27.03.2009

شنید ام BBC فارسی جذاب است

جمهوریت– شیرزاد عبداللهی : صبح روز٢٦ اسفند، روسای آموزش وپرورش کردستان، طی تلفنگرامی از همه مدیران مدارس مقاطع ابتدایی، راهنمایی، دبیرستان مناطق ١و٢ شهر سنندج و روستاهای اطراف دعوت کردند ساعت ٣ بعد از ظهر برای دیدار با وزیر در سالن اجتماعات تربیت معلم سنندج حاضر شوند. علت اینکه به جای بخشنامه از تلفنگرام استفاده کردند، کمبود وقت برای اطلاع رسانی بود. البته حضور در چنین مراسمی اجباری نیست، اما مدیران می‌دانند که نرفتن به این گونه جلسات به چشم می‌آید و مدیران بالادست به غیبت کارکنان خود در این نشست‌ها حساسیت دارند. سخنرانی‌های علی احمدی وزیر آموزش و پرورش اغلب حاشیه‌های جالبی دارد که گاه از متن گفته‌های او جذاب‌تر است. سفرعلی احمدی به کردستان همراه با هیات دولت در روزهای پایانی سال ٨٧ بدون حاشیه سپری نشد.

مزد حضور

در حالی که مدیران گوش تا گوش سالن را پر کرده بودند، وزیر بر خلاف قولی که داده بود سر وقت نیامد. خانم مدیرها یک طرف سالن را پر کرده بودند. بعد از نیم ساعت انتظار مدیرانی که حوصله‌شان سر رفته بود یکی یکی سالن را ترک کردند و به قول خودشان جیم می‌شدند. کم کم در میان روسا این نگرانی قوت گرفت که اگر تاخیر وزیر طولانی شود، گرفتاری‌ها و کارهای معطل مانده روزهای آخر سال، همه را به ترک سالن وا دارد و جلسه تعطیل شود. چگونه مدیران گریزپا را روی صندلی‌ها نگهدارند؟ اول دستور دادند درهای سالن را ببندند تا کسی خارج نشود. وقتی دیدند که این تدبیر موثر نمی‌افتد و کمی تا قسمتی توهین‌آمیز است، گفته شد مدیرانی که دندان روی جگر بگذارند و تا آخر بمانند ،هدیه می‌گیرند. بحث هدیه که پیش آمد، اعتراض‌ها کمتر و گرایش حاضران به ماندن بیشتر شد. وزیر با حدود یک ساعت ونیم تاخیر در جلسه حاضر شد. قبل از ساعت ٤ و ٢٠ دقیقه که وزیر پشت تریبون قرار گرفت ، همه حاضران می‌دانستند که هدیه وعده داده شده ، ٥٠هزار تومان پول نقد است و این هدیه فقط به کسانی تعلق می‌گیرد که تا پایان جلسه در سالن بمانند. پایان جلسه شیرین بود . مدیران حاضر اسامی خود را در لیست‌هایی که آماده شده بود نوشتند و رئیس سازمان آموزش و پرورش استان کردستان حاضران را قسم داد که فقط اسامی خود را در لیست‌ها بنویسند تا هدیه به حساب آنان واریز شود. این هدیه‌ای بود برای کسانی که مانده بودند ، آنها مزد صبر و حوصله خود را می‌گرفتند. یک ضرب‌المثل ایرانی می‌گوید بر اثر صبر نوبت ظفر آید و البته ظفر در اینجا یک هدیه نقدی ٥٠هزار تومانی در آستانه نوروز بود.

گلایه مدیران و التماس وزیر

همان ابتدای جلسه چند نفر از مدیران با گلایه از پرداخت نشدن معوقه‌های خود، اوقات وزیر را تلخ کردند. وزیر که خود را برای یک سخنرانی فنی در مورد مدیریت استراتژیک آماده کرده بود، با التماس از حاضرین خواست که چند دقیقه‌ای ساکت شوند تا او در خصوص مدیریت در نظام آموزشی صحبت کند. علی احمدی گفت : «مدیریت یکی از مولفه‌های اصلی تعلیم و تربیت است. مدیر در نظام کنونی آموزش و پرورش کشور تنها در یک محل و مکان مشخص فعالیت می‌کند که باید این شیوه را کاملاً تغییر داد، چرا که ما معتقدیم مدیریت باید راهبردی بوده و فرد علاوه بر مدرسه بر پیرامون خود و دانش آموز نیز مدیریت داشته باشد.» اما این چیزی نبود که افراد حاضر در سالن به آن علاقه‌مند باشند. همه کسانی که در شهرهای مختلف پای صحبت وزیر می‌نشینند دوست دارند که وزیر در باره افزایش حقوق، پرداخت مطالبات معوق، استخدام حق‌التدریسی‌ها و مطالبی از این قبیل سخن بگوید. وزیر در یک سال وچند ماه گذشته کوشیده است که گفتمان آموزش‌محور را جایگزین گفتمان معیشت‌محور کند. اما در این زمینه توفیقی کسب نکرده است. یکی از حاضران از فرجام قانون مدیریت خدمات کشوری پرسید. وزیرکه نمی‌خواست در آستانه نوروز فرهنگیان را ازخود برنجاند، با لحنی سیاستمدارانه گفت: «ما در تلاش هستیم تا ابتدا این قانون به شکلی کاملاً عادلانه به مرحله اجرا در بیاید که در این صورت بخش زیادی از مشکلات آموزش و پرورش نیز رفع خواهد شد.» یکی از مدیران در باره استخدام حق‌التدریسی‌ها سئوال کرد. وزیر به گفتن این جملات اکتفا کرد که «وضعیت تمامی افراد حق‌التدریسی آموزش و پرورش در حال بررسی است که خوشبختانه به نتایج بسیار خوبی رسیده‌ایم، ولی من در این جلسه آن را اعلام نمی‌کنم.» خانمی که خود را آموزشیار نهضت سوادآموزی معرفی کرد از پرداخت نشدن حق‌الزحمه آموزشیاران گلایه کرد. وزیر با ابراز تعجب از حضور آموزشیار نهضت سواد آموزی در جمع مدیران مدارس گفت: «نهضت سواد آموزی باید تمامی حقوق آموزشیاران خود را پرداخت کند که البته این مهم نیز در حال انجام است.» وزیر که معمولاً در این گونه موارد چالشی برخورد می‌کند در آستانه سال نو بنا را بر مصالحه گذاشته بود.

بچه‌ها و دید و بازدید عید

اما مهم‌ترین بخش سخنرانی وزیرآنجا بود که آموزش از طریق رسانه‌هایی مانند تلویزیون را با آموزش‌های کلاسیک مدارس مقایسه کرد و به درستی نتیجه گرفت: « رسانه ها به مراتب جذابیت بسیار بیشتری ازدرس و مشق مدرسه برای دانش آموزان دارند» و به عنوان شاهد مثال به سریال حضرت یوسف اشاره کرد: «پسر من که پنجم ابتدایی است برای تماشای سریال حضرت یوسف که اتفاقاً در آخر شب هم پخش می‌شود همیشه ما را با مشکل مواجه می‌کند و تحت هر شرایطی و با بهانه‌های مختلف این سریال را نگاه می‌کند». این روزها در دید و بازدیدهای عید بسیاری از والدین برنامه‌های خود را مطابق ساعت نمایش سریال‌هایی مانند افسانه جومونگ و مرد دوهزار چهره و مردان آهنین تنظیم می‌کنند تا کودکان خود را همراه داشته باشند. دیدن بچه‌هایی که پای سریال‌های تلویزیون میخکوب شده‌اند، یک منظره عادی است. اما بچه‌هایی مانند بچه وزیر که به دیدن سریال‌های تلویزیون رضایت می‌دهند را باید روی سر گذاشت. بسیاری از کودکان از کانال‌های تلویزیون داخلی عبور کرده‌اند و برنامه‌هایی مثل سریال حضرت یوسف هم برایشان جذابیت ندارد. ماهواره‌ها با برنامه‌های متنوع به حریم داخلی خانه‌ها راه یافته‌اند. انواع فیلم‌ها و سریال‌ها و بازی‌های کامپیوتری با مضامین مختلف به صورت سی دی در دسترس کودکان ونوجوانان است. ذائقه فرهنگی بچه‌ها با معلم‌ها و والدینشان متفاوت است. آنها خود انتخاب می‌کنند. حتی سریال‌ها و فیلم‌های سیما را با همان معیارها ارزیابی می‌کنند. صدا وسیما برای جذب مخاطب ناچار است که خود را با این ذائقه‌ها هماهنگ کند. به همان نسبت که برنامه‌های سیما از معیارهای رسمی فاصله می‌گیرد بر مخاطبان آنها افزوده می‌شود.

شنیده ام که بی بی سی فارسی …

آموزش‌های رسمی مدرسه قافیه را به سریال‌ها و کارتون‌های تلویزیون و بازی‌های کامپیوتری باخته‌اند. این آموزش‌ها برای بچه‌ها جذاب نیستند. بچه‌های ما دیگر حوصله شنیدن قصه‌های مادر بزرگ را ندارند. خواندن کتاب‌های پرهیجان کودکان برایشان دشوار و خسته‌کننده است . بازی‌های سنتی کودکانه مانند گرگم به هوا منقرض شده‌اند. بچه‌ها دوست دارند ساعت‌ها جلوی صفحه تلویزیون دراز بکشند و تصاویر متحرک ببینند، یا روی صندلی گردان روبه‌روی مانیتوررایانه بنشینند و با بازی‌های کامپیوتری خود را سرگرم کنند. با معیارهای قدیمی بچه‌های امروزی بی‌سوادند. محمد بای، دبیر ریاضی، معتقد است که از مقایسه دو نهاد صداو سیما و آموزش وپرورش نباید نتیجه غلط گرفت: «این یک واقعیت است که آموزش وپرورش ما از صدا و سیما عقب افتاده‌تر است. آنچه در سیما پذیرفته شده است در آموزش وپرورش هنوز میوه ممنوعه محسوب می‌شود. سیما را نباید با آموزش وپرورش مقایسه کرد . سیما را باید با رقبای جدی آن در سطح بین‌المللی سنجید». حداقل در میان کودکان و نوجوانان، سیمای بی‌رقیب داخلی هم قافیه را به رسانه‌های حرفه‌ای رقیب و بازار آزاد محصولات فرهنگی در مقیاس جهانی باخته است.

در جمع مدیران مدارس کردستان، علی احمدی به جذابیت بیش از حد رسانه‌های امروزی اشاره کرد و گفت: «البته رسانه ملی ما در این میان از جذابیت کمتری برخوردار است، چرا که من شنیده‌ام که می‌گویند بی‌بی‌سی فارسی برنامه‌های جذابی را پخش می‌کند». امین اوغانی دبیرشیمی می گوید: « با انقلاب الکترونیکی که منجر به انفجار اطلاعات شده است، عصر کنترل فرهنگ توسط دولت‌ها سپری شده است. دوره‌ای که غذای فرهنگی در آشپزخانه دولت به صورت بهداشتی تهیه شود گذشته است. حتی اگر چنین شیوه‌ای را بپسندیم و آن را درست بدانیم، در عصر انفجار اطلاعات کنترل محصولات فرهنگی توسط دولت‌ها امکان‌پذیر نیست. اگر برنامه‌های تلویزیون بی‌بی‌سی جذاب است . کارشناسان صدا و سیما بررسی کنند که دلیل آن چیست؟» تلویزیون بی‌بی‌سی تنها یکی از ده‌ها رسانه تصویری به زبان فارسی است. رقبای ناخوانده که نه می‌شود آنها را نادیده گرفت و نه می‌شود حکم به تعطیلی آنها داد هرروز بیشتر می‌شوند.

از مرد هزار چهره تا مرد دو هزار چهره

شکاف بین آموزش وپرورش رسمی در مدرسه و آموزش وپرورش غیر رسمی روز به روز بیشتر می‌شود. آموزش‌های رسمی مدرسه هم از نظر شکل و هم محتوا فاقد جذابیت و بسیار کهنه و دل آزار است. این آموزه‌ها داروی تلخی است که با چاشنی خشونت به کام کودکانمان می‌ریزیم. دارویی که هیچ شفایی در پی ندارد. کودک در خانه اما چیزهایی متضاد با مدرسه می‌آموزد. آنچه که تلویزیون دولتی به او عرضه می‌کند با آنچه که در خانه و هم مدرسه آموخته ، متفاوت است و سرانجام محصولات فرهنگی غیررسمی، او را وارد دنیای بی‌کرانی می‌کند که عمق و وسعت آن نامشخص است. خانواده‌ها به راحتی این چندگانگی و تعارضات فرهنگی را پذیرفته‌اند. معروف است که مهم‌ترین سرمایه خانواده‌های ایرانی بچه‌های آنها هستند. خانواده‌های ایرانی برای آموزش فرزندان خود فرش زیر پایشان را می‌فروشند . چنین علاقه توام با فداکاری قابل ستایش است. اما بی‌تفاوتی خانواده‌های ایرانی در برابر رواج فرهنگ دورویی و چندرویی و این شکاف‌های فرهنگی را چگونه باید توضیح داد؟ شاید تصادفی نیست که نام سریال محبوب ایرانیان مرد دوهزار چهره است و نکته طنز این نامگذاری تبدیل مرد هزار چهره پارسال به مرد دو هزار چهره امسال است. انحصاری بودن صدا و سیما و نبودن رقیب داخلی ، میدان را برای حضور رسانه‌های خارجی در فضای فرهنگی کشور مهیا کرده است. رسانه دولتی مانند اقتصاد دولتی فاقد پویایی و جذابیت است . حال که قرار است با تفسیر جدید انحصارات اصل ٤٤ قانون اساسی شکسته شود، ادامه انحصار رسانه‌های شنیداری و تصویری چه توجیهی دارد؟ در مدارس هم شیوه‌های سنتی آموزشی در پرتو انقلاب الکترونیکی باید متحول شود.

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates