07.03.2009

قطع مناسبات مراکش با ایران: افراطی و سمبلیک

دویچه وله: مراکش کمی پس از ابراز خشم نسبت به گفته‌های ناطق نوری در مورد بحرین، ایران را متهم به تلاش برای گسترش مذهب شیعه و اخلال در اتحاد مذهبی این کشور کرد. وزارت خارجه مراکش، این اتهام را متوجه سفارت ایران در رباط می‌کند.

ماشاءالله شمس‌الواعظین، روزنامه‌نگار و تحلیل‌گر سیاسی در گفتگو با دویچه‌وله، این اتهام را از جمله دستاویزی برای واکسینه کردن جامعه مراکش در قبال الگوهای ارزشی ایران در خاورمیانه می‌داند. شمس‌الواعظین، ماجراجویی‌ها و سطح نازل ‌آگاهی و پختگی مقام‌های دولت جمهوری اسلامی را نیز در بروز چنین واکنش‌هایی موثر می‌داند.

دویچه‌وله: اتهام دخالت برای تغییر شالوده های مذهبی پادشاهی مراکش و تهدید تغییر وحدت مذهبی این کشور، اتهام سنگینی است. چه تحلیلی می‌توان برای این موضوع ارائه داد؟

م. شمس‌الواعظین: من فکر کنم مراکش در این زمینه افراط کرده است. این اتهام روی یک فرضیه استوار است که گویی مذهب سنی مالکی، اینقدر سست است که آماده پذیرش تحول و اصلاح را دارد. ولی به نظر نمی‌رسد چنین استعداد و آمادگی در مذاهب و فرقه‌های اسلامی باشد که فی‌الفور تحت تاثیر مذهب شیعه قرار گیرند.

دوم اینکه، روابط ایران و مراکش سال‌هاست شاهد هیچ گسترش عمقی یا سطحی حتی در عرصه اقتصاد و بازرگانی نبوده، و شاید به همین دلیل، دولت مراکش ترجیح داده به بهانه‌ای مناسبات را قطع کند تا دیگر کشورهای عربی سنی مذهب را به دوری از ایران سوق دهد. به این خاطر که ایران هرچه بیشتر منزوی و فرقه گراتر تلقی شود.

این نخستین اتهام به ایران در باره ترویج مذهب شیعه در یک کشور است و اتهام خیلی سنگینی است. به نظر من، ما چنین روحانیونی نداریم که بخواهند باورهای شیعه را در یک کشور دوردست آفریقایی ترویج دهند. این دستاویزی است برای قطع ارتباط ، بهبود ارتباط با جهان غرب و در نهایت مصون کردن جامعه مراکش در قبال برخی الگوهای مربوط به ایران در خاورمیانه.

آیا می‌توان این تصمیم را نوعی اقدام سمبلیک در قبال ماجراجویی‌های ایران در کشورهای عربی تلقی کرد؟

Bildunterschrift: Großansicht des Bildes mit der Bildunterschrift: شمس‌الواعظین: نخبگان ما نیز قادر به حل مشکلات نیستند بله عمدتا اقدامی سمبلیک است. اما یادمان نرود که سیاست خارجی ایران، در دوران ماقبل آقای احمدی‌نژاد از روی دولت‌ها پرش می‌کرد و در جستجوی هم‌‌‌‌‌پیمانانی در بدنه اجتماعی کشورهای آفریقایی و عربی بود. این سیاست که دولت‌های مرکزی را نادیده می‌گرفت، در دوران آقای خاتمی تغییر کرد. اما به نظر می‌رسد با روی کار آمدن احمدی‌نژاد، دوباره این روش در حال سازماندهی و تجدید استراتژی است. این به نفع منافع ملی ایران نیست. زیرا کشورهایی از قبیل مراکش را به کاهش روابط با ایران سوق می‌دهد و این حرکت‌ها ادامه می‌یابند تا ارتباط ایران با جهان پیرامونی و جهات عرب به حداقل برسند.

شما این شیوه و از جمله گفته‌های آقای ناطق نوری در مورد بحرین را، سیاستی منسجم می‌بینید یا نشانه‌هایی که اینجا و آنجا، در رقابت‌های داخلی غالب می‌شوند؟

بهتر است بگوییم مشکل، از پراکندگی و عدم انسجام و کاهش سطح شناخت و فهم دولتمردان از مسائل جهانی است. ما شاهد تنزل سطح آگاهی‌های مسئولین فعلی جمهوری اسلامی نسبت به دولت‌های قبل هستیم. اظهارنظرهای غیرمسئولانه متکی بر تئوری‌های توطئه، برداشت‌ها و سلیقه‌های شخصی، علاقمندی و میل به شهرت از طریق طرح موضوع‌های رادیکال، همه از ناپختگی و سطح کم آگاهی مقامات دولت کنونی می‌آیند. من معتقدم در محافل مدیریتی ما، هم انسداد حاکم است و هم احتیاط کاری و ترس از پیامدهای تصمیم‌های جسورانه. در نتیجه حتی نخبگان ما نیز قادر به حل این مشکلات نیستند.

دولت ایران هنوز به تصمیم دولت مراکش واکنشی نشان نداده، با توضیحاتی که می‌دهید، چشم‌اندازی برای یک پاسخ مدبرانه با ادبیات سالم را نمی‌بینید؟

نه! من در دولت احمدی نژاد چنین آمادگی نمی‌بینم. خواهید دید که به جای بررسی علل رفتار دولت مراکش و موضوع بحرین، دست به افشاگری خواهند زد. خواهند گفت که مراکش در رابطه با اسراییل و آمریکا چنین و چنان است. ملک محمد ششم، ریاست کمیته قدس را بر عهده دارد اما برای قدس کاری نکرده و با اسراییل رابطه پنهانی دارد و در فلان تاریخ و فلان ساعت اسراییلی‌ها را ملافات کرده است. غافل از این‌که هفتاد هشتاد درصد کشورهای جهان دارای همین مناسبات با اسراییل و امریکا هستند و این ایران و امثال کره شمالی هستند که آهنگ دیگری می‌نوازند.

مصاحبه‌گر: مهیندخت مصباح

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates