی می کند، گفت: اين خبرگزاری تلويحا به خوانندگان می‌گويد که نظام اسلامی نظام استبداد است، گويی هرگونه نقدی از اخلاق سلطه و نظريه استبدادی نقد نظام اسلامی است در حالی که در آن سخنرانی هيچ گونه اشاره و ارجاعی به مصاديق و موارد سياسی مشخص نداشته و صرفا يک بحث مفهومی و تئوريک بوده است.
وی اظهار داشت: متاسفانه حجم و گستره چنين تهمت ها و دروغ هايی آنچنان زياد است که اينجانب را از پيگيری قضايی و شکايت از تهمت زنان و دروغگويان منصرف می کند. خبرگزاری فارس و روزنامه کيهان جزء باندی هستند که متاسفانه به راحتی کثيف ترين تهمت ها و دروغ ها را به ديگران می زنند و هيچ امکان موثر و جدی هم برای دادخواهی و اقامه دعوی عليه اينان وجود ندارد.
آقاجری تصريح کرد: تنها اميدم به وجدان بيدار و علمای آگاهی است که به گمانم تجربه سال های اخير و پرونده اين افراد و هم قطارانشان به خوبی نشان داده است که اين قبيل رسانه ها نه مدافع علما هستند، نه کوچکترين اعتقادی به آنها دارند و نه احترامی برای آنها قائلند و هرجا منافع و قدرت آنها اقتضا کند به راحتی با موجوديت علما نيز به مواجهه بر می خيزند. تنها اميد من به روشن بينی و وجدان بيدار مردم و علمای راستين است.

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates