28.03.2009

عباس عبدی: ائتلاف اگر در متن اجتماع نباشد هیچ ارزشی ندارد

دویچه وله: نزدیکان میر حسین موسوی نامزد ریاست جمهوری گفته‌اند که در آینده نزدیک ائتلاف بزرگی بین دوجناح بر سر موسوی پدید می‌آید. عباس عبدی کارشناس مسائل سیاسی می‌گوید این ائتلاف حتی در صورت تشکیل نیز هیچ کاربردی نخواهد داشت.

عباس عبدی پژوهشگر مسائل سیاسی می‌گوید ائتلاف بین دو جناح اصولگرا و اصلاح‌طلب بر سر کاندیداتوری میر حسین موسوی تنها در بخش‌هایی از این دوجناح ممکن است اتفاق بیفتد ضمن اینکه به اعتقاد وی اصولا چنین ائتلافی کارساز نخواهد بود چرا که از متن جامعه به وجود نیامده بلکه از بالا قرار است به مردم تحمیل شود.

عبدی معتقد است در شرایط کنونی اگر گروه یا نامزدی نتوانند یک حرکت اجتماعی در مردم به وجود آورند، موفق نخواهند بود. به نظر وی هیچیک از نامزدهای موجود کنونی، قدرت به وجود آوردن چنین حرکتی را ندارند.

دویچه‌وله: آقای عبدی آیا به نظر شما احتمال این که بخش‌هایی از اصولگرایان و اصلاح‌طلبان بر سر کاندیداتوری آقای موسوی برای انتخابات آینده به ائتلاف برسند وجود دارد یا خیر؟

عباس عبدی: وقتی که گفته می‌‌‌‌‌‌‌‌ شود بخش‌هایی، معلوم نیست دو نفر، سه نفر، پنجاه نفر هم باشند ممکن است این ائتلاف بین‌‌شان صورت بگیرد. در اصلاح‌‌طلبان، تعداد اندکی ممکن است این وضعیت را داشته باشند. اما اگر چنانچه منظورمان گروههای عمده‌ی اینهاست، قاعدتا چنین اتفاقی رخ نخواهد داد. به دلیل این که آقای موسوی در آن صورت آنقدر باید سیال عمل کند که بتواند جامع خواست‌های این دو گروه باشد که آن موقع دیگر در عمل بی‌خاصیت خواهد شد و حتا ممکن است موجب ریزش آرای او بشود. ضمن این که فراموش نکنید، ائتلاف گروهها مسئله‌ی فرع است و آن چیزی‌ست که جامعه استنباط خواهد کرد. یعنی اگر مثلا دو حزب باهم ائتلاف کنند، معنایش این نیست که این‌ها یک طرفدارهای وسیع و ثابتی دارند، آن طرفدارها هم متعاقبا از این ائتلاف حمایت خواهند کرد. همین حالا که آقای خاتمی مثلا گفته که یا من یا فلانی یا بهمانی، معنایش این نیست که حالا همه‌ی آن کسانی که دنبال آقای خاتمی بودند به این گفته عمل می‌کنند و به فلانی یا بهمانی رای می‌دهند. بنابراین در ایران اصلا مفهوم ائتلاف یک مفهومی غیر از غرب دارد. در غرب وقتی دو حزب ائتلاف می‌کنند، تقریبا مشخص است که طرفدارهایشان از چارچوبی تبعیت می‌کنند و قریب به اتفاقشان از این چارچوب ائتلاف تبعیت می‌کنند. در ایران اصلا این طوری نیست. افراد خودشان هستند که تصمیم می‌گیرند و این ائتلاف‌ها باید در واقعیت خارجی زمینه و نمود داشته باشد، وگرنه چند نفر بنشینند پشت در بسته و ائتلاف کنند، هیچ اتفاقی رخ نخواهد داد.

خود آقای موسوی چطور؟ آیا ایشان از نظر شما این ظرفیت را دارند که بتوانند بعد از پیروزی‌ احتمالی‌شان در انتخابات، یک دولت ائتلافی، حالا نه به آن معنایی که در غرب هست، ولی حداقل یک دولت فراجناحی آن طور که خودشان گفته‌اند را تشکیل دهند؟

عباس عبدی معتقد است یک دولت ائتلافی لزوما دولت موفقی نخواهد بود در ایران اصلا کسی چاره‌ا‌ی غیر از تشکیل دولتی که از گروههای مختلف درآن باشند ندارد. اما این که دولت فراجناحی باشد، معنایش این نیست که الزاما موفق و کارآمد است. معمولا در ایران این اتفاق می‌افتد. هنگامی که یک دولت فراجناحی می‌خواهد تشکیل بشود، معمولا ضعیف‌ترین‌های دو گروه انتخاب می‌شوند، نه قوی‌ترین‌هاشان. این طوری نیست که مثلا فکر کنید دو جناح وجود دارد و آدمهای قوی این جناح می‌آید کنار آدمهای قوی آن جناح می‌نشینند و یک دولت قدرتمند فراجناحی ایجاد می‌کنند. معمولا قوی‌ها را می‌زنند و ضعیف‌ترین‌ها و بی‌خاصیت‌ترین‌هایشان جمع می‌شوند و خب می‌گویند از هر دو جناح هم هستند. آنهایی که قدرتمند و کارا هستند از هردو جناح کنار می‌مانند. بنابراین آنچه می‌خواهم بگویم این است که اینها مسایل فرع است. یعنی دولت بعدی تشکیل دادن و چه کسی انتخاب بشود و چه کسی نشود، اصلا این همه بقول معروف نه به بار است نه به دار است. الان باید دید فرایند انتخابات را اینها چطور می‌توانند رهبری و هدایت کنند و به جلو ببرند.

پس برمی‌گردیم به همین زمان قبل از انتخابات. شما گفتید که بخش‌هایی از اصلاح‌طلبان و اصولگرایان ممکن است که بر سر کاندیداتوری آقای موسوی به توافق برسند. فکر می‌کنید اگر حالا این توافق در بخش‌هایی از این دو جناح هم رخ بدهد، آیا آقای کروبی و حزب اعتماد ملی جزو این ائتلاف خواهند بود، یا این که بازهم آقای کروبی به طور مستقل و جدا به نامزدی خودشان ادامه خواهند داد ؟

نه بدون تردید ایشان راه را ادامه می‌دهد، چون این ائتلاف‌ها خیلی ائتلاف‌های پایداری نیست که گروهها بنشینند مثلا ائتلاف کنند و بتوانند تصمیم‌گیری کنند و یا تصمیم‌سازی کنند و آن را جا بیندازند. آنها راه خودشان را دارند، هرکدام مسیر خودشان را می‌روند. این که مثلا کنار بروند و کنار بیایند و اینها خیلی هم در شرایط کنونی به نظرم نمی‌آید که اصلا مفید هم باشد. اولا بخاطر این که خیلی‌ها تمرکز روی رای دارند، در حالی که این یک خطای فاحش است. مردم از معیارهای دیگری تبعیت می‌کنند. دو حزب نیستند که حالا وقتی که همه‌شان متحد شدند، طرفداران‌شان هم به آنها رای بدهند. در انتخابات قبلی، آن پنج نامزدی که دور اول رای نیاورده بودند، صاحب آرای‌شان نبودند که در دور دوم از مردم بخواهند به جای آنان به کس دیگری رای دهند. یعنی اگر می‌گفتند مثلا بروید به آقای هاشمی رای بدهید، هیچ کسی نمی‌رفت به او رای بدهد. چون رای دهنده در ایران مسیر خودش را طی می‌کند. ربطی به آن کسی که رای‌اش را گرفته ندارد. بنابراین اصلا این ائتلاف‌ها ارزش و اهمیت ندارد. آنچه ارزش و اهمیت دارد این است که این منبعث از یک جریان اجتماعی باشد. این ائتلاف باید در بطن جریان جامعه وجود داشته باشد تا خودش را به شکل یک ائتلاف سیاسی نشان بدهد. این خطای فاحشی‌ست که اینها دارند می‌کنند و می‌خواهند از بالا این قضیه را حل کنند. از بالا این کار را می‌کنند، بعد خواهند دید که رای ندارند. اتفاقا مردم واکنش هم نشان می‌دهند و حتا بدبین هم می‌شوند. چون نظام ما که یک نظام حزبی نیست. در نظام حزبی از پایین نظرات مردم خواسته می‌شود، می‌آیند بالا، توجیه می‌شوند و نهایت رهبرهای حزب هم ائتلاف می‌کنند یا حالا به هر توافقی می‌رسند. اینجا چهار نفر آن بالا نشستند و می‌خواهند باهم توافق کنند و برای مردم تصمیم بگیرند. مردم قضیه را پس می‌زنند. بنابراین اصلا اهمیتی در موضوع وجود ندارد. اینها تبلیغات سیاسی‌ است. باید دید چه آقای موسوی، چه آقای کروبی و چه دیگران چه قدرتی در ایجاد یک جریان اجتماعی دارند که همه را دنبال خودش بیاورد و حتا اگر رهبران احزاب هم نخواهند از آن تبعیت کنند، طرفداران و حامیان‌شان آنان را به تبعیت از این جریان وحدت‌ساز مجبور کنند.

به نظر شما با کناره‌گیری آقای خاتمی آیا الان گزینه‌ای را داریم که بتواند این جریان اجتماعی را بوجود بیاورد؟

به این معنا خیر. آن جریان اجتماعی یک راهبردی پشت‌اش است و چون بر اساس شکاف دولت‌ـ ملت حرکت می‌کند، می‌تواند اتحاد ایجاد می‌کند. هنگامی که آن راهبرد اصلاح‌طلبانه نباشد، گرایش‌های مختلف وارد می‌شوند. عین دفعه‌ی قبل انتخابات که هفت‌ نامزد بودند و همه‌شان هم یک چیزهایی گفتند و یک آرای پراکنده‌ای را برای خودشان جلب کردند. من هم این بار خیلی حس نمی‌کنم که لزوما چنین جریانی در غیاب جنبش اصلاحات شکل بگیرد که البته آن هم قادر نبود جنبش را هدایت کند.

نارضایتی از دولت فعلی چه طور؟ آیا نارضایتی از عملکرد دولت نهم می‌تواند این جریان اجتماعی را در بین مردم بوجود بیاورد؟

ممکن است این اتفاق بیفتد و آن جریان غالب، ضدیت با دولت موجود باشد. یعنی نفیی باشد، چیزی را نفی بکند. اما این هم نیازمند خیلی مسایل است. من فکر نمی‌کنم این اتفاق در این انتخابات هم رخ بدهد.

مصاحبه گر: میترا شجاعی

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates