14.04.2009

خاطرات منتشر نشده هاشمی

جمهوریت: بهار ٦٥ رفته رفته پیغام های غیر مستقیم آمریکایی ها شکل جدی تری به خود می گیرد. آتش ماجرای مهدی هاشمی در حال شعله ور شدن است. عراق سخت در فکر تلافی شکست های جبهه فاو است. اختلاف نظرهای ارتش و سپاه همچنان ادامه دارد.

خاطرات منتشر نشده آیت ا… هاشمی رفسنجانی در سال ٦٥ را هر روز در وبسایت جمهوریت بخوانید.

***

جمعه ٢٢ فروردین ١٣٦٥ / ٢ شعبان ١٤٠٦ / ١١ آوریل ١٩٨٦
امروز در منزل بودم. دیشب و پریشب، در تهران باران فراوان و کم‌سابقه‌ای باریده است. تلفنی اطلاع دادند که عراق در سومار چند ارتفاع را از نیروی زمینی گرفته است. خیلی عصبانی شدم. (در این روز در منطقه عملیاتی مسلم بن عقیل در جبهه میانی ، در نتیجه هجوم دشمن با ٥ تیپ پیاده و ٢ گردان تانک ، ارتفاعات اسماعیل خان و پایگاه دوله شریف سقوط کرد) به محسن رضایی تلفنی گفتم آنها را تقویت کنند.

عصر آقایان [محمدعلی] رحمانی مسوول بسیج و [علیرضا] افشار رئیس ستاد سپاه برای حل اختلافاتشان آمدند. سپاه از آقای رحمانی شکایت دارد که راه استقلال گرفته و تبعیت نمی‌کند و آقای رحمانی شاکی است که سپاه ، بسیج را پشتیبانی نمی‌کند و در مسوولیت‌های او دخالت می‌کند. توافق موقت برقرار کردم تا با رسیدگی به اساسنامه سپاه ، مطالب و حدود وظایف روشن شود.

احمد آقا تلفنی گفت به عیادت امام بروم ، زیرا ایشان مایلند من را ببینند. بعد از نماز مغرب رفتم. حالشان خیلی بهتر است. از روی تخت پایین آمده و سرم و باتری را برداشته بودند. وضو می‌گیرند. دکترها اظهار امیدواری کردند که در روز نیمه شعبان، ایشان بتوانند به حسینیه [جماران] بیایند. گزارش جبهه‌ها را دادم.

در دفتر بیت با آقای [سیدمحمد] موسوی‌خوئینی‌ها [دادستان کل کشور] درباره پرونده انفجار نخست‌وزیری صحبت کردم. ایشان معتقد است بازپرس‌ها خوب عمل می‌کنند و فوت تقی محمدی را به عنوان انتحار خود او و بدون تقصیر بازجوها می‌داند.

شنبه ٢٣ فروردین ١٣٦٥ / ٣ شعبان ١٤٠٦ / ١٢ آوریل ١٩٨٦

ساعت هشت‌ونیم صبح به مجلس آمدم. آقایان رحیم صفوی و [ابراهیم] سنجقی آمدند. گزارش جبهه را دادند و نامه آقای محسن رضایی را آوردند که پیشنهادهایی درباره جنگ داشت: تشکیل دو قرارگاه در جنوب و شمال جبهه که قرارگاه جنوب به فرماندهی آقای شمخانی و قرارگاه شمال به فرماندهی عنصر ارتشی و خود ایشان جانشین من باشد.

آقای صیاد آمد و گزارش تفاهم با آقای رضایی را داد. مدعی بود تفاهم بر فرماندهی مشترک قرارگاه‌ها داشته‌اند که با نامه آقای رضایی نمی‌سازد.

جلسه قرارگاه تشکیل شد. گزارش عقب‌نشینی نیروی زمینی از ارتفاعات سومار را دادند. خیلی ضعیف دفاع کرده‌اند. اعضای ستاد نیروی زمینی با صراحت گفتند، بدون کمک نیروهای داوطلب نمی‌توانند از خطوط دفاع کنند. درباره توپخانه و تعداد سرباز مورد نیاز نیروها بحث شد. معلوم شد برای مثال اگر ٤٨٠ هزار سرباز بگیریم، نیاز همه تامین می‌شود. برای دفاع از خطوط به نتیجه مشخصی نرسیدیم. قرار شد آقای رضایی بیاید تا تصمیم‌گیری شود.

ظهر آقای [رضا] امراللهی [رئیس سازمان انرژی اتمی] آمد و گزارش مذاکره با هیات فرانسوی را داد و گفت آلمانی‌ها اجناس خریده شده ما را ترخیص نمی‌کنند. عصر آقای [احمد] سالک آمد و گزارش کمیته پشتیبانی مجلس اعلای عراق را داد و نیازها را گفت. قرار شد عملیات داخل عراق از قرارگاه خاتم هدایت شود.

هیات فرانسوی آمدند. نامه آقای دلماس رئیس مجلس فرانسه را آوردند. آنها خواستار تحسین روابط بودند. کارهای غیردوستانه فرانسه را به‌طور مفصل گفتم و تصریح کردم که ما خواستار تحسین روابطیم ولی فرانسه مسوول تیرگی روابط است و باید از کارهای خلاف دوستی دست بردارد.

آقای [محسن] کنگرلو آمد. پیشنهاد جدید آمریکایی‌ها را در رابطه با گروگان‌های لبنان آورد. معلوم است که دارند بازی می‌کنند و به فکر فریبند. گفتم بگوید قبل از هر چیز باید قطعات هاک را بفرستند و سپس وارد صحبت شویم. تا ساعت هشت‌ونیم شب در دفترم کار کردم و به خانه آمدم.

بحث های تعطیلی دفاتر حزب

یکشنبه ٢٤ فروردین ١٣٦٥ / ٤ شعبان ١٤٠٦ / ١٣ آوریل ١٩٨٦

صبح زود به مجلس آمدم، ولی برای انجام کارهای مربوط به جنگ به جلسه علنی نرفتم. آقای محسن رضایی آمد. با ایشان درباره فرماندهی جنگ مذاکره کردیم. با توجه به ضعف در دفاع از خطوط پدافندی، آقای رضایی را به جانشینی خودم انتخاب کردم و به آقای صیاد ماموریت دادم که در سمت معاونت ایشان همکاری کند. صیاد هم آمد، ابهاماتی داشت که برطرف کردم. احکام را صادر کردم و ابلاغ نمودم. ان‌شاءالله با دلگرمی بیشتر، دفاع خطوط مستحکم خواهد شد و عملیات پیشرفت خواهد کرد. قبلا با امام و آیت‌الله خامنه‌ای مشورت کرده بودم. آقای [حسین] موسویان [مدیرکل امور اداری مجلس شورای اسلامی] آمد. گزارش وضع اداری مجلس را داد. اطلاع رسید که نیروی زمینی در جبهه سومار عقب‌نشینی دیگری هم داشته است.

ظهر آقای بهزاد نبوی [وزیر صنایع سنگین] آمد و پیشنهادهایی در همکاری وزارت صنایع سنگین در مهندسی جنگ داشت؛ خوب بود. آقای [محمد] غرضی [وزیر پست و تلگراف و تلفن] آمد و گزارش کار داد. عصر گروه تبلیغات کردستان سازمان تبلیغات اسلامی آمدند و برای کار در کردستان کمک خواستند. سال گذشته از محل جنگ ٣٦ میلیون تومان بودجه گرفته‌اند.

عصر در جلسه شورای مرکزی حزب [جمهوری اسلامی] شرکت کردم. درباره تعطیل کردن دفاتر حزب بحث شد و به جلسه بعد موکول گردید. شب با سران قوا میهمان آقای موسوی‌اردبیلی بودیم. درباره رواج فساد اخلاقی و بدحجابی بحث کردیم. قرار شد لایحه‌ای برای مجازات مرتکبان و عوامل آن از طرف شورای‌عالی قضایی به مجلس بیاید.

درباره پیشنهاد آمریکا مبنی بر آمدن یک هیات آمریکایی به ایران برای مذاکره درباره کمک ما به آزادی گروگان‌های آمریکایی در لبنان و در مقابل پرداخت قطعات اسلحه‌های آمریکایی به ما، با آمدن هیات رسمی آمریکایی قبل از تحویل لوازم هاک، مخالفت شد. قرار شد بگوییم اول با ارسال ٢٤٠ قطعه هاک، صداقت خودشان را ثابت کنند و سپس بیایند و موضوع بحث هم در محدوده فوق است، به اضافه دادن اطلاعات در مورد توطئه‌های روس‌ها علیه ما که آمریکایی‌ها ادعا دارند. دیر وقت به خانه رفتم.

***تذکر امام (ره) به آیت ا… منتظری و استعفای صیادشیرازی در اعتراض به جانشینی محسن رضایی

دوشنبه ٢٥ فروردین ١٣٦٥ / ٥ شعبان ١٤٠٦ / ١٤ آوریل ١٩٨٦

تا ساعت دو بعدازظهر در منزل بودم. احمد آقا آمد. اطلاع داد که آقای منتظری به زیارت امام آمده‌اند و امام دو موضوع را به ایشان تذکر داده‌اند: ١- توجه بیشتر به سپاه و جنگ ٢- برخورد مساوی با روحانیون طرفدار انقلاب و عدم ترجیح یک جریان خاص. و نیز اطلاع داد که آقای سیدرضا صدر را در جریان درگذشت مرحوم شریعتمداری به اطلاعات احضار و چند ساعتی معطل کرده‌اند و آقای منتظری به این کار اعتراض داشته‌اند. آقای منتظری نظراشان این بوده که بهتر بود مراسم تشییع و فاتحه برای آقای شریعتمداری برگزار می‌شد.

آقای صیاد شیرازی به عنوان اعتراض به تعیین آقای محسن رضایی به عنوان جانشین من، از فرماندهی نیروی زمینی استعفا داده و رونوشت برای من و امام هم فرستاده است. تلفنی علت را پرسیدم؛ چون دیروز پذیرفته بود. گفت دیروز غافلگیر شدم. آقای [سرهنگ اسماعیل] سهرابی رئیس ستاد [ارتش] هم آمد و مخالف با جانشینی آقای رضایی بود و می‌گفت باعث تضعیف روحیه ارتشی‌ها می‌شود. با احمد آقا جریان را در میان گذاشتم. نظرش این است که باید حرفمان را پس نگیریم. آقای رضایی به همین دلیل نتوانسته ستاد خود را تشکیل دهد. این جریان مشکلی در جنگ خواهد آفرید. باید با ظرافت عمل شود.

عصر به مجلس آمدم. برای پاسداران نمونه و پاسداران افتخاری صحبت کردم. دو هزار نفر از دانشجویان دانشگاه‌های سراسر کشور که عازم جبهه بودند، مقابل مجلس آمدند. برای آنها صحبت کردم.
شب به منزل نرفتم. اول شب در دفتر آقای خامنه‌ای با حضور نخست‌وزیر برای مشورت در موضوع نیروی زمینی که فرمانده آن استعفا داده، جلسه داشتیم. چند فرض را مورد رسیدگی قرار دادیم و قرار شد تعقیب کنیم. امروز به خاطر لطمه‌ای که این مسائل به جنگ وارد می‌آورد، با ناراحتی گذشت. شب در مجلس ماندم.

***حمله آمریکا به لیبی

چهارشنبه ٢٧ فروردین ١٣٦٥ / ٧ شعبان ١٤٠٦ / ١٦ آوریل ١٩٨٦

اخبار رادیو [صدای] آمریکا [VOA] را گرفتم. عکس‌‌العمل‌های سریع و شدیدی در دنیا علیه آمریکا به خاطر تجاوز به لیبی شده است. به مجلس رفتم. اول وقت آقایان محسن رضایی و جمالی را به دفترم احضار کردم. بر سر برنامه‌ها توافق کردند و خواستار اختیارات بیشتر سرهنگ جمالی بودند.
مسوولان بنیاد مستضعفان آمدند. گزارش وضع مالی را دادند و از مشکلشان درخصوص حدود ١٥٠٠ شرکت و موسسه توفیقی و سرپرستی گفتند که قول مساعدت دادم.

[آقای علی‌اکبر محتشمی‌پور] وزیر کشور و مسوولان [شرکت] مترو [ی تهران] و بانک مرکزی و بیمه‌های اجتماعی آمدند. خواستار پنج میلیارد تومان اعتبار برای شروع کار مترو بودند. قرار شده بانک مرکزی با نظر مثبت، برای مقدمات کار اقدام کند. آقای [محمدحسین] اختری سفیر آینده‌مان در سوریه برای موشت آمد. آقای شجاعی نماینده ساری آمد و طبق معمول از کارهای دولت گله داشت.

آقای [سیدمحمد] خاتمی وزیر ارشاد با آقایان [عبدالواحد] موسوی‌لاری و [صباح] زنگنه آمدند. ساختمان نیمه‌کاره تلویزیون آموزشی را که در اختیار مجلس است، برای مرکز اسناد انقلاب اسلامی خواستند. با تحویل موقت تا زمان انتقال مجلس به آنجا موافقت کردم. آقای [غلامرضا] صفایی و آقای [حسن] روحانی آمدند. توصیه به عدم اقدام به جانشینی آقای رضایی داشتند.

عصر هیات‌رئیسه مجلس جلسه داشت. سپس به جلسه شورای‌عالی دفاع رفتم. بحث درباره گردان‌های احتیاط قدس بود که نیروی زمینی تشکیل داده و بعضی از سران نظامی و کمیسیون دفاع مخالفند. ادله نیروی زمینی قانع‌کننده نیست. سپس با دکتر روحانی و محسن رضایی درباره تشکیل ستاد جدید برای آقای رضایی به عنوان جانشین من صحبت شد و منتفی گردید. قرار شد از ستاد موجود استفاده کنند. آقای روحانی باز هم با جانشینی ایشان مخالفت کرد.

بعد از جلسه مصاحبه تلویزیونی کردم. (در این مصاحبه آمده است: «حملات آمریکا علیه لیبی هیچ‌گونه ارزش نظامی ندارد و علی‌رغم اینکه این تهاجمات با غافلگیری شروع شد و برای آن برنامه‌ریزی کرده بودند با دستپاچگی، برخی از سفارتخانه‌های هم‌پیمانان خود را نیز بمباران کردند.» رجوع کنید به کتاب «هاشمی‌رفسنجانی، مصاحبه‌های سال ١٣٦٥»، دفتر نشر معارف انقلاب، ١٣٨٧) جلسه سران قوا داشتیم. از بالا رفتن قیمت نفت مایوسند. درباره اقدامات برای تامین ارز و مخالفت با صدور نفت زیاد صادرکنندگان بحث شد. به جایی نرسیدیم. دیر وقت به خانه رسیدم.

پنجشنبه ٢٨ فروردین ١٣٦٥ / ٨ شعبان ١٤٠٦ / ١٧ آوریل ١٩٨٦

عفت صبح زود به رفسنجان رفت و من به مجلس آمدم. تا تنفس در جلسه علنی ماندم. مراجعات خیلی زیاد است. در تنفس برای مسوولان هیات‌های تقسیم زمین صحبت کردم. آقای محسن رضایی اخبار جبهه‌ها را داد. چند پاتک را دفع کرده و تعدادی اسیر گرفته‌اند.

آقای روحانی خبر داد، یک هواپیمای باربری ایلوشین لهستانی که عازم هند بوده در آذربایجان مورد تعرض جنگنده‌های عراقی قرار گرفته، ولی پدافند موشک‌های تبریز آنها را فراری داده و هواپیما به شوروی رفته است. آقای سعید الذاکرین [معاون روابط عمومی مجلس] آمد. خواهان انتقال به وزارت نفت بود. آقای دکتر [سیدجواد] انگجی [نماینده تبریز و رئیس کمیسیون امور کشاورزی و عمران روستاها] آمد. از وزیر کشاورزی شاکی بود. معتقد است بد کار می‌کنند. عصر آقای [علیرضا] توکلی‌بینا آمد. از پیشرفت نکردن پیشنهاد مسوولیت جزیره کیش شاکی بود؛ آقای رسولی [محلاتی] مانع است.
با تلویزیون بلژیک مصاحبه‌ای درباره مسائل سیاسی و وضع زنان در ایران کردم. آقایان جعفری و عاتفی آمدند و از نفوذ باند سیدمهدی هاشمی در بیت آیت‌الله منتظری شاکی بودند. شب به خانه آمدم. آقای سرهنگ جمالی آمد و گزارش داد. وضع جنگ رو به بهبود است.

شنبه ٣٠ فروردین ١٣٦٥ / ١٠ شعبان ١٤٠٦ / ١٩ آوریل ١٩٨٦

بیشتر به مطالعه نوشته‌های [عباس] قره‌باغی [رئیس ستاد ارتش شاهنشاهی] و [حسین] فردوست [رئیس سازمان بازرسی شاهنشاهی] پرداختم. وضع رژیم پهلوی را خوب روشن می‌کنند.

آقای دکتر روحانی تلفن کرد. از ادامه جانشینی آقای رضایی راضی نیست و با رفیق‌دوست برخورد تلخی داشته است. درباره تقسیم موشک‌های سطح به دریا و زمین به هوا که از چین رسیده و مایه اختلاف بین نیروی دریایی و سپاه شده، قرار شد مشورت کنند. آقای رضایی تلفنی از همکاری میان ارتش و سپاه و استحکام خطوط اظهار رضایت کرد. به سرهنگ ترابی گفتم کارهای اجرایی دادن پاداش به هوانیروز و تعیین هدف‌های مهم در خاک عراق را دنبال کند.

آمریکایی ها همچنان چراغ سبز می دهند
یکشنبه ٣١ فروردین ١٣٦٥ / ١١ شعبان ١٤٠٦ / ٢٠ آوریل ١٩٨٦
صبح زود به مجلس آمدم. از صدا و سیما آمده‌اند و از طریق ماهواره یک کانال به دفترم داده‌اند که شبکه تلویزیونی سی‌ان‌ان آمریکا را می‌گیرد. در دفاتر رئیس‌جمهور، نخست‌وزیر و رئیس شورای‌عالی قضایی هم گذاشته‌اند.

دستور کارمان اختیارات و وظایف رئیس‌جمهور بود. چند هزار نفر از کارکنان دولت به عنوان نیروی تخصصی و خدماتی که عازم جبهه بودند، مقابل مجلس آمدند. برای آنها صحبت کردم. هیات دولت هم به بدرقه آمده بودند. ظهر جمعی از نمایندگان باختران آمدند. از آقای سیدزاده و موحدی امام جمعه اسلام‌آباد – که در خط مخالفشان هستند – شاکی بودند.

عصر [آقای کاظم خوانساری] سفیرمان در لیبی آمد و راجع به نوع کمکی که می‌توانیم به لیبی نماییم، صحبت کرد. آقای سعید شاه‌آبادی آمد. پیشنهاد می‌کرد روز شهادت پدرش [آیت‌الله مهدی شاه‌آبادی] را روز روحانیون شهید اسم بگذاریم.

نماینده قائنات آمد و از نیازهای منطقه‌اش گفت: [آقای مسعود روغنی‌زنجانی] وزیر برنامه و بودجه با معاونان آمدند و مشکلات برای بودجه را با فرض ارزانی نفت گفتند. آقازاده از ژنو تلفنی خبر شکست کنفرانس اوپک را داد. آقای کنگرلو آمد و گفت آمریکایی‌ها حاضر شده‌اند برای اقدام ما جهت آزادی گروگان‌های آمریکایی در لبنان، همراه خودشان قطعات هاک را بیاورند.

آقای [رضا] امراللهی آمد. دانشمندی را آورد که مدعی کشف انرژی جدیدی بود و از من در مورد به کار گرفتن آن سوال داشت. نگران بود که نقش نفت را تضعیف می‌کند. شب جلسه سران قوا در دفتر من بود. درباره جنگ و ارتش و سپاه و مسائل نفت و بودجه بحث کردیم. اطلاع دادند در منطقه فاو، پاتک سنگین دشمن را دفع کرده‌اند.

دوشنبه ١ اردیبهشت ١٣٦٥ / ١٢ شعبان ١٤٠٦ / ٢١ آوریل ١٩٨٦

امروز بیشتر وقتم به مطالعه گذشت ؛ بازجویی‌ها [حسین] فردوست (ارتشبد حسین فردوست از امرای بلندپایه نظام طاغوت و رئیس بازرسی شاهنشاهی بود. وی در تاسیس ساواک نقش محوری داشت. فردوست پس از پیروزی انقلاب اسلامی، مخفی گردید و تا سال ٦٢ که دستگیر شد، در خفا زندگی می‌کرد. وی پس از دستگیری به افشاگری تاریخی فساد در دوران پهلوی پرداخت و تا سال ٦٦ که در زندان درگذشت ، به ذکر خاطرات خود از آن دوران پرداخت. افشاگری‌های بسیار مهم ارتشبد فردوست توسط موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی وزارت اطلاعات در کتابی تحت عنوان «ظهور و سقوط سلطنت پهلوی» در دو جلد به چاپ‌های متعدد رسیده است. ضد انقلاب خارج‌نشین وی را به خیانت متهم کردند و مدعی شدند فردوست تجربیات خود از ساواک را در اختیار بنیانگذاران وزارت اطلاعات قرار داده و همکاری کرده است. ارتشبد فردوست از جمله نزدیک‌ترین رجال دوران پهلوی به محمدرضا شاه و دوست و همکلاسی دوران کودکی وی بود. برخی منتقدان معتقدند فردوست در خاطرات خود با زیرکی بخش اعظم مطالب را به فشار شخصی شاه و رجال دوره پهلوی و مسائل جنسی پرداخته و فساد ساختاری و سیستمی رژیم ستمشاهی و مسائل اصلی آن را اغلب ناگفته گذاشته است. برای آگاهی بیشتر رجوع کنید به کتاب «ظهور و سقوط سلطنت پهلوی» موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، انتشارات اطلاعات، تهران، ١٣٧٠.) و کارهای جاری.

آقایان رضایی و جمالی از جبهه تلفنی از استحکام خطوط و همکاری مطلوب بین ارتش و سپاه راضی بودند و خواستار انحلال تیپ حضرت ابوالفضل(س) شدند. این تیپ را آقای صیاد با شرکت افراد داوطلب شهادت از میان واحدهای دیگر ارتش تشکیل داده است.

اینها مدعی‌اند که خروج افراد مومن از واحدهای ارتش، باعث تضعیف سایر واحدهایی شده که نیاز به افراد مومن دارند. با رئیس‌جمهور صحبت شد و قرار شد دستور انحلال آن تیپ را بدهند. هم‌چنین آقای جمالی از عدم معرفی به مسوولان نیرو توسط صیاد گله داشت. احتمالا درگیری بین صیاد و جمالی پیش آید.

عفت شب از رفسنجان رسید. او با جمعی از خانم‌های سخنران، برای سخنرانی در جلسات به رفسنجان رفته بودند.

شنبه ٦ اردیبهشت ١٣٦٥ / ١٧ شعبان ١٤٠٦ / ٢٦ آوریل ١٩٨٦

آقای [محسن] کنگرلو آمد و گزارش داد که آمریکایی‌‌ها می‌گویند قطعات هاک آماده تحویل است ولی می‌خواهند قبل از تحویل با کنگرلو ملاقات کنند. گفتم مانعی ندارد ولی ظاهرا آنها با اغراض خاص جریان را به تاخیر می‌اندازند و حسن‌نیت ندارند. در گذشته هم از این فیلم‌‌ها بازی کرده‌اند.

علی‌القاعده آنها باید عجله بیشتری برای آزاد کردن گروگان‌های خود در لبنان داشته باشند. یا در داخل خودشان مشکلی دارند و یا درصدد اجرای توطئه‌ای هستند. باید با هشیاری برخورد کرد و نباید هیچ قولی درباره گروگان‌ها داد و فقط گفته شود که اگر با تحویل قطعات هاک، حسن‌نیت خود را ثابت کردند، ما برای نجات گروگان‌ها شروع به اقدام می‌کنیم و پس از اقدام می‌توانیم بگوییم چه می‌کنیم.

دکتر [محمدعلی] هادی آمد و راجع به کنگره بین‌المجالس و مسائل خودش حرف زد. آقای سرهنگ جمالی آمد. او نگران تبلیغات علیه او درخصوص پذیرفتن جانشینی آقای محسن رضایی بود و خواهان لغو آن حکم است. گفتم پس از آنکه همکاری ارتش و سپاه روشن شد، آن را لغو می‌کنیم، ولی راضی نشد. به آقای رضایی هم گفته بود و آقای رضایی شب آمد و در این باره مذاکره کردیم و راهکارهایی مطرح شد، اما به نتیجه نرسیدیم.

مشکل مهم جنگ، عدم تفاهم بین ارتش و سپاه است. ارتشی‌ها حاضر نیستند زیر بار سپاه بروند. اطلاع دادند که عراق در جزیره جنوبی مجنون حمله کرده و شکست خورده است. عصر عفت میهمان داشت و مراجعات هم به من داشتند.

یکشنبه ٧ اردیبهشت ١٣٦٥ / ١٨ شعبان ١٤٠٦ / ٢٧ آوریل ١٩٨٦

صبح زود به مجلس آمدم. رئیس‌‌جمهور تلفنی از من خواستند که در مجلس کمک کنم تا اختیارات رئیس‌جمهور ضعیف نشود، ولی با مواضع اکثریت نمایندگان، عملا کار زیادی نمی‌شود کرد.

در جلسه علنی تا هنگام تنفس ماندم. مطابق معمول به خاطر مسوولیت جنگ کمتر در جلسات مجلس می‌مانم. راهیان کربلا که از استان گیلان عازم جبهه بودند، مقابل مجلس آمدند. برای آنها صحبت کردم. نمایندگان به خاطر مسائل امنیتی موافق نیستند که زیاد در این‌گونه مراسم شرکت کنم. این روزها این صحنه چند بار تکرار شده است.

پیش از ظهر با جمعی از دانش‌آموزان مدرسه امیرکبیر قزوین که چهل هزار تومان برای جبهه آورده بودند، ملاقات و برایشان صحبت کردم. ظهر دکتر محیط و اسماعیلی آمدند. محیط برای جلوگیری از ضایعات روانی در اثر جنگ پیشنهادهایی داشت.

عصر پاسداران نمونه‌ای که در جنگ خوش درخشیده بودند، آمدند. برای آنها صحبت کردم. در جلسه شورای مرکزی حزب [جمهوری اسلامی] شرکت کردم. بحث بر سر تعطیل دفاتر حزب بود که به نتیجه نرسیدیم.

شب با سران دیگر قوا میهمان آقای خامنه‌ای بودیم. نامه سرهنگ جمالی [جانشین فرمانده نیروی زمینی ارتش] مطرح شد که خواسته بود فرمانده نیروی زمینی عوض شود و حکم جانشینی آقای رضایی لغو شود. مقبول نیفتاد. قرار شد به او ابلاغ شود که با همین وضع باید خدمت کنند. درباره مشکل ارتش و سپاه بحث شد. قرار شد چهارشنبه به قم برویم.

آقای دکتر ولایتی برای سفر به لیبی و سوریه عازم است. قرار شد اطلاع دهد که به تقاضای سوریه حدود چهل میلیون دلار نفت به آنها کمک می‌کنیم و کالاهای بیشتر از آنها می‌خریم و در ساختن یک سد شرکتشان می‌دهیم. دیر وقت به خانه رسیدم.

سه‌شنبه ٩ اردیبهشت ١٣٦٥ / ٢٠ شعبان ١٤٠٦ / ٢٩ آوریل ١٩٨٦

با زنگ تلفن سرهنگ [مصطفی] ترابی [مسوول دفتر مشاورت امام در ارتش] بیدار شدم. اطلاع داد یک کشتی روسی حامل اسلحه برای کویت را برای بازرسی توقیف کرده‌اند. گفتم آزادش کنند. به دفتر آمدم. آقای محسن رضایی اطلاع داد دیشب در چهار محور در دریاچه نمک به عراق حمله کرده‌ایم و موفق شده‌ایم و به اهداف رسیده‌ایم. (عملیات پیرزمندانه والفجر ٨ که از ٢٠ بهمن سال ٦٤ شروع شده بود، در این روز با تهدید بصره از جنوب به پایان رسید. یگان‌های احتیاط ارتش عراق ٧٥ روز پاتک کردند اما موثر نبود و بر آمار تلفات و خسارت‌های دشمن افزود، چنان که سر فرماندهی ارتش عراق به یقین رسید که تلاش برای بازپس‌گیری فاو به جایی نمی‌رسد و به جز انهدام یگان‌هایش نتیجه‌ای ندارد، لذا پاتک‌ها را متوقف کرد. در عملیات والفجر ٨، حدود ٦٠٠ کیلومترمربع تصرف شد.)

در تنفس آقایان [محمد] یزدی و [احمد] آذری [قمی] و [محمدعلی] موحدی‌:رمانی آمدند و درباره تشکیل واحد جدید «همکاری حوزه و دانشگاه» که از طرف جامعه اسلامی دانشگاهی و جامعه مدرسین [حوزه علمیه قم] و جامعه روحانیت مبارز [تهران] تشکیل شود، مشورت کردند. نگرانند متهم به لیبرالی و سرمایه‌داری شود. گفتم بهتر است قبلا در شورای‌عالی انقلاب فرهنگی، اساسنامه و تشکیلات آن تصویب شود.

مسوولان ورزش بانوان آمدند و درباره مسائل کار خود سوال داشتند. به ستاد تبلیغات جنگ گفتم پیروزی دیشب را تبلیغ کنند. آقای [حسن] فیروزآبادی [معاون نخست‌وزیر در امور جنگ] آمد و درباره نحوه تخصیص ارز برای سپاه و ارتش سوال کرد. گفتم کمیسیون ویژه‌ای تشکیل شود تا اولویت‌ها را تعیین کنند.

عصر برای صحبت در سمینار شهید مطهری، به دانشگاه تهران رفتم. اول شب به خانه رسیدم. در فکه، دشمن حمله کرده و در فاو ما حمله کرده‌آیم.

چهارشنبه ١٠ اردیبهشت ١٣٦٥ / ٢١ شعبان ١٤٠٦ / ٣٠ آوریل ١٩٨٦

صبح زود دکتر روحانی آمد. درباره جنگ، سپاه و ارتش و مسائل مربوط به قرارگاه صحبت کردیم. آقای محسن رضایی آمدند. در مورد عملیات آینده و مشکلات کمبود امکانات در اثر توطئه اخیر سقوط قیمت نفت مذاکره کردیم.

در ملاقات رزمندگان ممتاز خدمت امام شرکت کردم. چون امام صحبت نمی‌کنند ، اینجانب مختصری حرف زدم. ساعت ده به دفترم آمدم. عده‌ای برای پرداخت کمک به جبهه آمده بودند.

آقای [سیداحمد] زرگر دادستان [مبارزه با] مواد مخدر آمد. از تصمیم شورای‌عالی قضایی مبنی بر عدم اعدام قاچاقچیان غیرمسلح شاکی بود و کمک می‌خواست. اعضای کمیسیون نیرو (اعضای کمیسیون امور پست و تلگراف و نیرو در مجلس شورای اسلامی عبارت بودند از: آقایان غلامرضا حیدری، محسن رهامی، عبدالرضا هاشمی‌زائی، جواد راستی، حامد دامنی، اسحاق جهانگیری، طالب خیاطی، برزو مهبودی، رحیم علیزاده، سیدمحمدعلی قریشی، احمد همتی و علی معزی. اعضای این کمیسیون به دعوت کمپانی براون باوری از تاسیسات تولید و انتقال نیرو در کشورهای سوئیس، آلمان و ایتالیا بازدید کرده بودند.) که به دعوت شرکت‌های فروشنده نیروگاه به ایران، به کشورهای آلمان، سوئیس و ایتالیا رفته بودند گزارش نتایج سفر را دادند.

سرهنگ خوشنویسان آمد و از فشار گروه کار نظامی رئیس‌جمهور و ستاد مشترک بر سازمان حفاظت اطلاعات [ارتش] گفت و گزارش کار داد. آقای هاشمی معاون امور بین‌الملل مجلس آمد و از عدم توجه کارپردازی به کار او گله داشت.

ظهر آقایان [علی] رازینی، اتابکی، [علی] یونسی و [مصطفی] پورمحمدی برای مشورت درخصوص تشکیل دادگاه صحرایی برای محاکمه نظامیان متخلف در جنگ آمدند. درباره اهداف سیاسی و نظامی دادگاه و کیفیت برخورد، نیازهای مقرراتی و فتوایی صحبت شد. اطلاع دادند که از منطقه فکه، دشمن به لشکر ١٦ حمله کرده و سه گردان را ضربه زده و از خط دفاع به خط دفاع دوم عقب نشسته‌ایم؛ اوقاتم تلخ شد و در جلسه هیات‌رئیسه مجلس شرکت نکردم.

قرار بود امشب با سران قوا به قم برویم. چون آقای خامنه‌ای دیروقت از سیستان برگشتند و نمی‌توانستند به قم بیایند، منصرف شدیم و به آقای منتظری اطلاع دادم که یکشنبه آینده می‌آییم. شب نخست‌وزیر به دفتر آمد. درباره وضع اقتصادی کشور بحث کردیم. او معتقد است می‌تواند با مشکلات بودجه بسازد. شب در مجلس ماندم. آقای نادی [نجف‌آبادی] آمد و قرار شد کمیسیونی برای تعیین اولویت‌های خریدهای نظامی تشکیل شود.
ماجرای سید مهدی هاشمی آغاز می شود

پنجشنبه ١١ اردیبهشت ١٣٦٥ / ٢١ شعبان ١٤٠٦ / ١ می ١٩٨٦

بعد از نماز تا ساعت هفت صبح در دفترم کار کردم. آقای محسن رضایی آمد. درباره تحکیم خطوط و عملیات آینده و مسائل نیروی زمینی تا ساعت نه‌ونیم مذاکره کردیم. احمد آقا اطلاع داد که امام جواب سوالات دادگاه صحرایی را به آقای منتظری ارجاع داده‌اند.

در جلسه علنی برای رسیدن به مسائل جنگ شرکت نکردم. آقای دکتر روحانی و رضایی آمدند. گفتند آقای صیاد از دادن اختیارات به سرهنگ جمالی پشیمان شده و گفته است خودش می‌خواهد حضور داشته باشد. عصر اعضای سمینار وزارت ارشاد اسلامی آمدند. برای آنها صحبت کردم.

سیدمهدی هاشمی (سیدمهدی هاشمی برادر داماد آیت‌الله منتظری، در ابتدای انقلاب مسوولیت جنبش‌‌های آزادیبخش را در سپاه پاسداران عهده‌دار بود. بعد از انحلال این جنبش، او اقداماتی را خودسرانه در استان اصفهان انجام داد. در سال ٦٥ با افشای ماجرای سفر مک فاولین به تهران در مجله الشراع لبنان و مشخص شدن نقش سیدمهدی هاشمی در آن، فعالیت‌های وی وارد فاز جدیدی شد. به دنبال برخی فعالیت‌های اطلاعاتی و قضایی و احراز تخلفات عدیده سیدمهدی هاشمی، امام خمینی(ره) در نامه‌ای، آیت‌الله منتظری را از مخالفت با اقدامات انجام شده و نیز حمایت از نامبرده برحذر داشتند. در بخشی از نامه حضرت امام(ره) آمده است: «من تاکید می‌کنم که شما دامن خود را از ارتباط با سیدمهدی پاک کنید که این راه بهتر است، والا هیچ عکس‌العملی در رسیدگی به امر او از خود نشان ندهید که رسیدگی به امر جنایات مورد اتهام، حتمی است. سلامت و توفیق جنابعالی را خواهانم.» سیدمهدی هاشمی پس از دستگیری در آبان ٦٥ و محاکمه در دادگاه ویژه روحانیت، در سال ٦٦ اعدام شد.) از خودش دفاع کرد و داشتن گروه مخفی و اسلحه و تندروی و پخش اعلامیه علیه بعضی از مسوولان را تکذیب کرد. گفتم به خاطر حفظ اعتبار آیت‌الله منتظری باید جنبه اثباتی قضیه درست شود. من پیشنهاد کرده‌ام که به عنوان سفیر به خارج برود؛ او این را تبعید تلقی می‌کند.

سه نفر از معاونان وزارت کشاورزی آمدند و از ضعف [دکتر عباسعلی زالی] وزیر کشاورزی گفتند. [آقای سیدکاظم اکرمی] وزیر آموزش و پرورش برای حل مشکل مدرسه چیت‌چیان آمد. این مدرسه منحل اعلان شده و اولیا بچه‌‌ها می‌خواهند بیایند و در مجلس متحصل شوند. قرار شد من دو نفر داور معرفی کنم.

[دکتر علیرضا مرندی] وزیر بهداری با معاونان آمدند و از تلاش مخالفان برای لغو قانون الحاق دانشکده‌های پزشکی در بهداری شاکی بودند. تا ساعت ٩ شب در دفترم کار کردم. از آیت‌الله خامنه‌ای خواستم برای مشکل [اختلاف میان] آقایان صیاد و جمالی کمک کنند.

یکشنبه ١٤ اردیبهشت ١٣٦٥ / ٢٤ شعبان ١٤٠٦ / ٤ می ١٩٨٦

صبح زود به مجلس آمدم. باران می‌بارد. از جبهه سراغ گرفتم. آقای شمخانی گفت حادثه مهمی ندارند، ولی بر اثر بارندگی رودخانه‌ها طغیان کرده‌اند و ممکن است در جاده‌های محور مشکل پیش آید. در جلسه علنی تا تنفس شرکت کردم. طرح نهاد ریاست‌جمهوری در دستور بود. در تنفس برای پاسداران مرودشت و همدان و خانواده‌های شهدای فریدن صحبت کردم.

آقای رضایی از صحبت آقای صیاد در جلسه معاونان نیروی زمینی که در جهت تضعیف گروه سرهنگ جمالی بوده، تلفنی شکایت کرد. ظهر آقای [عطاالله] فضایلی [نماینده سمیرم] آمد و از مخالفت مسوولان اجرایی سمیرم گلایه داشت. آقای [سیدکاظم] اکرمی [وزیر آموزش و پرورش] آمد و اجازه جواب دادن به روزنامه رسالت را خواست.

آقای قادری [نماینده پیرانشهر] آمد و از اوضاع کردستان گفت. مدعی است عراق از منطقه تصرفی عملیات قادر عقب نشسته است. آقای مهدوی آمد و گزارش کار آقای سیاح – که مدعی ساختن موشک زمین به زمین است – را داد.

عصر [مسوولان] کمیته‌های تبلیغات جنگ آمدند. برای آنها مفصلا صحبت کردم. با دیگر سران قوا با اتومبیل به قم رفتیم. شب میهمان آقای منتظری بودیم. ایشان طرحی برای ادغام نیروهای مسلح و ارتش و سپاه و ژاندارمری و کمیته‌ها و شهربانی ارایه داد. (در دوره اول ریاست‌جمهوری آقای هاشمی کمیته‌های انقلاب اسلامی، شهربانی و ژاندرمری ادغام شد و «نیروی انتظامی جمهوری اسلامی» از ادغام این سه نهاد پدید آمد.) اصل ایده مورد قبول همه بود ولی در زمان و کیفیت آن، نیاز به مطالعه بیشتر دیده شد.

ساعت دو بامداد به تهران رسیدیم. هنوز بازار می‌بارید. عصر آقای مشایخی، هم زندانی قبل از انقلاب که اکنون در سپاه کردستان خدمت می‌کند، آمد و از ضعف هم شاکی بود.

سه‌شنبه ١٦ اردیبهشت ١٣٦٥ / ٢٦ شعبان ١٤٠٦ / ٦ می ١٩٨٦

ساعت دو بامداد تلفن شد که جمعی از افراد تحت آموزش سپاه در محاصره سیل قرار گرفته‌اند و هلیکوپتری که برای نجات آنها رفته، سقوط کرده است و دیگر هلیکوپتر نمی‌آید. به دفتر مشاورت [ارتش] گفتم موضوع را تعقیب کنند. گفتند خلبان پرواز شب، آماده نیست. باران چند روز گذشته در بسیاری از نقاط کشور سیل به راه انداخته است، منجمله در لرستان، خوزستان، خراسان و تهران و…
در گزارش‌ها خبر از موشک خوردن یک کشتی نفتی بود. در جلسه علنی طرح وظایف و اختیارات رئیس‌جمهور را تمام کردیم. بررسی این طرح خیلی وقت برد. مراجعات نمایندگان زیاد بود. بعد از تنفس آقای دکتر روحانی آمد و راجع به جنگ و مشکل ارتش و سپاه و مهندسی رزمی بحث شد. آقای روحانی نگران توسعه‌طلبی سپاه است.

طرح آقای منتظری درباره نیروهای مسلح را گفتم، به آینده خوشبین شد. او قبول کرد که موفقیت در جنگ متکی به سپاه است و جایگزین ندارد و باید با فرماندهان سپاه مماشات کرد. آقای رضایی تلفنی و با رمز، برنامه آینده عملیات را گفت و از همکاری با سرهنگ جمالی اظهار رضایت کرد. دکتر محانی دندانپزشک مجلس آمد و از خاتمه کارش در مجلس ناراضی بود.

عصر اعضای حفاظت اطلاعات سپاه آمدند. برای آنها مفصلا صحبت کردم. آقای [عطاءالله] مهاجرانی معاون پارلمانی نخست‌وزیر آمد. مشکل تفسیر شورای نگهبان از قانون اساسی را مطرح کرد که می‌گویند ارجاع به داوری قراردادهای قبل از انقلاب هم احتیاج به رای مجلس دارد، با اینکه لغو است و طرف ما اگر به نفعش باشد، ارجاع خواهد کرد.

آقای [عبدالحسین] ساوه [نماینده کرمان] آمد و در مورد دو مدرسه [راهنمایی] مدرس و [دبیرستان شهید] چیت‌چیان حرف داشت. (این دو مدرسه به صورت غیرانتفاعی و با دریافت شهریه فعالیت می‌کرد. پس از معرفی مدیر از طرف آموزش و پرورش، مسوولان مدرسه از پذیرفتن مدیر خودداری کردند و مدیر اعزامی را اخراج نمودند. به دنبال آن وزارت آموزش و پرورش نسبت به انحلال مدارس مذکور اقدام نمود. پس از ملاقات وزیر آموزش و پرورش با آقای هاشمی، مقرر شد ریاست مجلس دو نفر را تعیین نمایند تا درباره این مساله تحقیق و بررسی کنند. هم‌چنین چند مدیر به این دو نماینده معرفی شود، تا آنها برای هریک از دو مدرسه انتخاب کنند و اگر چنانچه اولیای دانش‌آموزان این حق قانونی آموزش و پرورش را در مورد انتخاب مدیر نپذیرفتند، این دو مدرسه هم‌چنان منحل باقی بماند. آقای هاشمی در ملاقات با وزیر آموزش و پرورش گفت: «حرف شما قانونی است و باید این دو مدرسه با مدیریت دولتی اداره گردند.»)

آقای [رضا] امراللهی [رئیس سازمان انرژی اتمی] آمد. مدعی است که آرژانتینی‌ها تا حدودی موافقت کرده‌اند، در راه‌اندازی نیروگاه اتمی بوشهر با ما همکاری کنند.

کمیسیون تعیین اهداف مهم در خاک عراق آمدند و اطلاعات جامعی از مراکز صنعتی، نیروگاه‌ها، پالایشگاه‌ها و مراکز نفتی عراق آوردند. آقای رحیمی آمد، پیشنهاد چند قلم اسلحه آورد. آقای [واعظ] طبسی آمدند. از خط مزاحم نسبت به خودشان گله داشتند. درباره معالجه پایشان صحبت شد. شب دیر وقت به خانه رفتم.

***هجوم ناگهانی دشمن به پالایشگاه تهران و پیشنهاد تازه آمریکایی

چهارشنبه ١٧ اردیبهشت ١٣٦٥ / ٢٧ شعبان ١٤٠٦ / ٧ می ١٩٨٦

اول وقت به پایگاه امام علی(ع) رفتیم. جمعی از روحانیون برای اعزام به جبهه تحت آموزش هستند. جمعی از خانم‌ها نیز برای مربیگری آموزش نظامی تحت آموزش‌اند. رژه رفتند؛ باشکوه بود. برای آنها صحبت کردم. در جلسه هیات دولت در حضور رئیس‌جمهور شرکت کردم. بحث بر سر راهکارهای برخورد با سقوط قیمت نفت و کسر بودجه ریالی و ارزی بود که تا ساعت یازده‌ونیم طول کشید. تصمیماتی اتخاذ شد. مشکل زیادی خواهیم داشت.

اطلاع دادند پالایشگاه تهران بمباران شده و آتش‌سوزی شدید است. وضعیت قرمز اعلان شده به دفترم آمدم. نیروی هوایی می‌گوید رادارها هواپیماهای مهاجم را اصلا ندیده‌اند و حتی تا ساعت دوازده ظهر، خیال می‌کردند انفجار بوده است. بعدا قبول کردند که هواپیمای دشمن بوده ولی احتمال می‌دادند غیرعراقی بوده.

وزیر نفت می‌گوید که یک واحد پالایشگاه آسیب کلی دیده و دیگری قابل ترمیم است. مشکل مواد سوختی خواهیم داشت. به آقای رضایی گفتم توپخانه‌ها صنایع اطراف بصره را بزنند. به مسوول موشک زمین به زمین گفتم که آماده شوند. به نیروی هوایی هم گفتم آماده مقابل به مثل شوند. ظهر آقای [علی] آقامحمدی آمد. درباره عملیات ویژه خاک عراق بحث شد.

عصر هیات‌رئیسه مجلس جلسه داشت. آقای [مهدی] کروبی [سرپرست حجاج ایرانی] گفت قرار شده ارز حجاج را از هزار و سیصد ریال سعودی به پانصد ریال تقلیل دهیم. عصر هم وضعیت قرمز اعلان شد و ضد هوایی‌ها عمل کردند. بعدا معلوم شد هواپیمایی به اطراف تهران نیامده است.

آقای [محسن] رفیق‌دوست آمد و گزارش سفر به لیبی و سوریه را داد و گفت سوری‌ها گفته‌‌اند که فرانسوی‌ها اظهار آمادگی فروش دو میلیارد دلار اسلحه به ایران کرده‌اند و انگلیسی‌ها آماده دادن موشک راپیر هستند.

آقای امراللهی آمد و پیشنهادی از شخصی در سوریه آورد که تحت نظر وزارت اطلاعات سوریه بوده و گفته حاضر است مقداری کالا به ارزش بیش از یک میلیارد دلار برای پرداخت بدهی‌های سوریه به ما بفروشد؛ در جلسه سران این پیشنهاد به شرط کم شدن قیمت و اطمینان کامل تایید شد.

آقای [محسن] کنگرلو تلفنی اطلاع داد که آمریکایی‌ها گفته‌اند روز هفده ماه می [٢٨ اردیبهشت] نصف قطعات درخواستی [موشک] هاک را با هیات ظاهرا آلمانی به ایران می‌آورند و پس از تنظیم برنامه آزادی گروگان‌ها در لبنان بقیه را می‌آورند.

شب رئیس‌جمهور و نخست‌وزیر میهمان من بودند. در مورد مقابله به مثل علیه عراق و خرید کالا و آمدن آمریکایی‌ها توافق شد.

جمعه ١٩ اردیبهشت ١٣٦٥ / ٢٩ شعبان ١٤٠٦ / ٩ می ١٩٨٦

در منزل بودم. وقتم را به استراحت و مطالعه گذراندم. از جبهه خبر دادند دشمن در سه نقطه حمله کرده و شب معلوم شد حمله‌ها با خسارت دشمن دفع شده است.

مغرب برای نماز خدمت امام رفتم. با جماعت خوانده شد و سپس به زیارتشان رفتم. وضع جنگ و مشکل نیروی زمینی و ارتش و سپاه و هم‌چنین طرح آقای منتظری را در مورد ادغام نیروهای مسلح مطرح کردم. اصل طرح را قبول داشتند. زمان فعلی را برای طرح یا اشاعه آن مناسب نمی‌دانند.

در مورد نظر شورای نگهبان درخصوص نیاز ارجاع به داوری قراردادهای قبل از انقلاب به تصویب مجلس مذاکره شد. فرمودند اگر در خود قرارداد ارجاع به داوری قید شده، نیازی به تصویب مجلس ندارد. شب آقایان فیاض‌بخش و زائری آمدند. آنها در مورد رفتن دانشجویان و طلا به جبهه سوالاتی داشتند.

دوشنبه ٢٢ اردیبهشت ١٣٦٥ / ٢ رمضان ١٤٠٦ / ١٢ می ١٩٨٦

در منزل بودم. دوشنبه‌ها مجلس علنی نداریم، بنابراین کار زیادی نداشتم. یکنواختی کار در خانه که بیشتر مطالعه بود، روزه‌داری را مشکل کرد. با جبهه تماس داشتم. حمله‌های دشمن را دفع کرده‌آیم.
آقای ولایتی تلفنی گفت [آقای فاروق الشرع] وزیر امور خارجه سوریه با عجله آمده و ملاقات می‌خواهد. گفتم ملاقات با ریاست‌جمهوری کافی است. شب آیت‌الله خامنه‌ای اطلاع دادند که پیام او درخواست خودداری از زدن کشتی‌های سعودی است.

عصر کارهای مجلس را آوردند انجام دادم. در گزارش‌‌ها مطلب مهمی نداشتیم. [آقای فوزی الشکشوکی] وزیر نفت لیبی هم در همین موضوع، پیام قذافی را آورد. عربستان از طریق دو حامی عرب ما وارده شده که فشار بیاورد. شاید نگران است که در برنامه مقابله به مثل ما در زدن کشتی‌های آسیب به کشتی‌های سعودی که متهم به فروش نفت به نیابت از عراق است، وارد شود.

چهارشنبه ٢٤ اردیبهشت ١٣٦٥ / ٤ رمضان ١٤٠٦ / ١٤ می ١٩٨٦

اول وقت سرهنگ جمالی از جبهه اطلاع داد، عراق امشب در منطقه حاج عمران حمله کرده ولی با آمادگی قبلی حمله دفع شده و از همکاری ارتش و سپاه اظهار رضایت کرد و سپس آقای قادری نماینده پیرانشهر همین را اطلاع داد و درخواست پشتیبانی هوایی کرد. به [سرهنگ هوشنگ صدیق] فرمانده نیروی هوایی گفتم از پایگاه تبریز و همدان پشتیبانی کنند.

به دفترم آمدم. آقای [سیدحسین] موسویان [مدیر اداری مجلس شورای اسلامی] آمد. گزارش عملکرد خود را در مورد تنظیم ادارات مجلس گفت. مدعی است دفتر اموال مجلس پس از انقلاب مفقود شده و جدیدا مشغول تهیه دفتر هستند. بایگانی را که وضع بدی داشته که حتی اوراق قیمتی مثل اعتبارنامه نمایندگان دوره‌های اول و… مجلس در شرف نابودی بوده و قس علی هذا.

آقای دکتر انواری رئیس دانشگاه شریف آمد و درخصوص لغو تصویب‌نامه دولت در مورد انتقال دارایی صندوق پس‌انداز کارکنان دانشگاه قبل از دولتی شدن استمداد کرد.

نخست‌وزیر تلفنی اطلاع داد، دادگاه لاهه حکمی مبنی بر پرداخت حدود پانصد میلیون دلار بدهی بانک‌های آمریکایی به ایران را به نفع ما صادر کرده که هنوز قطعی برای اجرا نیست؛ پیروزی خوبی است.

جلسه‌ای مرکب از نمایندگان تهران، [محمد اصغری] وزیر دادگستری و [حسین طاهری] استاندار تهران، برای بررسی طرح انتقال [فواحش] ساکنان محله جمشید– محله بدنام تهران – داشتیم که بنا دارند آنها را به جای دیگر منتقل کنند ولی تحت تربیت قرار دهند و محله را بازسازی کنند. ادامه بحث به هفته بعد موکول شد. ظهر آقای فخر روحانی از طرف آقای منتظری آمد و پیشنهاد اقدام به اصلاح روابط با سازمان آزادیبخش فلسطین – ساف – داشت.

ظهر سرهنگ جمالی اطلاع داد که از ساعت ده صبح فشار عراق زیاد شده؛ با اینکه عراق شصت اسیر داده و هشت هلیکوپتر و ده تانک از دست داده و تلفات زیاد داشته اما دو ارتفاع را گرفته است. کمک هوایی و ضد هوایی خواست. آقای شمخانی قبل از ایشان فقط از پیروزی‌ها و دفع حمله گفت.

جلسه هیات‌رئیسه مجلس داشتیم. خبر دادند مرکز بهره‌برداری نفت کرکوک عراق را بمباران کرده‌ایم. اگر درست باشد موفقیت خوبی است. خبر دادند که عراق به قطار مسافربری در ایستگاه هفت تپه حمله کرده و ده‌ها نفر شهید و صدها نفر زخمی شده‌اند. چند واگن حامل مهمات هم در ایستگاه بود که منفجر شده است.

شب میهمان آقای موسوی‌اردبیلی بودیم. درباره جنگ، گروگان‌های فرانسوی و آمریکایی و تحسین روابط با فرانسه صحبت شد. قرار شد آقای [علیرضا] معیری معاون [سیاسی] نخست‌‌وزیر برای بردن جواب نامه سران فرانسه برای اصلاح روابط به فرانسه برود.

دوشنبه ٢٢ اردیبهشت ١٣٦٥ / ٢ رمضان ١٤٠٦ / ١٢ می ١٩٨٦

در منزل بودم. اطلاع دادند که عراق به مهران حمله کرده و دو تیپ ارتش عقب نشسته است. نیروهای سپاه رسیده‌اند و پیشرفت دشمن را سد کرده‌اند. آقای ری‌شهری [وزیر اطلاعات] آمد. داستانی غم‌انگیز از اختلاف‌های حزب الدعوه و گروه آقای [سیدمحمدباقر] حکیم در مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق گفت.

اطلاع داد که مدارکی از اصفهان دست آمده که قبل از انقلاب سیدمهدی هاشمی، علیه دکتر هادی و ابراهیمی گزارش داده است. قرار شد مطالب را با آیت‌آلله منتظری در میان گذارد. اطلاع داد که فداییان خلق (اکثریت) با حدود دو هزار عضو و سی هزار هوادار در داخل کشور مشغول فعالیت هستند. درباره تلاش منافقین برای کسب اطلاعات از طریق تلفن نیز گزارشی داد. درباره رفتن یهودی‌ها به خارج مذاکره شد.

یکشنبه ٢٨ اردیبهشت ١٣٦٥ / ٨ رمضان ١٤٠٦ / ١٨ می ١٩٨٦

ساعت هفت‌ونیم صبح به دفترم رسیدم. در گزارش‌ها رجزخوان عراقی‌ها درخصوص تصرف شهر مهران خودنمایی می‌کند. بهره‌برداری سیاسی و روحیه‌ای می‌کنند. با آقایان رضایی و شمخانی درخصوص لزوم اقدام برای پس‌گیری مهران تاکید کردم. قبل از شروع رسمی به نمایندگان، توضیح کوتاهی درباره از دست رفتن مهران دادم. آنها هم خیلی ناراحتند.

ساعت ده‌ونیم به دفترم آمدم. [آقای بیژن نامدار زنگنه] وزیر جهاد سازندگی آمد. درباره نیاز به ماشین‌آلات سنگین برای مهندسی جبهه و آموزش راننده ماشین‌های سنگین و تونل زیر آب اروند یا بهمن شیر و اصلاح اراضی دیمی و بودجه مذاکره کردیم. [آقای سعیدالذاکرین] معاون روابط عمومی [مجلس] آمد. نظراتی درباره سیاست خارجی و جناح‌بندی‌های داخلی، تحلیل گونه‌ای بیان داشت. ذهن سیاسی نیرومندی دارد. می‌خواهد از مجلس برود.

آقای محسن رضایی آمد. درباره پس گرفتن مهران مذاکره کردیم. صلاح نمی‌دانست که امشب حمله کنیم. وقتی فهمید نیروهای در خط آماده حمله‌اند، اظهار رضایت کرد. درباره لزوم تشکیل گردان‌ها و تیپ‌های متخصص سپاه برای تامین پدافند در کنار ارتش به منظور آزادسازی نیروهای پدافندی سپاه صحبت کرد. قرار شد اقدام وسیع کنیم. کمی خوابیدم؛ خسته و ناراحت.

عصر جمعی از نیروی دریایی سپاه آمدند. برای آنها مفصلا صحبت کردم. آقای [حسین] علائی فرمانده نیروی دریایی [سپاه] گزارشی از پیشرفت کار و طرح ساخت قایق‌های کنترل از راه دور، برای ضربه زدن به کشتی‌ها و موشک‌های جدید چینی داد.

آقای [رضا] امراللهی [رئیس سازمان انرژی اتمی] آمد. از خرید بعضی از نیازها و از عدم تحویل رآکتور اتمی از طرف آلمان گفت. [سرهنگ جلالی] وزیر دفاع آمد. درباره ساصد [= سازمان صنایع دفاع] و نیازها گفت.

آقای جاسبی آمد و راجع به دانشگاه آزاد اسلامی و معافیت دانشجویان آن صحبت کردیم. آقای سعیدی مسوول حفاظت سپاه آمد. از ابهام وظایف و کیفیت ارتباط واحد با فرماندهی و از عدم مراعات ضوابط در سپاه می‌نالید و این شکایت خیلی‌ها است. شب میهمان رئیس‌جمهور بودیم. در همه زمینه‌های مسائل روز مذاکره شد.

دوشنبه ٢٩ اردیبهشت ١٣٦٥ / ٩ رمضان ١٤٠٦ / ١٩ می ١٩٨٦

صبح اطلاع دادند که دیشب درحد تامین ارتفاعات مشرف بر مهران عمل شده است. آخر شب دیشب اطلاع داده بودند که به خاطر عدم تکمیل نیروهای مورد لزوم، بنا نیست عمل کنند. دیروز قرار شده بود که دیشب برای پس گرفتن مهران اقدام شود. بیشتر وقت به مطالعه گزارش‌ها گذشت. امام از طریق احمد آقا از وضع جبهه مهران سوال کردند، توضیح دادم.

عصر آقای معیری معاون نخست‌‌وزیر که عازم فرانسه است ، برای مشورت در مورد مسائل فیمابین آمد. قرار شد در مورد استرداد وام تاکید شود. درباره اخراج ضدانقلاب و یا جلوگیری از فعالیت آنها و ایجاد توازن در رابطه فرانسه با ما و عراق تاکید شود و درخصوص گروگان‌های فرانسوی در لبنان با اینکه به ما مربوط نیست، حاضریم در صورت تحسین روابط کمک کنیم و نیز درباره آزادی دو نفر مامور اطلاعات که در فرانسه در سفارت‌مان محصور هستند.

احمد آقا درباره عبارتی که امام زیر درخواست فرمانده سپاه بنویسند، تلفنی مشورت کرد. (اشاره به درخواست فرمانده سپاه پاسداران برای تشکیل ستادی جهت اداره سه نیرو (زمینی، هوایی و دریایی). حضرت امام(ره) با این درخواست موافقت کردند.)

شب سرهنگ جمالی آمد. اطلاع داد عراق ارتفاعات تصرف شده دیشب را و هم‌چنین ارتفاع ٢٥١٩ در حاج عمران را پس گرفته است. گفتم باید پس بگیریم.

***پیشنهاد بادامچیان برای تغییر دولت!

چهارشنبه ٣١ اردیبهشت ١٣٦٥ / ١١ رمضان ١٤٠٦ / ٢١ می ١٩٨٦

در مجلس جلسه‌ای با حضور نمایندگان تهران و وزرای ارشاد، مسکن، بهداری، دادگستری و شهرداری و استانداری تهران درباره بررسی طرح اصلاح محله جمشید و انتقال زنان فاسد به جای دیگر برای اصلاح و تربیت داشتیم. به نتیجه روشنی نرسیدیم و پیشنهاد تشکیل اردوگاه‌ها و قانونی کردن ازدواج موقت با همین زنان منحرف و جذب تدریجی آنها به خانواده‌های دایم، مورد قبول واقع نشد.

سپس با [آقای محمدنبی حبیبی] شهردار [تهران] و [آقای سراج‌الدین کازرونی] وزیر مسکن و [آقای محمد اصغری] وزیر دادگستری، درباره تعیین تکلیف بناهای نیمه‌تمام غیرقانونی مذاکره کردیم. قرار شد در تصویب لایحه‌ای که در این باره در مجلس مطرح است، تسریع شود.

آقای [اسدالله] بادامچیان [نماینده تهران] به دفترم آمد. از تهدیدی که درخصوص مطرح شدن پرونده انفجار حزب برای مقابله به مثل با طرح پرونده نخست‌وزیری شده نگران بود. پیشنهاد تغییر دولت و آوردن دولت جدیدی که طرفدار واگذاری کارها به مردم باشد، برای حل مشکلات اقتصادی را داد که گفتم عملی نیست. بهتر است آنها با دولت موجود همکاری کنند و این برنامه توسط همین دولت انجام شود. آقای مولوی آمد. درباره علمای اهل سنت و مفتی‌زاده کار داشت.
عصر هیات دولت جلسه داشت. افطار با هیات دولت، میهمان رئیس‌جمهور بودیم. شب سران قوا جلسه داشتند. پیشنهاد شد از خارج برای امام دکتر قلب دعوت کنیم و رفته‌رفته خبر کسالت قلبی امام را اعلام کنیم.

قرار شد منزل امام در خمین را وزارت فرهنگ بخرد. بستگان امام می‌خواهند سهام خود را بفروشند. امام از آنجا فعلا چیزی ندارند. آقای رضایی گفت دشمن از منطقه فکه فرار کرده و مقدار زیادی ادوات جنگ و مهمات جا گذاشته است.

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates