رجانیوز: غلامعلي رجايي در يادداشتي نوشت؛ خاتمي به من گفت: من نخست با آقاي موسوي هماهنگ كرده بودم كه ايشان بيايد و من نيايم؛ پس از اين‌كه با اصرار به من گفت هرگز قصد ورود به اين عرصه را ندارد و من را مطمئن كرد، من حركت كردم و كار را آغاز نمودم.

غلامعلي رجايي در يادداشتي اقدام به انتشار ناگفته‌هايي از دليل انصراف خاتمي براي حضور در عرصه رقابت‌هاي انتخاباتي نوشت.

در بخشي از اين يادداشت ‌آمده است:

چند شب پيش، برخي از كادرها و فرماندهان قديمي جنگ كه در ميان آنان فرماندهان لشكر هم ديده مي‌شدند، از من خواستند مراتب اين آمادگي و حمايت را در ديداري با او اعلام كنند.

اين فرماندهان در دو دوره رياست‌جمهوري آقاي خاتمي، هسته و حلقه ايثارگران اصلاح‌طلب از جنس خودشان را به دور اين سيد ـ كه در اين انصراف، آن هم در اوج محبوبيت، نشان داد كه تنديس اخلاق است و شايسته آن همه اقبال مردم پس از آن همه تخريبي كه عليه ايشان صورت گرفته و مي‌گيرد ـ تشكيل دادند.

به منزل ايشان تلفن زدم و طبق معمول در نهايت محبت آغاز سخن كردند و اعلام آمادگي را براي ديدار با اين فرزندان معنوي امام ابراز داشتند، اما لحن ايشان را در عباراتي كه بلافاصله از او شنيدم، بسيار نگران ديدم كه رگي از جديت و تا حدودي آزردگي در آن ديده مي‌شد.

وي نيز از اعلام آمادگي اين ديدار كه از من خواست صبح روز بعد به آقاي رمضاني، مسئول دفترش، تذكر دهم، گفت فلاني ولي پيش خودت باشد، من الان در اين انديشه‌ام كه با وضعي كه پيش آمده، آقاي مهندس موسوي، قصد ماندن در اين عرصه را دارد و بايد از نامزدي انصراف بدهم و باز تأكيد كرد كه اين پيش خودت باشد و به كسي منتقل نشود.

وقتي با تعجب علت را پرسيدم، با همان لحني كه آزرده مي‌نمود، پاسخ داد من نخست با آقاي موسوي هماهنگ كرده بودم كه ايشان بيايد و من نيايم. پس از اين‌كه با اصرار به من گفت هرگز قصد ورود به اين عرصه را ندارد و من را مطمئن كرد، من حركت كردم و كار را آغاز نمودم.

در اين روزها، حرف‌هايي كه ايشان مي‌زنند با آن موضع پيشين، تطابق و تطبيق ندارد و اين روند به صلاح و مصلحت ما نيست و من كاملا آماده هستم انصراف بدهم و ميدان را در اختيار ايشان گذارم. براي همين، براي تلطيف بحث از ميزان استقبال مردم شهرها و استان‌هايي كه ايشان رفته بود، پرسيدم كه نحوه برخورد مردم با سفراي شما چگونه بود؟ و وي در پاسخ گفت: بسيار خوب بود و با محبت همچون هميشه با من روبه‌رو شدند.