نامه سرگشاده خانواده انور حسین پناهی
فعالین حقوق بشر: به. مقامات عالی رتبه جهان. شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد . نهادهای حقوق بشری و وجدانهای بیدار
همگان مطلعند که انور حسین پناهی همسر و پدر ما بدون هیچ دلیل موجهی پانزده ماه است که در بازداشت بسر میبرد، ما نمیدانیم که در این پانزده ماه چه بر او گذشته است، آنچه بر ما چه گذشت بماند
پانزده ماه است که درد دوری همسرو پدری را تحمل کردایم که جای خالی او در بین ماه به غم بزرگی تبدیل شده است . پانزده ماه است که تنهایی و فراغش ما را به عزا نشانده است . پانزده ماهه از درد بی خبری و بی اطلاعی همسرو پدر شبها و روزهای سرد و خاموشی را سپری کرده ایم . پانزده ماه است اسارت و زندان همسر و پدرمان را در ملاقات پشت میله های سرد و منجمد زندان با کم سالی خود تجربه و لمس میکنیم پانزده ماه از وجود پر مهر همسر و پدر محروم شده ایم پانزده ماه است ما این ور دیوار سرد و بلند به بلندی آسمان .چشم انتظار رهایی همسر و پدر از بندیم و او آن سوی یک دیوار کوتاه و خشن وبی رحم در رویای خود خواب ما را میبیند .پانزده ماه است بحث داغ خانه ماه کنج پستوی غم گرفته و اتاق نمور همسایه و اقوام و آشنایان .صحبت از زندان سرپرست خانواده . بلاتکلیفی و نا امیدی از رهایی و آزادی اوست .پانزده ماه در این حال و هوای کودکی و در حالی که همسالان ما با شوق دیدار پدر و مادرشان از مدرسه سوی خانه روان میشوند ما با دیدگان منتظر. صورت های افسرده و دلی شکسته به خانه ای باز میگردیم که امید دیدار پدر هر روز با پتک بی خبری و یاس بر پیکر کوچکمان فرود می آید . ای کاش هیچ کس اینگونه از مهر پدر محروم نگردد.
این انتظار کشنده و سخت روز شنبه مورخه 22/4/1387 نه تنها نا امیدی پیشتر کشانده شد بلکه فضای کوچک و غم گرفته خانمان را تلخ تر کرد . بزرگ خانواده ما به اتهام محاربه از سوی دادگاه انقلاب سنندج به اعدام محکوم شده و همه با حالتی پریشان میگویند که حکم صادره به وی ابلاغ شده است .
حرف از اعدام همسر و پدر . حرف از ناامیدی و یاس .حرف از بی آیندگی ما و ……….حال و روز هر روز ماست، که از طرفی دیگر آخرین پشت و پناه ما (برادر همسر و پدر ما) اشرف حسین پناهی تنها کسی که میتوانست صدای بی گناهی پدرمان را به گوش مقامات بالا و افکار عمومی برساند در شب 5/6/1387 در حالی که امضای 5000 از اهالی منطقه را به همراه داشت و به طرف تهران به قصد ملاقات با وکلا و پیگیری پرونده برادرش میرفت کنار جاده ی روستای خودمان توسط یک مرد نا شناس با ماشین زیر گرفته شد و تنها نور امید ما بسوی خاموشی رفت . بله دست ما به هیچ جا بند نیست هیچ کمکی در کار نیست در پای این دیوار که بلندی آن برای ما به اندازه آسمان میباشد کور سوی امیدی طلب میکنیم که نجات همسر و پدر را در آن بیابیم . حقیقتن او سزاوار این رفتار نیست . به همسر و بچه های خود. به محیط گرم خانوادگی . به خاطرات خود ازخانواده و به عدالت و وجدان بشری خود نظری بیافکنید و وجدان آگاه و حقیقت بینی خود را به معرض قضاوت بگذارید بلکه بتوانید از راهی به ما کمک کنید . ما به کمک هر انسان آگاه و بشر دوستی نیاز داریم . تا شاهد آزادی و بازگشت سرپرست خانوادمان باشیم
به امید آزادی تمام زندانیان در بند
سوسن حسین پناهی همسر انور حسین پناهی و مهتاب .میلاد و مهشید فرزندان وی
پیام برای این مطلب مسدود شده.