24.03.2007

هم زندانی دکتر حسین فاطمی ، زنده است !

انتخاب : عرفان قانعي فرد:در خلال این سالها که زبانشناسی خوانده ا م و فرهنگ لغت تعیین کننده سرنوشتم بوده است ، تاریخ معاصر هم تنها دغدغه و سرگرمی مورد علاقه من بوده است و شاید نوشته های سرهنگ نجاتی ، ” بهنود ” و داستانهای شیرین معلم تاریخم – مدرسی – در دوران دبیرستانم این شعله را در من روشن کرد و بعد از آنهمه مکافات الیم ذهنی ، باز هم اندک شرری هست هنوز ، و نمی توانم به کلی ترک این عادت کنم. گرچه گاه تصمیم به سکوت مطلق گرفته ام ، اما…

انتخاب : در خلال این سالها که زبانشناسی خوانده ا م و فرهنگ لغت تعیین کننده سرنوشتم بوده است ، تاریخ معاصر هم تنها دغدغه و سرگرمی مورد علاقه من بوده است و شاید نوشته های سرهنگ نجاتی ، ” بهنود ” و داستانهای شیرین معلم تاریخم – مدرسی – در دوران دبیرستانم این شعله را در من روشن کرد و بعد از آنهمه مکافات الیم ذهنی ، باز هم اندک شرری هست هنوز ، و نمی توانم به کلی ترک این عادت کنم! . .. گاه تصمیم به سکوت مطلق گرفته ام که مبادا آزردگی خاطری ایجاد کنم ، اما گاه سکوت را نیز گناه می دانم؛ ولی به هرحال با حفظ همه جوانب می توان برای این دل پر هوس، گاهی اندکی نوشت …

شخصی که در دوران عمرش به گمانم از فعالیت و چابکی و حرکت و مقاومت و استقامتش ، ذره ای وقت را حرام نکرده است ، همین صارم الدین صادق وزیری است . از وکلای پیشکسوت دادگستری و فعالان اجتماعی معاصر که سکوتش مانع از مطرح بودن این چهره ملی شده است .

انسانی که از مام میهن بدور است ، اما روز و شبش نگریستن و دیدن و خواندن و شنیدن درباره ایران عزیز است و به گمانم 30 سالی است که هر روزش را با خواندن روزنامه لوموند آغاز می کند. او را ۱ بار در سویس دیده ام …. فقط هم برای دیدار او رفتم … و آنچنان با وی صمیمی شدم که هنوز هم هر هفته صدایش را می شنوم و برایش بسیار هم احترام قایلم . چون مخزن تاریخ معاصر کرد است ..یار و هم بند دکتر حسین فاطمی …

صارم الدین صادق وزیری ، در 12 خرداد 1300 در شهر سنندج دیده به جهان گشود . و دوران دبستان و متوسطه خود را در شهر سنندج به پایان رسانید و برای اخذ دیپلم به ناچار به تبریز رفت و در رشته علوم طبیعی از دبیرستان فردوسی فارغ التحصیل شد .
به دانشگاه رفت .. اما حوادث سیاسی 1320 تحصیلات دانشگاهی او را با مدتی معلق ساخت و یکسال به عنوان دبیر دبیرستان برای تدریس به سنندج آمد و آنگاه در کنکور دانشکده حقوق شرکت کرد و برای ادامه تحصیل در رشته قضایی وارد آن دانشکده شد .

تا سال 1331 جهت شرکت کردن در کاندیداتوری نمایندگی دور هفدهم مجلس شورای ملی مشاغلی از قبیل ” دادیاری دادسرای تهران – مسئولیت دائره اجرای احکام دادسرای تهران – بازپرسی دادسرای تهران – دادیاری و بازپرسی دادسرای دیوان کیفری ” را بر عهده داشت که در انتخابات نمایندگی با 2000 رای برگزیده شد ، اما بنا به هجوم لومپن ها ی وابسته به دربار در عرصه سیاسی ، ارتش صندوقهای رای را ابطال کرد و به جای وی ، حسن امامی – امام جمعه وقت تهران که شخصی نزدیک به شاه و دربار بود – را روانه مجلس کرد که این امر با اعتراض دکتر مصدق هم روبرو شد ، که فساد و تقلب در بسیاری از حوزه ها وجود دارد – اما فایده ای دربر نداشت.

که البته در روز 7 اردیبهشت 1331 که مجلس با حضور قریب به 75 نماینده ، افتتاح شد ، دکتر حسن امامی – برادر زاده همسر مصدق ، استاد حقوق دانشگاه تهران ، عضو جمعیت فدائیان اسلام ، امام جمعه تهران و طرفدار سلطنت و محرم دربار پهلوی – به ریاست مجلس گزیده شد. که البته از کرمانشاه ” دکتر کریم سنجابی ” توانست از کرمانشاه برگزیده شود.

که البته شاه [ چون هراس مخالفت قاضی محمد را در دل داشت و صارم الدین صادق وزیری هم با حزب دمکرات کردستان ایران – مانند صدر قاضی و غنی بلوریان و… – نزدیکی و رفاقت داشت و از طرفی به حزب توده گرویده بود ] از انتخاب وی به شدت هراس داشت .

[بنا به گزارش فال« گفتگو با امام جمعه» – 12 ژوئیه 1952،-FO2481513 ؛
گزارش فال« گفتگو با حکمت»،- 12 ژوئیه -1952- به نقل از کتاب بحران دمکراسی در ایران «نوشته فخرالدین عظیمی – ترجمه عبدالرضا هوشنگ مهدوی و منوچهر نوذری- ص 390 تا 391 » . یک روز بعد از آن سام فال گزارش داد :
” مخالفان بخصوص امام جمعه از ما مقداری پول می خواهند تا دسته هایی از ( اوباش ) را متشکل کنند و بر ضد دولت به تبلیغ پردازند. عکس العمل من نسبت یه این تقاضا این است که چون تمام اشخاص ثروتمند و با نفوذ این کشور با مصدق مخالف اند، باید حاضر باشند اگر ذره ای دل و جرأت و احساس میهن پرستی دارند با هم متحد شوند و پول برای این منظور تأمین کنند .

وي ادامه مي دهد :متأسفانه چنین به نظر می رسد که شمار ناچیزی از مخالفان حاضرند برای نجات کشورشان فداکاری کنند” « گزارش فال 13 ژوئیه 1952 ، همانجا». توضیح اینکه ” هرچند در 25 آذر 1330 دکتر مصدق در سخنرانی ای تصمیم خود بر انجام انتخابات دوره ی هفدهم مجلس بدون کوچکترین مداخله و اعمال نفوذ و توصیه را اعلام کرد ” « محمد علی موحد- خواب آشفته ی نفت – دکتر مصدق و نهضت ملی ایران – جلد دو – ص 1009 » ، ولی با اعمال نفوذ محافل دربار، ارتش و تحریکات جریانهای وابسته به انگلستان ، تعدادی نماینده طرفدار دربار و سیاست انگلیس در ایران از جمله آقای سید حسن امامی به مجلس راه یافتند. مضحک اینکه سید حسن امامی ” امام جمعه شیعه تهران” از شهر مهاباد که سنی نشین است وکیل شد!!”

مرحوم دکتر مصدق در این باره می گوید ::” آقا اگر کسی به بت هم با عقیده ثابت معتقد باشد، باز قابل احترام است. دوره شانزدهم یا هفدهم بود، نه هفدهم بود . من نخست وزیر بودم. شنیدم که از مهاباد این گرزن(سرلشکر) او را وکیل در آورده بود. تعجب کردم . از محل سنی ها، امام جمعه ی شیعه را وکیل بکنند؟ یکبار هم به مجلس رفته بود. تلفن کردم، خواهش کردم بیاید، آمد احوالپرسی( بله این خانمم عمه ی امام جمعه می شود).

گفتم : آقا شنیدم از مهاباد وکیل شده اید. گفت” بله، اصرار کردند خیلی ” گفتم آقا این فرمایشات چیست؟ از طرف اهل تسنن قابل قبول نیست. شما نباید قبول بکنید.”« به نقل از رنجهای سیاسی دکتر محمد مصدق- یادداشتهای جلیل بزرگمهر صفحات 53 تا 54 » ،

هرچند اعتبار نامه وی با مخالفت نمایندگان جبهه ملی روبرو شد ، اما ” اکثریت نمایندگان نه تنها اعتبار نامه امام جمعه را تصویب کردند بلکه او را بدستور شاه ، از طریق بهبودی و هومن ، رئیس مجلس گرداندند.
” به نقل از کتاب بحران دمکراسی در ایران« نوشته فخرالدین عظیمی – ترجمه عبدالرضا هوشنگ مهدوی و منوچهر نوذری- ص 384 تا 385 »

شادروان حسن شمشیری که با امام جمعه آشنائی داشت ” توطئه ریاست مجلس شدن” او را به وی گوشزد نمود.« شاه حسینی روایتی از قیام سی تیر به نقل از کتاب مصدق، دولت ملی و کودتا به کوشش مهندس سحابی- ص 82»، ,وی پس از قیام 30 تیر به خارج رفت و بعد از کودتای 28 مرداد نماینده ” انتخابی” دوره دوم مجلس سنا شد.]

سپس از طرف وزیر دادگستری وقت ، صادق وزیری دوباره به خدمت اداری دعوت شد و تا 28 مرداد 1332 در سمت دادیاری دادسرای تهران باقی ماند که پس از آن دستگیر شد . که البته به عنوان فعالیتهای جانبی و اجتماعی ، وی از جمله چهره های سیاسی بسیار فعال است که از عمده ترین فراز و نشیب های کاری وی می توان به این موارد اشاره کرد :

1. در سال 1325 ” جمعیت کردهای مقیم مرکز” را تاسیس کرد که تا سال 1358 به عنوان سخنگو در آن نهاد فعال بود . مدیریت انتشار روزنامه ای به نام ” بروسکه ” را نیز بر عهده داشت که نشریه ارگانی آن جمعیت محسوب می شد و بعدها در اواخر دهه 1370 مجددا در تهران بازسازی شد اما این بار دکتر اسعد اردلان مسئولیت این نهاد اجتماعی را بر عهده گرفت و اساسنامه آن را تغییر داد.

2.در سال 1328 عضویت حزب توده را می پذیرد و در سال 1329 علاوه بر عضویت در شورای مرکزی جمعیت حقوقدانان دمکرات ایران ، به عنوان عضو موسس ” جمعیت ملی مبارزه با استعمار ” ، سردبیری روزنامه ” شهباز ” را برعهده می گیرد که تا 1331 ادامه داشت . که در خلال عضویت در جمعیت مبارزه با استعمار – به ریاست یحیی خدابنده – ، ملاقات هایی با عناصر موثر جبهه ملی و دولت دکتر مصدق داشت . از جمله در 30 تیر 1331 زیرا که دکتر مصدق به اهمیت نقش چپ در خنثی کردن توطئه های دربار آگاه بود .

3. پس از کودتای 28 مرداد از طرف دادرسی ارتش به اتهام علیه براندازی سلطنت ، دستگیر می شود و ابتدا به زندان قلعه فلک الافلاک و آنگاه به همراه زندانیانی مانند کریم کشاورز و…به جزیر خارک تبعید می شود . 14 ماه را در زندان انفرادی می گذراند. در دادگاه تجدید نظر نظامی به حبس ابد در زندان قصر ، محکوم می شود اما وی مشمول بخشودگی قرار می گیرد و پس از 4 سال و اندی از زندان رها می شود .

در مدتی که در زندان لشکر 2 زرهی – شکنجه گاه سرلشکر تیمور بختیار – بود با دکتر حسین فاطمی – یکی از برجسته ترین چهره های جنبش ملی شدن نفت و دولت دکتر مصدق – هم بند می شود ، هر چند که قبلا با وی در دفتر وزارت خارجه دیدار و ملاقات کرده بود

4. در بدو امر کانون وکلای مرکز از دادن جواز فعالیت وکالت به وی امتناع می کند و به نا چار از استان فارس موفق به دریافت مجوز فعالیت در وکالت را دریافت می کند و در تهران به فعالیت تخصصی خود می پردازد و پس از مدتی به عضویت اصلی هئیات مدیره کانون وکلای مرکز و بازرس اول هیات مدیره کانون وکلای مرکز در می آید و تا 1358 در این سمت باقی ماند.

5.در سال 1356 نیز جزو وکلا و قضاتی بود که طی نامه ای سرگشاده به شاه بر لزوم اجرای قانون اساسی و متمم آن تاکید کردند و فضای باز سیاسی را خواستار شدند و در همان سال جزو موسسین و عضو شورای مرکزی جمعیت حقوقدانان ایران بود که نقش بسیار عمده ای در مبارزات آزادیخواهانه مردم ایران در شکل گیری انقلاب ایفا کرد و در سال 1357 نیز به عضویت هیات مدیره جبهه دمکراتیک ایران در امد

6.در سال 1357 سردبیری نشریه هفتگی ” صدای معاصر ” را بر عهده داشت .

7. پس از پیروزی انقلاب و آغاز جریانات کردستان – به همراه هیات صلح دولت موقت به کردستان رفت و ابتکار تشکیل شورای شهر سنندج را به آیت الله طالقانی پیشنهاد داد که پذیرفته شد .

8. در شب عید 1359 برای انجام معالجه به سویس رفت و اکنون 27 سال از مهاجرت و اقامت ناخواسته وی می گذرد و چندی پیش هم باز عملی جراحی داشت و از فروغ دیدگانش کاست…

9. در خلال این سالها صرفا به مطالعه و سکوت – ناشی از حکمت و درایت – در سخن گفتن در محافل گذرانید و 2 خاطره از وی تحت عناوین ” خاطرات من از زنده یاد دکتر حسین فاطمی ” و ” دفاع از دو چهره ملی کرد ” منتشر شده است که راقم این سطور نیز در سال 1384 با وی دیدار کردم و بخش اول گفتگو با وی را در کتاب ” آهنگ وفا / گفتمان تاریخی –فرهنگی کردها ” آوردم. و یک نوار ویدیویی از وی را نیز در اختیار دارم که شبکه های کردی را محق و معتبر نمی دانم تا در اختیار ایشان بگذارم ….

عرفان قانعي فرد
erphan.qa@gmail.com
http://erphaneqaneeifard.blogfa.com

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates