هوشنگ امیراحمدی : مستقيما از طرف وزارت امور خارجه آمريكا به ايران رفتم
پیک ایران: ماهنامه صنعت و توسعه : هوشنگ امیراحمدی درباره سفر جنجالی تابستان گذشته خود به تهران، از یک فرصتسوزی بزرگ سخن میگوید که پیام رسمی دولت بوش در ماههای آخر فعالیت آن از سوی مقامات جمهوری اسلامی رد شده است.
وی در گفتگو با ویژهنامه صنعت و توسعه میگوید: « در آن جا فرصتسوزي شد و اعتقاد دارم دولت بوش در ماههاي آخر آماده بود كه حركت بزرگي را با ايران انجام دهد و سعي كرد كه از من استفاده كند يا حتي شايد سوءاستفاده ولي به هرحال من را به وسط آوردند و اجازه دادند كه دفتر باز كنم و در ايران فعاليت كنم و يكسري پيشنهادات دادند كه به ايران ببرم، به هرحال فكر ميكنم در موقعيتي قرار گرفته بودم كه ميتوانستم يك حركت تاريخي در ايران انجام دهم، من اعتقاد دارم دولت بوش در ماههاي آخر به اين نتيجه رسيده بود كه در مورد ايران حركت مهمي انجام دهد، متاسفانه فرصتسوزي شد و به شورا اجازه كار در ايران ندادند، پيشنهاداتي كه برده بودم رد شد، يكسري از رهبران بزرگ حكومت حتي از ملاقات با بنده ترس داشتند.
* شما از طرف چه كسي آمده بوديد؟
مستقيما از طرف وزارت امور خارجه آمريكا. فقط وزارت امور خارجه آمريكا به من هميشه ميگفت كه تصور نكنيد نماينده رسمي ايران هستيد ما فقط شما را به عنوان فردي ميدانيم كه حسن نيت دارد و 20 سال كار كرده است و نظر شما را قبول داريم و حاضر هستيم با شما يكسري حركتهايي انجام دهيم ولي در عين حال ميگفتند ما شما را با آقاي سولانا عوض نكردهايم و هنوز آقاي سولانا بايد كار خود را انجام دهد و از شما از طريق مسير دوم trak2 استفاده كنيم، مهم نيست كه چطور فكر ميكردند و به من چه ميگفتند، نكته مهم اين بود كه آنها به من يكسري پيشنهاداتي دادند تا به ايران بياورم، به خود شورا يكسري امتيازات دادند تا بتواند در ايران حركتي انجام دهد و قضيه دفتر حفاظت منافع جدي بود، متاسفانه اين بحث با قضيه دفتر شورا مخدوش شد و آمريكاييها ترسيدند كه اگر دولت جمهوري اسلامي حاضر نيست به يك شوراي غيردولتي و مردمي كه در راس آن كسي كه طرفدار خودشان هست، اجازه دهد كار كند در آن صورت پيشنهاد دفتر حفاظت بيمعنا است، در واقع به نظر من جمهوري اسلامي يكسري اشتباهات را انجام داد، شايد از ديد حكومت اشتباه نبود به هرحال اطلاعات آنها از من بيشتر است و شايد در چارچوب امنيت كشور و منافع ملي كشور چيزهايي ميدانستند كه حتما من نميدانم، بنابراين تصميم آنها اين بود كه به حرف من گوش ندهند و حتي عملا در رابطه با كارهاي من كارشكني هم انجام شود.
* از ايران چه كسي و در چه سطحي با شما ملاقات كرد؟
اجازه دهيد اصلا وارد ميدان نشوم. نكته مهم اين است كه اين پيام را افرادي گرفتند و به سطوح بالاتر برده شد و پاسخ منفي دادند.»
امیراحمدی درباره تحرکات خود در دوران اوباما برای برقراری رابطه میان ایران و آمریکا میگوید: «شورا يك مقاله سياستگذاري white paper تهيه كرده است كه نام آن «بهسوي يك سياست اوبامايي براي رابطه آمريكا و ايران» است كه حدود 50 صفحه است كه هم در اختيار ايران و هم در اختيار دولت آمريكا است و كسان ديگر هم آن را مطالعه ميكنند و در آينده نزديك از آن استفاده ميكنيم، البته بهطور غيررسمي يك نسخه آن را به آقاي سفير دادهام و يك نسخه آن در اختيار وزارت امور خارجه است.
سازمآنهاي مختلف و خانم كلينتون يك نسخه آن را گرفتهاند، بسياري از سناتورها يك نسخه آن را دارند، من جمعه گذشته با سناتور «كارل لازم» كه رئيس كميته نظامي آمريكا در سنا و يكي از افراد قدرتمند كشور است و در بخش نظامي بالاتر از آن قدرتي نيست، يك ساعت و ربع ملاقات داشتم و در تمام اين مدت بر سر پيشنهاد صلح بين ايران و آمريكا گفتوگو ميكرديم و تصادفا با نظراتي كه در آن بود موافق بود. تا 10 روز ديگر ترجمه اين مقاله را در ايران منتشر خواهيم كرد، در حال حاضر در حال ترجمه شدن است، در آمريكا هفته آينده به ملت آمريكا و در ايران به زبان فارسي به ملت ايران عرضه ميكنيم. من اعتقاد دارم كه رابطه ايران و آمريكا فقط رابطه دو دولت نيست بلكه رابطه دو ملت هم هست و فكر ميكنم دولت ايران بايد از فشاري كه ملت آمريكا ميتواند روي دولت خود براي گرفتن مواضع درستتر بياورد، كار كند. به نظر من بزرگترين اشكال كار رابطه ايران و آمريكا اين است كه مذاكراتي كه بين ايران و آمريكا يا بين ايران و 1+5 صورت ميگيرد در جاهاي مخفي و با حرفهاي مخفي انجام ميشود. آقاي سولانا با آقاي جليلي يا سناتور ديگري در اين بين كارهايي ميكنند كه به نظر من در تحليل نهايي كار به جايي نميبرد. به نظر من ايران بايد سعي كند كه اين مذاكرات را شفاف كند و ملت را وارد ميدان و از قدرت ملت استفاده كند تا امتياز بگيرد كه البته حق ملت ايران است و هم براي دادن امتياز زيرا دنيا، دنياي برد و باخت نيست بلكه دنياي برد ـ برد شده است.»
امیراحمدی با ضعیف دانستن احتمال مذاکره میان اوباما و احمدینژاد میگوید: «بحثهاي زيادي بر سر اين است كه آيا در انتظار بمانند يا خير، در اينجا دو مشكل وجود دارد يكي اينكه آقاي اوباما هنوز آماده نيست يعني تا چند ماه آينده واقعا اين دولت آمادگي اين را ندارد كه يك برنامه منسجم روي ميز بگذارد و با آقاي احمدينژاد يا هر شخص ديگري مذاكره كند، بنابراين اگر مذاكره جدي صورت نميگيرد نبايد به اين معنا باشد كه آقاي اوباما نميخواهد با آقاي احمدينژاد مذاكره كند به نظر من اين تفكر اشتباه است. نكته دوم اين است كه آقاي احمدينژاد در مورد اسرائيل صحبتهايي كرده است كه دشمنان رابطه ايران و آمريكا كماكان از آن سوءاستفاده ميكنند و در جهت تخريب آقاي احمدينژاد بهكار ميبرند كه آقاي احمدينژاد و در مجموع ايران بايد روي آن كار بيشتري انجام دهند زيرا هرچه رئيسجمهور يك كشور بيشتر تخريب شود در واقع خود ملت و دولت تخريب ميشوند. بايد روي آن هم كار كرد و بحث اينكه چون آقاي احمدينژاد اين حرفها را زده و نميتوان با او مذاكره كرد را منسوخ كرد و بايد اين را رد كرد.
نكته آخر هم اين است كه آمريكاييها ميدانند كسي كه بايد در ايران با او صحبت و مذاكره كنند يا اين جريان را آغاز كنند رهبر مملكت است يعني در چارچوبي كه آقاي اوباما وارد ميدان ميشود چارچوب رهبري در ايران است و چارچوب استراتژيك است كه بايد ابتدا شخص رهبري آن را بپذيرد و به اين جريان نگاه كند و به دولت اختيار دهد كه در چارچوبهايي با آمريكا وارد ميدان شود يعني در واقع رهبري قدرتي است كه بايد در اين رابطه تصميم بگيرد و سياستهاي راهبردي و استراتژيك را وسط بگذارد. آقاي احمدينژاد و دولت او يا فرقي نميكند هر دولت ديگري آن را بايد اجرا كند. دولتها قوه مجريه و اجرايي هستند. بحث قانونگذاري و تفكرهاي استراتژيك در ايران عوامل مشخصي دارد، از سطح رهبري شروع ميشود به شوراي امنيت و مجلس ميرود و سپس دولت آن را اجرا ميكند، معناي آن اين نيست كه دولت نظري ندارد كه در اين زمينهها چه بايد كرد اما دولت هم بخشي از اين جريان ميشود، بنابراين اين تفكر كه آقاي اوباما بايد منتظر بماند تا انتخابات انجام شود، به خيلي از مسائل توجه ندارد و مانند اين است كه اگر فرض كنيم در چند ماه بعد از اين دوره باز هم آقاي احمدينژاد باشد در آن صورت تكليف آمريكا چيست. اگر قرار شود آمريكا با احمدينژاد صحبت نكند در آن صورت كار آمريكا زار است. فرض كنيد شخص ديگري جاي آقاي احمدينژاد را گرفته است اگر آن فرد مورد قبول سيستم نباشد يا از رهبري اختياري نداشته باشد كه حركتي را انجام دهد او هم نميتواند كاري كند مگر آقاي خاتمي 8 سال رئيسجمهور بود؟»
پیام برای این مطلب مسدود شده.