01.04.2009

چگونه ایران جمهوری اسلامی شد؟

بی‌بی‌سی: امروز سی امین سالگرد روی کار آمدن جمهوری اسلامی در ایران از طریق همه پرسی است.

در سال 1358 نزدیک به 98 درصد ایرانی ها رای دادند که جمهوری اسلامی جایگزین حکومت پهلوی شود و بدین ترتیب بعد از دو و هزار پانصد سال، رسما تاج و تخت در ایران برچیده شد.

برگزاری همه پرسی یا رفراندوم برای تصمیم گیری در باره مسایل مهم و کلان کشوری، از روشهای دموکراتیک برای دریافت نظر اکثریت مردم یک کشور است، ولی آیا در همه پرسی فروردین سال 1358 هم چنین هدفی دنبال می شد؟

به گفته ابراهیم یزدی، دبیرکل نهضت آزادی و وزیر خارجه دولت موقت، در زمان برنامه ریزی برای برگزاری همه پرسی تا قبل از دوازدهم فروردین، کسانی بودند که برگزاری آن را زائد می دانستند.

آنها معتقد بودند مردم در تظاهرات میلیونی و شعارهایی که داده اند، خواستار برقراری جمهوری اسلامی شده اند، در نتیجه نیازی به برگزاری رفراندوم نیست، ولی افرادی دیگر، از جمله اعضای نهضت آزادی معتقد بودند که تظاهرات مردمی توده وار، از نظر حقوقی در سطوح ملی یا بین المللی کافی نیست و باید در یک مقطع زمانی، مطالبات و خواسته های مردم به شکل قانونی و در چارچوب عملی سیاسی، تایید و تصویب شود که برگزاری همه پرسی، چنین کاری را امکان پذیر می کند.

آقای یزدی تایید می کند که همه پرسی سال 58 در شرایطی برگزار شد که هنوز قانون اساسی ایران تدوین نشده و تعریفی هم از جمهوری اسلامی ارائه نشده بود. با این حال او معتقد است که مردم باید ابتدا به شکل کلی نظامی که مد نظر داشتند، رای می دادند تا بعد، قوانین کشور از جمله قانون اساسی بر مبنای این انتخاب، تصویب می شد.

در همه پرسی روز دوازدهم فروردین، از مردم در باره “جمهوری اسلامی” نظرخواهی شد، اصطلاحی که پس از مدت ها بحث و مجادله گروه های سیاسی فعال در آن زمان، از بین چندین گزینه انتخاب شد.

صادق زیباکلام، استاد دانشگاه و تحلیلگر امور سیاسی، می گوید که به جز “جمهوری اسلامی” که در همه پرسی مطرح شد، “جمهوری دموکراتیک”، “جمهوری دموکراتیک اسلامی” و “جمهوری ایران” هم مطرح بود.

او می افزاید: “جمهوری دموکراتیک” بیشتر از طرف مهندس بازرگان، نخست وزیر دولت موقت، و همفکرانش مطرح می شد و مجموعه ای از جریانات چپ، لائیک و سکولار طرفدار “جمهوری ایران” بودند.

فرخ نگهدار، از رهبران گروه های چپگرای مخالف شاه می گوید: “گروه های دموکراتیکی مانند فدائیان خلق و مجاهدین معتقد بود که پیش از برگزاری همه پرسی باید یک بحث اجتماعی فراگیر انجام شود و پس از تصویب قانون اساسی در مجلس موسسان، همه پرسی از مردم انجام شود، ولی آیت الله خمینی اصرار داشت که “جمهوری اسلامی” به رای گذاشته شود و حمایت بیشتر جامعه از او سبب شد این حرف پیش برود.”

به گفته آقای نگهدار، در ابتدا قرار شد در باره موافقت یا مخالفت مردم با جمهوری اسلامی رای گیری شود و در صورتی که کسی مخالف بود، نظر خود را به صورت دستی در حاشیه برگه رای بنویسد، ولی این ایده عملی نبود و گروه هایی مانند فدائیان خلق از شرکت در این رفراندوم صرفنظر کردند، چون شیوه اجرای آن را دموکراتیک نمی دانستند.

صادق زیباکلام به دغدغه های خاص بعضی گروه ها هم اشاره می کند و می گوید: “برخی گروه ها که نمی خواستند ‘جمهوری اسلامی’ به عنوان نظام حاکم بر ایران معرفی شود، از جمله مهندس بازرگان و همفکرانشان، مخالفتی با اسلام نداشتند، ولی نگران آن بودند که اگر به نام دین، اسلام و تشیع، حکومتی برپا شود و این حکومت نتواند موفق شود، این موضوع، به نام آیت الله خمینی یا دیگران نوشته نخواهد شد، بلکه به نام ناتوانی اسلام و تشیع در ایجاد یک حکومت مدرن نوشته خواهد شد و ضرری به اسلام خواهد بود، ولی آیت الله خمینی خیلی صریح گفتند که جمهوری اسلامی و نه یک کلمه بیشتر یا یک کلمه کمتر!”

ولی اصطلاح “جمهوری اسلامی” چگونه وارد ادبیات انقلاب ایران شد؟

ابوالحسن بنی صدر، اولین رییس جمهوری ایران در سال های پس از پیروزی انقلاب اسلامی که در دوران تبعید آیت الله خمینی در فرانسه، او را همراهی می کرد، برقراری جمهوری اسلامی در ایران را از مهم ترین بحث های مطرح در گفتگوهای مطبوعاتی آیت الله خمینی در نوفل لوشاتو می داند.

آقای بنی صدر به بخش فارسی بی بی سی می گوید: “آقای خمینی در فرانسه از جمهوری اسلامی حرف زد و البته از جمهوری اسلامی دموکراتیک نام برد، (اما) وقتی که به ایران رفتیم و موضوع همه پرسی مطرح شد، واژه دموکراتیک را برداشت و جمهوری اسلامی را مطرح کرد، در حالی که خود او در نوفل لوشاتو تاکید داشت که جمهوری دموکراتیک در ایران برقرار خواهد بود و منظور از جمهوری هم استقلال مردم در حاکمیت بود. به این معنا که هیچ مقامی در داخل مرزها شریک حاکمیت مردم نیست و در بیرون مرزها هم هیچ قدرت خارجی شریک این حاکمیت نخواهد بود.”

آقای بنی صدر می افزاید: “تا روزی که همه پرسی انجام شد، کسی تصور نداشت که منظور خاصی از “جمهوری اسلامی” در ذهن آقای خمینی است. پیش نویس قانون اساسی هم که در ابتدا تهیه شد، بر مبنای ولایت جمهور مردم بود، ولی پس از طرح آن در مجلس خبرگان، همه چیز تغییر کرد و اصل ولایت جمهور مردم مقداری نقض شد، هرچند چون تاکید شد که طبق قانون اساسی حاکمیت با مردم است و ولایت فقیه بدون اختیارات اجرایی بود و تنها حالت نظارتی داشت، می شد گفت که چندان به حاکمیت مردم زیان نمی زد.”

البته فرخ نگهدار معتقد است که تکرار خواسته های مردم در تظاهرات سال های انقلاب، دلیل اصلی انتخاب گزینه “جمهوری اسلامی” در رفراندوم دوازدهم فروردین بود.

او می گوید: “آیت الله خمینی در سال های پیش از آن، اصلا از جمهوری اسلامی نام نمی برد، بلکه در کتاب ها و آثارش بحث حکومت ولایت فقیه را مطرح می کند، ولی در آن زمان، زیر فشار و مطالبات اجتماعی شرایط تغییر کرد؛ از جمله حضور آیت الله طالقانی که از رهبران درجه اول بود و گرچه به حد آیت الله خمینی نفوذ نداشت، ولی تقریبا همه تهران، یکپارچه از او حمایت می کرد و تمام جناح ها او را دوست داشتند. آیت الله طالقانی به جمهوریت اعتقاد داشت و مجموعه عوامل سبب شد آیت الله خمینی مطالبه ای را که در سال های قبل به عنوان حکومت ولایت فقیه داشت، کنار بگذارد و از کلمه جمهوری اسلامی استفاده کند.”

شیوه برگزاری همه پرسی 12 فروردین هم از بحث هایی بود که در آن زمان مورد مناقشه گروه های سیاسی قرار داشت.

ابراهیم یزدی می گوید که در زمان برگزاری همه پرسی، برخی بر این نظر بودند که باید همه گزینه های پیشنهادی، در پرسشنامه وارد شود، ولی شورای انقلاب و رهبری که تصمیم گیرنده اصلی و نهایی بودند، تصمیم گرفتند تنها در باره جمهوری اسلامی از مردم سوال شود که تشتت آرا به وجود نیاید.

صادق زیباکلام نیز می گوید قرار دادن یک گزینه برای همه پرسی، انتقادهایی را به دنبال داشت و سبب شد گروهی این پرسش را مطرح کنند که چرا حکومت و رهبری انقلاب اصرار دارد انتخاب های دیگر را از مردم دریغ کند؟

او می گوید: “واقعیت این است که اگر عناوین دیگری در کنار جمهوری اسلامی نوشته می شد، با توجه به فضایی که در دوازدهم فروردین 58 در ایران حاکم بود، اکثریت مردم باز هم به همان چیزی رای می دادند که آیت الله خمینی گفته بود.”

دکتر ابراهیم یزدی هم با این نظر موافق است و تصریح می کند: “مردم، حتی کسانی که لائیک بودند و به قید اسلامی بودن جمهوری در ایران اعتقاد نداشتند، در برابر نظام سلطنتی پیشین، به جمهوری اسلامی رای دادند. در نتیجه شکی نبود که اگر بندهای جداگانه ای در برگه های رای گیری برای “جمهوری”، “جمهوری دموکراتیک” یا “جمهوری دموکراتیک اسلامی” در نظر گرفته می شد، باز همچنان اکثریت بزرگی از مردم به “جمهوری اسلامی” رای می داد، ولی به دلیل نوع عملکرد و دموکراتیک بودن این شیوه، شاید گزینه بهتری برای برگزاری همه پرسی بود.

با وجود اختلاف نظر گروه های سیاسی فعال در سال های پس از انقلاب اسلامی بر سر شیوه و چگونگی برگزاری همه پرسی در فروردین سال 58، نظام جمهوری اسلامی به استناد نتیجه این همه پرسی در ایران شکل گرفت؛ با این حال هنوز منتقدانی هستند که معتقدند مردم ایران در آن زمان، بیش از آن که به فکر تعیین نظام و نوع حکومت در کشور خود باشند، تنها به سرنگونی نظام سلطنتی فکر می کردند و برای رسیدن به این هدف، نظام جدیدی را که به آنها معرفی شده بود، برگزیدند.

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates