17.04.2009

بازداشت ایرانیان دو ملیتی در ایران: ابزار معامله کردن انسانها، گروگانگیری یک ملت، و انحصار ارتباط با خارج

راديو فرانسه: بازداشت و زندانی کردن ایرانیان دو ملیتی یا ایرانیان مقیم خارج از کشور در ایران در سال‌های دههء هشتاد شمسی و بالاخص پس از یکدست شدن حکومت در دست اقتدارگرایان به یک پدیدهء روزمره تبدیل شده است. رامین جهانبگلو، کیان تاج بخش، زهرا کاظمی، عشا مومنی، نازی عظیما، مهرنوش سلوکی، و اخیرا رکسانا صابری مورد دستگيري، حبس طولانی مدت بدون ذکر اتهام، بازجويي‌های طولاني مدت، توقيف گذرنامه، و احضار مرتب به دادگاه واقع شدند. بازداشت و اِعمال فشار بر این افراد اعم از روزنامه نگار، خبرنگار، محقق، استاد دانشگاه، فعال سیاسی و فعال مدنی، دانشجو، وهنرمند چند معنی و پیام در بردارد:
اول این که حکومت می خواهد از آنان به عنوان چک و سفته و ژتون در معامله با غربیان استفاده کند. اگر غربی‌ها بر مسائل مربوط به غنی سازی هسته‌ای یا تروریسم تاکید دارند وازاین طریق بر حکومت فشار وارد می آورند، طرف ایرانی نیز با بازداشت شهروندان ایرانی- آمریکایی یا ایرانی- اروپایی بر آنها فشار وارد می کند. وقتی یکی ازمقامات وزارت امور خارجهء امریکا فهرستی از سه ایرانی- امریکایی را در مذاکرات ژنو به مقام ایرانی می دهد و خواستار آزادی آنان می شود، مقام ایرانی نیز در مقابل می تواند خواسته‌هایی راعرضه می کند. دراین حال ایرانیان دو ملیتی به عنوان گوشت قربانی توسط رژیم مورد سوء استفاده واقع شده‌اند.
درحوزهء معامله، داستان این است که دو ملیتی‌ها بازداشت می شوند و بعد سیاستمداران غربی‌ تحت فشار نهادهای مدنی خود خواستار آزادی آنها می شوند. آنها باید پیام بفرستند و رهبری رژیم که خود (یا بیت و عوامل وی) دستور بازداشت را صادر کرده‌اند لطف کند و هر از گاهی یکی دو نفر را که از او توسط مقامات بالای غربی خواسته شده آزاد کند و بقیه را نیز آزاد نکند تا هم نشان دهد که قرار نیست به دشمنان روی خوش نشان داده شود و هم باب مذاکره را باز نگه دارد. مورد هاله‌ی اسفندیاری به نامه‌ی لی همیلتون، مدیر مرکز وودرو ویلسون، به خامنه‌ای منجر شد و اخیرا مورد رکسانا صابری در مذاکرات هالبروک با آخوند زاده مطرح شده است. زدن اتهام‌هایی مثل جاسوسی و اقدام علیه امنیت ملی به روزنامه نگاران و محققان و سپس پس از چند ماه آزاد کردن آنها دادن علامت به غربی هاست که “بله، ما هم می توانیم برای شهروندان شما و خود شما دردسر درست کنیم”. این کار بر روی شهروندان تک ملیتی غربی کمتر انجام می شود چون پیامدهای حقوقی و سیاسی بیشتری برای رژیم در بر دارد.
دوم آن که این بازداشت‌ها ابزار فشار به ایرانیان فعال مقیم خارج کشور است که اگر می خواهند به دیدار خانواده‌ی خود بیایند (مثل مورد هاله‌ی اسفندیاری که برای دیدار از مادر پیرش به ایران سفر کرده بود) باید دهانشان را سال‌ها ببندند. این فشارها برای آن دسته از ایرانیانی که می خواهند به ایران رفت و آمد داشته باشند و ارتباط خود با خانواده و دوستان خود را حفظ کنند یا دارای مشغله و منافعی در ایران هستند معمولا موثر واقع می شود. وقتی یک فعال انجمن‌های اسلامی دانشجویان در اروپا که با بخشی از نیروهای درون حاکمیت نیز ارتباط داشته (سعید رضوی فقیه) پس از پیاده شدن از هواپیما به زندان فرستاده می شود بقیه باید حساب کار خود را بکنند. این امر نشان می دهد که رژیم ج.ا.ا. نه تنها در داخل بلکه در خارج به دنبال تهدید و تحدید آزادی بیان ایرانیان با سیاست‌های ارعاب و ارهاب است.
بدین ترتیب رژیم سیاسی با گروگانگیری یک ملت و استفاده ی ابزاری از خانواده ها و عزیزان میلیونها ایرانی مقیم خارج از کشور می خواهد ایرانیان خارج از کشور را نیز به سکوت در برابر نقض حقوق بشر، آزادی‌های اساسی مردم و تداوم حکومت استبدادی دینی وادار کند. رژیم همچنین به ایرانیان جهت واگذاشتن کار بر روی مسائل ایران علامت می دهد.
سوم آن که رژیم نمی خواهد هیچ گونه‌ای از ارتباط با خارج کشور از مجاری غیر دولتی و غیر حکومتی برقرار باشد. بازداشت روزنامه نگاران دو ملیتی که به قتل یکی از آنها نیز منجر شد (زهرا کاظمی) و زندانی کردن برخی از اساتید دانشگاه‌ها، دانشجویان، و فیلمسازان دو ملیتی ایرانی- اروپایی یا ایرانی- آمریکایی دقیقا با این هدف انجام می گیرد. ازسوی دیگر محدود کردن و بر چسب زدن به اساتید ایرانی که در کنفرانس‌های علمی در اروپا و امریکا می روند و ضرورت درخواست کسب مجوز برای این گونه مسافرت‌ها نمایانگر این سیاست رژیم است.
رژیم سیاسی ایران به دلیل احساس بی ثباتی و عدم مشروعیت از ارتباط نهادهای مدنی ایرانی با نیروهای خارج از کشور بالاخص ایرانیان مقیم خارج و حتی ارتباط نهادهای علمی و هنری و فرهنگی هراسان است. در این میان حتی سفر چند عضو آکادمی اسکار به ایران از سوی نهادها و رسانه‌های اقتدار گرا با مخالفت شدید مواجه شد. ارتباط با جهان خارج از منظر حاکمیت نه تنها مجرای ورود اندیشه‌ها و ایده های تازه و بستر سازی برای حرکت‌های مدنی بلکه زمینه سازی برای ساقط کردن حکومت از انحصار در همه‌ی حوزه های سیاسی و فرهنگی است.
وچهارم آن که حکومت با این گونه فشارها به ایرانیان خارج کشور می گوید، “فکر نکنید که اگر شهروند کشورهای غربی باشید در امان هستید. تا وقتی شناسنامه و گذرنامه‌ی ایرانی دارید در ذیل سایه‌ی ولی فقیه هستید و یکی از رعایای او به شمار می روید و حقوقی ندارید مگر آن که روحانیت به شما لطف کرده و امتیازاتی مثل حق حیات یا سفر به کشور خود را برای شما قائل باشد.” همچنین حکومت به ایرانیان داخل کشور این پیام را می دهد که “چندان رویای خروج از کشور و خلاصی از دست حکومت استبداد دینی را در سر نپرورانید. هر کجا که باشید کابوس ما با شما خواهد بود”.

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates